خانواده برتر

نگاهی متفاوت به مهریه

من خودم پسرم و از جهاتی میگم مهریه لازمه. چون طبق قوانین ارث در کشور، خانم ها ارث بسیار کمی می برن. یعنی نصف برادرهاشون از والدین و در صورت داشتن فرزند، یک هشتم از همسر و در صورت نداشتن فرزند، یک چهارم از همسر ارث میبرن. حتی اگه وارث دیگه ای هم اون مرد نداشته باشه، بازم همون یک چهارم بهش میرسه و بقیه اموال توسط دولت برداشته میشه. 

این جدا از اون حقوق هایی هست که ممکنه بعد از ازدواج از زن گرفته میشه. 

اما الان با توجه به افزایش قیمت سکه، همین 114 تا هم حدود 1 میلیارد میشه. مهریه دینی هست که همیشه بر گردن مرد هست. حتی اگر زن خیانت کنه یا به هر دلیلی محکوم به اعدام بشه و... باز هم اگر زن طلب مهریه کنه باید مرد مهریه را بپردازه. 

حتی اگه زن در طول حیاتش طلب مهریه نکنه، وارثان اون زن می تونن طلب مهریه اون زن را کنند و اگه مرد هم فوت کرده باشه، می تونن از اموال مرد بردارن. 

به نظر من اگه قوانین زن و مرد به خصوص تو بخش ارث کاملا بین زن و مرد برابر بود، مهریه لازم نبود ولی با توجه به قوانین متفاوت و شرایط ایران، مهریه برای خانم ها لازمه ولی پسر هم باید مهریه ای را قبول کنه که قلبا راضی باشه و توان پرداختش را داشته باشه. 

خوشحال میشم که آقای نجفی این پیام را تایید کنه و کاربران محترم هم نظراتشون رو بگن. 

اقای نجفی اینجا باید سوالمو ارسال کنم درسته؟ تو بخش نظرات همین صفحه؟ ممنون..

سلام خدمت همه اعضای خانواده برتر.من یک دختر ۲۳ ساله هستم و از نظر ظاهری خودستایی نباشه در سطح بالایی هستم. و دانشجوی یک رشته ی تاپ تجربی.من چندین ساله به این وبلاگ سر میزنم ولی خواننده خاموش بودم.ولی الان به کمک و مشورت شماا عزیزان احتیاج دارم.موضوعی رو مبخوام بگم که نظر تک به تک شما عزیزان برام مهمه .لطفا و خواهشا نظر بدید من خیلی حالم بده بهتون احتیاج دارم.دوسال پیش وقتی ۲۱سالم بود یک آقایی رو دیدم و البته ما خانوادگی تا حدودی نه بطور کامل اون اقا رو میشناختیم.و اون اقا هم اعضای خانواده ما رو میشناخت.حقیقتا من از اون اقا خیلی خوشم میومد  و یک جورایی بهش علاقه داشتم.اون اقا از رفتارهای من میدونست من بهش حس دارم..حقیقتا احساس من به اون اقا از دورن خیلی قوی بود هر چند از ظاهر خیلی نشون نمیدادم ولی ادم وقتی کسیو دوست داشته باشه حتی اگه خیلی پنهان کنه بازهم از چشماش معلومه و بالاخره لو میره!باید بگم از نظر مذهبی ،خیلی مذهبی نیستم ولی حدوداتو بسیار رعایت میکنیم.من خودم خیلی در جامعه متین و سنگین رفتار میکنم و اهل دوست پسر نیستم ولی به اصطلاح پسر ندیده هم نیستم.اصلا دختری نیستم که سریعدلم بره و بسیار خوددار و منطقی هستم ولی نمیدونم چه طور این اتفاق برام افتاد و باید بگم ادم جدی و تا حدودی هم مغرورم. دفعه های اول که اون اقا رو دیدم احساس چندانی نداشتم و فقط یک حس خوب به ایشون داشتم ولی ولی  رفتار بسیار واضح و حرفه ای اون اقا باعث شد من به ایشون خیلی بیشتر علاقه پیدا کنم.باید بگم خودم دختر احساساتی نیستم و بسیار عاقل و منطقی هستم ولی تا ادم خودش در موقعیت قرارنگیره متوجه نمیشه..خود اون اقا و همکارهای اون اقا و مادرم میدونستن من از ایشون خوشم میومد هر چند جلوی اون اقا خیلی سنگین رفتار کردم که متوجه نشن ولی ایشون و بقیه اطرافیان میدونستن..و اون اقا به دفعات بسیار بسیار زیادی رفتار های محبت امیز از خودشون نشون میدادن ..رفتار های خیلی واضح و حرفه ای که سرسخت ترین ادم رو هم آب میکرد و اصلا به خاطر همین رفتار من  بیشتر علاقه مند شدم..اختلاف طبقاتی ما خیلی زیاد بود و شغل ایشون حقیقتا سطح پایین..اون اقا میدونست من دانشجوی چه رشته ایی هستم و اوایل فک میکردم به خاطر نداشتن پول کافی و شغل مناسب ایشون سرصحبتو باز نمیکنن.تااینکه روزگار چرخید و بنا به دلایلی ما دیگه این اقا رو ندیدیم...و نا گفته نماند که هیچ ارتباط مجازی نداشتیم و ارتباط ما رودر رو بود.من الان نمیتونم همه ی مسائلو براتون تعریف کنم و حقیقتا از حوصله شما و خودم خارجه.تا اینکه ۶ماه بعد از اخرین دیدار با این اقا که دیگه ندیدمشون همکار این آقا به من تیکه انداخت که این اقا ۴سال پیش ازدواج کرده بوده! 😢😢خدا فقط میدونه اون لحظه چطور جلوی اون اقا خودمو کنترل کردم و خدا میدونه چقدر غرورم شکست.اصلا بعد ا ن دیگه ادم سابق نشدم..شما جای من نیستید و خواهشا نگید اصلا موضوع مهمی نبوده..شما جای من نبودید که بدونید اون اقا چه جوری با من رفتار میکرد و دراصل منو بازیچه خودش قرار داده بود.من دختر کم احساسی هستم و کلا توجه و محبت دیگران خیلی روم تاثیر نداره.و از طرف خانواده ام مشکلی ندارم که بگم کمبود  بوده..من چه طور با این موضوع کنار بیام؟😢😢خود اون آقا میدونست من دوسش دارم و سواستفاده میکرد .وجدان این اقا کجا بوده؟ الان بعد دوسال من فراموش نکردم و حقیقتا از دورن خیلی خورد شدم ..از دورن احساس خودکم بینی دارم..حس میکنم اویزون یک مرد متاهل بودم😢به خدا اصلا بهش نمیومد که متاهله ما خانوادگی تا حدودی میشناختیمش.و بعدا معلوم شد که غیبت منو جلوی بقیه کرده و منو مسخره کرده..هر چند من تا حدودی بو برده بودم ولی یک درصد میگفتم شاید من الکی حساس شدم!الان این موضوع یک تیکه از روح من شده..حقیقتا برام خیلیسنگین تموم شده .انگار دلم مرده..قلبم تیکه پاره شده.من چه طور فراموش کنم؟ چه طور با این موضوع کنار بیام؟ نگاه های تحقیر امیزش هر روز تقریبا جلوی چشممه..خواهشا نگید برو مشاوره چون اعتقادی ندارم و اینکه ازدواجو پیشنهاد ندید چون اصلا احساس نیاز عاطفی و جنسی ندارم و کلا خیلی ازدواجی نیستم و از قبل هم نبودم.                                            سوال دومم اینه که چون این اقا از قصد با من بازی کرده و ابروی منو جلووی چند نفر برده ایا به من مدیونه؟ یعنی این اسمش حق الناسه؟ من مطمعنم که ایشون مقصر هستن و از زاویه دید خودم نگاه نمیکنم این اقا منو بازیچه قرار داده بود.                                    من چه طور با این موضوع کنار بیام؟ هر چند بعدا اثبات شد که این اقا کلا این کاره هستن و با یه دختر دیگه رابطه جنسی هم داشتن!ممنون که نظر میدید و برای من وقت میذارید و قضاوت نمیکنید

سلام

عمیق که فکر میکنم به نتیجه ای جز این نمیرسم که غالب شدن احساسات بر عقلم مانع پیشرفتم میشه .

احساساتی که وجودشون باعث آسیب به خودم و بروز شون باعث آسیب به دیگران میشه.

گاهی تلاش میکنم با انکار وجودشون خودم رو تسکین بدم ولی تکرار این انکار هم تاثیری تو کنترل غلیان اونا نداره.

گاهی تلاش میکنم تا با سرکوب بر اونا پیروز بشم ولی اون هم نتیجه ای جز پرخاشگری نداره.

چطور میشه این احساسات رو به بند کشید و برای رسیدن به اهداف والاتر اونا رو قربانی کرد؟

چطور میشه که گیاه عواطف رو خشک کرد و به انسانی جدی که با عقلش تصمیم میگیره تبدیل شد؟

اقای نجفی من خواستم متنموبه صورت سوال ارسال کنید نه در بخش نظرات..منظورم این بود که پست باشه نه نظر

سلام.یکی از کاربرای همین سایتم...مسأله ای که دارم یه جورایی پیچیدست.من دختری هستم زیر 24 سال،بچگیم کسی به من توجه نمیکرد...دختر بچه ساکتی بودم اما تقریبا کسی هم سن من نبود و با توجه به تفاوت سنی بچه های فامیل و...(حدودا 10-17)نه توجه خاصی به من بود و نه هم بازی...یادمه تو جمعشون خیلی گریه میکرد و حتی میرفتم گوشه میشستم!خلاصه اینشکلی گذست و من بزرگتر شدم...تو سالای نوجوونیمم این مشکل بود.خیلی سختم بود!اون سنی که من 13-14 سالم اینا بود و بیشتر بچه ها ازدواج کردن و منم به شکل خنده داری درگیر نیازام بودم.سالای نوجوونیم بود و دیگه خودتون میدونید وضعیت چه شکلی بود!آدما و رفتاراشون برام خیلی مهم بودن ولی بد باهام برخورد میکردن.خیلی بد!چون کسی نمیدونست چطور برخورد کنه و حتی خیلی وقتا بد رفتاریشون عمدی نبود.ولی این برای من اون زمان که کسی از حالم خبر نداشت سنگین بود.خانوادمم یه جورایی تو اون دوران سختگیر بودن و اذیت شدم...گذشت و گذشت...تو 16 سالگی به خودم اومدم و رابطمو باهاشون قطع کردم و بیخیاله همشون شدم.الان حتی دختر عممو 1.5ساله ندیدم!دلیله این کارم اینه خیلی اذیت میشدم...تو همه چیز اذیتم میکردن و منم ترجیح دادم تنها باشم.ولی یک مشکلی پیش اومده...من ادمی که به خاظر اون رفتاررا میشستم و گریه میکردن چند سالیه خیلی بی احساس شدم!من عقده محبت داشتم...عقده دوست و رفیق داشتم و حتی دوسته خیالی داشتم تو 5/6 سالگیم!ولی الان خیلی بی احساس شدم...در حدی که مشکلاتی مثل فوت و ... برای بقیه پیش میاد ناراحت نمیشم.نمیدونم چمه!...حتی کسی که دوستش داشتم خیانتکار از اب در اومد و وقتی فهمیدم  دختری که باهاش در ارتباط بوده یه بچه نامشروع به دنیا اورده فقط خندیدم!خندیدم به حماقته خودم و احساس مسخره یک سالم!نمیدونم شاید چون ضربه دیدم برام ادما مهم نیستن...واقعا نمیدونم چمه!...

چرا اگه مرد قاتل زن باشه خانواده مقتول باید نصف دیه اون مرد رو برای قصاص بدند اما اگه زن قاتل مرد باشه مشمول دیه نمیشه؟ قبلا بهم گفته بودند که چون مرد سرپرست خانواده هستش و اون دیه درواقع حق زن وبچه اون مرده نه خودش. اما خب در مورد پسر مجردی که خرجش رو پدرش میده چطور؟چون به اون هم نصف دیه تعلق میگیره.  در ضمن ما امروزه در جامعه زنان سرپرست خانواده رو داریم و اونها هم منبع درامد خانوادشون هستند اما به بچه های اون زن هم دیه تعلق نمیگیره.درحالی که به نظرم وضع بچه های اون مرد قاتل از زن قاتل مثال زده شده بهتر هستش چون بچه های اون مرد بعد از فوت پدرشون هنوز مادر دارند و تو جامعه فعلی ما اون زن هم میتونه به کسب درامد مشغول بشه اما بچه های اون زن که پدر نداشتند بعد از قصاص مادرشون دیگه واقعا حامی ندارند وضعشو.ن از بچه های مرده که خیلی بدتر هستش اما دیه به عنوان درامد کمکی بهشون تعلق نمیگیره.واقعا چرا؟ لازم به ذکره که تو چند سایت دینی سوالم رو مطرح کردند اما به سوالم جواب ندادند فکر کنم شاید اونها هم باسش جواب نداشتند. لطفا کسایی که از دلیل شرعی و عقلی این مسئله خبر دارند نظر بدند.

به خانومlominious pearl                          راههای زیادی برای خشک کردن عواطف هست ولی راههایی که خودمون به میل و اراده ی خودمون بکار میگیریم خیلی تاثیر نداره ..شایدکلا تاثیر نداره..مثلا هرچی بگی که میخوام بی احساس باشم فایده نداره..مخصوصا اگه شما آدم احساسلتی باشید خیلی نمیتونید بر خلاف ذاتتون رفتار کنید....تنها راهش اینه که از دست چند نفر بخوری...وقتی در اوج اعتماد خیانت اتفاق افتاد...وقتی چند نفری که مثل چشمت بهشون اعتماد داشتی بهت خنجر زدن..

وقتی غرورت و دلت به بازی گرفته شد اون وقته که یه ادم دیگه ای میشی ..اونوقتع که ذاتت تغییر میکنه و به اهداف خودت فک میکنی

به دختر مجرد                                             سلام...درسته که من خیلی از شما کوچیکترم ولی شما رو درک میکنم.از طرز صحبتتون معلومه خانوم عاقلی هستید و خودتونم گفتید از پس خودتون بر میاید و شغل و درامد هم دارید..ببینید ازدواج تعارف نداره...خواهشا تحت تاثیر حرفای خانوادتون قرار نگیرید که میگن حتما باید ازدواج کنید..خودتونم که گفتید سن براتون مهم نییت و به نظر من هم درستش همینه ..شما درصورتی ازدواج کنید که با جون و دل دلتون همسر بخواد و ازدواجو با هیچ چیز عوض نمیکنید..خیلی ببخشید الان شاید تحت تاثیر قرار بگیرید..وقتی خودتون  میل زیادی ندارید خیلی قاطع بگید نمیخوام ...حداقل با کسی که عاشقش شدید مزدوج شید..مورد اول رو بدون هیچ رو دربایستی رد کنید ..زندگی و ازدواج که تعارف نداره..مورد دوم هم اگه اون شما رو دوست داره و شرایطتتون با هم اوکی شد خب اون سر چادر کوتا بیاد..حتما نباید شما کوتاه بیایید..اگه چادر دوست ندارید مجبور نیستید ازدواج کنید..مصمم و قاطع تصمیم بگیرید..موفق باشید

سلام خدمت کاربران گرامی من داوطلب کنکور نظام قدیم رشته انسانی هستم میخواستم بهم معرفی کنید معلم آنلاین برای دروس ادبیات عمومی وتخصصی‌ .ازطریق واتی آپ یا هر شبکه اجتماعی رفع اشکال کنم دوستان عزیز معتبر باشه تو دردسرنیوفتم  من راستش برای امسال خیلی زیاد خوندم وامادگی لازم و خدا رو‌شکر دارم  برای درسای دیگه پیدا کردم معلم انلاین به  هر سختی که بود اما برای این دوتا نه خلاصه کسی رو می شناسید که معلم ادبیات آنلاین باشه بهم بگین عمونجفی لطفا خواهش میکنم پست کنید تورو خدا دوس دارم صد بزنم اینارو شاید از کاربران کسی معلم آنلاین ادبیات بشناسهامیدم قطع نکنید .

سلام..اقای نجفی من نمیدونستم دغدغه ام تا این حد پیچیده و عجیب هست که اعضای وبلاگ نتونند کمک کنند..شما هر طور که صلاح میدونید هر چند خودم فک نمیکنم اون قدر موضوع شخصی و حاد باشه.😁به هر حال ممنون

به هم اندیشی شما در پاسخ به این سوال نیازمندیم واقعا خدا ما رو ساخته یا ما خدا رو 

اگه خدا هست چرا یه فکری به حال این دنیایی که داره به سمت سقوط میره نمیکنه واقعا اه وناله اینهمه ادمی که بهشون داره ظلم میشه نمیشنوه دلمون واسه دنیای ساده وشاد وحریم وحرمت دار تنگ شده اصلا چرا خدا انسان رو خلق کرده بیکار بوده ورداشته اینهمه ادم درست کرده که بیان این دنیا رو به اینجا بکشونن که دیگه نفس کشیدن خودشونم توش سخت باشه حوصله مون از این روزگار واین رسومات واینهمه تضادوچند گانگی ها ی موجود پوکیده هیچی دیگه مزه نمیده واقعا چرااااااااااااااااااا؟!

سلام 

الان که دارم می نویسم دلم خیلی پره تو زندگیم  خواستگار داشتم  اما هیچ کدام باب میلم نبودن و واقعا هر کدوم یه مشکل خیلی بزرگ داشتن مشکل مادی نبوده مثلا اکثر اهل سیگار و مشروب بودن و یا قبلا با جنس مخالف رابطه داشتن دو نفرشون هنوز بعد چند سال منو دوست دارن و مدام پا پیش میذارن و هردو اهل همه چی بودن حتی ( ...)

_یکیشون اخلاق تند و یکی اروم هر دو شون بعد جواب منفی بهم گفتن که من خیلی تو رو دوست داشتم  هیچ وقت نمی بخشمت ولی تا ابد فراموشت نمی کنم اونی که اروم تره تازگیا  دوباره  ازم درخواست کرده و خانوادش خیلی اسرار دارن دوباره فکر کنم   و پسره بهم می گه عوض می شم و دوستام میذارم کنار و هر کاری که کردم کلا پاک می کنم از زندگیم منم فقط با این رفتاراش مشکل دارم اما من همیشه به خاطر دینم و ترس از آیندم رو دلم پا میذارم 

نمیدونم دلم گرفته مگه حضرت محمد ص نگقته به ادم شراب خوار دختر ندید یا به ادم بی نماز زن ندید

من چادریم سعی می کنم تو تک تک لحظاتم یاد خدا و امام زمانم و گفته های ائمه عمل کنم اما از ادمای مذهبی هم خوشم نمیاد چون اونا هم خیلی دلمو شکوندن و اصلا اون طور که باید عمل کنن نمی کنن 

چکار کنم مشاور دینی هم میگه نه شاید عوض نشه 

ایا کسی بوده که کلا در زندگی تغییر کرده و به خاطر این کار ها همیشه شرمنده خدا بوده ؟آیا ادمای این دور زمونه قابل تغییرن یا فقط تو داستان ها بوده ؟

آقای نجفی سلام 

میشه پست واقعا یه جنایتکار به تمام معنا بودم     بروز کنید   من پارسال این پست و خوندم ، نظرات کاربران خوب بود 

البته اگه شما صلاح می دونید بیشتر پست ها در مورد خواستگاری و ازدواجه ، این پست برای تنوع خوبه 

ممنون 

به اندیشه روشن..        ببینید اینکه چرا خدا انسان رو افریده و اینهمه داستان و بهشت و جهنمو اینا رو ساخته فقط خودش میدونه...هیییییییییچ کس نمیدونه چرا خدا انسانوافریده....به نظرم تو این دنیا نمیتونی بفهمی شاااااااید در اخرت فهمیدی..اینکه میگن تو قران اومده خدا انسانو واسه خودش افریده که اونو عبادت کنه قبول که خدا این حرفو در قران گفته...ماهم این ایه رو دیدیم ولی جواب این سوال که این نیست...اصلا خدا بیکار نیست که ما رو بسازه  ‌واصلا به عبادت ما احتیاج نداره...اینکه میگن خدا خواسته به خودش  قدرتشو نشون بده اینم جوار سوال نیست...مگه خدا خودش نمیدونه قدرتش بینهایته؟ چرا میدونه....میگن خدا اینقدر می افرینه که همه اطاعتش کنن..خب از همون اولم میتونست خیلی راحت انسان هایی رو بیافرینه که اطاعتش کنن.فک کردی واسه خدا سخته؟ مگه خدا خودش از اینده خبر نداره و نمیدونه کدوم انسان کافره کدوم خداپرست؟ چرا میدونه...خدا بیکار نبوده که ما رو بیافرینه و این همه داستان و برنامه بی هدف نیست چون خدا بدون هدف اگه کاری کنه یه جوریایی داره خودشو نقص میکنه....درسته؟ نه....هیچ کی نمیدونه چرا خدا انسان رو افریده...این جواب های کلیشه ایی که معلمات دینی و کتابها میدن فقط خواسته به جورایی انسان رو قانع کنه که متاسفانه نتونستن...این جوابتو در این دنیا پیدا نخواهی کرد..

سلام

زیاد شنیدم که میگن

(اگه کسی رو دوست داری باید همون طور که هست بپذیریش )

تاحد زیادی این جمله رو قبول داشتم ولی جدیدا پرسش هایی برام ایجاد شده، درسته هیچکدوم از ما کامل نیستیم ولی قابلیت تغییر داریم که ، اگه فرد مقابلمون ایراد رفتاری داشت همونطور باید ولش کنیم طبق اون جمله یا باید کمک به تغییرش کنیم!؟

من خودم فکر میکنم در کل میتونه درست باشه ولی در جز به این مفهموم ایراد وارده. ممنون از نظراتتون.

سلام 

من دختری هستم که روی قیافم حساسم راستش هیچ قشنگی ندارم با دیدن دخترای خوشگل غصه میخورم یه حس افسردگی و ناامیدی بهم دست میده 

برام سواله که بقیه دخترا وقتی دختری زیباتر از خودشونو میبینن حسشون چیه 

یعنی واقعا براتون مهم نیست؟بعد یه چیزی که برام جالبه اینه که اینجا همیشه همه دخترا میگن ظاهر زیبایی دارن یعنی چه اونایی که پست میذارن چه اونایی که کامنت میذارن همه همینو میگن البته به نظرم راست میگن چون من وقتی تو خیابون یا هر جایی دخترا رو نگاه میکنم همه خوشگلن حالا شاید بعضیا بگن به خاطر آرایشه ولی به نظرم اینجوری نیست چون من خودم با لوازم آرایش سر و کار دارم میتونم بفهمم کدوم قیافه واقعا خوشگله کدوم با آرایش زیبا شده مثلا من میتونم لبی که واقعا قشنگه رو از لبی که با خط لب طراحی شده تشخیص بدم واسه همین میگم اکثر دخترا واقعا اصله قیافه هاشون خوبه آرایشم نباشه باز خوبن وقتی میبینم همه میان میگن ظاهر خوبی دارم  احساس میکنم فقط منم که قیافه ندارم که البته واقعیته اما برام سواله بقیه دخترا وقتی کسی رو میبینن که از خودشون خوشگل تر باشه حس بدی پیدا نمیکنن؟ بعدش به نظرتون چه جوری میشه یه دختر که قیافه نداره بین این همه دختر زیبا احساس خوشبختی بکنه؟ فکر کنم حس منو فقط اونایی میفهمن که با دخترای زیباتر از خودشون سر و کار داشته باشن نه کس دیگه 

سلام

نمیدونم چند وقتع از شب احیا و اون پستی ک ب خانوادع برتر ارسال کردم میگذرع

فقط این و میدونم ک تو این چند وقت،هیچی عوض نشد

فق من بیشتر و بیشتر از قبل زجر کشیدم،گریه ها و التماسای بیشتر،دعای بیشتر ،نذرای بیشتر

۳روز موندع تا چله زیارت عاشورام تموم  بشع

میخوام بگم هنوز هیچی نشدع،هیچی،فق ی سری اتفاقا افتاد ک حالم و بد تر کرد

امشب دلم خیلی گرفتع بود،خیلیییییی

جایی جز خانوادع برتر سراغ نداشتم

ک حرفام و بشنون

دست آقای نجفی درد نکنع،ک بدون هیچ چشم داشتی،پست من و ارسال کردن و حارج از نوبت،دوباره دوشب بعد بروز رسانی کردن،واقعا زحمت کشیدن،بیشتر وقتا سر نماز دعا تون میکنم آقای نجفی،شمام من و خیلی دعا کنید،البتع اگع مستجاب بشع در حقم

آقای نجفی،آقای مهدی من،قرار بود ی زحمتی برای من بکشن

من ب ایشون دسترسی ندارم،میشع بهشون ایمیل یا.... بدین ک من متوجه بشم ک اون کار رو برام انجام دادن،یانع؟؟؟؟

عاشق کسی شدم که فکر میکردم دختره اما متوجه شدم مطلقه ست و یک پسر ده ساله داره

اما من هنوز دوستش دارم و اون میگه من بچه دارم و... من بهش آخرین باری که دیدمش گفتم که خب شاید این موضوع برام مهم نباشه و اون دیگه چیزی نگفت و بعد من باهاش خداحافظی کردم

فعلا به اینجا رسید قبل از این بار آخر گفته بود که حالا شمارتو بنویس تماس میگیرم ولی نگرفته بود معلومه شماره رو انداخته بود

ولی این بار آخر گفتم من مشکلی با این موضوع ندارم این نشون میده خودش از من بدش نمیاد و فکر می‌کنه من یک پسر مجرد شاید نباید باهاش ازدواج کنم

الان موندم چیکار کنم. فکر میکنم از آخرین بار خیلی فکرشو درگیر کردم که گفتم مشکلی ندارم. چون دیدم به فکر فرو رفت انگار فکر می‌کنه عیب و ایرادی داره شاید هم این نیست مسئله و حس مادرانه اش دنبال پشتوانه قوی تری هست ولی خب یعنی چی بره با یه پیرمرد ازدواج کنه؟

جالب اینجاست که من احساس ترحم و دلسوزی هم ندارم من فقط ازش خوشم میاد و دوستش دارم و دوست دارم باهاش ازدواج کنم و میدونمم مسئله پسرش مهمه پس باید مدتی باهاش در ارتباط باشم و سعی کنم دوست خوبی برای پسرش باشم بعضیا بهم میگن خب چه کاریه برو عاشق یکی بشم این مسائلو نداشته باشه بعد سی سال بدبختی الان دنبال سردردی؟

بعضی ها میگن عشق چیه دو روز دیگه یادت می‌ره و...

الان خواستم با شما مشورت بکنم

ولی حس من قبل و بعد از فهمیدن این موضوعات همونه. من از دیدنش دلم میلرزه و از شنیدن صداش و قبل و بعد فهمیدن هیچ تغییری ایجاد نشده و اینکه نه حس ترحمی هست نه چنین چیزایی.

من عاشقش هستم. دوست دارمش. جدای از احساس عشقی که بهش دارم منطقمم سر جلسه یعنی قرار نیست فقط احساسی پیش برم و باید همو بشناسیم ببینیم بدرد هم میخوریم یا نه.

پس اینجوری نیست که احساساتم غالب باشه ولی کلا یک بار تصمیم گرفتم سه ماه نبینمش ولی وقتی بازم دیدمش نتونستم جلوی خودمو بگیرم و دلم لرزید دوباره فهمیدم هنوز بهش حس دارم. خب چرا این حس نسبت به آدمای دیگه نیست. من بهش علاقه مندم و ازش خوشم میاد.

عاشق دختری شدم که یه جایی کار می‌کنه توی یه کافه

و پس از چند بار ابراز علاقه ازش جواب نه شنیدم و تصمیم گرفتم بیخیال بشم و اذیتش نکنم خوشش نمیاد

اما الان با مسئله ای روبرو هستم و نیاز به مشورت شما دارم

خواهر بزرگتر این دختر که از نظر اخلاقایت فرق داره و عاقل‌تر و جدی تر به نظر میرسه اما از نظر ظاهری با اینکه دوقلو نیستن ولی کپی برابر اصل همدیگر هستن اونجا کار می‌کنه

من هروقت خواهر رو می‌دیدم انگار همونو دیدم و برعکس ولی خب نسبت به خواهر کوچک حس عشق داشتم

در هر صورت بعد از نه شنیدن  از اون دختر چند روزی خیلی درگیر بودم ولی کمکم احساس کردم نسبت به خواهر بزرگتر حس دارم

خواهر کوچک مطلقه ست و بزرگتر مجرده لطفا نگید عشق نیست و... بلاخره کاملا شبیه هم هستن و فقط احساس نیست کمی که فکر کردم از نظر منطق هم خواهر بزرگ بیشتر با رپحیاتم سازگاره

اما با چند سوال و ترس روبرو هستم

الان باید به خواهر کوچک بگم که به خواهر بزرگتر بگه یا به خواهر بزرگتر ابراز علاقه بکنم؟

بعد اگه به خواهر کوچک بگه واکنش اون چی مسشه؟

(من از این اطلاع ندارم که آیا خواهر بزرگتر از ابراز علاقه من به اون مطلع هست یا نه)

میتونم اول از خواهر کوچک بپرسم که آیا خواهرت می‌دونه یا نه

اما اینجا خواهر کوچک شک می‌کنه میگه چرا اینو پرسیده و اگه به خواهر بزرگ بگه و خیلی از حالات مختلف که میشه در نظر گرفت. اما آیا روش صادقانه خوبه؟

یعنی خودم برم به خواهر بزرگ صادقانه ابراز علاقه کنم هیچ کاری هم به خواهر کوچک نداشته باشم و کلا اونو تمام شده بدونم و حقیقت رو با زبان خودم به خواهر بزرگ هم بگم که اول از خواهر شما خوشم نیومد

نکته اینجاست که فکر میکنم حسی که به خواهر بزرگ پیدا کردم بیشتر و قشنکتر از اونه

یا درست می‌دونید برم از خواهر کوچیکه بپرسم خواهرت می‌دونه بخت علاقه مند شدم یا نه. و اگه بگه آره بگم الان من به خواهرت علاقه مندم و لطفاً این موضوعو نگو بهش 

در هر صورت یا از این سمت یا از اون سمت. ممنون میشم کمکم کنید

در ضمن منم همونجا کار میکنم و خواهران از همکارانم هستن

سلام،

میشه لطفا اگه کسی تجربه ای از ابراز علاقه دختر به پسر داره بگه...

ایا تو اطرافیانتون رابطه هایی رو دیدین که به این شکل شروع شده باشن و مشکلی پیش نیومده باشه؟

اقا پسرا یعنی اگه دختری بیاد بهتون ابراز عشق کنه هیچ فرصتی بهش نمیدین؟! یا حتی از اینکه یه نفر از شما خوشش اومده خوشحال هم نمیشین؟

آیا یه دختر نوجوان میتونه هم صحبت مناسبی برای یه میانسال باشه؟                                           

من یه دخترم که زیر 20 سال سن دارم .خوب برای من دوستی با کسی ازم سنش کم تره جذابیت نداره چون واقعا حوصلم سر میره و فکر میکنم که اصلا درکش نمیکنم همین طور طرز فکرش به نظرم مسخره میاد مگه اینکه طرف یه استثنا باشه حالا از لحاظ هوشی یا داستان زندگی خاصی داشته باشه که باعث کنجکاوی من بشه .

برای همین یه لحظه به این فکر افتادم که از نظر آدمای مسن تر چقد خنگ به نظر میام .برام سواله که اگر یه آقای متاهل میانسال با من چت کنه چند درصد احتمال داره واقعا هدفش درد و دل یا امثالهم باشه؟(با توجه به این که آقایون بعضا فکر میکنن اکثر خانما ضریب هوشی پایینی دارند یعنی ساده لوحانه باور میکنند و روی هم رفته به درد همفکری نمیخورند)کار به درست و غلط بودن این عمل ندارم .

سلام فکر کنم سوالی که پرسیده بودم به خاطر تغییر مکان ارسال سوال از قلم افتاد. دوبازه مطرح میکنم.

سوالم دو بخش داره. اولا اینکه مخصوصا به نظر دختر ها پرسش از دارایی پسر در ابتدای خواستگاری کار درستیه یا نه؟ بهتر نیست اول به مسائل معنوی رسیدگی بشه؟

سوال دومم در دل توضیحیه که در ادامه مینویسم.

یکی از دوستان من که وضع مالیش مساعد بود، یادمه که اگر خواستگاری ای میرفت که خانواده دختر اول از مسائل اقتصادی می پرسیدن، خودشو معمولی معرفی کرد و استدلالشم این بود که میخوام به خاطر خودم و جنبه های مثبت درونیم انتخاب بشم. نه اینکه با فاش شدن ثروتم در ابتدای کار باعث تحت تاثیر قرار گرفتن دختر و خانوادش بشم که خدایی نکرده به خاطر پولم منو انتخاب بکنن. و اگر هم اون خانواده منو نپذیرفتن، بدون گفتن در مورد ثروتم میرم سراغ یه خانواده دیگه.

اگر این دوست من میومد خواستگاری شما، و شما بهش جواب بله میدادید، و بعد از جواب بله تازه در خصوص ثروتش بهتون میگفت، آیا به خاطر این پنهان کاری از دستش ناراحت میشدید یا بهش حق میدادید؟

سلام 

دختر مجردی هستم که چهره خوبی دارم خانواده و شرایط خوب

اکثرا مردان ضعیف جذب من میشن از لحاظ روحی و مردای بی هدف یه جورایی حس می کنم پسرای مهر طلب و مردای قوی که جذبم میشن هیچ وقت دنبال ماجرا رو نمیگیرن و محو میشن 

خیلی راحته که بگم مردا دنبال نفع خودشونن یا فرصت طلبن یا چیزای دیگه ولی این بار تصمیم گرفتم در مورد این موضوع مطالعات گسترده انجام بدم

می خواستم بدونم کتابی در این زمینه میشناسین؟

کتاب مثل یک مرد فکر کن مثل یک زن رفتار کن رو خوندم و محتوای خوبی داشت ولی چیزی بیش از این نیاز دارم

تو فضای مجازی یک سری دوره هایی فروخته میشه در مورد اداب معاشرت و روش جذب می خواستم بدونم کسی بوده از این محتوا استفاده کنه و چقدر به درد بخور بودن؟ 

سلام 
من کلاس دهمم ، و دو سال دیگه کنکور دارم ... خونواده ام کسایی نیستن که رعایت کنن و همراهم باشن و بیشتر سنگ های جلوی پامن ... 

خواهرام پر سرو صدا هستن و نمی تونم تمرکز کنم ، اتاق شخصی یا جای خاصی رو برای مطالعه ندارم ... پدرم هم همیشه عصبانیه و داد می زنه ، خودش فکر می کنه که آدم معقولیه و شرایط من رو درک می کنه ... ولی پدرِ من کسیه که حاضره برای اینکه تو چشم مردم باشه دو تا سکه 7-8میلیونی به عنوان کادو بده به یه آدم هفت پشت غریبه... ولی حاضر نیست که بریم و یه خونه ی خوب اجاره کنیم که من بتونم توش درس بخونم...اینجا خونه ها ارزونه و راحت میشه با ماهی یه میلیون که مبلغ زیادی هم نیست برای پدرم یه خونه خوب اجاره کرد ولی خب.... قبول نمی کنن ... 

به خدا آرزوم شده اینکه فقط بتونم یه روز مثل آدم درس بخونم... کتابخونه هم نمیذارن برم ... چون دخترم و بقیه ی ماجرا... 

واقعا راهی به جز خودکشی پیدا نمی کنم ... من نمی خواستم اینجوری بشه ... می خواستم تو یه دانشگاه خوب و با تلاش خودم بتونم درس بخونم... ولی الآن...
جوابایی که از اینجا می گیرم می تونن برام تعیین کننده ی مرگ یا زندگیم باشن... تورو خدا دریغ نکنین ازم ... 

چطور در خواستگاری سنتی ، پسر جواب نه بگه که دختر ناراحت نشه ؟
سلام من سامان هستم و 34 سال دارم ، پارسال یک مطلب نوشته بودم "https://khbartar.blog.ir/post/16277دختر مورد علاقه م تا حالا به درخواستم جواب نداده، چکار کنم؟"
در مورد اون مطلب خواستم بگم که کاربران عزیزی که نظر داده بودند و گفته بودند که واسه رو بیخیال و خودت برو و حرفتو بزن ،واقعا درست گفته بودند که من پشیمان شدم که اینکار رو نکردم و هیچی و تمام شد و جوابی هم آخر نگرفته بودم و تقریبا همون موقع دیگه بیخیال شدم و تمام،ولی خواستم بگم که دیگه به هیچ واسطه ای اعتماد نمیکنم و فرقی نمیکنه که کی باشه ،حتی داداش دختر ، و اتفاقا از اون موقع یک مورد  دیگه هم پیش اومد که ایندفعه شماره این دختر جدید رو پیدا کردم و خودم بهش گفتم ولی خب اینم جور نشد ولی چندباری تلفنی حرف زدیم و اس ام اس فرستادم و مشخص شد کاملا برام که جوابشون "نه" است ، ولی خب حداقل اینعدفه خودم حرفامو گفتم.
من قبلا میخواستم که حتما فقط خودم دختری رو برای ازدواج انتخاب کنم و بعد بگم که بریم خواستگاری و هر وقت کسی میگفت که چجور دختری میخوای که برات پیدا کنیم تا بریم خواستگاری ،اصلا قبول نمیکردم و میخواستم حتما خودم  پیدا کنم ، ولی حالا بنظرم فرق زیادی نمیکنه که کسی معرفی کنه که خواستگاری بریم یا خودم پیدا کنم ، فقط چیزی که هست اینه که در خواستگاری سنتی چون از قبل معمولا  همدیگه رو نمیشناسن ، ممکنه خوششون نیاد و از جواب نه هم یک نفر ناراحت بشه ، البته حالا که میخوام کسی دختری رو بهم معرفی کنه ، دیگه کسی نیست و هیچی نمیگن
من سه جا خواستگاری خواستم برم که نشد ،یعنی فقط مامانم رفت ولی بدونه این که برم ، گفتن "نه"،همون جواب درس و دانشگاه که دخترا میگن، و تقریبا بین ده تا پانزده تا دختر رو هم خودم خواستم اول برم باهاشون حرف بزنم و بعد از یکم آشنایی برم خواستگاری که اونا هم همون اول گفتن نه و منم دیگه ادامه ندادم یا زیاد اصرار نکردم و تمام
چون زیاد بهم نه گفتن ،دیگه همیشه همون اول جواب دخترا رو "نه" فرض میکنم ،مگه اینکه خلافشو بگن،یعنی بله، برای اینکه ناراحت نشم و دیگه خیلی وقته  از نه گفتنشونم ناراحت نمیشم
ولی اگه خواستم برم خواستگاری سنتی ، و اگه من خواستم بگم نه ، نمیدونم چجوری بگم نه که دختر واقعا ناراحت نشه ،چون خودم زیاد ناراحت شده بودم از نه گفتن دخترا ،برای همین نمیخوام که دختری ناراحت بشه ، و الان واقعا نمیدونم که اگه نخواستم ،چجوری بگم که دختر خانم ناراحت نشه ، مخصوصا اینکه حتما دختر خانما خیلی هم حساس ترن ، برای همین نمیخوام دختری رو ناراحت کنم ، هر چند که باید جوابم که نه هست رو بگم ، ولی لطفا کمک کنید و بهم بگین که اگه جایی خواستگاری سنتی رفتم ،  و اگه نخواسته بودم چجوری بگم نه که دختر خانم ،ناراحت نشن ، چون خودم زیاد ناراحت شدم و میدونم واقعا سخته ، یعنی در واقع همون "نه" از اینکه آدم ازدواج نکنه سخت تره

من چون در سایت بیان عضو نیستم و نمیخوام بشم "چون از اینکه شمارمو بدم به سایت میترسم   (شاید بخاطر وسواس زیاد باشه) ، برای همین نمیتونم جواب نظراتتون رو بگم ، ولی لطفا نظراتتون رو بگید و کمک کنید
باتشکر از همه شما ، از نظراتتون خوشحال میشم

دوستان سلام.

سوالی از دوستانی که از ظوابط ازمون دستیاری (تخصص) رشته های پزشکی اگاهی دارن ، دارم.

1- این درسته که دانشجوهای که حین تحصیلشون ازدواج کنن ، میتونن بدون این که دوره طرح عمومیشونو برن ، ازمون دستیاری شرکت کنن؟

2-اگر ازمون دستیاری قبول شدن ، بعد از اتمام دوره دستیاری که فکر میکنم حدودا 4 سالی باشه ، طرح باید برن؟ اگر اره با توجه به اینکه طرح دوران عمومیشونو نرفتن و یک ضرب دستیاری خوندن ، کل زمان طرح دستیاریشون چند سال میشه؟ 

3- این طرح دستیاری ایا همیشه تو مناطق محرومه و شهرهای کم برخورداره یا میتونه طرح یکی تو بیمارستانای مناطق برخوردار هم باشه؟

4- اونایی که سهمیه ایثارگران بالای 25 درصد دارن ، برای اونا چطوره مدت طرح عمومی و مدت طرح دستیاری؟

تشکر.

عنوان پست : مدت دوره طرح پزشکی عمومی و دستیاری 

سلام. دختری 32 ساله هستم. مشکلم اینه که احساس میکنم نمیتونم به فردای از جنس مخالف نزدیک بشم. نه اینکه توانایی اینو نداشته باشم که طرف رو برانگیخته کنم، بلکه به این خاطر که حس میکنم نمیتونم در دراز مدت یک نفروکاملا بپذیرم وبا تمام خصوصیات تحمل کنم! سرد مزاج نیستم اتفاقا برغکس ولی نمیدونم چرااین مدلی ام چند بار اینجوری شده  که مثلا از کسی خوشم اومده به جای چراغ دادن و تلاش برای جلب توجه به بهاننه های مختلف(مثل بقیه دوستانم ودیگر دختران) سخت تر وسفت ترشدم.

یعنی مورد بوده طرف مقابل هم نشون داده ولی من گند زده ام و طرف رو پروندم! 

زیاد از رمانتیک بازی خوشم نمیاد همش حس میکنم لوس بازیه. درحد کم ونرمال که منم میپسندم ولی اگر مثلا همیشه باشه ویا ظرف همیشه بهم توجه کنه بدم میاد! بیشتر دوست دارم درعمل باشه .

اخرین باری که مشاوره  خوب رفتم  تست گرفت چندین جلسه مشکلی نداشتم فقط گفت از نظر شخصیتی . اتنا تایپ با بیشترین درصد هستم . و گفت افرودیت که لازمه زنانگی هست  خیلی پایین هست. یا سرکوبش کردی یا هرچیز دیگه  باید رو خودت کار کنی  راه حل و اینام داد جندتا فایل هم قرار شد بگیرم واینا اما

که بعدم افتادم تو پروژه ودفاع از رساله ودرس و کلا این موضوع یادم رفت... دیگه پی اش نرفتم...

ولی الان طوری شده که دوباره یک مورد پیش اومده ومن دوباره همینجوری

مثلا از ظرف خوشم میاد ها! ولی نمیدونم چکارکنم خیلی معمولی و خشک میشم وگاهی بی تفاوت مخصوصا اگر اون نشون بده که مایل هست به من یا پیشنهاد بده...

وقتی میبینم برخی دوستان یا دخترها برای چیز های خیلی پیش پا افتاده انچنان عشوه گری میکردن من مونده بودم چطور میتونه؟ کلا خیلی چندشم میشه وقتی دختری برای بیان خواسته اش عشوه بیاد به فردی !

قبول دارم تواین سالها همش دنبال پیشرفت علمی وارتفای شغلی ام بودم خداروشکر زحماتم به بارنشست وبدون میون بر و پسربازی وعشوه گری که دیدم اطرافم انجام میشه موفق شدم

ولی ته دلم همیشه میخواست کسی حامی وپشتیبانم باشه حمایتم کنه بتونم بهش تکیه کنم  نه اینکه تک وتنها مثل بولدزر کار کنم...واز این بابت ناراحتم.

از بس جنگیدم خسته وفرسوده شدم... هی برای زبان هی برای پروژه هی برای ثبت اختراع هی برای مقاله هی برای مصاحبه های شغلی هی برای رزومه ها وای... یادم میاد مخ ام سوت میکشه....

 وقتی میبینم برخی دوستان با اینکه خودشون توانایی داشتند ولی فقط وفقط برای اینکه پسره رو جذب خودشون بکنن با اون همکاری میکردن و زیر زیرکی همه کارهاشون رو اون انجام میداد تا حس پشتیبان داشتنشون ارضابشه  هم ار تنهایی دربیان ولی من یکه وتنها خودم کارهام رومیکردم و تلاش زیاد، 

 حس خنگ بودن و ساده بودن بهم دست میده

احتمالا باید برم مشاوره خوبه روپیدا کنم ولی  گفتم اینجا دردل کنم ببینم اینجا کسی مشابه من هست تجربه ای داره؟

ممنون میشم از تجربیات خودتون و اطرافیانتون بگید.

سلام 

میخواستم تجربه خودمو از یک رابطه مجازی باهاتون به اشتراک بذارم. دور اطرافمو میدیدم همه چیز از دور قشنگ بود منم دلم خواست ولی وارد یک رابطه واقعی نشدم بلکه وارد یک رابطه مجازی شدم با پسری که تو شهر دیگه ای زندگی میکرد و دورادور میشناختمش، هر دومون دانشجو بودیم و همه چیز همون اولش خوب بود اون اوایل حسی هم درگیر نبود و دوست هم بودیم ولی راست میگن که رابطه مجازیه ولی دلشکستن واقعی! نه ی حس عمیق ولی ی حس بیشتر خواستن بوجود اومد، موقعیتش نبود که باهم باشیم و من بارها عقب کشیدم از رابطه ولی بازم خودم پالس هایی فرستادم یا خودش برگشت و منم ادامه دادم! نتیجش شد ۹ ماه رابطه ای ک یک ماه برقرار بود دو ماه نه! از اون حس خوب اولیه هیچ خبری نبود چون رابطه ای که بی سرانجام باشه طرفینو سرد میکنه. کمکم فقط اگه کمک یا چیزی میخواست مثلا مشورت سراغم میومد و من براش وقت میذاشتم، حس بی ارزش بودن میکردم ، حس میکردم این لیاقت من نیست که همچنین چیزی رو تحمل کنم وقتی عشق های واقعی هنوزم وجود دارن! اون آقا پسر خوبی بود و نمیخوامم بگم اون مقصر بود ولی بر خلاف منکه به اون اهمیت میدادم نوبت من که میرسید سهمم ی استیکر بود و این مدل رفتار ها! باید دختر باشی که بفهمی چقدر سخته تحمل این، همیشه میگن مشکلاتتونو با حرف زدن حل کنین عین اینا رو گفتم تا حداقل قبل رفتنم همه چیز روشن شه ، حتی نگران حالشم بود با اینحال ولی نتیجه همون بود که گفتم. باید بگم درسته دوست داشتن اونم در ی رابطه مجازی اجباری نیست منم حس عمیقی نداشتم ولی دوستان احترام به شخص مقابل و ی توجه متناسب نشانه شعور خود فرده و خیلی آدما این مدلی نیستن و با اینکه من این رابطه رو ترک کردم ولی این رابطه بدون حس پشیمانی منو ترک نکرد! اومدم که بگم وارد ی رابطه بی سرانجام نشید، لذت های آنی گاها پشیمانی های ابدی دارن یا طولانی، جای بعضی زخم ها هیچ وقت خوب نمیشه حالا چه رابطه مجازی باشه چه غیر مجازی! واسه من شاید آسیب جسمی نداشت ولی حتی همین رابطه مجازی هم بهم آسیب روحی زد. پس ریسک نکنین. بازم میگم نمیخوام اون پسرو سرزنش کنم چون خودم پذیرفتم که انتخاب و تصمیمم غلط و هیجانی بوده و نمیتونستم اون آدمو اون طوریکه شخصیتش نبود ببینم منم مقصرم پس. من درسته در یک رابطه واقعی نبودم ولی این رابطه مجازی هم بیشتر که نه کمتر آسیب زا نبود ‌ . نه فقط واسه منه دختر، بعضی پسرا حتی احساساتی ترن پس توی دختر توی پسر احساس و وقت و فکرتو واسه آدمی بذار که تو رو اولویتش باشی نه زنگ تفریحش! خواستم خطرات رابطه مجازی رو بگم رابطه ای ک انگار با یک روح داری و حتی نمیتونی درک درستی از کلماتش داشته باشی و احساساتتو با نگاه متنقل کنی و خیلی چیزای دیگه! پس به هر بهانه ای که پیش خودتون دارین بدونین رابطه مجازی از نظر اسیب زایی دست کمی از دوستی های بی هدف و بی پایه نخواهد داشت! امیدوارم همه جوونها عشق واقعی و همسر مناسبشونو پیدا کنن و آرامش واقعی رو حس کنن . موفق باشین.

پ.ن:نظر و تجربه باشه میشنوم امیدوارم دوستانی که در این راه هستن تا دیر نشده برگردن و دوستانی هم که وسوسه اینکارو دارن منصرف بشن.

سلام

هممون از سرنوشت شنیدیم، ولی خب قدرت تصمیم گیری آدم در واقع نمیتونه نفی یا تایید کنندش باشه.

سوالی که برای من پیش اومده آیا این عقیده قدیمی که میگن هر کسی یاری داره که قبل تولدش براش مشخص شده یا بچه هایی که قراره متولد بشن باید حاصل این ازدواج بشن درسته یا خیر؟

ازدواج رو بخت و سرنوشت میدونین یا تصادف و احتمال رو درش دخیل میدونین، ممنون میشم اگر کسی منبع علمی یا دینی در این مورد میدونه و یا نظر شخصیشو اعلام کنه. 

ممنون

به ناشناس

سلام منم همینطور بودم حس میکنم شما طرحواره ایثارگر افراطی داری که اینجور افراد جذبت میشن.من بارها اینجا به افراد مختلف پیشنهاد دادم برن پیش روانشناسی که کار تخصصیش طرحواره درمانی هست.تحقیق کنید حتما پیش روانشناس خوب برید.کتاب :چگونه زندگی خود را دوباره بیافرینید اثر جفری یانگ هم خوبه.ولی راه حل بهتون نمیده فقط شمارو متوجه تله های شخصیتیتون میکنه.موفق باشید

به امین آب آذرسا

بنظر من مسائل مالی هم جزئی از زندگی  هست بله صورت خوشی نداره ابتدا پرسیده بشه ولی لازمه با صداقت جلسه اول خوده اقا پسر دربارش دربارش صحبت کنه.

دوم اینکه ادمی که چنین عقیده ای داره چرا میره خواستگاری؟وقتی به اون خانوم و خانوادش اعتماد کافی نداره و فکر میکنه ممکنه صرفا بخاطر داراییش قضاوت بشه؟ اصل ازدواج اعتماده اینکه کسی پنهان کنه مال و اموالشو یا تظاهر کنه که بی پوله در حالی که نیست بنظر من بشدت کار چیپ و زشتی هست.و اتفاقا یکبار برای خودم همین اتفاق افتاد حدود 3 سال پیش.با وجودی که تا اون لحظه نظرم مساعد بود نسبت به اون شخص بعد از اینکه متوجه شدم واقعیت رو،ایشون رو رد کردم.به همین سادگی :)

سلام خیلی ممنون سوالمو پست کردین دیگه میتونم به رویام برسم

امیدوارم عمو نجفی به هر چی دوس دارین برسین امشب واقعا از خووشحالی خوابم نمیبره اااااا

سلام 14 سالمه و همه نشانه های بلوغو دارم و حتی ترشح هم دارم ولی پریود نمیشم چیکار کنم زودتر پریود شم لطفا بگید خیلی میترسم

چند تقاضا از کاربران خانواده برتر:

با سلام فرشید هستم مدت زیادی نیست که با اینجا آشنا شدم و علاقه زیادی به مطالعه کامنت های همه کاربران دارم و آشنایی با ذهنیات و تفکرات آدمها برام شیرینه 

میخواستم به عنوان یکی از صدها کسانی که کامنت های شما عزیزان رو میخونن 

از شما کاربران بخوام که هنگام کامنت نوشتن بیشتر به علائم نگارشی و پاراگراف گذاری دقت کنید 

کامنت شما اثر شماست که تا سالها باقی میمونه و افراد بسیاری اون رو خواهند دید، زیباتره اگر به کیفیت نوشتار خودتون دقت بکنید 

جوری که من تا بحال متوجه شدم کاربران عموما دو دسته هستن بعضی ها کامنتهاشون مرتب و پاراگراف بندی شده هست و بعضی های دیگه بدون هیچ فاصله ای یکنواخت مینویسن 

خوب برای خواننده طبیعتا خوندن کامنتی که پاراگراف گذاری شده هست آسونتره 

اصولا متن یکنواخت چشم رو اذیت میکنه و یکی از دلایل اختراع پاراگراف همین کمک به آسونتر شدن خوانش متن هست 

من خودم شخصا با اینکه علاقه زیادی دارم نظرات همه رو بخونم و هیچ کامنتی رو از قلم نندازم چون دوست دارم از هر کسی چیزی یاد بگیرم،

ولی گاهی با دیدن کامنت هایی که یکنواخت هستن و پارگراف گذاری نیستن، به خصوص کامنت های طولانی، رغبتم به خوندن اون کامنت کم میشه 

اصولا کامنت هایی که درش رعایت پاراگراف گذاری شده بیشتر جذب کننده هستن 

و شما اگر میخواید کامنتتون بیشتر دیده بشه و بیشتر خونده بشه باید پاراگراف گذاری رو رعایت کنید 

شاید شما ندونید نظرتون چقدر ارزشمنده 

کار سختی هم نیست هر سه چهار خط که مینویسید چند بار کلید اسپیس رو میزنید بعد نوشتن رو ادامه میدید 

نکته بعدی رعایت فاصله میانواژه ایه، گاهی برخی دوستان رعایتش نمیکنن و کلماتشون به هم چسبیده ست که این موجب بدخوانی میشه 

در پایان میخواستم انتقادی بکنم از بعضی کاربران، اینکه تحمل آرا و نظرات مختلف رو داشته باشیم 

هر نظری نکته ای درش وجود داره، هر فردی از یک جنبه ای به موضوع نگاه میکنه

که شاید به ذهن ما نرسیده باشه

پس به جای گارد گرفتن در برابر نظرات مخالف سعی کنیم درکشون کنیم و نکات به درد بخورش رو برای خودمون استخراج کنیم 

تا عقاید خودمون رو چکش کاری کنیم و ارتقا ببخشیم 

باور کنید همه ما اونقدر جا برای فهمیدن چیزای جدید از دیگران داریم که حد نداره 

با تشکر ازینکه این مطلب رو خوندید.

با عرض سلام خدمت همه خانواده برتری ها 

میخواستم بدونم ایا تجربه ای از روش های مختلف درس خوندن که منجر  به یادگیری بهتر دروس حفظی شدن دارید؟؟من میخوام برای ارشد درس بخونم و رشته من دروس حفظی و سنگین زیاد داره باید بهشون مسلط بشم اما بدبختانه من تو حفظیات ضعیفم من کلیات مبحث رو یادم میمونه اما جزئیات فراموش میکنم عدد و رقم و اسم هارو قاطی میکنم من تو خوندن وسواس زیادی رو جزییات دارم اما اخرش یه چیز کلی واقعا فقط یادم میمونه و کلا تا الان شب امتحانی درس خوندم شب امتحان میتونم یه کتاب ششصد صفحه کامل حفظ کنم اما فرداش ذهنم خالی میشه و در کل دوران تحصیلم متاسفانه روشم همین بوده الان بهش یه جورایی عادت کردم 

این چند مدت که امتحان مجازی تجربه کردم و اساتید ویس میدادن تو گروه ها از درس دیدم بد نیست منم از هر درس خلاصه  به شکل ویس تهییه کنم بعد مثلا ویس های یک کتاب میشه صدتا، میتونم اخر هر ماه ویس هارو گوش بدم و رو دور تند بزارم که هم وقتم نگیره هم از زبون خودم باشه شاید فهمش بهتر باشه و باعث بشه درس از ذهنم خارج نشه و در عین حال مجبور نباشم از اول کلی وقت بزارم همه کتابو بخونم؟نمیدونم چقدر این روش ها جواب میده ولی اگه ممکنه بگید خودتون برای دروس حفظی که میخواید کامل مسلط بشید چیکار کردید مخصوصا اگه حافظه تون ضعیفه به تکرار نیاز زیادی دارید اگه روش هدفمند دیگه ای به جز تکرار خالی کتاب هست لطفا منم راهنمایی کنید 

ممنون

به سامان

انتقامتو بگیر مرد

چندین بار اونا گفتن نه، یه بارم تو بگو نه

یه جوری بگو نه که خیلی خیلی زیاد ناراحت بشه، اینطوری جیگرت خنک میشه

شوخی کردم برادر جدی نگیر، کاربرای محترم هم لطفاً گارد نگیرید 😁

گفتم شاید سوالت تأیید نشه این شد که تو این صفحه خواستم نظرمو بگم شاید بهت کمک کرد

در خواستگاری های سنتی:

شما جلسه اول فقط دخترو ببینید و نهایتاً اگه ظاهرش پسندت بود چند دقیقه کوتاه باهاش صحبت کنید

نه گفتن بعد جلسه اول زیاد سخت نیست و به خانواده بگید با منزلشون تماس بگیرن و بگن که برای دخترتون آرزوی خوشبختی میکنیم و انشاالله گزینه بهتری نصیبشون بشه،

اگه بعد چندبار صحبت کردن به این نتیجه رسیدید که جوابتون نه هست خب اینطوری بگید که

با توجه به صحبتامون احساس میکنم من در حد شما نیستم شما دختر نجیب و برازنده ای هستید و خودمو لایق شما نمیدونم، امیدوارم گزینه ای بهتر از من نصیبتون بشه،

همین..،

فکر نکنم دخترا اینطوری ناراحت بشن

موفق باشی مرد 🌺⁦

سلام

من یه دختر 20ساله هستم و مشکلم اینه که از پدرم بدم میاد😣

منم خیلی دوست داشتم که با پدرم رابطه خوب و صمیمی داشته باشم مثله بیشتر دخترا ولی پدر من اصلا اونجوری نیست

از پدرم هیچ محبتی ندیدم هیچوقت نه جمله محبت آمیزی نه هدیه ای نه حتی حالمو بپرسه یا باهام حرف بزنه حرفای من و پدرم در حد اینه که اون نمکدونو بیار اینو بده اونو ببر در همین حد اون فکر میکنه من و مادرم جز اموالشیم و برای خدمتکاری اون داریم زندگی میکنیم

ذره ای مسئولیت تو وجودش نیست شاید بگید کار میکنه و زحمت میکشه اما اینا هیچ کدومش برا من نیست برای خودشه اگه چیزی برام بخره کلی غرشو میزنه و خیلی منت سرم میزاره در حدی که پشیمونم میکنه

چند وقتیه که میگفتم حداقل یارانمو به خودم بده🤦🏻‍♀️اما حتی به خاطر اونم کلی منت میزاشت و با کلی التماس و منت بزور میداد که من دیدم به منتش نمی ارزه و اونو هم بی خیال شدم

پدرم مرد بد دهنیه مخصوصا به زن ها خیلی بی احترامی میکنه و هرچی دلش بخواد میگه

از ادبش هم نگم دیگه کلن نمیشه رفتار مودبانه ازش انتظار داشت

حتی یبار بهم گفت تو تو این خونه اضافی ای اونم جلوی همه وقتی که فقط 14سالم بود😥واقعا دلم شکست حداقل جلو مهمونا ظاهرسازی میکرد

پدرم مرد بی سوادیه و تا ابتدایی درس خونده شاید این موضوع تو رفتارش بی تاثیر نباشه 

ولی من واقعا ازش بدم میاد مطمئنم که چشم دیدنمو نداره و اگه بمیرم خوشحال میشه 

باورتون نمیشه ولی پدر دوستم ما رو میبره بیرون میگردونه حال منو میپرسه ولی پدر خودم نه

از اینکه پدرم همچین آدمیه شرم دارم منم دوست دارم پدر یه مرد با مسئولیت و با ادب و تحصیل کرده باشه و بهش افتخار کنم ولی هرطور حساب میکنم نمیشه به این آدم افتخار کرد

میشه راهنماییم کنید من دارم اشتباه میکنم و پدرم عادیه یا واقعا بده اینو هم بگم که به جز من بقیه هم باهاش رابطه خوبی ندارن و هیشکی تحویلش نمیگیره 

من چیکار کنم با این حس تنفر عمیق اونو نمیشه دوست داشت و نمیشه باهاش حرف زد و قانعش کرد چون کاملا بی منطقه

لطفا راهنماییم کنید من حساسم یا چی؟ چیکار کنم 

سلام و عرض ادب👩

به خانم یاس

از من میشنویفکر تغییر دادن پدرت رو از سر بیرون کن!کاری از دست شما ساخته نیست جز یه چیز که کاملا بیخیال باشی و حرص نخوری بابت رفتاراشون.

و یه پیشنهاد دارم برات:

عزیزم اونطور که دوست داری زندگی کن!واسه خودت.حال دلتو به بقیه گره نزن!☺

به یاس

سلام من کاملا درکت میکنم نظرت رو خوندم یاد پدر خودم افتادم اصلا مو نمیزنه باهاش! بابای من که اصلا صداش تا یه کیلومتری هم میرفت بعد وسط دعوا در و پنجره ها رو هم میبستن تا همسایه نشنون! پرده گوشمون پاره میشد اونم یه پسر چند ساله ففط گریه میکردیم حالا که دیگه بزرگ شدیم ولی حس بدی تو قلب ادم پیدا میشه که نمیشه کاریش کرد چون از بچهگی و دوره شکل گیری شخصیت ادم اینطور رفتار کردن . بهترین کار اینه که اول نسبت بهش حس خوبی نداری حس بد هم نداشته باشی چون خودت اذیت میشی.دوم اگه نمیتونی احساسی باهاش رفتار کنی سعی کن منطقی باهاش رفتار کنی و سوم کمکم اینکارا کمکت میکنه رفتارتو باهاش درست کنی. هر چند اون رفتارش درست نبوده اما تو مثل اون نیستی.بعدش اون فرداکه پیر شد جلو چشمت اذیت میشه و تو تاب دیدنشو نداری اون وقت هم اون هم تو متوجه میشی دنیا ارزش هیچ چیزی جز با هم بودنو نداره

سلام من اشتباهی به جای سوال، جواب یاس رو دادم

به heli: سلام درقدم اول نگران نباشید .به شرایط زندگی واب وهوا و ارث بستگی داره. من دریک اب وهوای فوق العاده گرم درسن ۱۵سالگی برام پیش اومد.نگران نباش. ولی دراولین فرصت ممکن به صرفا متخصص زنان وزایمان مراجعه بفرمایید.نگران نباش امابهتره اینکارو انجام بدی تاخیالت راحت شه.

سلام . میخواستم چندکتاب معرفی کنم ، حتما برای ما پیش اومده که بچه هایی دیدیم که واقعا صالح بودن ویا دلمون میخواد فرزند صالح ان شاءالله پرورش بدیم ، من پیشنهاد میکنم که برای داشتن و تربیت فرزند صالح بهتره از چند الگوی موفق بهره ببریم . من کتاب های ：این مادر،ان پسر و من کنیز زینبم رو برای کسانی که مایل هستند ، پیشنهاد میکنم . همیشه خوندن سرگذشت کسانی که در یک راه موفق شدند وبهره گیری از الگوی تربیتی شون کمک کننده وجالب خواهد بود . موفق باشید

سلام من پرستارم می‌خوام از پرستاری بیام بیرون

از بس که کلی بالای سر مریض زحمت کشیدیم و بالاسریا بجای تشکر هی ب سرم غر زدن

بعنی دیگه واقعا خسته شدم

از اینکه هی دستور بشنوم از کسیکه نه علمش از من بیشتره ن هیچی دیگش

واقعا بعضی از بالا دستیام عقده این و این خیلی روی انگیزه ی من اثر منفی داشته

میخوام از پرستاری بیام بیرون

من طرحم ۶ ماه کذشته

ولی میخوام برای خودم کار کنم و بله قربان گوی اونها نباشم

تصمیمم دارم کلینیک زیبایی بزنم

که خدماتی مثل حجامت زالو درمانی تزریق ژل لیزر حلزون تراپی و از این قبیل چیزا رو ارائه بده

و مدرم طب سنتی و تجویز اینجور داروها رو داشته باشم

یا مرکز خدمات پرستاری دایر کنم در کنارش

قبلا میدونستم که فقط پزشکا اجازه ی تخصص طب سنتی رو دارن ولی دیدم کسایی رو که دپره میدیدن و این کارا رو انجام میدن

عایا این کار قانونی هست؟؟

چجوری میتونم یه مدرک معتبر بگیرم و قانونی باشع

چون من بالاخره پیرا پزشکی خوندم

و اصلا اصلا نمیدونم که به پرستار اجاره ی زدن همچین جایی رو‌میدن یا فقط باید طرف پرشک باشه

اصلا نمیدونم باید چجوری مدرک اینارو بگیرم

چون هر چی توی سایتای مختلف گشتم چیزی عایدم نشد

لطفا کمکم کنید

چجوری مدرک زالو درمانی طب سنتی لیزر تزریق ژل و اینجور چیزا رو به دست بیارم

چجوری مجوز بهداشت و کسب کار بگیرم

و اینکه عایا خیلی طول میکشه و هرینه بر هست؟؟ 

واقعا میخوام از پرستاری بیام بیرون

اونم پرستاری بالین خیلی خسته تم

شما چه پیشنهاد دیگ ای برای من دارید

سلام جناب نجفی من میدونم که باید برم پیش مشاور . ولی هدفم از طرح مشکلم این بود که اونایی که شبیه به خودم هستم و پیدا کنم وتجربیاتشون رو بشونم.... درضمن من مشاور قبلی رو فقط خوب میدونم که به علت کرونا تعطیل کرده وگفته باید صبر کنم تا نوبت بده

ممنون میشم سوالم رو پست کنید

باتشکرو

دوستان دانشجو ی دانشگاه های دولتی سلام.

از اینکه وقت میذارید و تجربهتون را بیان میکنید صمیماانه پیشاپیش تشکر میکنم.

بچه ها شما هم حالا که امتحانهاتون مجازین با مشکلات سامانه ی امتحانت درگیرید؟ یعنی از کند شدن تا اشتباه زدن نمراتتون گرفته تا از بین رفتن لینک امتحان؟ ما توی یه دانشگاه خوب دولتی هستیم ولی امروز که امتحانات عمومی بود سامانه به بدترین شکل ممکن امتحان را لغو کرد و به مشکل خوردیم؟ میخواستم تجربه ی سایر دانشجو ها را توی این زمینه بدونم.

و اینکه توی طول این ترم مجازی چقد استاداتون باهاتون راه اومدن؟ ما که خیلی از رشته ها مخصوصا مهندسی ها خیلی سخت گرفتن بهشون.

از وقتی که میذارید و جواب میدید ممنونم. شاید اگر بدونیم توی بقیه ی دانشگاه های دولتی کشور هم وضعیت همینه کمی آرومتر بشیم

سلام. 

می خواستم به مناسبتی به نامزدم عطر هدیه بدهم ولی با عطرهای مردانه آشنایی ندارم.

دوست دارم یک بوی خاص و خوشبو با خط بوی مناسب باشه.

اگر امکانش هست یک عطر مردانه تا حدود قیمت ۳۰۰ هزار تومن به من معرفی کنید. 

پیشاپیش ممنونم از راهنمایی هاتون.

ای ایران اگر دل تورا شکستند ،چه عاشقان بی نشانی که پای درد تو نشستند .

برای کشور زیبای ما افراد گوناگونی جان خویش را تقدیم کرده اند ، ازهمه صنف و قشر . مایلم در این شب جمعه شما را با دوتن از افراد پرورشگاهی که از این کشور عزیز حراست کرده اند ، اشنا کنم . 

بخوانید قصه مظلومانه برادران دو قلو شهید دفاع مقدس از شیرخوارگاه تا آسمان شهیدان ثابت و ثاقب شهابی نشاط.

نوجوان‌هایی که سال ۶۱ امدادگران خستگی‌ناپذیر گردان سلمان بودند. عملیات مسلم ابن عقیل در منطقه سومار اولین‌باری بود که آنها پا به جبهه گذاشته بودند. همرزمان این دو شهید می‌گویند وقتی نامه‌ به خط مقدم می‌آمد، معمولاً ثابت و ثاقب غیبشان می‌زد! یک‌بار یکی از رزمندگان متوجه شد وقتی همه گرم نامه خواندن هستند و خبر سلامتی خانواده و عکس‌هایشان را با وجد نگاه می‌کنند، دوقولوها دست در گردن هم در کنج سنگر، گریه می‌کنند.

ثاقب و ثابت سالها از کرمانشاه و غرب کشور گرفته تا اهواز و خرمشهر، به هر کجا که اعزام می‌شدند، در درون ساکشان اعلامیه‌هایی را به همراه داشتند که عکسی از دوران کودکی‌شان به همراه دست نوشته‌ای بود که به در ودیوار شهرها می‌چسبانیدند:

"مادر، پدر! از آن روز که ما را تنها در کنار خیابان رها کردید و رفتید سالها می‌گذرد. حال امروز دیگر ما برای خودمان مردی شده‌ایم ولی همچنان مشتاق و محتاج دیدار شماییم..."

اما هیچگاه روزی فرا نرسید که قاب عکسی باشد و عکسی از ثاقب و ثابت وخانواده‌شان در کنار یکدیگر.

مامان، بابا! ما دنبال شما می‌گردیم

شخصی همرزم به نام داود ابادی میگوید ：دلیل اشک‌های ثاقب و ثابت را بعدتر متوجه می‌شود: «بعدها در بمبارانی در سومار تعدادی از بچه‌ها شهید شدند. دیدم ثاقب خیلی بیتابی می‌کند. گفتم این بچه‌ها پدر و مادرشان بیشتر از تو داغ دیده‌اند. دیدم گریه اش شدیدتر شد. گفتم مگر حرف بدی زدم؟ گفت آخر ما پدر و مادر نداریم. شوکه شدم. پرسیدم یعنی چی؟ گفت ما پرورشگاهی هستیم. آنها حدود یازده-دوازده نفر بودند که با هم از پرورشگاه اعزام شده بودند به جبهه. با همان تعجب گفتم خب شما که پدر و مادر ندارید و پرورشگاهی هستید برای چی آمده‌اید جبهه؟ گفت ما پدر و مادر نداریم؛ شرف که داریم، غیرت که داریم.»

آنچه که امروز از ثاقب و ثابت شهابی نشاط باقی است، ۲ قبر مشکی رنگ شبیه به هم و در کنار هم در قطعه ۵۰ گلزار شهدای بهشت زهرا(س) است.

اگر گذارمان به گلزار شهدای بهشت زهرا افتاد، جایی ما بین قبور قطعه ۵۰، ردیف ۶۷، شماره ۱۹ وردیف ۶۶ شماره ۱۹، دو برادر شهیدی آرام کنار یکدیگر خفته اند که شب‌های جمعه، هیچ‌گاه مادر و پدرشان زائر مزارشان نبود. لطفا این دو عزیز را فاتحه ای میهمان کنیم .

(از طرف یک خادم روسیاه)

سلام اقای مدیر لطفا مطالب مربوط به ازدواج دهه هشتادیا رو میخام 

سلام

به پسرم دیگه

من که اصلا جایی خواستگاری نرفتم تا حالا ، همیشه دخترا به من جواب "نه" دادن ، تقریبا نزدیک بیست تا دخترا به درخواست آشنایی من برای ازدواج گفتن نه (سه تابصورت رسمی که حتی اجازه ندادن من برم حضوری خواستگاری و فقط مامانم رفت و گفتن نه ) ، من گفتم حالا خودم که هر چی سعی کردم که کسی رو پیدا کنم ولی اونها جوابشون "نه" بود و من ناراحت شدم ، اگه خواستگاری سنتی رفتم (چون اونایی که خودم پیدا کردم که "نه" گفتن ،برای همین احتمالا خواستگاری سنتی برم)، اگه نپسندیدم و نخواستم به آشنایی ادامه بدم ، نمیخوام اون دختر خانم ناراحت بشن ،چون من خودم زیاد ناراحت شدم ، نمیخوام دختر خانم ناراحت بشن ، چون کلمه "نه" بعضی وقتها از ازدواج نکردن سخت تره .

و خیلی ممنونم از همه دوستانی که نظر دادن ، نظراتتون خیلی برام ارزشمنده ،ممنونم ازتون

به آقای نجفی :

اون لینکهای مربوط به مطالب دیگر (سوال های دیگر) که در پایین مطلب ارسالیه من در قسمت :

بیشتر بخوانید ...

گذاشتید ، اصلا ربطی به موضوع ارسالیه من نداره ، من حتی هنوز یکجا هم خواستگاری نرفتم چه سنتی و چه غیر سنتی ،

احتمالا اون لینکهایی گه گذاشتید باعث شد کاربر :   پسرم دیگه   ، براشون سوئ تفاهم پیش بیاد

از لینکهایی که آقای نجفی در زیر مطلب ارسالیم گذاشتید ، ناراحت شدم و خیلی دلشوره گرفتم و آرامش ندارم ، مخصوصا اینکه برای اون کاربر هم سوئ تفاهم پیش اومد و ناراحتیم بیشتر شد

لطفا این پیامم رو در قسمت نظرات مطلب ارسالیم قرار بدین تا سوئ تفاهم ها از بین بره یا اگه این کار رو نمیکنید حداقل اون لینکهای مطالب رو از زیر سوالم بردارید تا برای کسی سوئ تفاهم پیش نیاد

بدجوری دلم شکسته از اینکه اون لینکها زیر مطلبم هستند برای اینکه که سوال من با اون لینکهایی که مربوط به مطالب دیگر هستند ، بهیچوجه شباهتی نداره

من چون تحمل ندارم که دختری ازم ناراحت بشه ،چون دخترا خیلی با احساس و لطیف هستن و منم احساساتی هستم و درکشون میکنم ،برای همین قبل از رفتن به خواستگاری سنتی این مطلب رو ارسال کردم تا کاربران محترم بهم کمک کنند تا خدایی ناکرده و بصورت ناخواسته باعث ناراحتیه هیچ دختر خانمی در خواستگاری نشم

آقای نجفی لطفا اون لینکهای مربوط به مطالب دیگر رو از زیر مطلبم بردارید چون به سوال من اصلا ربطی ندارن و خیلی باعث ناراحتیم شدن مطالب اون لینکها

با تشکر

سلام دوستان من کنکور امسال اولین کنکورمه ولی به دلایلی اصلا امسال نخوندم و امتحانات مدرسه رو هم با معدل ۱۶ قبول شدم یا بهتر بگم پایه درسیم زیاد خوب نیست اما تصمیم جدی گرفتم که برای ۱۴۰۰ داروسازی قبول شم و در حال حاضر توی تابستون ساعت مطالعه من شیش ساعت هست. حالا بحثی که وجود داره اینه که یه مشاور میگفت قبولی رشته های تاپ از سال دهم ساعت مطالعه بالا دارن و از همون موقع آزمون آزمایشی میرن و یا اینکه اگه از سال دوازدهم شروع میکنند یه سال حداقل میمونن پشت کنکور . و جالب اینکه میگفت اکثر مشاور ها هم اینو میدونن اما بچه ها رو نا امید نمیکنند . لطفا فکر نکنید من آدم ضعیفی هستم که سوال پرسیدم تا با نظرات ابنجا خودمو آروم کنم ، فقط میخوام ببینم به جز مشاورین و افراد دیگه شما دوستان عزیز که خودتون کنکوری هستید یا تجربه ای در این زمینه دارید یا صرفا خودتون در ابن زمینه چی فکر میکنید ؟؟؟

آقای نجفی حدس میزنم شما یه جواب کلی میدید و سوال رو درج نمیکنید خواهش میکنم سوال رو توی سایت قرار بدید تا کنکوری ها بتونن در ابن باره صحبت کنند 

بازهم ممنون ببخشید اگه تند حرف زدم 

سلام

منتظر پسری میمونید که میشناسیدش چندین ساله و دوستتون داره، اهل خیانت و کار بد نیست و متعهده و مهربون ولی  شرایط مالی ازدواج رو فعلا نداره و تفاوت فرهنگی و مسافت دارید و باید یه مدت منتظرش بمونید تا بتونه مشکلاتو حل کنه؟

یا با کسی که خانواده معرفی میکنن و نمیشناسید ؟(یه ازدواج سنتی عادی)

به آقای علی

سلام

کاملا صادقانه و دلسوزانه فقط میخوام بهتون یه چیزیو بگم:

"پشت کنکور نشستن سخته.سخت!"

خیلی حرفها واسه گفتن دارم.دوست داشتم بیشتر توضیح بدم اما متاسفانه توی شرایط روحی خوبی نیستم.

موفق باشید.

به ERA

سلام

یه ازدواج سنتی عادی،موفقیتش به نظر بیشتر میاد.

سلام

من عاشق شدم یعنی خودم فکر میکنم عاشق شدم اما هنوز برای بیان کردنش تصمیم نگرفتم

من تجربه یه ازدواج ناموفق سه ساله داشتم و بعد از اون به شکل توافقی جدا شدیم اما اثار مخربی رو روحیه من گذاشت و تا مدت ها دچار مشکلات اضطرابی و وسواس فکری بودم البته مشکلات خانواده پدری هم مزید بر علت شد و اضطراب من رو شدید تر کردن بعد از چند دوره دارو درمانی و مشاوره الان حال روحیم بهتره اما ذهنم مشغول شده احساس میکنم عاشق روانشناسم شدم من کم سن و سال نیستم که با صحبت کردن ساده سریع دل ببازم خصوصا اینکه تجربه ناموفقی هم داشتم اما حس میکنم این خانم میتونه برای من ایده ال باشه باشه هر چیزی که روزی حس میکردم نیاز دارم یک زن داشته باشه داره، از نظر شرایط شغلی و تحصیلی من شرایط بهتری دارم متخصص فک و صورت هستم و شرایط مالی خوبی دارم، از نظر ظاهری و سطح خانوادگی هم مطمئنم مشکلی پیش نمیاد تنها دو مشکل دارم اونم یکی موضوع طلاق و دوم اینکه من به عنوان مراجعه کننده هر چی که بودم و هرحس واقعی که داشتم درباره اش صحبت کردم از نفرت و ضعف و ترس هام صحبت کردم به این فکر میکنم که اون منو الان فقط با ترس هام شناخته و شاید دیدش با کسی که همینجوری عادی منو بشناسه یکی نباشه ادم گاهی چیزی که تو ذهنشه به نزدیک ترین شخص زندگیش هم نمیتونه بگه اما من همه چیزو اونجا گفتم! نمیدونم دیدش ممکنه چطور باشه و اینکه من اواسط دوره درمان متوجه احساساتم نسبت بهش شدم اما چیزی نگفتم چون احتمال دادم شاید ارجاع بده به روانشناس دیگه ای الان که جلساتم تکمیل شده به من بگید اگر جای من بودید چیکار میکردید؟ با خودش تماس میگرفتید و حستونو میگفتین یا مثلا به مادر بگم تماس بگیره برای خواستگاری یا اصلا هیچکاری نکنم چون ممکنه فقط  به قول خود روانشناسا مکانیسم های روانیم فعال شده؟ خیلی سردرگمم واقعا مدام ذهنم درگیر این موضوعه

مدام فکر میکنم که چقدر خوب میشد اگه زن های بهتری از همون ابتدا سر راه من قرار میگرفتن یا حداقل تو شرایط دیگه ای با ایشون اشنا میشدم تا کارم اسون تر باشه این روزا همه چیز برای من ناراحت کننده شده دوست ندارم بازم تو یه موضوع دیگه تو زندگیم ناکام بمونم و جواب نه بشنوم 

سلام

پسری ۲۷ساله هستم که متاسفانه سالها حدود(۸ ۹ سال) درگیر گناه خ.ا بودم و چندروزی هست که به لطف خدا تصمیم جدی برا کنارگذاشتنش گرفتم. اما مطلب اصلی اینه که بنده طی یکی دو ماه اینده قرار برم برای خواستگاری و‌ازدواج و... و  چیزی که ذهنم رو خیلی درگیر کرده و آزارم میده، اثراتی هست که ممکنه این عمل طی این‌سالها روی یه سری ویژگیهای خاص گذاشته باشه. البته بعضیهاش خب مشخصه قطعا ولی ترسم اینه که خیلی زیادباشه و رفع هم نشه و‌برای همسر اینده م هم آزاردهنده باشه...  امیدوارم متوجه شده باشین

حقیقتش توی نت گشتم و خیلی چیزای مختلف دیدم؛ خواستم پیش مشاور هم برم. گفتم‌ اینجا مطرح‌ کنم ببینم دوستان‌ کسی تجربه مستقیم یا اطلاع دقیقی داره که بهم بگه  ممنون‌ میشم

آقای نجفی لطفا منتشر کنین سوالم رو. باتشکر

سلام آقای نجفی ، پس من و کسانی که عضو بیان نیستن چجوری نظر بدیم؟!!

لطفا بردارین این محدودیته حتما شدن در سایت بیان رو

روش دیگه ای رو بکار ببرید در تایید نظرات

اصلا اگه عضو هم باشه کسی ، پس چرا بازم اول باید تایید کنیدنظراتش رو ؟

شایدم دستور رسیده که نظرات افراد رو با شماره موبایلشون پرونده سازی کنند تا مثلا در موقع تحقیق برای استخدام دولتی براشون دردسر بشه

با تشکر

سلام 

  32 سال سن دارم به تازگی شاغل شدم.معلم مدرسه دخترانه هستم

. قبلا  یک پسری از اشنایان دریک جمعی  جلو روی خودم به دیگری کفت کجاست دختر خوب ؟ در پاسخ به سوال اون دیگری که چرا ازدواج نمیکنی

حالا ایشون تماس گرفته برای خواستگاری.

 هی درگیری ذهنی برام اومده که  یعنی من قبلا که بیکار بودم دختر خوبی نبودم واکنون دختر خوبی برای ازدواج شدم؟

ایا اگر جای من بودید همین فکر ونمیکردید که شغل ملاک اصلی برای این پسر بوده واگر همچنان بیکار بودم  حتی کزینه ای هم برای ایشون نبودم؟

به نظر شما

ایا با  ادامه این روند اوضاع اقتصادی و افزایش هزینه های بالا اگر ازدواجی در کار باشه برای دختران شاغل خواهد بود؟پس دختران دیگر چه بکنند؟

وقتی اشتغال نیست حتی برای پسران ، دختران که جای خوددارند.

به آقای م

سلام

فایل مس به طلا رو سرچ کنید.احتمالا کمکتون میکنه!

موفق باشید.

آقای نجفی کیه؟؟!!😢

بابا این محدثه خانم چی میگه!!!

پرونده سازی؟!!

توروخدامنو نترسونین!🤕😓

چجوری میشه دلت اکانت کرد؟؟!!😣

با سلام خدمت عزیزان 

شما اگر برمیگشتید ب دوران نوجوانی و زمان کنکور چه کارهایی رو انجام میدادید و چه کارهایی رو انجام نمیدادید؟ نصیحت شما به یک دختر نوجوان چیه؟ فکر میکنید چه اشتباهاتی ممکنه درگیرش کنه؟ این نوجوان از تمامی عزیزان راهنمایی میخواد 

پیشاپیش سپاس گذارم 

سلام آقای نجفی ،ممنونم که پیام قبلیم رو منتشر کردین ، گفتم حتما یا منتشر نمیکنید یا با سانسور انتشار میدید

ولی واقعا در حال حاضر به دنبال راه حل جایگزینی به جای "حتما عضو شدن در سایت بیان" برای ارسال نظرات هستید یا دیگه کلا نه

با تشکر

هیچ راهی واسه دلت اکانت نیس؟؟😑

سلام چطور میتونم از بیان کلا اطلاعتم رو پاک کنم؟یا ماشالا مثل بقیه پیام رسان ها و سایت  های ایرانی تا ابد اطلاعات ما اونجا میمونه؟من عضو شدم الان بعضی صحبت هارو خوندم پشیمون شدم از عضویت خصوصا که سابقه درز و دزدی اطلاعاتم ایران زیاد داره از کاربرهاش 

بگید چطور میشه حساب رو کلا حذف کنیم؟

سلام

14 سالمه و امسال میرم کلاس نهم . من درسم خیلی خوبه و همه نمره هام بیست اما یه مشکل خیلی خیلی بزرگ دارم که باعث شده خیلی از موقعیت های خوب زندگیم رو از دست بدم و افسردگی بگیرم و بخاطر همین مشکل حتی از درس و مدرسه هم متنفر شدم

مشکل من اینه که اعتماد به نفس خیلی پایینی تو تحصیل دارم و همیشه میترسم برم کنفرانس بدم و خودمو خیلی خنگ و مظلوم میبینم و کلا زبونم قفل میشه و تو امتحانات هم با کوچیک ترین اشتباهی ناامید میشم. دوستام و معلما بهم میگن باهوش و با استعدادی ولی خیلی فکرت منفیه

خیلیا هستن که از من سطح درسی پایین تری داشتن اما بخاطر اعتماد به نفس بالاشون خیلی پیشرفت کردن ولی من همش دارم افت میکنم

یکی از مشکلات دیگه ی من اینه که اصلا نمیتونم سر کلاس فعال باشم نمیدونم دلیلش چیه خیلی میترسم از اینکه جواب سوالای معلم رو بدم و هروقت میخوام جواب بدن استرس میگیرم و گرمم میشه و زبونم گیر میکنه و کلا موضوعی که میخوام بگم رو فراموش میکنم . اصلا کلا خیلی وضع اعتماد به نفسم داغونه و مخم رد داده و خیلی هم در برابر مشکلات ضعیفم و لوسم. کسی میتونه راهنمایی کنه . مرسی

ممنون

من یه جست و جو و پرسشی کردم و دیدم امکان حدف حساب کاربری نیست!!! و چراشو متوجه نشدم اما ندارن! کاش راه حلی جلوی پا ما میذاشتن

سلام به کاربرای خوب خانواده برتر

پسری 21 تا 23 ساله هستم. قبلا با هیچ جنس مخالفی نبودم. اهل نماز و روزه و ... هم هستم. اواسط نیمه دوم سال گذشته توی سایت اجتماعی، زیر پست خانمی نظر گذاشتم درباره پستشون و این خانم عکس منو توی سایت آموزشگاه درسی دیده بودن و از طریق خط بنده که اونجا بود، تماس برقرار کردند بخاطر عذرخواهی، چرا که در جواب نظر من با بی احترامی حرف زده بودند.

گذشت و منم شماره این خانم رو پاک کردم ولی مجددا ایشون بعد از یکماهی دوباره زنگ زدن و درد دل کردن از شکست قبلیشون و منم شماره رو پاک میکردم تا دردسر نشه. اینم بگم ما ماله دوتا شهر مختلف بودیم.

بعد به این خانم گفتم بهم زنگ نزنین و من از اینجور روابط بیزارم و تا اینکه فهمیدن من از روابط جنسی چیز زیادی بلد نیستم. گفت من افسردم و قرص مصرف میکنم. از اون روز به بعد ایشون شروع کردن به توضیح دادن روابط جنسی و این که در آینده با شوهرم اینجوری میخوام کنم و فلان بهمان. تا اینکه قرار گذاشتیم همدیگه رو ببینیم. 

مادرش هم حضور داشتند و خلاصه توقعاتشون خیلی بالا بود چه مالی و چه وضع خود خانوادشون و منم گفتم لطفا دیگه سمت من نیایین و ما به درد هم نمیخوریم. این خانم سوال های جنسی هم از من میکردن که مثلا اینطوری و...

واقعا به خودم اومدم و از خودم حالم بهم میخورد. سه ماه با این خانم حرف میزدم. کلا طردشون کردم و با بی ادبی پیام میدادن که اینجوری بشی و ...چند سری هم گفتن که اگر جواب پیامم رو ندی، به برادرت میگم و صدات رو ضبط کردم و میفرستم برای برادرت. شماره برادرم هم توی گوشیم بود و اشتباهی با اون زنگ زده بودم و بهشون گفتم خط داداشمه و زنگ نزن.

الان میخوام ازدواج کنم ولی مدام این ترس رو دارم که نکنه صدام رو بفرسته؟ آخه توی اون مکالمات درباره سوالات جنسی حرف زده بود و منم بی خبر. تمام عکساشم پاک کردم ولی این خانم پاک نکردن. هر چند وقت یکبار هم زنگ میزنن بدون علت. شماره مادرشم دارم. بنظرتون چیکار باید کنم؟ مثل بختک افتاده وسط زندگیم و میگه من نمیخوام باهم ازدواج کنیم و دوست دارم باهات حرف بزنم. بنظرتون شکایت کنم؟ زنگ بزنم به مادرشون؟ ممنون میشم راهنمایی کنین

سلام

اگه گزینه یا امکان حذف اکانت و تمام اطلاعات حساب در سایت بیان نبود (شایدم باشه ،چون عضو بیان نیستم نمیدونم)

نگران نباشین و نترسین ، فقط دیگه وارد  حساب بیان نشید و با حساب بیان نظر ندین ،

در ضمن خودتون حتما میدونید که حتی اس ام اس و تماس تلفنیه ما هم ضبط میشه و درواقع شاید همه جای دنیا اینکار رو میکنن (واقعا نمیدونم کار درستیه یا نه )

پس نگران نباشین اصلا و اصلا نترسید ، ولی دیگه با حساب بیان وارد نشید و پیام ندید

میتونید نظراتتون رو اینجا ارسال کنید با نوشتن اسم اون مطلب در قسمت نام 

(بهتره درباه مطالب جدید نظرتون رو در این قسمت بنویسید که احتمالا سوال کننده هاشون به این قسمت "ارسال سوال و مطلب" هم سر میزنند)

مثلا من اگه بخوام پیامی درباره مطلبی جدید که سر خط صفحه اول هست بنویسم ،اینجوری باید بنویسم :

نام*:   نرگس ( نام مطلب رو داخل این پرانتز مینویسم)

پیام*: نظرم رو درباره مطلب مورد نظر که در داخل پرانتز بالا نوشتم، مینویسم

و بعد دکمه ارسال  میزنم

اگه سایت بیان امکان حذف اکانت و حذف اطلاعات رو داشت ،انجام بدین ، اگه هم نداشت ،

نگران نشین و نترسید ، فقط دیگه با استفاده از حساب کاربری بیان ، نظراتتون رو ارسال نکنید

آقای نجفی سلام 

امکانش هست که پست   تعریف غیرت از نظر شما چیه ؟    رو بروز کنید 

اگه زیاد مزاحم شما میشم بگین  

این نظر و تایید نکنید 

خواستگاری دارم که حدود 6 ساله میشناسمش اهل خیانت و کار بد نیست و متعهده و مهربون ولی  شرایط مالی ازدواج رو فعلا نداره، دوستم داره، با هم تفاوت فرهنگی و مسافت داریم و باید یه مدت منتظرش بمونم(مشخص نیست دیگه خودتون شرایط الان رو برای پسری که دانشگاهش تموم شده و تازه داره سربازیش تموم میشه در نظر بگیرید) تا بتونه مشکلات رو حل کنه.

من نظرم بهش مثبته ولی عاشقش نیستم اما اون چند ساله دوستم داره.

آیا این انتظار کشیدن و رد کردن خواستگارها رو به صلاح می دونید؟، چرا؟

سلام آقای نجفی خداقوت خسته نباشید واقعا

شنا بلد نیستم چیکار کنم از کجا شروع کنم؟

سلام

من اقا هستم ۲۳ سال دارم و مشکلی که دارم اینه که هنوز شنا یاد نگرفتم.

خیلی فکرمو مشغول کرده و به نظرم باید حتما یاد بگیرم

چون واقعا لازم میشه و اتفاق تو زندگی ادم همیشه میفته و باید بتونم در مواقع ضروری جان خودم یا بقیه را نجات بدم.

بالاخره اقا هستم و وظیفه مواظبت از زن و فرزند در همه حال به عهده من هست

و اگر مثلا موقع غرق شدن بچه‌ام نتونم نجاتش بدم و نظاره گر باشم خیلی ناجوره...

خواستم راهنماییم کنید چیکار کنم و از کجا شروع کنم؟

شما چطور یاد گرفتید

چه وسیله هایی برای یادگیری راحتتر وجود داره؟

و این که اینجایی که من هستم دریا و دریاچه چیزی نیست و فقط میتونم برم استخر و مربی بگیرم

ولی در مورد چگونگی ها هیچ اطلاعی ندارم

ممنون میشم نظر بدید

به سورنا 95

نه گفتن سخت نیست ، فقط نمیخوام خدایی ناکرده دختر خانمها ناراحت بشن ،چون که با احساس و لطیف هستند

 به Afz 96

درسته  که پسر هم اگه نپسندید ، نه میگه ، ولی خب بنظرم پسر باید بیشتر احتیاط کنه در جمله ای که میخواد برای جواب نه بگه

البته پسرها هم ناراحت میشن ، بعضی پسرا هم خیلی ناراحت میشن "مثل من در اوایل" ولی بعدش برام عادی شد و ناراحت نمیشم تقریبا و همون اول جواب دختر رو "نه" در نظر میگیرم تا اگه "نه" گفت ،زیاد ناراحت نشم

ولی فکر نکنم دخترا اینجوری باشن ، برای همین سوالم رو اینجا مطرح کردم تا شما و کاربران دیگه ،نظر بدین تا بدونم چکار کنم که دختر خانما ،ناراحت نشن

بنظرم این جمله: " شمادختر خوبی هستی ولی متاسفانه من شرایطم جورنیست برا ازدواج باشما! "   رو نباید گفت ، چون دختر به این جمله توجه نمیکنه ،بلکه احتمالا فکرهای مختلف میکنه که چرا برای جواب منفی ،چنین چیزی رو گفت و ناراحت میشه

به ای کاش

بله باید جوری گفت که کلمه نامفهومی توش نباشه و هیچ کدوممون رو هم خراب نکنم ، تا دختر فکرهای ناراحت کننده و مختلف نکنه

به دختر نخلستان

اینی هم که گفتین خیلی خوبه ها ، البته بیرون قرار گذاشتن هم تقریبا مثل همون خواستگاریه ، مگه اینکه خانوادش ندونند

به ماه آسمان

این روشی که گفتین ، خیلی خوبه ها ،مثلا چیزی که خیلی روش تاکید داره

به پسرم دیگه

در تاریخ جمعه 6 تیر 99  ساعت 22:17 (نظرات بالا رو جستجو کنید)درباره نظر شما ،پیام نوشتم ،اگه نخوندید حتما برید مطالعه کنید تا سوئ تفاهمتون برطرف بشه

به دختر بیکار

واقعا خیلی خوب گفتینا ،آفرین ، اینم راه خیلی خوبیه

به کاربر دانشجو

بله ،واقعا ممکنه خیلی وقتها حتما فقط باید رفت به خونه دختر خانم ، و اگه آدم بخواد "نه" بگه هم سخته و باید خیلی مواظب احساس دخترخانم باشه

به الی خانم

نمیشه همون اول من هم برم ،آخه قبلش که هیچ هماهنگی ای نشده ، یعنی مامانم میرفت برای همون هماهنگی برای خواستگاری

اونایی که گفتن میخواهیم درس بخونیم ، خیلی  سال پیش بود که خواستم برم ، الان که دیگه توی سن من ،خواستگاری دختر دانشجو با سن کم نمیشه برم ،اصلا بهمدیگه نمیخوریم و اگه برم هم ،  دوباره یک "نه" بزرگ هم از طرف اون دختر  در کارنامه خواستگاری رفتنه من ثبت میشه (هههه) کلا گفتم که دخترهایی که خواستم برم خواستگاری رسمی ازشون سه تا بودن و بقیه هم که اول خودم خواستم آشنا بشم و بعد برم خواستگاری

با تشکر خیلی زیاد از همتون که نظراتتون رو گفتین ، خدا محافظتون باشه

سلام آقای نجفی

اگه امکان داره یک مطلب با عنوان

در دنیای نا امن اینترنت ،چطور امنیت حریم خصوصی خود را بالا ببریم ؟

ایجاد کنید.

لطفا در این مطلب  ، امکان ارسال نظر برای افرادی که عضو بیان نیستن رو هم فراهم کنید ، چون این مطلب خودش درباره امنیت حریم خصوصیه افراده ، اگه امکان ارسال نظر بدون عضویت در سایت بیان رو برای این مطلب فعال نمیکنید ، بنظرم اگه اصلا این مطلب رو نزارید بهتره ، چون بعضیا که عضو بیان نیستن و ممکنه بخوان که  اطلاعاتی رو برای بالابردن امنیت در اینترنت بگن ولی چون عضو بیان نیستن ونمیخوان بشن ،نمیتونن نظر ارسال کنند

سلام حدود * ساله که ازدواج کردم طی این * سال مشکلی با خوده همسرم نداشتم منتهی از همون ابتدا همه ی بحث و دعواهایی که پیش امد به خاطر مادر شوهرم بود.**** ***** ******** هست و برای خودش خونه و زندگی داره و از نظر مالی هم مشکلی نداره.ایشون ***** **** ** ** ***** *** ****

مشکلی که دارم اینه که ایشون با وجود اینکه منزلش با ما یک ربع فاصله داره هر ماه بطور متوسط 10 روز میاد خونه ما و میمونه و روزهایی که خونه ما نیست با همسرم تماس میگیره که همسرم بهش سر بزنه.علاوه بر اون ایشون حس میکنه من رقیبش هستم و یا پسرش رو ازش گرفتم.همیشه فکر میکنه من جای ایشون رو گرفتم به شدت به ابراز علاقه و توجه همسرم به بنده حسادت میکنه.بارها سعی کرده به روش های مختلف و با تظاهر طرز فکر همسرمو درباره من بد کنه و بینمون دعوا راه انداخته.در تمام تصمیمات ما،خانه داری من و خیلی چیزهای دیگه دخالت میکنه تحت عنوان دلسوزی.تا به امروز مدارا کردم و هیچ بی احترامی نکردم فقط به خاطر اینکه زندگیم از هم نپاشه.با همسرم صحبت کردم و گفتم ما نیاز به حریم خصوصی داریم به مادرت نذکر بده که بیشتر رعایت زندگیمونو بکنه منتهی همیشه جوابش این بوده که:مادر خودت هم بود همینو میگفتی؟(بله همینو میگفتم) یا میگه که من نمیتونم مادرمو از خونم بیرون کنم مگه مادر من به تو چیکار داره.مشاوره هم نتونست همسرمو مجاب کنه چون همسرم معتقده احترام به بزرگتر باید تحت هر شرایطی حفظ بشه..میشه راهنماییم کنید من چه کار دیگه ای میتونم انجام بدم؟

سلام

بی مقدمه میرم سر اصل مطلب...

به واسطه کارم مجبورم با مردای زیادی تلفنی حرف بزنم البته طولانی نیست در حد چند ثانیه نهایت یه دیقه... و خب معمولا مامانم یا بابام که تو خونه هستن حرف زدنمو میشنون... موضوع اینه مرتب به من تذکر میدن اینقدر با ناز حرف نزن ... من واقعا اهل ناز و ادا واطوار نیستم و از عمد صدامو تغییر نمیدم حتی بعضا دوستای خودم میخان ادامو در بیارن صداشونو میکشن ... کلا کسی نبوده که با تلفنی حرف زدن من بخاد خوشش بیاد ازم یا همچین چیزی... ولی حرفای مامانم حساسم کرده و اعصابم بهم ریخته چون ممکنه من با مرد متاهلم حرف بزنم و واقعا نمیخام حرف زدنم جذب کننده باشه.... میخام بدونم اقایون واقعا اینقدر حساس هستن ؟؟؟و اگه اره خب من چیکار کنم ؟؟؟؟ 

سلام آقای نجفی 

با عرض پوزش از ایجاد مزاحمت 

درخواستم این بود که من حقیقتا سواد آنچنانی ندارم .بنده رو راهنمایی کنید تا بتونم بوسیله گوشی خیلی راحت (اگر امکانش هست) در پست ها نظر بدم که از همه لحاظ هم ایمن باشه .ممنون

به ستاره

سلام

اگه کار شما چیزی مثل بازیابی تلفنی یا هماهنگی راننده با انباردار و یا ازین جور کارها  هست ، خواستم بگم که یک دختر فامیل نزدیک من هم همچین کاری داشت در شرکتی و وقتی خونه هم میرفت تا آخرای شب و حتی ساعت دوازده و یک شب جواب مشتریان شرکت رو تلفنی میداد و هماهنگ میکرد کارهارو ، توی اون همه مشتری ،هم برای اون فامیلم و هم برای شما ،افراد بی ارزشی هم پیدا میشن ، یکبار بهم گفت که یک راننده تا نصف شب هی بهش زنگ میزد و به بهانه های الکی میخواست حرف بزنه و اذیت میکرد ، خیلی برای اون دختر ناراحت شدم ،اون همش از کار کردن توی اون شرکت بدش میومد و تنها دلیلی که خودش میگفت میره فقط برای حقوقش بود ، چون پدرش بیش از حد خسیسه و هیچ پولی بهش نمیداد و اون رو توی خونه اضافه میدونست و گفت که حتی یکبار پدرش میخواست مجبورش کنه به یک خواستگار جواب بله بگه و وقتی قبول نکرد ، پدرش باهاش قهر کرد!!

این جور کارهای تلفنی واقعا در حد و شخصیت دختر خانمها نیست ، خیلی ناراحت میشم از اینکه دخترا ممکنه که مجبور بشن ازین کارهارو انجام بدنند ، یعنی کلا از اینکه دختری بخاطر اینکه نمیخواد در  خونه باشه تا پدر یا بقیه خانوادش بهش متلک نندازند یا دعوا و ناراحتش نکنند ،برای همین میره سر کار تا در خونه نباشه (فرقی نمیکنه چه کاری ،چه دولتی و استخدامی یا خصوصی و شرکت و آزاد) و یا حتی ازدواج میکنند تا فقط از خونه پدرشو برن ،واقعا  خیلی ناراحت میشم ، خونه باید جایی باشه که اعضای خانواده توش آرامش داشته باشند ، نه اینکه بودن در خونه ، آرامش رو از افراد بگیره

خیلی ناراحت شدم از مطلبی که فرستادین و غصه خوردم ، البته نمیدونم کار شما چیه ، ولی خب کلا گفتم

خدا نگهدارتون باشه

سلام

ببخشید میخواستم تجربه کاربران رو از خرید زمینهای با سند عادی بپرسم. دردسری نداره خرید اینجور زمینها به نظرتون؟ شما اگه پولی داشته باشید زمین ارزون با سند عادی میخرید یا طلا میخرید باهاش؟ نکنه هزینه رسمی کردن سند عادی از هزینه خرید خود زمین بیشتر بشه و یا اصلا نشه سند عادی رو تبدیل به سند رسمی کرد؟ به نظرتون چرا صاحب زمین(یعنی فروشنده) سند رسمی نداره و عادی داره؟ نکنه دردسری باشه و پولم از بین بره. لطفا هر تجربه ای دارید بنویسید. مرسی

منظورم حفظ اطلاعات گوشیم هست که خطری برام نداشته باشه 

سلام 

** ******* * ***** ** ***** * ** * **** ** *** ***** * * **** ** ****** **** ****** *

من و همسرم مشکلات زیادی با هم داریم که توضیح دادنش خیلی طول میکشه از طرفی من راه حل خیلی از مشکلاتم رو هم پیدا کردم اما این مشکلی که الان میخوام مطرح کنم رو نمیدونم چجوری حلش کنم😔

توی عقد یه بار موقع چت کردن همسرم با یه دختر ، من متوجه شدم و به روش آوردم اونم عذرخواهی کرد و گفت دیگه تکرار نمیشه و اون دختر هم رفت ، اما چت های مشکوک همسرم ادامه داشته تا الان ، وقتی براش پیام میاد جلوی من باز نمی کنه یا گوشی شو طوری میگیره که من نبینم 

این موضوع منو خیلی ناراحت میکنه چند بار سرِ این موضوع با هم بحث و دعوا کردیم اما شوهرم میگه تو بد دلی 

در حالی که من دیدم مدام عکسای استوری یه دختر رو نگاه می کرد و حتی تو گوشیش یه عکس نوشته دیدم که نوشته بود : اول اسم عشقم z داره...

و از این مدل چیزها

تازه شوهرم یه دوستی هم داره که با خانم اون خیلی احساس راحتی میکنه انگار 

مدام حواسش به اونه باهاش شوخی میکنه حتی یه بار اسم کوچیک اون خانوم رو تو پروفایلش بصورت عکس نوشته دیدم که نوشته بود: زهرا جان عشق یعنی تو ...

میدونم که من هم تو زندگی مشترکمون کاستی هایی داشتم اما این دلیل نمیشه که همسرم به خودش اجازه این کارها رو بده 

خودِ من تو مجردی هیچ دوست پسری و ارتباط حرامی نداشتم حتی وقتی تو عقد  بودیم و رفتارهای سرد و بی توجهی ها و بی محبتی های همسرم منو بشدت تحت فشار گذاشته بود وارد ارتباط حرامی نشدم اما اون...

هر بار که تصمیم میگیرم به جای تیکه انداختن به شوهرم موقع چت کردن یا مشکوک نگاه کردنش یا دعوا کردن باهاش، خودم و رفتارهامو اصلاح کنم باز پام میلغزه و دوباره حساسیتم رو به چت هاش نشون میدم 

حتی گاهی که دیر از سر کار میاد با خودم فکرای وحشتناکی میکنم مثل اینکه نکنه رفته باشه خونه دوست دخترش یا ...

ما هنوز با هم رابطه جنسی نداریم و انحراف شوهرم سرِ این موضوع یکی از ترس های منه

میدونم بدگمانی خوب نیست اما با این چیزهایی که گفتم شماها بودین بدگمان نمی شدین ؟ 

تو رو خدا کمکم کنید چون تا تصمیم به احیا و بهتر کردن رابطمون میگیرم با دیدن این کارش کلاً انگیزمو از دست میدم😔

سلام به همه عزیزان؛۳۴ ساله هستم٬گاهی زود رنج هستم٬سریع ناراحت میشم و زود عصبی میشم اما در بیشتر زمان ها خندان و خوش برخورد و صبورم هستم.وقتی کسی رو از خودم میرنجونم تا چند روز حال خودم بد هست و احساس بدهی پیدا میکنم.لطفا نظراتتون رو با من به اشتراک بگزارید تا بتونم روی آرامش درونم بیشتر کار کنم.

سلام خدمت کاربران گرامی میخواستم منو لطفا راهنمایی کنید من داوطلب کنکور نظام قدیم هستم رشته انسانی و منحصرا زبان هم شرکت میکنم برای امسال

سوال من اینه که چطوریی مطالب درسی رو تا زمان کنکور مدیریت کنم تا یادم نره

من این همه زحمت کشیدم شبانه روز 17 ساعت درس دارم میخونم نمیخوام تلاش هام به باد بره وامادگی لازم رو دارم که موفق بشم.خیلی دوس دارم رتبه برتر بشم

دوستان اگه راه کاریی دارید لطفا بهم بگین انجام بدم

عمو نجفی عنوانش باشه چطوریی مطالب درسی رو تا زمان کنکور مدیریت کنم تا یادم نره لطفا پست کنید تکراریی نیستش

سلام دوستان وقت همگی شما بزرگواران بخیر 

بدون فوت وقت میرم سر اصل مطلب مد نظرم

ازتون یه خواهش دارم که اگر براتون امکان داره وقت بذارید و همه ی کاربرای حاضر در وبلاگ همکاری کنند

چون بعضاً مشاهده شده در بعضی پستا با موضوعات کاملا عادی همه ی کاربران نظرشون رو گفتن و اون پست 200تا کامنت خورده

میدونم که مشابه پست من زیاد گذاشته شده اما اون ها قدیمی بودن و در حال حاضر کاربران جدید وارد وبلاگ شدن..

ممنون میشم همکاری کنید. 

همه ی شما عزیزان تست mbti از هر سایتی که مدنظرتون است ( من کاربوم رو پیشنهاد میکنم)  و تست کهن الگوها (تست و تایپ) و هر تست شخصیت شناسی معتبر دیگری که مدنظرتون است رو برای خودتون انجام بدید و نتایج رو اینجا قرار بدید.

نیازی به توضیحات جانبی نیست. 

مثلا بنویسید intj و کهن الگو های فلان و فلان و فلان (کامل)

عزیزانی که قبلا تست ها رو انجام دادند هم ممنونشون میشم که دوباره این تست هارو انجام بدهند و جدیدترین نتایج رو اینجا بذارند

(و آقایان بزرگوار و هم خانم های بزرگوار شرکت کنند) 

پیشاپیش از همکاری شما عزیزان نهایت تشکر و قدردانی را دارم.

آقای نجفی بزرگوار اگر امکان داره ابن پست به دلیل اینکه مبحث روانشناسی و علمی است و امکان بحث و دعوا و ریپلای کردن بین کاربران نیست

لطف کنید قسمت نظراتش رو آزاد بگذارید که همه بتونند کامنت بگذارن

بازهم هرجور جنابعالی صلاح میدونید اما قطعا در این پست هیچ بحثی صورت نخواهد گرفت  و من هم با کاربران صحبت اضافه ای نخواهم داشت که بحث طولانی بشه. 

یا علی 

به سامان

اقای نجفی صلاح ندونستن کامنت منو پست کنند من اینجا جواب شما رو میدم.

موضوعی نیست که ناراحت کننده باشه من مهندس ناظرم و بابامو به زور راضی کردم با کارم موافقت کنه چون کارمو دوست دارم و سر همه پروژه ها بابام باهام میاد تا حالا هم مزاحم نداشتم ولی خب تماسهای که انجام میشه اجتناب ناپذیره و حرفای مامانم حساسم کرده.... ولی نظرتون رو که خوندم  از اینکه مردانی هستن که اینقدر دل بزرگ و پاکی دارند حس خوبی بهم دست داد. ...راستش خیلی از مردان رو دیدم که رو درامد خانما حساب کتاب میکنند و اصلا براشون مهم نیست که کار برای زنها چقدر سختتر هست... انشالا بهترین اتفاقات براتون بیفته مردانی با عقیده شما واقعا لایق ستایشند

آقای نجفی سلام 

بنده رو راهنمایی نکردین 

میخوام در پست ها نظر بدم اما بلد نیستم منو کمک کنید تا بتونم راحت اگه اشتباه نکرده باشم ،   "کامنت بذارم " ممنون میشم

اسلام من برای خرید داروهای مورد نظرم همیشه به یه داروخونه مراجعه میکنم، یه آقای داروساز جوانی اونجا هست که فکر میکنم در ابتدا در مورد من دچار اشتباه شد، چون یک بار درمورد یه دارو از تکنسین سوال کردم، اون هم برگشت از دکتر پرسید دکتر داشت به اون جواب میداد منم نگاه میکردم ببینم چی میگه که متوجه نگاهم شد و یه لحظه شوکه شد. بعد از اون هر موقع میرفتم اونجا تا منو میدید لبخند میزد.(البته خیلی هم بررسی کردم متوجه شدم فقط به من لبخند میزنه.) من تا چند ماه واکنشی نشون ندادم حتی سعی میکردم باهاش روبرو نشم. تا این که تصمیم گرفتم من هم واکنش نشون بدم شاید قصد ازدواج داشته باشه‌. که متقابلا لبخند میزدم. ولی همیشه نه. تا این که یه بار یه اتفاقی اونجا برام افتاد که باعث خنده بقیه شد ولی اون اصلا نخندید و برخلاف همیشه لبخند هم نزد و سعی کرد ناراحتیش رو نشون بده. بعد از اون من هم کمی بهش متمایل شدم یعنی حس کردم علاقه مند شدم. که متوجه شد و طوری شده که نمیتونه لبخندهاشو کنترل کنه و خیلی بیشتر لبخند میزنه. ولی مسئله ای که هست اینه که من خیلی به دور و اطرافم دقت نکردم تو این مدت. و قضیه برام جدی نبود ولی الان که یه حسی پیدا کردم و طرف رو بررسی کردم دیدم تو دست چپش، تو انگشت ازدواجش یه انگشتر داره که البته انگشتر سنگ دار هم هست و حدس میزنم طلا باشه. در این مورد دیدم اینجا پستی هست و یه نفر نوشته که پسرهای شهرشون اکثرا تو انگشت حلقه دست چپ انگشتر میندازن و مجردن و ازشون پرسیده و اونها هم گفتن با کسی نیستن و منظوری هم ندارن. البته چیزی که باعث شک من شده اینه که انگشتر با حلقه فرق داره و طرف حلقه ننداخته، انگشتر داره. با این حال خوشبین هم نیستم، چون ممکنه نشون تعهد به کسی باشه. من نمیخوام این قضیه زیاد طول بکشه و میخوام اطلاعات بیشتری راجع بهش کسب کنم و متوجه منظور و قصد آقا پسر بشم. میخوام ببینم اگه متاهله یا اگه مجرده و قصد ازدواج نداره سریع از فکرش بیام بیرون. یا اگه قصد خواستگاری داره و ما شرایطمون بهم نمیخوره من آسیب روحی نبینم. درضمن فکر میکنم راجع به من چیزی ندونه، فقط یکی از همکارهای خانومش منو تا حدودی میشناسه. نمیدونم راجع به من اطلاعاتی داره یا نه. فکر میکنم موردی که باعث شده ابتدا به من توجه کنه اون نگاهی بود که برداشت اشتباهی ازش داشت. چون چندین ماه بود که به اونجا رفت و آمد داشتم و توجه خاصی نداشت. و بعد از اون نگاه من این اتفاق افتاد، به احتمال خیلی زیاد به چهره خاصی هم که دارم جذب شده وگرنه دلیل دیگه ای نمی بینم. موردی که خیلی خیلی برام مهمه آرامش روحی خودم هست و نمیخوام درگیر یک دلبستگی بی مورد بشم. برای همین نمیخوام تو بلاتکلیفی از نظر فکری و روحی بمونم. امیدوارم درک کنید. میخوام راهنمایی کنید و بگید چکار کنم تا آقاپسر خودش صحبت کنه؟ و بتونم اطلاعاتی راجع بهش کسب کنم. آیا این درسته که در حیطه تخصصش سوالاتی ازش بپرسم تا بلکه خودش سر صحبت رو باز کنه؟ اگه درسته چه سوالاتی؟ لطفا روشهای مستقیم رو به هیچ عنوان پیشنهاد ندید چون صحیح نمیدونم. در مورد واسطه هم امکانش رو ندارم. این رو هم درنظر بگیرید که اونجا محیط کارش هست و رفت و آمد زیاده. ممنون میشم آقاپسرها جواب بدن و نظرشونو بگن.

سلام ب همگی

از اقایون و خانم های سایت خ برتر میخواستم، معیارهاشون رو ب چهار دسته تقسیم کنن و بچینن 

اقای نجفی ممنون میشم این پست رو بزارید🙏

🔴معیار های اصلی صددرصدی و الزامی: خصوصیاتی که طرف شما الزاما همش رو داشته باشه و اگه یکی رو هم نداشته باشه رد میشع

دوم⚫ : معیارهای اصلی ۷۵ درصدی:(۷۰الی ۷۵)

طرف یا همسر ایندمون باید از جهار تا سه تاش رو داشته باشه درین دسته میزاریم

یعنی اگه ۳۰ درصدش و هم نداشته باشه اشکالی نداره:

مثلا اگه این ردیف: معیارمون: ماشین، خونه، موی سر، خوش صحبت بودن باشه:

اگه ماشین نداشته باشه ولی خونه داشته باشه و خوش صحبت و مو دار باشه اشکالی نداره

🔵سوم: معیارهای فرعی:۵۰ درصدی:

همسر ایندم که نصفش رو نداسته باشه میپذیرم

🔶 معیار های فرعی:۲۰ الی ۲۵ درصد:

همسر ایندم: بیس درصد و داسته باسه هم کافیه:

یا شایدم کلا ازین قسمت بگذرم و نادیده بگیرم

از شدت بیکاری دارم عصبی و کلافه میشم

سلام ؛ پسر ۲۶ ساله هستم . لیسانس حقوق گرفتم ؛ سربازی هم رفتم . بعد از سربازی یک سال دنبال کار بودم ؛ هیچ کاری برام پیدا نشد ، هیچ آزمون استخدامی هم ظرفیت درست و حسابی نداشت . پانصد نفر باید شرکت بکنند تا فقط سی نفر استخدام شوند

کار هایی که برام پیدا شد به شکل زیر بود :

نگهبانی شبانه شهرک در حال ساخت - حقوق یک و هشتصد - بدون بیمه و هیچ گونه مزیتی دیگر

یا مثلا ؛ کار در تولیدی - با حقوق یک و نیم - بدون بیمه و فقط با یک وعده نهار!

خوب من انتظار کار مدیریتی نداشتم و ندارم ؛ ولی من درس نخوندم که برم مشاغلی که هیچ نیازی به حتی تحصیلات دبیرستان ندارند رو انجام بدم

اونم با این دستمزد

اینم بگم ؛ من حاضرم ماهی یک میلیون بگیرم در عوض جایی کار کنم که آینده داشته باشم و چیزی یاد بگیرم

شاید بگید برو آزمون وکالت ، قضاوت و آزمون های حقوقی شرکت کن

خوب از دور گفتنش آسونه ولی وقتی خودتون وارد این رشته بشید متوجه ناعدالتی میشید

ظرفیت پذیرش وکالت سالانه چهار درصد هست!

ظرفیت پذیرش قضاوت هم سالانه سه - چهار درصد

آزمون های سردفتری هم هر سال برگزار نمیشه و هر وقتم برگزار میشه ظرفیتش دو درصد

و جالب اینکه یک سوم این درصد ها مخصوص سهمیه دار هاست!

منِ جوون خواسته زیادی دارم که یه شغل داشته باشم ، که بیمه کنه و دخلم به خرجم بخوره ؟

واقعا خواسته زیادی هست ؟

خواستم کار آزاد بزنم ؛ دیدم در شرایط کنونی کشور اصلا نمیصرفه و ریسک بالایی داره

تیپ شخصیتی من جوری هست که بیشتر مشاغل فکری ، طراحی رو دوست دارم و اهل مشاغل فنی نیستم

مثلا برنامه نویسی به تیپ من میخوره

از شما دوستان میخوام اگه حرفه ای به ذهنتون میرسه برای کمک به من بگید

یعنی حتما در کنار کامنت تون یک شغلی پیشنهاد بدید

خستم از بیکاری ، خجالت زده از خانواده ، ترس از آینده دارم و سنم داره بالا میره

به ستاره

سلام ، خیلی خوشحال شدم ،خیلی ممنونم ، شما خیلی مهربون و بزرگوارید ، مرسی

و از این قسمت :  " موضوعی نیست که ناراحت کننده باشه من مهندس ناظرم و بابامو به زور راضی کردم با کارم موافقت کنه چون کارمو دوست دارم و سر همه پروژه ها بابام باهام میاد تا حالا هم مزاحم نداشتم "   ، هم خیلی خوشحال شدم ، خیالم راحت شد، خدا رو شکر

شما هم همیشه خوشحال و سلامت باشید و خدا محافظتون باشه

سلام به دوستان

من یه پسر ۲۹ ساله هستم

مجرد هستم و تصمیم به ازدواج دارم

خیلی وقتا کسی رو خوشم اومده ولی دیدم که حلقه داره و همه چی تموم شده

ولی به تازگی توی یه دفتر پیش خوان از یه خانمی که فکر میکنم اونم هم سن خودمه خوشم اومده

خیلی مودب هستند و چهره و اندام هم توی مایه های خودم یعنی هر دو چهره معمولی و لاغر و هر دو لباس همرنگ خخخ توهم خخخ

ولی مشکل من اینه که چطوری باید بیان کنم این موضوع رو؟

یکی اینکه نمیخام همکاراش که یه متر با پیش خوان اون فاصله دارن متوجه بشن

دوم اینکه خانوادم توی این شهر نیستن و قبل از اینکه بفهمم ایا اصلا مجرده یا نه و ... چیزی به خانوادم بگم

توی فکرم اینه که روی یه کاغذ یا پشت کارت ویزیتم چند کلمه بنویسم و ... و خواستم در موردش از شما کمک بگیرم

اولیش اینکه پشت کاغذ بنویسم ：

مجردی؟

قصد ازدواج داری؟

خخخخ

اونم یا کاغذ رو میندازه دور و یا اینکه با صحبت کردن به صورت سر بسته میگه بله یا خیر!!!!

اونوقت من از کجا بدونم به کدوم سوال گفته بله و به کدوم خیر؟؟

نظریه دوم اینکه پشت کارت ویزیت خودم بنویسم اگه قصد ازدواج داری بیا بیشتر اشنا بشیم!!!

نظریه بعدی هم اینه که ظهر که طعطیل میشن برم سراغش که فکر میکنم توی خیابون بترسه و فکر بد بکنه و کلا بزنه زیر همه چیز

کلا یه راهی جلوی پام بزارید

از رفتارش بخام بگم

اخلاقش خوبه اخم نمیکنه با حوصله جواب ادم رو میده و ....

و سر همون چند تا کار اداری تونستم بخندونمش و ...

و با توجه به پست هایی که توی همین وبلاگ از دخترای توی این سن خوندم فکر میکنم که ملاک های الکیش رو مثل خودم گذاشته کنار و میشه سخت نگرفت و به وصال رسید

زیادم وقت ندارم و نمیخام از دستش بدم

شرایط خودمم بد نیست 

ماشین دارم و در امد ماهیانه ۱۵ تا ۲۰

خونه ندارم چون که تمام سرمایه ام توی کسب و کارم هست

ولی یه واحد توی خونه پدری هست برا استارت زندگی دو تا مرغ عشق خخخ

متچکرم

سلام آقای نجفی 

لطفا این محدودیت عضو شدن در بیان رو حذف کنین آخه خیلی سخته هر کاری میکنم نمیشه 

به شهاب

انتخابات شوری شهر نزدیکه اگه شهرستان زندگی میکنی ثبت نام کن شاید رای بیاری تحصیلاتت هم مرتبطه میتونی برای جوونای هم شهریت که مشکل خودتو دارن هم کاری کنی 

سلام

 دختری 31 ساله هستم .

اگر بخوام خلاصه مشکلم رو بگم اینه که: چگونه حس حسادت وتملک نسبت به همکارم(به علت علاقه) را ا بین ببرم؟

مدت زمان زیادی نیست در محل کار اشنا شدیم و تقریبا حکم ما باهم خورده(یکسال نشده)،

میدونم این حس در اثر شناخت کامل نیست اما دست خودم نیست.

خیلی غیرمنطقی و حساس شدم به طوری که تا به الان سابقه نداشته  چون  من همیشه منطقی ودر چارچوب با جنس مخالف عمل میکردم اما الان از اونور پشت بوم افتادم و عین دختر های 18 ساله شدم احساساتی و  بسیار حسود نسبت به رفتارش با سایر همکاران خانم، وبدتر اینکه حس تملک پیدا کردم بهش!

یکی هم نیست بهم بگه اخه به توچه :( به تو چه که با کی میخواد حرف بزنه و دوست داره با کی باشه؟

به تو کی حرف خاصی  نزده به تو که علاقه نشون نداده!

با مشاور خوبی حرف زدم و(اینترنتی به علت کرونا) چندتا ویس فرستاد و گوش کردم به طور موقت حالم خوب شد و گفتم دیگه تموم شد

ولی تا میبینمش  باز به حالت اولیه برمیگردم

 هدفم از طرح ابین سوال اینجا اینه که شبیه به خودم رو پیدا کنم و. بدونم ایا شما تا به اکنون اینجوری شدید؟ ایا تونستین خودتون کنترل کنید چه اتفاقی با عث شده ؟ چکار کردید ؟ نتیجه چی شده؟ خصوصا از دختران بالای 27 سوالم هست.

ممنونم

(جناب مدیر خواهش میکنم پست کنید سوالم رو)

سلام

اگر پسری یک حقوق معمولی داشته باشه و فقط پس اندازی در حد رهن یک خونه کوچیک و خانوادش هم با وجود تمکن مالی حمایتگر نباشند. اگر پدر دختر که وضع مالی نسبتا خوبی داره تصمیم داشته باشه علاوه بر جهیزیه، خونه و ماشین در اختیارشون قرار بده، این کار درست هست؟ ارزش دختر پیش همسرش کم نمیشه؟ ناخودآگاه داماد متوقع نمیشه؟ 

سفری درتاریخ

شاید هرگز به این فکر نکرده باشیم که ایران پس از حمله اسکندر وفرمانروایی سلوکیان چه شد ؟، وچه بر سر ایران وایرانی امد ؟، ایران عزیزمان در این برهه از تاریخ تکه تکه شد و فرهنگ یونانی بر ایرانی چیره گشت . تا این که از قوم پرنی بزرگ مردی بنام ارشک ازخطه مازندران قیام کرد وپرچم ایران را دوباره برافراشت . در این برهه از زمان ایرانیان مداوم دچار دفع حمله بیگانگان بودند وشاهی به جای شاهی می نشست. تا اینکه مهرداد ، نابغه ای نظامی به سلطنت رسید وسکه ضرب کرد و بطور کامل استقلال را معنی کرد . و ما قدرتی جهانی شدیم . پس از او مهرداد دوم به سلطنت رسید و در روزگار او راه بازرگانی ：راه ابریشم گشوده شد . در این زمان مانند همیشه با رومیان در جنگ بودیم و پیشنهاد مذاکره میشود . طرف رومی سولا نام داشته است ، ونماینده اشکانی به علت پذیرفتن تحقیری که سولا بر او روا داشته بود ، دربازگشت اعدام میشود . در زمان پادشاهی وِرُد ایران ابر قدرت دنیا بوده و بازهم متاسفانه مورد اماج وحمله قرار میگیرد ، سورنا آزاده جان برکف ایرانی به پیشواز مرگ میرود وتا پای جان از ایران در برابر کراسوس دفاع میکند . پس از به شهادت رسیدن سورنا ، ایرانیان پیشنهاد مذاکره میدهند و کراسوس در این مذاکره کشته میشود . وسرش را برای شاهنشاه ورد میبرند . رومیان بازهم عبرت نگرفته و به سرداری مارکوس حمله ای را اغاز کردند اما بازهم شکست خوردند . و پس از انهمه شکست دست به یک حیله کثیف زدند و زنی بنام موزا را ، روانه حرم شاهنشاه فرهاد کردند . موزا شاه را مسموم کرده و بنام خود وپسرش فرهادک سکه ضرب میکند ، واشکانیان رو به زوال میروند . جالب است بدانید پس از گذشت سال ها در زمان شاهنشاهی ازجمله اخرین شاهان اشکانی ، شاهنشاه ولگش تازه فرهنگ ایرانی مجدد احیا شد و فرهنگ یونانی کنار رفت . وتازه دراین زمان نام یونانی شده شهر ها دوباره نام ایرانی خود را بدست اوردند . حتما نام پرسپولیس وپارسه به گوشتان خورده است . گودرز نیز پسر گیو شاهنشاه گرگان یکی از شاهان اشکانی بوده و ذکر دلاوری های او وپدرش در شاهنامه امده است . پس از شاهنشاه ولگش ، شاهان دیگری نیز امدند ورفتند . وایران مجدد رو به زوال رفت و کم کم تکه تکه شد . وهمچنان پادشاه روم نیز در فکر تصرف . لکن در این زمان بزرگمردی از خطه پارس بنام اردشیر قیام کرد و ایران را یکپارچه کرده وبه شکوه خویش بازگرداند .

 این کشور عزیز چه روزهایی را که به خود ندیده است ، انچه مرا واداشت تا این گریز را به تاریخ بزنم ، دونکته جالب بود . یکی اینکه ایرانیان کهن هرگز درگیر فریب ها ونیرنگ های مذکرات نمیشده اند وچه قدر عالی که نشدند چرا که اگر چنین میشد امروز نه ایرانی وجود داشت و نه ایرانی ای . ویکی هم بحث نام شهرهایمان که باتلاش های اخرین شاهان اشکانی احیا میشوند و چقدر این زمان تیره حتما به ایرانیان ان زمان سخت گذشته است . ونکته پیروزی احیای ایران در دستان شاهنشاه نابغه ، نظامی مقتدر ،مهرداد اول است ، چرا که او با تلاش و سلاح و بازگرداندن ارایش جنگی هخامنشی ایران را نجات داد ویک پارچه کرد . جالب است بدانید اخرین شاهان ایران بابی کفایتی کشوری که این چنین با چنگ ودندان حفظ شده بود را مداوم بذل وبخشش میکردند . ازقاجار گرفته تا پهلوی ، اخرین شاه ایران با بی کفایتی لؤلؤ خلیج همیشه پارس را مفت ومجانی میدهد برود . اری بحرین عزیز را متاسفانه با با بی کفایتی از دست دادیم. لکن امروز که این متن را مینویسم بر اساس صحبت های خود غربی ها تنها نظامیانی که عزت هخامنشی را به ایران بازگردانده اند ، نظامیان مقتدر جمهوری اسلامی هستند . کسانی که علاوه بر اینکه یک وجب از خاک راهم نداده اند ، برتمام اب های سرزمینی نیز مسلط اند و اقتدارشان در اب های دنیا حرف برای گفتن دارد . 

بر روان تمام حافظان این مرز وخاک و سر داران این خاک ، از سورنا گرفته تا سلیمانی درود .

سلام

میخواستم خواهش کنم اطلاعاتتون رودرباره خریدلپ تاپ خوب باتوجه به قیمت های جدید بفرمایید.برای خرید به چه ویژگی هایی دقت کنم وچه نکات وامکاناتی رودرنظربگیرم؟

دانشجوهستم .

کار سنگین بالپ تاپ ندارم.درحد آفیس وگوگل و.. اینجورچیزا

اهل گیم وفیلم دیدن و...نیستم

بودجه هم بین ۱۵تا ۱۷میلیون تومان

دراین رنج قیمت میشه لپ تاپ خوب خرید؟چه مارکی روپیشنهادمیکنید

باتشکر

سلام و ادب جناب نجفی بزرگوار

من در مورد مسئله مهمی که برایم پیش امده از شما مشورت میخوام میتونم مطرح کنم؟ 

سلام

به محسن پاک دل

آره اصلا واقعا باید جلسه اول کوتاه باشه ، من اصلا خیلی هول هستم (ههه)

به AMIN OM

"نه" میتونم بگم ، ولی خیلی حساسم که دختر خانم ناراحت نشن ، خودم زیاد ناراحت میشدم ، نمیخوام یک دختر ازم ناراحت بشه ،برای همین باید در گفتن جمله دقت کنم که کلمه نامفهومی نداشته باشه

به پسر خوب

بله ، و البته من بیشتر از اینکه نگران "نه" گفتن دختر خانمها به خودم باشم (چون زیاد قبلا به من  "نه" گفتن ،عادت کردم و برای همین همون اول جوابشون رو "نه" در نظر میگیرم که اگه "نه" گفتن زیاد ناراحت نشم)،نگران اینم که اگه من نپسندیدم جواب منفیه من ،باعث ناراحتیه اون دختر خانم نشه ،چون اگه بدونم که ناراحت شده ، خیلی ناراحت میشم

خیلی ممنونم که نظر دادین ، خدا نگهدارتون

سلام وقتی میخوام برای کسی که واسه مطلبم نظر داده جواب بنویسم بیشتر از یکی نمیشه چرا؟ یعنی مثلا زیر مطلب من 2نفر نظر دادن و من فقط یکیشونو میتونم جواب بدم

دستمزد ها در تهران  چقدر از بقیه شهر ها  بیشتره؟

من ساکن یکی از شهر های استان لرستان هستم. تو شهر ما کار زیاد پیدا نمیشه اکثرا برای کار میرند اصفهان اما من تهران را بیشتر دوست دارم به خاطر امکانات بیشتر و کار بیشتر.تو تهران حقوق ها چقدر از بقیه شهرها بیشتره مثلا تو تهران به کارمند یا منشی ماهی 5 میلیون حقوق میدند یا به به گارگر رستوران ماهی 4 میلیون میدند ؟ اوضاع کار یابی و دستمزد تو تهران چطوری است؟

سلام اقای نجفی؛ ایام بکام 

متن رو خودم نوشتم وبعیده در سایت ها باشه.چون این متن چیکیده یه کتاب هست ک الان درحال مطالعه اش میباشم. من حتب شبیه ب خود کتاب هم ننوشتم و فوق العاده خلاصه هست.

بازم هرطور ک صلاح میدونید

به پروانه：درزمان خلوت تشریف ببرداروخونه یه چیز بگیر ازش ویهو میخ دستش شو/ضایع میخ شو/ بعد بگو وااای چقد حلقتون خوشکله،میتونم بدونم از چه فلزی هست وسنگش چیه؟بعد اون میگه قابل نداره وشایدم بگه حلقه نیست .وبعدبگو میتونم یکم نگاش کنم؟راستش تولد داداشم یا دومادمونه من میخواستم انگشتزبخرم این خیلی چشمموگرفته،طرف میگه حتما چه قابلی داره ومیده نگاش کنی بعد زرنگ باش حرف بکش ازش.بگوخانمتون گرفته واینا؟؟؟کلا حرف حرف میاره زرنگ باشی میتونی رک بفهمی مجرده یا متاهل.موفق باشی

به اونی ک دختر توپیشخوان رو میخواد：معلومه حضرتعالی محافظه کاری ک نمیخوای همکارش بفهمه. روشت خوبه اما جزییاتش نه  . رو یه کاغذ اینوبنویس：سلام.بااحترام یک کار خصوصی دارم ،بدون جلب توجه لطفا ۲دقیقه دیگ بیاید بیرون .منتظرم.

فقظ همین. اونا رو ننویسیا.مجردی واینا رو ننویس.   اون ک میگم بنویس.  وقتی اومد بیرون ازش بپرس مجرده یانه وباهم بحرفید. 

میتونی جمله کارخصوصی درباب امر خیر دارم رو به چیزی ک گفتم اضافه کنی.اگه متاهل باشه بعده خوندنش اروم میگه ببخشید متاهلم.  شمام امیدوارم موفق باشی

سلام آقای نجفی 

من هرکاری میکنم نمیتونم عضو بشم چراشو نمیدونم 

کسی هم نیست ازش کمک بگیرم راهنمای عضویت در بلاگ رو هم مطالعه کردم بازم نشد .لطفا کمکم کنید 

نظر شما راجع به اینده رشته ی پزشکی چیه (مثلا حدود 10 سال اینده)؟

عمومی که فکر میکنم به اشباع رسیده و اینایی که جدید یا در اینده دکتر عمومی میشن و عمومی بمونن دیگه از یک شاگرد مغازه بیشتر دارمد نمیتونن داشته باشه.

به نظرتون تخصص های پزشکی هم داره اشباع میشه؟ هر سال ظرفیت پذیرش تخصص میره بالا البته کم. 

فکر میکنم 10   12 سال دیگه متخصصین جدید تو کلان شهرها که خیلی درامدشون پایین باشه و تو شهرهای کوچیک و کم برخوردار هم چنگی به دل نزنه و به دور شدن از شهر و خانوادت نمی ارزه.

من شنیدم از رزیدنتا خیلی کار میکشن و خیلیاشون شیفتای سنگین 12  13 ساعتی میدن اخرم ماهی بهشون دو تومن بیشتر نمیدن. 

مطبم که تقریبا همین الان برای تازه تخصص ها زدنش محاله چه برسه به 10 سال دیگه.

از اون ور هر سال کلی دانشجوی پزشکی خارج به داخل داریم. تا 5  6 سال پیش فقط روزانه دولتی بود و یه تعداد کمی هم دانشگاه ازاد ، حالا شده  روزانه دولتی ، مازاد دولتی ، پردیس دولتی ، داشنگاه ازاد و دانشجو ها و فارغ التحصیلان خارج به داخل.  حتی شنیدم میخاستن دانشگاه های غیر انتفاعی پزشکی هم راه بندازن که دیگه از بیخ و بن نابودش کنن ولی فعلا وزیر فعلی مخالفت کرده.)

یعنی عین همین بلایی که سر مهندسیا اوردن به خاطر کسب منفعت بیشتر از دانشجو هایی شهریه پرداز ، سر رشته های پزشکی هم ممکنه در بیارن.

حالا نظر شما چیه؟ واقعا پزشکی هم از نظر درامد دیگه اینده ای نداره؟ میره که تخصص هم اشباع بشه؟  البته من منظورم رسیدن به درامد چند ده میلیونی اصلا نیست. ولی مثلا کار به جایی برسه که شما این همه سال درس بخونی کنکورای سخت و پشت سر بذاری  سختی شیفتای بیمارستان و طرح چند ساله در منطقه محروم  متحمل شی ، اخرش مثلا تخصص اونقدر اشباع بشه که درامدت در حد ماهی 9 تا 10  میلیون باشه اونم متخصص!!. (منظورم الان نیست برای الان که این درامد بازم خوبه ، منظورم همون 10 سال ایندست)

این مقایسه و تردید ها برای من پیش اومد چون خب میبینم  یک پسر یا دختر دانشجوی 18 ساله معلمی در دانشگاه فرهنگیان همین الان حداقل  حدودای 2 میلیون حقوقشه با بیمه  ، بدون سربازی و ... .  معلمین یک سال سابقه تدریس حداقل حداقل 2.5 تا 3.5 میلیون حقوقشه. بقیه مشاغل دولتی که از اینم بیشتره. حالا تا 10 سال دیگه ببین حقوقای دولتی چقدر رشد میکنه.

میدونم ادم باید به کارش علاقه داشته باشه و واقعا هم علاقه خیلی پارامتر مهمیه ، ولی خب تو این کشور گران و بی ثباتی که ما هستیم بحث چشم انداز درامدت اون هم با توجه به سختی هایی که قرار بکشی ، خیلی مهمه.       

سلام دوستان خانواده برتری . وقتتون بخیر باشه . دختری هستم 18 ساله . امسال قراره کنکور تجربی شرکت کنم . یکی از دانشگاه هایی که مد نظرمه دانشگاه امام صادق هستش . که امروز باهام تماس گرفتند و باید یک فیلم 15 دقیقه براشون بفرستم .(دور اول مصاحبه غیر حضوری هستش) ولی من بشدت استرس دارم . چون واقعا نمیدونم چیا باید بگم و چطوری بیان کنم . من خیلی در بیان خوب نیستم و از این لحاظ میترسم که منو رد کنند .

می

و بشدت از سوالا واهمه دارم که چه جوری جواب بدم

می خواستم که اگه امکانش باشه منو راهنمایی کنید که در جواب سوال ها چی بگم

سوال ها اینا هستند :

1

خود را در چند جمله توصیف کنید. چه ویژگی در شخصیت شما هست که مایل به تقویت آن هستید و چه ویژگی لازم است حذف یا اصلاح شود؟

2

برای رسیدن به هدف هایتان یا انتخاب رشته تحصیلی و شغل آینده خود با چه کسانی مشورت می کنید و از چه کسانی کمک می گیرید. چرا؟

3

با توجه به رشته ای که قصد دارید در دانشگاه امام صادق(ع) انتخاب کنید و ادامه تحصیل دهید، خود را بعد از گذشت سه سال توصیف کنید. به نظر شما در طول این مدت به چه بینش ها، مهارت ها و یا امتیازاتی دست یافته اید؟

4

شما در فعالیت دانشجویی قرار است برنامه ای تدارک ببینید. همه چیز به شما واگذار شده است(انتخاب برنامه، مناسبت، نام، تدارکات، تبلیغ، دعوت و اجرا) کدام مناسبت را انتخاب می کنید؟ چگونه برنامه ریزی می کنید؟ چه بخشی از برنامه را بر عهده می گیرید؟ اگر تجربه ای در دوران مدرسه داشته اید برایمان تعریف کنید.

5

به طور فرضی شما دوست صمیمی دارید که خانواده وی مقید به مسائل دینی و حجاب نیستند، اما دوست شما پس از مدتی آشنایی و دوستی با شما، به مسائل دینی علاقه مند می شود و از شما می خواهد وی را در این زمینه کمک کنید. شما چگونه وی را راهنمایی و هدایت خواهید کرد؛ توضیح دهید.

6

نحوه مواجهه شما با مشکلات و مسائل مختلف در زندگی چگونه بوده است(درس، روابط انسانی، گرایش به معنویات و ...) برای حل مسأله تان چه کردید و از چه کسانی کمک گرفتید؟

سلام دوستان 
من یه خانم هستم 

ممنون میشم سئوالات من پاسخ بدید 
من دانشجو دانشگاه فرهنگیان هستم بعد از فارغ تحصیلی دوره طرح خدمت دارم

سئوال اول:اینکه بعد از فارغ تحصیلی آیا امکانش هست که کنکورسراسری مجدد شرکت کنم (برای رشته به غیر از رشته تحصیلی دانشگاهیم)؟حالا اگر امکانش باشه پذیرش دانشگاه دولتی شامل من می شود؟ یا ازاد یا بین الملل......

سئوال دوم :به نظرشما امکانش هست همراه باشغل دبیری در مدرسه دانشجو دانشگاه دیگه باشم؟و اگر کسی تجربه ای در این زمینه داشت ممنون میشم مطرح کند  

سئوال سوم:این مرخصی تحصیلی در دانشگاه فرهنگیان بدون حقوق به چه شکل می باشد ؟وچند سال هست؟ایا بعد از فارغ تحصیلی بلافاصله  می شود اقدام کرد؟
واینکه اگر خانم باشم از این مرخصی استفاده کنم برای دوران بارداری بازم مرخصی میدن یا خیر؟
 ×××کسی بود که معلم باشد و هم دانشجو رشته تاپ تجربی ......
و لازم میدونم این مطلب به اطلاع عزیزان برسونم من مشکل مالی ندارم که به خاطره پول بخواهم شغل دوم تحصیل کنم یا هر جنبه مادی دیگه ....بیشتر به تحصیل  و پژوهش و یه دلیل اصلی دیگه که دوست ندارم بگم  در این رشته علاقه دارم  وگرنه برتری شغلی بین رشته های تاپ تجربی و دیگر شغل های جامعه هست  که از نظر بنده دیدگاه نادرستی می باشدو همه مشاغل قابل احترام هستن واین دیدگاه و برتری  رو   نسبت به شغلم ندارم  کاملا از جایگاه رفیع آن هم در این دنیا و آن دنیا مطلع هستم  صرفا جهت علاقه و استعدادم تمایل  به ادامه دارم معلم پر استعداد و پر دانش  ...دانش آموزان نابغه تربیت می کند این اصول فکری من هست 

و آیا اگر امکانش باشه چطور می تونم اقدام کنم  از آموزش پرورش و مراحل پیش رو و اطلاعی دارید  یا تجربه ای شنیدید ممنون میشم مطرح  کنید 
سپاس از اعضای محترم خانواده  برتر و آقای نجفی و زحمات فراوان ایشون که در قالب این جملات قابل ستایش نیست.

عنوان آیا یک معلم می تواند همراه با اشتغال   دانشجو رشته تاپ باشد  چطور ؟..

سلام آقای نجفی

اون موقع که عضو شدن در سایت بیان لازم نبود ، تعداد نظرات هر مطلب بطور میانگین بیشتر بود ، ولی واقعا حیف شدا ، نظرات بیشتر بهتر بود و سوال کننده هم ،جوابای بیشتری میگرفت

سلام 

من قیافه متوسطی دارم ولی به گفته اطرافین (شما که منو نمیشناسین برا همین بدون تواضع میگم)دختر جذابی هستم...

کلا زبان بدن خوبی دارم و همیشه سعی کردم خودم و آپدیت کنم و نسبتا سر و زبون دار و مهربون هستم و نماینده کلاسمونم تو دانشگاه منم.خیلی به تیپم اهمیت میدم با اینکه حجابم کامل نیست ولی تا حد ممکن موهام رو بیرون نمیزارم و اهل آرایش غلیظ اصلا نیستم ولی بدون ادکلن هم بیرون نمیرم.

١٩ سال دارم و تا حالا با جنس مخالفم وارد رابطه عاطفی نشدم.در کل سعی در جذب جنس مخالف ندارم یعنی رفتارام به شکلی نیست که جلو نامحرم بخوام عشوه بیام یا جلب توجه کنم؛کلا مدلم اینطوریه اتفاقا سعی میکنم تو دانشگاه خیلی رعایت کنم،آدم زیاد مذهبی نیستم ولی حس خوبی نسبت به جلب توجه نامحرم ندارم...

چند وقت پیش یکی از دوستای دانشگاهم که اتفاقا با هم صمیمی هم هستیم بهم گفت تو به خاطر جلب توجه پسرا این همه تیپ میزنی و خودت رو مهربون و اکتیو نشون میدی...من خیلی خیلی ناراحت شدم و باهاش کلی حرف زدم که اصلا اینطوری نیست من مدلم اینطوریه ولی اون میگفت من که دخترم جذب میشم باهات حرف بزنم چه برسه به پسرا...

خلاصه من از اون روز اعصابم خیلی به هم ریخته هست. آخه من که پوشش جلف نیست یا رفتار سبکی ندارم حتی همون دختری که اینارو به من گفته بیشتر از من آرایش میکنه

الان من چیکار باید بکنم؟

یه مدت که دانشگاهمون مجازی بود الان استرس گرفتم دوباره حضوری شه چیکار کنم!

اصلا دلم میخواد کلا دیگه تو کلاس حرف نزنم و یه گوشه بشینم...میترسم اینبارم بگن داری از این طریق جلب توجه میکنی...

ممنون میشم راهنماییم کنید...

با سلام خدمت دوستان گرامی

یه راس میرم سر اصل مطلب.پسری 21 ساله هستم و دانشجو رشته پزشکی دولتی و نسبتا مذهبی.خواستم بپرسم آیا به نظر شما عقد کردن در این دوران کار مناسبیه؟از کسانی که این کارو کردن لطفا بیان تجربیاتشون رو بگن.اصلا خانمی حاضر میشه با منی که هنوز 12 سال تا رسیدن به موقعیت ایده آل فاصله دارم ازدواج کنه؟

نکته:پدر مادرم از لحاظ مالی آنچنان ساپورت نمیکنن شاید در دوران اینترنی نهایتا 800 هزار درامد داشته باشم 

سلام

اگه پسر و دختری یه مدت با هم همکار بوده باشن (دوستی دختر و پسر نه. همکاری منظورمه) و بعد چند سال همکاری با حفظ حرمت رابطه شون قطع شده باشه آیا درسته که هر وقت دختر کاری داره به پسر زنگ بزنه و ازش بخواد اون کارو انجام بده؟ یا اینکه بهتره کلا برای کاریم زنگ نزنه؟

من و یه پسر مدتی بود همکار بودیم و البته رابطه صمیمی و دوستی نبود ولی خوب برای هم احترام قائل بودیم و بعد قطع شدن همکاری (که فکر میکنم اون پسرم زیاد از اینکه همکاریمون تموم میشه خوشحال نبود ولی به روی همدیگه نمی اوردیم) دیگه سلام احوالپرسیمونم قطع کردیم. موقعی که همکار بودیم گاهی کاری پیش میومد که بهش نیاز داشتم واسم انجام میداد و نه نمیگفت. الانم از روی عادت هر وقت بهش نیاز دارم و کاری پیش میاد که فقط از دست خودش برمیاد زنگ میزنم بهش و اونم بازم مثل گذشته نه نمیگه و حتما واسم انجام میده و خیلیم با خوشحالی انجام میده. اما من گاهی پیش خودم فکر میکنم خوب که چی. این پسر که نه من میخوام باش ازدواج کنم و نه اصلا اون معلوم نیست با من آینده ای تو فکرشه یا نیست چرا باید زحمت بدم بهش و اصلا چرا بش زنگ بزنم برای کاری. اگه عاشق بوده باشه(که گاهی از رفتاراش معلوم بود که حس داره حداقل) این ممکنه توی هوا بندازتش و دوباره بعد مدتی که خبری نبوده یهو برم تو فکرش و مدیونش بشم. به هر حال پسره و نامحرمه. ولی گاهیم میگم مگه چطور میشه. حالا وقتی خودش استقبال میکنه از انجام دادن کارایی که بعضی وقتا ازش میخوام چرا زنگ نزنم و ازش نخوام؟ من که قصد و غرضی ندارم و هدفمم دوستی یا ازدواج با اون نیست که. خلاصه توی این دو راهی گیر کردم. به نظرتون دختر و پسری با این شرایط بهتره دیگه دختره اون کارای هر چند مدت یبارو هم از پسر نخواد یا اینکه این موضوعو مثل یه رابطه اجتماعی ببینه و به عنوان عضوی از اجتماع و یه آشنا روش حساب کنه؟

اینم بگم که پسره اصلا ادم خجالتی نیست. کاملا میشناسمش. کاری که نخواد بکنه و خوشش نیاد فوری میگه نه. چه طرفش دختر باشه چه پسرا باشن همجنسای خودش باشن نخواد انجام بده راحت نه میگه. البته به من هیچ وقت نه نگفته. تا زنگ بزنم برمیداره و انگار خودش سرش درد میکنه واسه اینکه یه کاری بهش بدم برام انجام بده. به نظرتون کدومش درسته؟ کلا قطع ارتباط با این پسر یا اینکه مثل یه آشنا کارای خودمو پیش ببرم؟ نمیدونم واقعا گیر کردم. فقطم در مورد این پسر نیست. کلا توی ارتباطای اینطوری همیشه دو دلم. به هر حال طرف پسره اصلا شاید یه موقع رفت زن گرفت بعد من بش زنگ بزنم برای کاری بعدا زنش بگه این کیه دیگه و زندگیش خراب بشه. من که ازش خبر ندارم پس ممکنه هر وقت زن بگیره من یهویی زنگ بزنم و کاری ازش بخوام طبق عادت سابقم. اصلا مجردم باشه مثلا بیفته تو هوا. بازم درست نیست. در کل نمیدونم توی اینطور شرایطی چه کاری بهتر و درسته؟

البته اینم بگم الکی نیست که بش زنگ بزنم بخوام فلان کارو بندازم گردنش. واقعا کاری پیش میاد و میدونم که اون بهتر از هر کسی برام انجام میده و واقعا به خاطر نیاز خودم زنگ میزنم. اینجوری نیس که  فکر کنین با دست پس میزنم با پا پیش میکشم. برای همینه که این سوالو پرسیدم و الا اگر هدفم نزدیک کردن خودم به پسره(همکار سابقم) باشه که اصلا نمیومدم این سوالو از دختر پسرای اینجا بپرسم. کارم درست یا غلط ادامش میدادم. ولی چون واقعا برای کاری بهش زنگ میزنم و کارم پیش میره روش حساب میکنم. برای همینه که تو دوراهی موندم که توی اینطور شرایطی کدوم کار درسته؟ کدوم غلط؟ 

اصلا چرا پسره خودش هر کاری ازش بخوام با اینکه هچ نفعی براش ندارم فوری میگه چشم و انجام میده؟ شما آقایون سرتون واسه دردسر درد میکنه واقعا؟ جواب آقایون اینجا چیه؟

چندین سال هست که با یکی از همکلاسی هام آشنا شدم که بسیار دختر باوقار، با ایمان و خوش رو هستند، البته شنیدم شوخی کردناشون هم فقط با منه، من رو به خانوادش معرفی میکنه، تا صبح باهام چت میکنه و ... البته من همیشه سر سنگین جواب میدم چون از تصمیم خودم مطمئن نیستم.

هر دو ما در رشته پزشکی تحصیل میکنیم، البته خانواده ایشون کاملا پزشک هستند و من تنها فرد در کل اقوام هستم، من خانواده ساده ای دارم، پدر بزرگوارم بازنشسته و مادر عزیزم خانه دار هستند.

تمام سخنرانی های دکتر فرهنگ و مقالات اینترنتی رو گوش دادم و خوندم، چندین مورد هست که من رو میترسونه از اینکه بهش بگم اگر چه میدونم اون منو دوست داره و این مدت دیگه از اینکه من پا پیش نمیذارم خسته شده. 
نمیدونم که باید منطقی تمومش کنم یا اینکه این موارد اهمیت نداره آخه هر جا میخونم میگه که زندگی پر تنشی خواهد بود اما میترسم دیگه نتونم مثل اون پیدا کنم اگر چه من شاید چند سال دیگه این خرف رو پس بگیرم،در کل نمیدونم امیدوارم کمکم کنید.

1- اختلاف طبقاتی: شغل و میزان درآمد بسیار متفاوته، سبک زندگی مشخص نیست برام توی دانشگاه و بیمارستان اما خب ولخرج نیست و حواسش جمعه.

2- اختلاف فرهنگی: خانواده های اون کلا در مدارج بالا هستند، من نصف اقواممون در روستای سرسبز و دوست داشتنی من زندگی میکنند اگر چه خانواده من الان در مرکز شهر هست.

3- دوست هاش من رو میترسونه، اصلا مثل خودش نیستن و خب دوستان آدم خیلی مهمن، میترسم که تظاهر کنه چون بازیگر خوبیه و فقط داره خلا احساسیش رو با من پر میکنه و به محض اینکه فرد بهتری پیدا بشه، همه چیز تمام خواهد شد.

4- اختلاف سنی: 6 ماه بزرگتر از من هستن ایشون.

5- در باقی کفویت ها مشترک هستیم.

دوستان من بیش از 40 ساعت جلسات قبل از ازدواج رو دنبال کردم، لطفا با دلیل خوبی دلایل بالا رو برام رد کنید تا شاید دلم آروم بگیره به خاطر تمام بی محلی هایی که شاید حقش نبوده و من انجام دادم یا اینکه اصلا این ازدواج درست نیست و الان که رابطمون کم رنگ شده،  به نفع هردومون خواهد بود.

سلام خانواده برتریا.

من تازه به جمعتون پیوستم.

داشتم روشهای بیدار کردن همسر رو تو مرورگر سرچ میکردم که اینجارو پیدا کردم. سوال جوابا و راهنماییای خوب دوستان رو تو خیلی از موارد خوندم که واقعا مفید بود. 

این شد که تصمیم گرفتم یه مسئله ای رو که درگیرم کرده باشما درمیون بذارم. ممنون میشم راهنماییم کنید. 

۷ماهه زندگی مشترکم رو آغاز کردم. همون اول ازدواجم همسرم کارشو از دست داد والان بیکاره . اوقات فراغت شو صرف بازی کامپیوتری میکنه به خاطر این بیماری کرونا هم اکثر اوقات خونه س، شبا بیدار میمونه و هوا روشن بشه تازه میاد بخوابه. و تقریبا هرشب برادر شوهرم هم میاد و باهم میشینن پای بازی فوتبال و این موضوع من رو درگیر کرده به شدت و آرامش فکری ندارم. ممنون میشم راهنماییم کنید. 

سلام به همه 

آقایون چقدر ازلحاظ مالی به همسرتون اعتماد دارین که مثلا ازبین داشته هاتون یکی روبه نامش بزنید مثلا فرض کنید خونه دارین زمین وماشین هم دارین حاضرید به نامش بزنید مثلا همسرتون که چند ساله باهم زندگی میکنید وبچه هم دارید وکاملا بهش اعتماد دارین همه جوره باهاتون ساخته اگه کاری ازدستش براومده تومشکلات کوتاهی نکرده خلاصه همه جوره هواتون روداشته یه روز بیادبگه مثلا این زمین یاخونه رو به نامم میکنی؟ شما چه جوابی بهش میدین؟ اگه نخواید این کار و بکنید چه جوری میگین ناراحت نشه ؟ من عقیده ام اینه وقتی میگن شریک زندگی یعنی تو همه چی شریکن تو تمام داشته ها ونداشته هاشون تو غم وشادی تو خوشی وناخوشی این که بگیم این مال من اون مال تو که ارزشی نداره حالا اگه نخواستی چیزی بهش بدی میتونی یه جوری بگی که ناراحت نشه فکرنکنه که بهش اعتماد نداری هیچ چیز مثل اینکه همسرت بهت اعتماد داشته باشه آدم خوشحال نمیکنه بالاخره خیلی محترمانه یه بهونه ای بیاری باشوخی وخنده ختم به خیر کنی جواب سوال خانم رو که نه سیخ بسوزه نه کباب نه همسرت دلخور میشه نه چیزی رواز دست دادی  البته اگه چیزی به اسم خانم باشه هیچ وقت از دست رفته نیست درنهایت مال خودتون وزندگی وبچه هاتون هست 

ببخشید آقای نجفی اون چیزایی که مربوط به خودم بود روحذف کردم میشه سوال روارسال کنید درضمن میشه عنوان سوال رو تغییربدین مثلا چقدر به همسرتون از لحاظ مالی اعتماد دارین که یکی از اموالتون به نامش کنید؟

سلام ، ببینید من ی اشتباه کردم و با ی دخترخانومی دوست شدم بیست ساله هستم . در حد صحبت در مورد مسائل روزمره . ولی جدیدا واقعا دیگه حوصلشو نداشتم ، دختر خیلی خوبی بود ولی دلخواه من نبود. موضوع اینه که من ی مدت کاری داشتم و جواب پیامشو ندادم و ایشون بعدش طوماری نوشتن و ناراحتیشونو ابراز کردن و گفتن پشیمونن و من نامردم و این حرف ها. منم راستش گفتم باشه و خداحافظ . کات کردیم ی ماهه ولی الان که اون مشکلم حل شده فکر میکنم که اون مدل رفتارم غلط بوده و دلشو شکستم مخصوصا با بی تفاوتیم البته شایدم اینطور نباشه . به هر حال از طرفی دلم میخواد باهاش صحبت کنم و معذرت بخوام واز طرفی هم میگم اگه بعد ی ماه بازم برم سمتش ممکنه فکر کنه تمایل به بازگشت به رابطه دارم که اینطور نیست واقعا ، چون برخلاف اینکه میدونم اونم رابطه درست تری رو میخواد اما احساساتی بود نسبت به من که منطقی کارام  جلو میبرم‌ . خلاصه باخودم میگم اگه ناراحت شده دلجویی کنم یا کلا بیخیال این موضوع بشم. ممنون

سلام اقای نجفی خسته نباشید یه سوال دارم ممنون میشم اونو ارسال کنید..

سلام به همه دوستان.. من امروز تولدم بود و 38 رو به مقصد 39 ترک کردم.. امسال بالاخره قصد دارم از خر شیطون بیام پایین و بی خیال زندگی مجردی بشم و برم  ازدواج کنم... 

حالا مشکلی که من دارم اینه که در عین حالی که واجبات رو انجام میدم ، اهل آهنگ و ترانه هستم (تقریبا همه ترانه های جدید رو دانلود میکنم و تو ماشینم سیستم دارم و بهشون با صدای بلند گوش میدم) اهل خرید لباسهای روز هم هستم ( اصلا کت و شلوار ندارم خخخ عاشق تیپ اسپرت هستم و انصافا سلیقه ام تو خرید لباس عالیه )...  اهل تفریح و ورزش و زیارت هم هستم دوست دارم زیارت برم یا پیاده روی کربلا برم (البته تا حالا قسمتم نشده)،

حالا تو انتخاب همسر دچار مشکل شدم.. یعنی یا اینکه دخترا مذهبی یا چادری هستن و پیرو ولایت فقیه و این مسائل یا خیلی امروزی و باز که هیچکدومشون به درد من نمی خورن...

دختری که مورد نظر منه اینه که مانتویی باشه ولی با حجاب و اهل انجام واجبات حالا مستحبات رو انجام نداد مهم نیست.....ولی متاسفانه همچین دختری هنوز پیدا نکردم...

نمی دونم چیکار کنم.. مادرم هی بهم میگه همچین دختری خیلی سخت پیدا میشه.. بیا یکی از همین دختر امروزیا رو بگیر.. تا حالا که مقاومت کردم اما نمی دونم چیکار میتونم بکنم.........

لطفا در مورد مسائل دیگه نظر ندین فقط در خصوص سوالی که مطرح کردم پاسخ بدید......... ممنون میشم نظر اقای نجفی رو هم بدونم.......

ارادتمند فامیل دور

سلام

دختری هستم خیلی وسواسی که به جزئیات خیلی توجه میکنم. و کامل گرا هستم. میگم کاری رو که انجام میدم به بهترین نحو انجام بشه یا کلا میذارمش کنار.به همین شکل همیشه بین دو راهی انجام دادن یا ندادن هستم.بگذریم الان چند سال از فارغ التحصیلی دبیرستان میگذره و من هنوز دانشگاه نرفتم.چون ریاضی بودم احساس میکردم به خاطر بیکاری کلا دانشگاه نرم بهتره ولی الان از خونه موندم بیزار شدم. یه سری تحقیق کردم در مورد رشته های ریاضی فهمیدم به نانو و فیزیک ماده چگال علاقه دارم. تازه دریافتم که میتونم درس بخونم و کارهای پژوهشی انجام بدم. و در نظر دارم امسال که کنکور میدم دانشگاه شریف رو بیارم. برم و به تحقیق و پژوهش در مورد رشته مورد علاقه ام بپردازم.تیپ شخصیتی م intj هست و فقط و فقط چون نیاز به آزمایشگاه پیشرفته دارم میخوام وارد دانشگاه بشم.  و اصلا به فکر آینده کاریش نیستم.

چند سوال دارم اگه اطلاعی داری راهنمایی بفرمایین

1.دانشگاه شریف تو رنکینگ جهانی قرار داره ولی اول اول نیست، سوالم اینه واقعا با تحصیل در شریف میتونم آزمایش های مورد نیاز رو انجام بدم و به دست آوردی برسم، یا بهتر هست که اپلای کنم؟از امکانات پژوهشی دانشگاه اطلاعی دارین؟

2.از مدل بچه های شریف اطلاعی دارین؟ میگن خودخواه و منفعت طلب هستن. من مشکلی با این مدل ندارم چون خودم هم تک بعد ایم و همچنین عاشق رقابتم و چندین ساله به این فضا نیاز دارم ولی از آدم های دهن بین بدم میاد.

نمیدونم دانشجو ها واقعا دنبال کسب علم و تحقیق هستن یا از اون مدل هان که فقط میخونن و میخونن آخرشم نمیفهمن چیشد و میرن دنبال کار زیردستی

3.شریف برای تحصیل و اپلای گزینه خوبی هست. ولی به نظرتون سن من مناسب ورود به این دانشگاه و پیگیری تمام مراحل تحصیلی تا ارشد یا دکترا هست؟ 4 سال کارشناسی کل وقت من و خواهد گرفت و به علاوه مسیر زندگی و ازدواج مو عوض خواهد کرد. ممکن اصلا موقعیت ازدواج نداشته باشم و دوری از خانواده و...

از اون طرف روانشناسی روزانه شهر خودمون هم میتونم بیارم. به روانشناسی هم علاقه دارم

من عضو نیستم و نمیتونم پاسخ بدم

ممنون از لطفتون

سلام به همه

برای رفع تنهایی و حس پوچی یک دختر بین 30 تا 35 در این روزها  چه روش هایی را پیشنهاد میکنید؟

با این اوضاع بیماری کرونا سفر نمیتونم برم چون

صمیمی ترین دوستانم که پایه هستن از شهرای دیگه هستن

درفامیل واشنا هم دوست پایه ندارم اوناییم ک بودن متاهلن وورگیر.

ازدواج هم کلا کاهش پیدا کرده 

یا اصلا کیس نبست یا اگرم هست شرایط ازدواج نداره  یا اگرم داره  من جزو ملاک هاش نیستم

اصلا حس میکنم قدرت جذب جنس مخالف رو ندارم یا حوصله اینکه برم دنبالش رو ندارم

دچار دوگانگی ام هم.میخوام تنها باشم وحوصله کسیو ندارم وهم از تنهایی رنج میبرم

نمیدونم اصلا برای چی زنده هستم وزندگی میکنم

حس پوچی دارم

معنویات هم زیاد کمک کننده نبود و دامن زد به این حس پوچیم

دلخوشیم سرکار رفتن بود که اونم به علت کرونا نیمه تعطیل شده یا دور کاری 

باشگاه هم بعلت کرونا نمیشه رفت اوضاع شهرمون قرمزه

یک فرد پایه برای پیاده روی هم نیست

خانواده کم جمعیتی هستیم خواهروبرادرم دور از ما زندگی میکنن فقط منم تو خونه

نمیدونم واقعا چکار کنم؟

ایا پسران  ودختران دیگه در این محدودهسنی مثل من هستند؟

مهارت گلدوزی وقلاب بافی دارم  یک هفته انجام دادم  اولش خوب بود  بعد اونم یکنواخت شد انداختم دور

بگید من چکار کنم از این خالت دربیام

یعنی فقط عاشق اون حجب و ایمان دختر مدنظرتونم

از شب تا صبح باهاتون چت میکنه و فقط هم با شما شوخی میکنه😆

خوب شد معنی ایمان و حیا رو فهمیدیم

سلام

من اطلاع دارم کانال تلگرام متدینین راه روشن برای همسان گزینی واسه ازدواج مخصوص شهر تهران هست و اونجا اکثر دخترا محجبه واز جمله  مانتویی پوشیده ، چادری و اغلب تحصیلکرده هستند

فرمی که دختر و پسرا پر میکنند تقریبا مشخصات کلی از قد و وزن گرفته تا اعتقادات و افکار،  منطقه زندگی و اصلیت و شعل پدر و مادر و نوع پوشش رو شامل میشه

 امتحانش ضرر نداره

مدلهای معتدل از نظر اعتقادی هم عضوند

ولی بنظرم از خواستتون کوتاه نیایید ، جوینده یابنده هست

خوشبخت باشید

اگر خوندید پیاممو لطفا نظرتون رو بگویید

سلام دوستان

من یه دختر دانشجویم که هم به سبب علاقه و هم توانمدیهام خیلی دوست دارم که در فعالیتهای اجتماعی, گروهی, و کمک به دیگران شرکت کنم. اما این نگارانی را همیشه دارم که نکنه خدایی نکرده در چنین جمعهایی که بعضا نامحرم هم ممکنه با من در اونجا باشه نکنه که من با یه حرکت, حرف, یا یه رفتاری که شاید خودم هم متوجه نباشم خدایی نکرده اسباب تحریک یا گناه کسی را فراهم کنم. خیلی این موضوع برام مهمه خواهش میکنم راهنماییم کنید

سلام آقای نجفی

اینجوری میگن که برای حرفه ای شدن در هر کاری ،بین سه تا پنج سال تجربه یا ده هزار ساعت انجام اون کار لازمه ، که شما بیشتر از هر دوی این موارد تجربه دارید و اینها رو گذراندید ، پس بهترین تصمیم رو گرفتید که شرط عضو شدن در سایت بیان رو برای ارسال و شرکت در بحث و نظرات مطالب رو اجرا کردید

خدا یاورتون باشه و سلامت باشید

سلام دوستان من دختری هستم که با توجه به توانمندیها و علایق و استعدادهایی که همش لطف خدا به من بوده خیلی دوست دارم که در مکانهای علمی, سایتها و گروه های معتبر که نیاز به مهارتها و تجربیات من هست, و جمعهای خیریه فعالیت کنم. و فقط هم نیتم خداست و رضایت اون و بس و اصلا واسه ی جلب توجه یا بالا بردن سابقه ی کاری یا خودنمایی این کارها را انجام نمیدم.

اما چیزی که برام مهمه اینه که من توی اینطور جمعها که بعضا نامحرم هم ممکنه در اونجا یا به طور حضوری یا مجازی وجود داشته باشه و من نگرانم که نکنه رفتار یا حرفی یا یک اتفاق کوچیک از طرف من موجب جلب توجه و به گناه افتادن نامحرم بشه؟ و میخوام بدونم آیا من با این مدل باور نباید هیچ فعالیت اجتماعی داشته باشمکه میدونم نامحرم هست؟ چون این فعالیتها مهم و کاربردین یعنی من اگه به کسی چیزی یاد بدم یا کمکی کنم مهمه ولی نمیدونم ارزش به گناه افتادن دیگران یا شاید هم خودم را داره؟ یا اینکه چهطور باید توی جمعهای گروهی یا اماکن عمومی برخورد و حرف بزنیم که موجب گناه کسی نشیم؟ از وقتی که برای پاسخ به من میذارید صمیمانه ممنونم. 

میشه هم کار کرد هم درس خواند؟

میشه هم کار کرد هم به درجات علمی بالا رسید؟ مثلا الان تو این دوره هزینه های تحصیل بالا رفته  و تامین مخارج تحصیل هم مشکل شده و کسی مثلا بخواد تا مدرک دکتری رشته ای ادامه تحصیل بده بعضی ها میگند نمیشه هم کار  کرد هم درس خواند. چون باعث عدم تمرکز میشه. اما مثلا زندگی افراد نحبه مثلا شاعری معروف را که میخوانیم میبینیم که طرف  هم کارمند فلان اداره بوده  هم تا دکتری  ادبیات خوانده بعد هم شده استاد دانشگاه  هییت علمی . ایا شما تجربه هم درس هم دانشگاه را داشتید؟میشه از پسش بر اومد؟

سلام اقای نجفی عزیز
اون مطلبی که درمورد تقسیم بندی معیار ها ب اصلی و فرعی رو لطف میکنید بزارید؟
چون جنبع نظر سنجی نداره بلکه
فواید زیادی برای امادگی ازدواج داره
☉ بیشتر ماها در اتخاب همسر دودلیم، مثلا بعضی از خانم ها در جواب دادن ب خواستکار،، دجار سردرگمی میشن و..
حتی گاهی از رد خواستگاران پیشمون( خودتون بهتر میدونید اینا رو)
این تقسیم بندی بهشون کمک میکنه

☉ میتونیم معیارهای جنس مخالف رو ببینیم و خودمون رو بسنجیم
که جقدر برای ازدواج و خوشبخت گردن ی نفر دیگه اماده ایم
☉ وقتی میبینیم معیار های برخی افراد جنس مخالف رو داریم اعتماد بنفسمون‌تقویت میشه
☉ این مطلب سال ب سال هم ب روز میشه جون طرفدار زیاد خواهد داشت
☉ میتونیم معیار های جنس خودمونم‌ببینیم و ی تجزیه و تخلیلی از معیارهامون داشته باشیم

سلام

من واقعا دیگه نمی کشم هم کلافه م هم صبرم تموم شده یه خونواده که هرکدوم از اعضا تو گذشته وزندگی شخصی رازویا رازهایی دارند که افشای اونها به گونه ای اعتراف به گناه از طرفی چون هیچ کدوم از راز دیگری کامل باخبرنیستیم هم دچارسوتفاهم نسبت به رفتارها وگفتارهم هستیم هم این نیمه ی پنهان زندگی ما خونواده رو ازهم دور ونسبت بهم سرد کرده ادمهای شدیدا اعتقادی هستیم ومتاسفانه در محله ای زندگی میکنیم که همه همدیگه رو میشناسن وفامیلی دور ونزدیک باهم دارند وروی این مسایل خیلی حساسیت در فامیل هست نیمه ی اشکار ما ادمهای پاک وروشنی هست اما یه لکه های تاریکی ازما هست که پنهان البته نه کاملا مثلا هرکدوم از ما یه اندک چیزایی از راز بقیه میدونیم ولی همه درجریان همه چیز نیستیم ایا باید به این پنهان کاری ها خاتمه بدیم ویه دورهمی خانوادگی برگزارکنیم همه چیز رو شفاف سازی کنیم یا با فرضیه ی اعتراف به گناه خودش گناه همچنان به سکوت وپنهان کاری ادامه بدیم؟!!!متاسفانه به دلیل همون اعتقاد بالا وافتادن اتفاقاتی که ما فکرش رو هم نمی کردیم برامون اتفاق بیفته دچار بیماری روحی شدیم انگار واسترس وفکر وخیالاتمون زیاد شده حالا با این حساب واقعا ما باید چکار کنیم من دیگه تحمل این اوضاع رو ندارم ولی از طرفی هم میترسم همه قدرت تحمل روبرو شدن با برخی واقعیت ها رو نداشته باشن تورو خدا کمک کنید شایدبه کمک شما تونستم تصمیم درستی بگیرم وبه احوال پریشان واوضاع اشفته وحال خرابمون سروسامانی بدم 

دوستان،

دانش اموز کنکوری هستم.

میشه لطفا اگه اطلاعاتی درمورد رشته مامایی دارید بگید

به شدت علاقه مندم به این رشته،درموردش تو اینترنت زیاد جست وجو کردم،اما اطلاعات خیلی پراکنده بود،اگه کسی در مورد اینده شغلیش و رتبه و درصدهای لازم اطلاعاتی داره بگه لطفا

شما به خودتو لقب "پاک" دادین ...ولی خدا ما رو از خودستایی منع کرده و این رو کار  پسندیده ای ندونسته 

فَلَا تُزَکُّوا أَنْفُسَکُمْ ۖ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَىٰ

پس خودستایی نکنید خدا به حال هر که  متقیست از شما داناتر است.

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ یُزَکُّونَ أَنْفُسَهُمْ ۚ بَلِ اللَّهُ یُزَکِّی مَنْ یَشَاءُ 

نمیبینی انان که ادعای پاکی میکنند؟ خداست که هر که را خواهد از رزائل پاک میکند.

سلام دوستان. من یه پسر ۲۶ ساله ام.دیپلم ریاضی با معدل خوب دارم. دانشگاه دولتی قبول شدم رشته مورد علاقه ام ولی انصراف دادم به دلایلی .مدتی بازار کار کردم و بر اثر کار سنگین  دیسک کمر خفیف دارم البته بماند که خوردم زمین سرم  ضربه خورد که چشمانم رو هم کمی ضعیف کرد و مشکلات دیگه! یعنی شرایط جسمی ام جالب نیست. توی این مدت فهمیدم اهل بازار کار بیرون نیستم و خلقیات و شخصیتم بازاری نیست (بیشتر به چشم یه پسر مودب و سوسول و ساده لوح نگام میکردن و ازم سو استفاده میکردن توی حمالی کشیدن چند برابر بقیه و... بماند!!) و میخوام کنکور تجربی پزشکی بخونم بیشتر به خاطر شان و جایگاه اجتماعی اش و تضمین آینده و پولش و البته ازدواج چون بیزارم با یه دختر بی سواد ازدواج کنم کلا خوشم نمیاد حاجی بازاری بشم و با این قشر خیلی کار کنم با احترام به این قشر! چون خاطرات خیلی بدی دارم. پس باید منم تحصیلات بالا داشته باشم. چون با این وضع جسمم نمیتونم شغل آزاد برم و با دستام کار کنم شخصیتم بیشتر به درس و دانشگاه  و این جور محیط ها میخوره تجربه کردم که میگم. سربازی هم نرفتم و مشکل سربازی دارم!! به هر حال حساب کردم سربازی هم برم تموم بشه و دیسک کمرم ان شاءالله بدتر نشه(چون خیلی بعیده معاف بشم) میشم ۲۹_٣۰ ساله و یعنی ۱۰ سال دوری از درس! و تازه کنکور تجربی شرکت کنم میخوام بدونم خیلی دیر نیست؟! و این راهی که انتخاب کردم راه درستیه؟!  توی زندگیم تصمیمات اشتباه خیلی زیاد گرفتم و منو به اینجا رسونده میخوام با دقت و مشورت از این به بعد جلو برم. چون به خاطر اجازه ی شرکت در کنکور میخوام سربازی برم  دیسک دارم میترسم وضعم در سربازی بدتر بشه  چون  دکتر گفته فشار بیاری نیاز به جراحی پیدا میکنی و نگرانم در دوران سربازی به دلیل سختی های  این دوره بلایی سرم بیاد😳. و درد دارم هر روز به خاطر کمرم. و مشکلات جسمی که فقط یه دارای دیسک کمر میدونه! مثل کم حس شدن دست ها و پاها! و... و اگه بیخیال درس و دانشگاه بشم خیلی لازم نمیبینم سربازی برم با این وضعم.

راستش علاقه خیلی زیادی ندارم به پزشکی یعنی سینه چاک پزشکی نیستم. ولی خوب مطالبش برام جالبه  و این که بیشتر واسه شان و جایگاه اجتماعی اش و منبع درآمد و این که مشکل جسمی دارم باید بتونم شغل بدون کار جسمی با پول خوب داشته باشم که بدون مدرک تحصیلی بالا نمیشه. و کلا دوست دارم درس خوندن رو چون با این که درس خون بودم ولی ادامه ندادم و ارضا نشدم از لحاظ درس خوندن و تحصیلات عالیه داشتن. از همه مهمتر دوست دارم با یه دختر پرستار یا پزشک ازدواج کنم چون قطعا با دیپلم ریاضی بهم جواب مثبت نمیدن😶. حس میکنم برام دیر شده ولی میدونم با دیپلم و بازار کار کردن ناشاد و غمگینم و خوشحال نیستم. خواستم بهم مشاوره بدین که برای آینده ام بهتره چه تصمیمی رو بگیرم؟!. سپاسگزارم از این که پاسخ میدید.

به جلیل احمدی：سلام.درصفحه مخصوص گفتگو براتون پیام گذاشتم

آقای نجفی سلام 

پست   اولین بار در چند سالگی و چطوری با مسائل جنسی آشنا شدین 

شما بخش نظراتش و بستین فکر کنم  نمیشه بروزش کنید خیلی پست خوبیه . بهتر بود این پست جلوی چشم باشه کاربران بخوانند 

فقط سوال کردم میشه بروزش کنید یا نه ؟ میدونم خیلی مزاحم شما میشم 

این نظر و تایید نکنید 

اقایون به خانمتون 3 روز در ماه مرخصی بدین

اقای نجفی اگه پستم رو ارسال میکنین میخام موضوع پست همین باشه ممنون

سلام به همگی ** ** **** ** **** ***** * **** *** **** ** **** میشه که ازدواج کردم و دوتا فرزند نووجون دارم توی این سالها من حتی یک روز از مسئولیتهای خانه داری و شوهر داری و بچه داری، مرخصی نگرفتم حتی هنگامی که به مهمانی میرم سعی میکنم خیلی کمک کنم تا مهمونای سنگینی برای فامیلامون نباشیم و اونارو زیاد خسته نکنیم خلاصه از وقتی که نوجوون بودم تا حالا حتی روزهای بارداری تا اخرین لحظه و اولین روز زایمانم حتی توی زایشگاه  ، من تکو تنها همه کارها رو انحام میدادم بدون هیچ کمکی . و هیچوقت اجازه ی یه روز استراحت بهم داده نشده . تا حالا نشده بتونم یه سریالو راحت دنبال کنم یا یه فیلمو تا اخر و کامل ببینم همیشه اخرفیلمها رو از دست میدم و نمیدونم چی میشه اخرشون.  تا حالا نشده بشینم یه برنامه ای رو درست ببینم . یه تلوزیون داریم که یا همسرم یا بچه هام کنترل رو بدست میگیرن و برنامه هاشونو تماشا میکنن ، من فقط وقتایی که همسرم سرکاره و بچه ها میرن بیرون پیش دوستاشون میتونم برنامه های خودمو ببینم ..تا حالا نشد برم برای خودم یه لیوان چایی درست کنم بدون اینکه بقیه هی ازم بخان که براشون هم بریزم و هی منو بلند میکنن و اون لیوان چایی برام زهرمار میشه و هیچ لذتی از نوشیدنش نمیبرم . عاشق رمان خوندن و کتاب خوندنم ولی باز نمیتونم برای یه ساعت کامل وقت ازاد داشته باشم که اختصاصش بدم به مطالعه و کارهای مورد علاقه م. غیر از اون من از بس همه عمرم دورورم شلوغ بوده دوست دارم برای یک روز هم که شده تو خونه تنها بمونم بدون اینکه بفکر ناهارو شامو لباسو ظرفاو بقیه ی کارای خونه باشم یه روز که بشینم با خیال راحت تلوزیون تماشا کنم فیلم ببینم و هر وقت دوست دارم بخابم و هر وقت دوست دارم بیدار شم. به شوهرم گفتم من تو ماه سه روز مرخصی میخام . میخام که تو هر ماه سه روز خونه رو برام ترک کنین یکم تنها باشم و یه نفسی تازه کنم ولی متاسفانه غیر از مسخره کردنم هیچ جوابی ازش نگرفتم . هیچ سوالی ندارم فقط چون میدونم که توی این وبلاگ اقایون زیادی هستن میخام اینو بهشون بگم که خانمای خونه دار هم به مرخصی و مقداری تنها ماندن فارغ از همه ی مسئولیتها احتیاج دارن لطفا به خانمهای خونه دار مرخصی بدین ..با تشکر

به فامیل دور

سلام

شما تا حالا چند بار خواستگاری رفتی و چجوری بودن و چی شد و چی گفتن

سلام دوستان

من یه دختر 23 ساله ام با یکی از دوستام باهم صمیمی هستیم ولی اون یک کارایی میکنه که بعضی موقع ها واقعا اذیت میشم. 

مثلا این که خیلی گیر میده،یه استوری هم نمیتونم بذارم هی میپرسه این درباره کیه منظورت کیه وهی ازم توضیح میخواد.یا بیرون برم با دوستام دعوا واینا، یا خیلی هم اهل قهر کردنه که همش من باید نازشو بکشم، یبار قهر کرد دیگه منم خسته شدم محلش ندادم چند ماه طول کشید قهرمون تا اخر رفتم واسه حرف زدن که خوب شدیم، ازش هم پرسیدم چرا اینطوری کردی گفت من منتظر بودم تو بیای از دلم دربیاری، خب من اولای قهرمون چندبار اینکارو کردم ولی اصلا محل نذاشت، واقعا دیگه خسته شدم،الان  یه مشکل بزرگتر دارم اونم اینکه دوستم بغیر من با ینفر دیگه هم صمیمی عه، من مشکلی بااین قضیه ندارم چون میدونم حق هر انسان عه که دوست داشته باشه، ولی اون اینجوری نیس هی میخواد از دوستای صمیمی من بدونه هی میپرسه من چندمی ام بین دوستات، خودشم چندوقت یبار هی منو با اون دوستش مقایسه میکنه  اونم جلوی من، بعد به من میگه فلانی اینطوریه و اونطوریه و... بعد اخرم که من واکنش خیلی خاصی نشون نمیدم میپرسه تو ناراحت یا عصبی نمیشی اسمشو میارم؟الان منظورش چیه من باید عصبی میشدم؟ خب فوقش یکم ناراحت بشم ولی حس خاصی ندارم، الان حساسیت هاش بیشتر شده من یه چیز میگیرم برا دوتامون، نمیدونم اون دوستش از کجا فهمید ولی مثلن اون دوستشم دیده رفته عین همون خریده،تازه دوستم میاد به منم میگه  ست سه تایی شدیم اونم با خنده، بنظرتون در برخورد با چنین دوستی چطور باید رفتار کرد؟ بعضی موقع واقعا بهم میریزم وناراحت میشم ومیگم واقعا ارزششو داره، ولی دلم نمیاد قطع رابطه کنم لطفا راهنمایی کنین. 

حس می کنم همه ما دچار بحران هویت شدیم 

بخدا من دخترم خسته ام از جامعه ای که نمی دونم تکلیف م باهاش چیه؟ 

کاش این ازدواج ش نبود و ما رو خلاص میکرد کاش به من استقلال میداد که گزینه نمی خواهم ازدواج کنم و به دیگران مربوط نیست دلم می خواد مستقل شوم کاش این حقو به من میداد که  تنهایی سفر برم تنهایی خونه مستقل بگیرم و حرف پشتش نبود 

من دختر رو گذاشتند لا منگنه درس خوندیم و مستقل شدیم و بزرگ و خانم شدیم  به کسی نگاه چپ نکردیم خیلی از خواسته های منطقی مون بخاطر حجب و حیا صرف نظر کردیم حالا باید بریم ویترینی شیم که یکی ما رو بخواد خدایی از ازدواجی که من دیدم 90 درصدش بیگاریه 

ما رو می شونند جلوی یه مشت پسر پر مدعا دو کلمه حرف نزدی میگه شما خوبی ولی سلیقه من یه چیز دیگه است  اصلا طرف نمیذاره دو کلام از دهنت بیرون بیاد بعد طرف میاد میگه دخترا پول پرستند و دخترا ظاهر بینند دختر باید زن زندگی باشه باید قناعت کنند  باید مومن باشند مذهبی که خیلی این اقایون یدک می کشند حقیقی نیست ......... 

اهای پسری که خط کش گذاشتی ما رو اندازه می گیری اهای پسری که جامعه به تو اختیار تام داده اهای پسری که ادعات گوش فلک رو پر کرده 

بدون یه روز تموم میشه این حکومت و فرمان روی تون 

بدون خیلی جاها دل من دختر رو شکوندی به روت نیاوردم بزرگوارنه از کنارت رد شدم 

با سلام

من دختری مجرد ۲۹ ساله و شاغل و همزمان دانشجوی مقطع دکتری هم هستم. تا الان از بین خواستگاران یا به دلیل عدم علاقه خودم یا موانع و اختلافات دیگه موفق به ازدواج نشدم. خانواده مومن و خوبی دارم. خودم هم مقید به اصول اخلاقی و دینی هستم. بعضی اوقات دچار ترس و دلهره میشم که نکنه هیچ وقت نتونم نیمه گمشده خودم رو پیدا کنم و همچنان مجرد بمونم. از نظر قیافه هم همه میگن خوشگل و تو دل برو هستم. روابط اجتماعی خوبی دارم. ولی نمیدونم چرا ازدواجم جور نمیشه.

من معیارهای سختی برای ازدواج ندارم. مثلا پسری مومن تحصیل کرده اهل خانواده و اهل کار، علاقمند به من، ترجیحا همشهری، اهل پیشرفت و تلاش . بعضی وقت ها میگم ای کاش یه نرم افزاری چیزی بود که میتونست جوان ها رو با هم آشنا کنه و بر اساس معیارهای هر کسی زوج مناسب رو پیشنهاد بده. واقعا نا امید شدم از اینکه من منتظر باشم تا پسری منو ببینه و جرات پا پیش،گذاشتن رو به خودش بده و ازدواج کنیم. آقایون و خانم ها اگه همچین نرم افزار و محیطی فراهم بشه شما ازش استقبال میکنید؟ آقایون چند درصد حاضرید با دختری با مشخصات من ازدواج کنید؟ شرایط من خیلی سخته که کسی پیدا نمیشه؟

سلام آقای نجفی

پرسیدید برای چه کاری زنگ میزنم به اون آقا. در حیطه برنامه مشترک کاری که قبلا داشتیم. مثلا فکر کنین یه جور حل مساله. یه همچین چیزی. یه مشورت. یه کاری که مربوط به تخصص مشترک خودمون دوتاست و اون تنها آشناییه که بهتر از هر کسی میتونه اون کار خاص رو که بهش زنگ میزنم انجام بده.

آقای نجفی نمیدونم الان قانع شدید که منظورم چیه؟ و سوالم رو پست میکنید یا نه؟ ولی لطف کنید پستش کنید. چون حقیقتا یه سوال خیلی کلی هست و توی ارتباط با جنس مخالف خیلی وقت ها نه تنها برای من که برای بعضی دخترا هم میدونم پیش میاد این سوال که کدوم رفتاری در چنین موارد درست تره؟ مرسی از وقتی که برای این وبلاگ و سوالای ما میذارید.

سوالی که یکی دو روز پیش نوشتم توی این صفحه که پستش کنید این بوده که دوباره کپیش میکنم اینجا براتون:

سلام

اگه پسر و دختری یه مدت با هم همکار بوده باشن (دوستی دختر و پسر نه. همکاری منظورمه) و بعد چند سال همکاری با حفظ حرمت رابطه شون قطع شده باشه آیا درسته که هر وقت دختر کاری داره به پسر زنگ بزنه و ازش بخواد اون کارو انجام بده؟ یا اینکه بهتره کلا برای کاریم زنگ نزنه؟

من و یه پسر مدتی بود همکار بودیم و البته رابطه صمیمی و دوستی نبود ولی خوب برای هم احترام قائل بودیم و بعد قطع شدن همکاری (که فکر میکنم اون پسرم زیاد از اینکه همکاریمون تموم میشه خوشحال نبود ولی به روی همدیگه نمی اوردیم) دیگه سلام احوالپرسیمونم قطع کردیم. موقعی که همکار بودیم گاهی کاری پیش میومد که بهش نیاز داشتم واسم انجام میداد و نه نمیگفت. الانم از روی عادت هر وقت بهش نیاز دارم و کاری پیش میاد که فقط از دست خودش برمیاد زنگ میزنم بهش و اونم بازم مثل گذشته نه نمیگه و حتما واسم انجام میده و خیلیم با خوشحالی انجام میده. اما من گاهی پیش خودم فکر میکنم خوب که چی. این پسر که نه من میخوام باش ازدواج کنم و نه اصلا اون معلوم نیست با من آینده ای تو فکرشه یا نیست چرا باید زحمت بدم بهش و اصلا چرا بش زنگ بزنم برای کاری. اگه عاشق بوده باشه(که گاهی از رفتاراش معلوم بود که حس داره حداقل) این ممکنه توی هوا بندازتش و دوباره بعد مدتی که خبری نبوده یهو برم تو فکرش و مدیونش بشم. به هر حال پسره و نامحرمه. ولی گاهیم میگم مگه چطور میشه. حالا وقتی خودش استقبال میکنه از انجام دادن کارایی که بعضی وقتا ازش میخوام چرا زنگ نزنم و ازش نخوام؟ من که قصد و غرضی ندارم و هدفمم دوستی یا ازدواج با اون نیست که. خلاصه توی این دو راهی گیر کردم. به نظرتون دختر و پسری با این شرایط بهتره دیگه دختره اون کارای هر چند مدت یبارو هم از پسر نخواد یا اینکه این موضوعو مثل یه رابطه اجتماعی ببینه و به عنوان عضوی از اجتماع و یه آشنا روش حساب کنه؟

اینم بگم که پسره اصلا ادم خجالتی نیست. کاملا میشناسمش. کاری که نخواد بکنه و خوشش نیاد فوری میگه نه. چه طرفش دختر باشه چه پسرا باشن همجنسای خودش باشن نخواد انجام بده راحت نه میگه. البته به من هیچ وقت نه نگفته. تا زنگ بزنم برمیداره و انگار خودش سرش درد میکنه واسه اینکه یه کاری بهش بدم برام انجام بده. به نظرتون کدومش درسته؟ کلا قطع ارتباط با این پسر یا اینکه مثل یه آشنا کارای خودمو پیش ببرم؟ نمیدونم واقعا گیر کردم. فقطم در مورد این پسر نیست. کلا توی ارتباطای اینطوری همیشه دو دلم. به هر حال طرف پسره اصلا شاید یه موقع رفت زن گرفت بعد من بش زنگ بزنم برای کاری بعدا زنش بگه این کیه دیگه و زندگیش خراب بشه. من که ازش خبر ندارم پس ممکنه هر وقت زن بگیره من یهویی زنگ بزنم و کاری ازش بخوام طبق عادت سابقم. اصلا مجردم باشه مثلا بیفته تو هوا. بازم درست نیست. در کل نمیدونم توی اینطور شرایطی چه کاری بهتر و درسته؟

پی نوشت: البته اینم بگم الکی نیست که بش زنگ بزنم بخوام فلان کارو بندازم گردنش. واقعا کاری پیش میاد و میدونم که اون بهتر از هر کسی برام انجام میده و واقعا به خاطر نیاز خودم زنگ میزنم. اینجوری نیس که  فکر کنین با دست پس میزنم با پا پیش میکشم. برای همینه که این سوالو پرسیدم و الا اگر هدفم نزدیک کردن خودم به پسره(همکار سابقم) باشه که اصلا نمیومدم این سوالو از دختر پسرای اینجا بپرسم. کارم درست یا غلط ادامش میدادم. ولی چون واقعا برای کاری بهش زنگ میزنم و کارم پیش میره روش حساب میکنم. برای همینه که تو دوراهی موندم که توی اینطور شرایطی کدوم کار درسته؟ کدوم غلط؟ 

اصلا چرا پسره خودش هر کاری ازش بخوام با اینکه هچ نفعی براش ندارم فوری میگه چشم و انجام میده؟ شما آقایون سرتون واسه دردسر درد میکنه واقعا؟ جواب آقایون اینجا چیه؟

با تشکر از همه شما خوانندگان و نظردهندگان

سلام

من سی و چند سال دارم و ازدواج نکردم هنوز ، پس چرا نتونستم ازدواج کنم تا حالااااا؟!!! الان عاشق کسی نیستم و کسی هم عاشق من نشد و نیست

خیلی خسته شدم به خداااا

حوصلم سر رفته از تنهایی و بیکاری و فقط الکی روزهارو گذروندن و عمر هدر رفتن

خدا ،قرآن،امام،پیامبر،دلبر،عشق،ناز،پاک،ازدواج،خدااا.......

این نوشته ها نمیخوام یک مطلب جدا یا سوال بشه ، همینجوری اینجا نوشتم ، عمرم داره هدر میره و خسته شدم

سلام روزتون بخیر

یه مشکلی داشتم شاید ظاهرا ساده باشه ولی خیلی دغدغه ام شده و رو اعتماد به نفسم تاثیر منفی گذاشته ازتون میخوام کمکم کنید، مخصوصا دوستان عکاس

مشکل من اینه که تو عکسا به شدت زشت میوفتم 

صورتم دراز میشه چشمام ریز و پوستم کدر و درکل اصلا خودم نیستم

تو نت خیلی سرچ کردم در این مورد و یه مقاله بود که میگفت درواقع این تصویر حقیقیتونه نه اونی که تو آیینه میبینید و ذهنتون شمارو میخواد جذاب تر نشون بده

ولی درمورد من واقعا اینجوری نیست ! من پیش عکاس حرفه ای بجز عکس پرسنلی نرفتم ولی همه ی دوستان و خانواده ک ازم عکس میگیرن هم همین اعتراضو دارن که چ قدر زشت میشی پشت دوربین 😭 خب منم میخوام یه عکس شبیه خودم داشته باشم در آینده به بچه هام و نوه هام نشون بدم نه اینارو که اصلا شبیهم نیستن 

پیشاپیش متشکرم از راهنمایی ها و توجهتون❤❤❤

آقای نجفی عزیز میشه لطف کنید کامنتارو باز بذارید ک افراد غیر عضو هم بتونن نظر بدن؟

سلام 

دختری هستم در آستانه ازدواج که در دوران نامزدی به سر میبرم نامزدم پسری فوق العاده مودب مهربان پاک و تحصیلکرده هستند من خیلی به ایشون علاقه دارم و ایشون هم به من علاقه دارن و دوران نامزدیمون هم داشت خیلی خوب پیش میرفت تا چند روز پیش  ک دیروز اون اتفاق افتاد

راستش من در دوران خامی خودم حماقت کردم با یه پسری مدتی دوست بودم البته رابطه نداشتیم در حد لمس ساده اونم خیلی خیلی محدود ابته اون پسر  با نیت ازدواج اومده بود حلو منم بچه بودم حالیم نبود خام قربون صدقه‌هاش شدم بعد ی ماحرایی میش اومد شناختمش کات کردیم کلی هم سر اون قضیه حالم بد شد تا چند سال گذشت اون ماحزا رو به کلی فراموش کرده بودم تا اینکه دیروز موضوعی پیش اوند نامزدم به شوخی ازم پرسید تو ک با کسی دوست نبودی و اینا منم یحور بد نگاهش کردم خجالت کشید بیچاره چون ایشون با شناخت از من خواستگاری کردن و من در روابطم با نامحرم فوق العاده سنگین و جدیم و هیچ کس اصلا فکرشم نمیکنه ک روزی با کسی دوست بودم 

اون ماجرای دیروز گذشت و فقط در حد شوخی بود مطمئنم دیگه تکرار نمیشه اما من از دیروز حالم گرفتس احساس میکنم کار بدی کردم بهش نگفتم از طرفی ماجرای دوستی خیلی سطحی بود منم بچه بودم و مال خیلی سالها پیشه و کلا فراموشش کردم و هیچ و هیچ تاثیری در زندگی مشترک با همسر عزیزم نخواهد داشت و اگر بگم به خودم و اون ظلم کردم چرا الکی زندگیمونو خراب کنم برای چیزی که هیچ تاثیری رو زندگی نداره؟ اصلا من هیچی شوهر عزیزم گناه داره کلی میخوره تو ذوقش بفهمه اگه بهش نگم حتما به صلاح و به نفع زندگی هردومونه فقط موندم این عذاب وجدان و احساس گناه رو چیکارش کنم هرکاری میکنم از ذهنم بیرون نمیره ازتون خواهش میکنم کمکم کنین که عذاب وجدان نداشته باشم. چیکار کنم؟

ممنون

ببخشید دوستان راستش من میخوام یه گوشی موبایل بخرم توی رنج قیمت 2 تا 3 تومن. بیشتر از اینم نمیخوام هزینه کنم. خودم با توجه به پولم گوشی هواوی جی 5 ، 2019 رو در نظر گرفتم که دوربینشم 13 هست. چون نمیخوام دوربین گوشیم کمتر از 13 مگاپیکسل باشه کیفیت عکس و فیلمش. الان میبینم فروشگاهها چه نتی و چه حضوری 2500 و 2600 و اینا قیمت گذاشتن و حداقلش 2300 هست. خوب راستشو بخواین روی سایت دیوارم افرادی هستن که مثلا همین گوشی رو یک ماه خریدن یا دو الی سه ماه تنها دستشون بوده و بعضیا هم نوشتن کلا در حد آکبند هست. نظرتون چیه از دیوار بخرم؟ میترسم کلک بزنن بعضیا و پول بفرستم گوشی نفرستن و این حرفا. اگه از بیرون آک بگیرم یا از سایت حدود 2 و نیم باید هزینه کنم ولی اگه یکی از همینا رو بخرم البته نه خراب و تعمیری( از همینا که حدود یکی دو ماه دست طرف بوده با 500 و 600 تومن زیر قیمت) به نظر خودم بهتره. بعضیا هم میگن مثلا دو سال دستمون بوده و نو نو تضمینی هستش و توی کشو بوده و کم استفاده شده و گوشی دوم مون بوده و از این حرفا. عکس فرستادن نو هستش واقعا. ولی بیشتر ترسم از اینه که یا دروغ بگن یه چیز داغونو بدن دستم یا اینکه پولمو بخورن یا اینکه یه گوشی دیگه بفرستن. تجربه ای شما دارید از خرید از سایت دیوار. مثلا گوشی خریده باشین از دیوار؟ اول پول واریز کنم؟ یا قبول میکنن اول کالا رو بفرستن بعد من پول بریزم براشون؟ چون من کلکی توی کارم نیست واقعا. ولی از کجا بفهمم اون طرف واقعا میخواد گوشی بفروشه یا پول تلکه کنه؟

آقای نجفی تایید کن. در واقع سوالم درباره تجربه خرید و معامله با احتیاط از سایت دیوار هستش. حالا دیگه اسم گوشیم اوردم هر کی توضیحی داشت بنویسه ممنونشم هستم.

سوال دوم: هر کی دوست داشت و اطلاعاتی داشت درباره این سوال دوم نظر بذاره. سوال دوم اینه که یه گوشی با دوربین 16 مگاپیکسل و یا 20 مگاپیکسل بهم معرفی کنید. دوربینش خوب باشه و کمتر از 16 مگا پیکسل و بیشتر از 20 مگاپیکسل نباشه. یه جوری که کیفیت داشته باشه بتونم مثلا باش ویدیوی اینستاگرامی برای کارم با کیفیت خوب تهیه کنم. مرسی دوستان

سلام

من ی دختر ۲۱ ساله هستم، موضوع این هستش که واسه بقیه عقل کل و مشاورم بخودم که میرسم... باید بگم میدونم هر ادمی خوب یا بد با رسالتی به زندگیمون میاد و میره ولی بعضی وقتا منطقم نمیتونه از پس احساسم بر بیاد. مثلا من با ی پسری که یسال از خودم بزرگتر بود مدتی دوست بودم، رل نه البته دوست معمولی . ولی ایشون این اواخر همش از من عکس میخواست با این که دیدتم منم گفتم من نمیتونم اینکارو کنم و استدلال های من براش فکر نکنم هیچ معنایی داشت! بی توجهیش دلمو شکست . به این نکته رسیدم دوستای خوب همیشه کنارتن ولی دوستای فیک هر وقت خودشون بهت نیاز دارن میان طرفت! الان رابطه ای نداریم ولی با وجود همه اینا که میدونم باید ارزش بخودم بدم که با آدمی باشم که بهم بها بده ، اینکه تنها بودن از با کسی که احساس تنهایی بهت بده بهتره در باب دوستی میگم. ولی بازم استوری های نوشته میذارم که توجهش جلب بشه! شمارشو بیست بار پاک میکنم دوباره وارد میکنم تو گوشیم. از دست خودم و اینکارام کلافم ! نمیدونم چرا دنبال جلب توجهم انگار یجیزی تو وجودم از اینکه این اشتباهو کردم پشیمونه و این مدلی حرصشو خالی میکنه! حتی شاید باورتون نشه بنده کلا با هیچ پسری بجز ایشون بیشتر از سلام و صحبت های معمول در فامیل و محیط بیرون حرف نزدم دلمم نمیخواست بازیچه بشم. دلم میخواست ی آدم درست و حسابی و با شعور معاشرت کنم در حد همین ولی نمیدونم یا آدم اشتباهی رو انتخاب کردم یا روشم اشتباه بود . به هر حال به جایی رسیدم که الکی استوری عاشقانه میذارم و از بقیه هاید میکنم که مثلا بگم با کسیم و این مدل چیزا نمیدونم چرا اینکارارو میکنم. کسی از این خوددرگیری من خبر نداره. بقول یکی از دوستام واسه بقیه علامه دهرم بخودم میرسم انگار از عمد لج میکنم. نظرتون چیه راهکاری دارین؟ 

پیشاپیش ممنون از همتون

اقای نجفی لطفا پست کنید من نمیتونم در مورد این موضوع به کسی بگم چون آبروم میره . ممنون. 

سلام آبجی soal koonande

بنظرم بهترین راه برای رفع بقول خوتون حس پوچی، تلاوت قرآن هست البته اگه با دلو جان بخونید و بهش عمل کنید بهتون قول میدم که انشاالله تَک تَکه خواسته هاتون خیلی بهتر و راحتتر از اون چیزی که فکرشو میکنید براتون اتفاق خواهد افتاد 

انشاالله 

با آرزوی بهترین ها برای همه

سلام بر اهالیه خانواده برتر 

ی سوال داشتم عزیزان  اینکه

اول اینو بگم که بچه شهر نبودم و اصلا تو شهر زندگی نکردم . میخواستم بدونم چرا شما به افراد سی و پنج ،چهل ،و حتی چهلو چند ساله میگید پسر یا دختر ؟ در صورتی که اینچنین اشخاص مرد یا زن های کاملی هستن .طبق گفته دوستان اگه این افراد دختر یا پسر هستن  پس میشه نتیجه گرفت انسانهای ده  پانزده ساله نوزادن  درسته؟

چطور میتونم یک وکیل ثروتمند و موفق بشم ؟

سلام خدمت اعضا محترم وبلاگ وزین خانواده برتر

با آرزوی به روزی و سلامتی در برابر ویروس کرونا

من پسری ۲۱ ساله هستم ، دانشجوی رشته حقوق یکی از دانشگاه های دولتی شهر تهران

برای من ثروت به شدت موضوع مهمیست ؛ چون ثروت راهی برای اجرا کردن ایده ها ، پیاده کردن اهداف ، و حتی اعمال خیر اجتماعیست

حتی پیامبر اسلام هم نیاز به ثروت همسر گرامی خود برای تبلیغ بهتر دین داشتند

علاوه بر استعدادی که از دوران دبستان در دروس حفظی داشتم ؛ به این کار یعنی وکالت علاقه نیز دارم

اما از همه این ها مهم تر برای بنده پول و ثروت است

خوب ، وکلای زیادی هستند که در خرج روزانه خود مانده اند . اکثریت وکلا نیز وضع متوسط و در حد کمی بیشتر از درآمد کارمندی در ماه دارند

و تعداد کمتری از وکلا میلیاردی در می آورند و مثلا پرونده یک زمین ۳ هزار متری را قبول کرده ، و طبق قانون از ۵ تا ۱۰ درصد آن زمین را تصاحب می کنند

برای بنده موضوع حلال و حرام مهمه

ولی حاضرم دست به هر کار شبهه ناک بزنم ، به دروغ متوسل شوم ، و هر کاری کنم تا به درآمد میلیاردی وکلا برسم

خوشبختانه قبولی در آزمون وکلای مرکز ، به نسبت قبولی در سایر کانون ها راحت تر است

چراکه ظرفیت پذیرش این نهاد (مرکز) سالانه حداقل ۱،۵۰۰ نفر است (گاهی ممکنه کمی کمتر بشه) و در قبال آن ۷۰ - ۸۰ هزار نفر در مرکز شرکت می کنند گرچه جمعیت کثیری از ایشان خوشبختانه مطالعه نمی کنند

حال اگر شما راهکاری یا اطلاعی یا تجربه ای مبنی بر کسب ثروت در حوزه وکالت دارید با بنده در میون بگذارید

بازهم تکرار میکنم بنده حاضر به اعمال شبهه ناک و تا حدودی خلاف اخلاق نیز هستم

مشکلی برام پیش اومده که خسته شدم  . من یه نامزدی همراه با صیغه ی ناموفق بدون داشتن رابطه داشتم که متاسفانه بهای سنگینی می پردازم. صادقانه میگم. پدرم ثروتمنده بدون اینکه مغرور باشیم  و اولی به خاطر ثروت اومد جلو  و من فهمیدم منو نمیخواسته آتیش گرفتم  بعدش یهرکسی اومد جلو نتونست با این موضوع صیغه کنار بیاد. تا اینکه چند هفته پیش یکی اومد خواستگاری  با دل و جون از خدا خواستم گفتم هرکسی که تو صلاح بدونی بیاد خدا صدامو شنید ولی  دندونش گرد کرد برای ثروت بابام. این آقا نه تحصیلات آنچنانی داشت نه شغل پر درآمد. من از خدا یه آدم سالم فقط خواستم. حتی توی جلسه خواستگاری هم گفتم کسی مجبورت نکرده گفت نه.خلاصه شمارمو گرفت  و بعدش پیام داد و رفتیم بیرون همه چیز خوب داشت پیش میرفت یه دفعه گفت  یعنی پیام داد. من وضع مالیم خوب نیست  حتی یه حلقه هم نمیتونم بگیرم چه برسه به جایی رو رهن کنم. وضع مالی بابات خوبه. اصلا نه علاقه ای نه محبتی. آخه چرا شادی هام زود گذره. من راستشو بخوای ۲۸سالمه. از هجده سالگی دوس داشتم ازدواج کنم از ۹سالگی هم شب ها با عروسک میخوابم. از خودم تعریف نمیکنم قیافم معمولیه. قد بلند و هیکل بی نهایت جذاب هرکی میبینه میگه این حرف من نیست. لباسمم مانتو باز نمیپوشم وارایش ملایم. اصلا انتظار ندارم مرد آیندم پولدار مثل بابام باشه. دلم میخواد جنبه های غیر مادی بابام مثل صداقت و پاکی و سالم بودنو داشته باشه. خستم به خدا. چه قدر صبر. امروز خیلی گریه کردم.بشب و روزم گریه است. هپسره با زبون بی زبونی گفت توی خواستگاری خونه مامانم زندگی کنیم.چی کار کنم منو به خاطر خودم بخوان نه ثروت بابام.

سلام به همه اعضای محترم دختری هستم که سال قبل کارشناسی ارشد قبول شدم اما متاسفانه شهری دیگه که    دو نیم ساعت شهر ما فاصله داره من ترم اول رو در این دانشگاه گذروندم ولی به قدری به من سخت گذشت که مشروط شدم و حتی یکی از امتحاناتم رو نرفتم و معدل من خیلی افتضاح شد و ابروم جلو همه استادا رفت البته لازم بگم من قبل از دانشگاه هم عمل جراحی داشتم که خیلی شرایط،رو برام سختت کرد و همش افت فشار و سرگیجه داشتم من باید هرهفته رفت و امد میکردم چون شاغل هستم تصمیم به درخواست لنتقالی دادم که با سختی قبول شد اما شهر خودم به خاطر معدل کمم رد شد و این ترم هم مرخصی گرفتم الان به شدت احساس بدی دارم منی که ابن همه زحمت کشیدم واسه ارشد به خاطر یه ترم ضعف جسمانی از همه جا موندم و به من به چشم یه ادم بیسواد نگاه میشه خیلی خیلی ناراحتم و میخام انصراف بدم به نظر شما چکتر کنم انصراف بدم و دوباره کنکور بدم رشتتم رو عوض کنم دوباره بخونم برای یه رشته سود اور مڽل پزشکی من چیزی که ناراحتم میکنه اینه که من ادم زرنگیم و یک ترم به خاطر ضعف جسمانیم نتونستم و با یکی از استادام مشورت کردم گفت بهتر انصراف بدی و حرفم رو باور نکرد چرا هیچ جایی برای جبران استباه نزاستن به قدری تحقیر شدم که همین فردا میخام انصراف بدم معدل کارشناسیم ۱۶.۸۰ هست.

سلام دوستان

واقعیت من به خلبانی بالگرد علاقه دارم و دوست دارم در یکی از ارگان های ارتش ناجا سپاه و یا اورژانس بتونم خلبان بالگرد بشم ولی نمیدونم چطور باید اقدام کنم

آزمون ارتش رو دادم ولی به شرایطی نتونستم برام 

آیا آموزش های آزاد برای این رشته وجود داره؟

اگر بطور آزاد آموزش ببینم بعدا میتونم استخدام جایی بشم؟

خلاصه اگه کسی اطلاعی داره ممنون میشم راهنمایی کنه

آقای نجفی سلام 

شما گفتین پست    واقعا یه جنایتکار به تمام معنا بودم بروز شده      من نمی بینم بروز شده باشه    منظورم این نیست حتما بروزش کنید ، میگم یادتون رفته سالشو بروز کنید هر کاری خودتون صلاح می دونید بکنید    خواهرم میگه اینقدر مزاحم آقای نجفی نشو ،  ببخشید من شما رو اذیت میکنم 

من نظر و ۴ تیر نوشتم الان  نگاه کردم شما گفتین بروز شده 

سلام دوستان

من رشتم انسانیه پسرم

امسال کنکور دارم

میخام برم فرهنگیان

دبیریهارو خوشم نمیاد

یه علوم تربیتی(ابتدایی) مونده میخام همونو برم 

میخاستم بدونم رشته خوبیه و درساش راحته؟؟؟

سلام دوستان 

ببخشید ی سوالی که چنو وقته ذهنمو درگیر کرده اینه که قد پسر تا جند سالگی رشد میکنه؟ یا صفحات تا چن سالگی معمولا بازه

من ۱۷ سال و ۹ ماهم هست و تصمیم گرفتم برم دکتر فوق تخصص غدد بنظرتون دیر نشده؟؟ امیدی هست؟؟

تجربیاتتون رو درموردش بگید .

من قدم ۱۷۰ ۱۷۱ سانت هست تقریبا اگه دیر اقدام کردم ب این دلیل بوده که فکر میکردم رشد میکنم چون از نظر ژنتیک قد بلندیم

اوکی آقای نجفی پس اگه مشکلی نداره سوالم پستش کنید لطفا 🌻

سلام من کنکوری انسانیم پسر میخام امسال برم دانشگاه فرهنگیان ولی موندم بین دبیری تاریخ و اموزش ابتدایی (علوم تربیتی) .                                                                                                                                  کمکم کنید دوستان دبیریهای دیگش حالم بهم میخوره                                                                                  فقط تاریخ یا ابتدایی                                                                                                                           فقط مشکل اینه که ظرفیت تاریخ فوق العاده محدوده                                                                                  اگه کسی رشته تاریخ خونده یا علوم تربیتی خونده   لطفا درباره درساش و واحداش برام توضیح بده ممنون میشم

سلام ** **** ***** **** ***** ******* ***** **** *** ******** **** **** ***** ***** **** ******* ***** ***** *** ***** **** *** ******** **** **** ******* *** *** ***** ****** **** * ***** *** ****** **** **** ** ******* **** ***** ******* **** ***** **** ***** **** *** ******** *****                            .این چند روز تو سایت شما سرگردانم نمیدونم کجا سوالم و بزارم هرچی رفتم قسمت سوالات و غیره موفق نشدم. سوالم میزارم خودتون بزارینش تو سایت.ممنون برادر

(((مردد وحیرانم برا خواستگاری))) .  من ودختری از آشنایانمون بمدت 2 سال زیرنظرکامل خانوادهامون تلفنی حرف می زدیم جهت ازدواج . اما مدتی خانوادها با هم مشکلاتی پیدا کردن ومانع خواستگاری شدن. الان خدای شکر همه راضی شدن و همه چیز حل شد. اما الان من برا خواستگاری مردد شدمه.سن من 25 سال .ایشون 23 سال.قضیه از این قراره تو مدتی که کدورت بین خانوادها بود این دختر آشنا ما در پیش دانشگاهیش همکلاسیش گفت برادرم خیلی ازت خوشش میاد و خواستگارته گفت قبل خواستگاری چندباری تلفنی حرف بزنیم . با اصرار دوستش اینم شماره خونشون وداد. با اون پسر سه بار بمدت هر دفعه پنج دقیقه حرف زدن البته مادر دخترم در جریان بودن.یه بار یه نامه اون پسر بهشون داده . ولی این دختر اصلا نه پیام دادن به اون آقا نه حتی بهش زنگ زدن حتی کلمه ای احساسی هم ابراز نکردن. بیشتر شنونده بودن یا سکوت میکردن حتی یه بار به اون پسر گفتن لطفن کمتر ابرازعلاقه کنید من بدم میاد. اون پسر حتی بهشون گفته بیان تو پارک حرف بزنیم این گفته حرفی دارید به خانوادم بزنید من قصد ازدواج ندارم. یبارشم گفت آقا اینجا دیگه زنگ نزنید. بعد مدتی پسره هم رفت اینم اصلا پیگیر نشد حتی بخواهرشم علت رفتن پسره رو هم نپرسید .  تمام این اطلاعات و خود دختره بهم داده که میخام برم خواستگاریش میگه چون خیلی علاقه بهت دارم اینارو گفتم اگرم قانع نمیشی اون پسره رو پیدا میکنم با اینکه دقیق نمیشناسمش رو درو میکنم که تو باور کنی______حالا دوستان من و راهنمایی کنین چیکار کنم. (((لطفا خانمها بیشتر نظر بدن چرا اون اینکار و کرده بالاخره اونا بهترهمجس خودشون ومیشناسن))) البته از نظر اقایونم استفاده میکنم. همه شما مثل خواهر وبرادرهای من هستید لطفا کمکم کنید ------------الان این سوالات منه که آزارم میده. 1.چرا با این پسره صحبت کرده هضمش برای من سخته. اسم این تلفن حرف زدن و بزارم چی . خواستگاری. دوست پسر دختری. آشنایی. خیانت به من.2.این موضوع زده تو ذوقم با اینکه دلایلش و صداقتشو باور دارم اما میگم نکنه پسره ولش کرده . یا میگم اون پسره اگه جدی تر ادامه میداد الان شاید باش نامزد میکرد.یه جور حس نفر دوم بودن و دارم3. چرا اون نامه رو از اون پسر قبول کرده میگه دم مدرسه در قالب کتابی بهم داد-----------این دختر بسیار مغروره و بسیار خواستگار داره با موقعیتهای عالی اما مجددا من و انتخاب کرده -- این مورد که گفتم اولین باری بود با کسی حرف زده چون کاملا شناخت ازش دارم و تو عمرش یه دوستم نداشته. -----------------   خود دختره میگه منم از اون پسره یه خوشم اومدن ساده رو تجربه کردم احتمالا شاید ظاهرش با خواستگارام کمی فرق داشت . آخه من موندم کسی از کسی خوشش میاد اینجور رفتار میکنه . میگم اگه قصدت ازدواج نبود چرا حرف زدی میگه نمیدونم زیاد مهم نیست برا من که مهم نبود. با اینکه شدیدا عاشقم شدم ولی من گیجم از اون اتفاق .  لطفا خواهران توی این سایت من و راهنمایی کنن علت این کارش و چه حسی به اون پسر داشته و علت اون رفتاراشو بگن. سپاس بیکران از همه نظراتتون . لطفا نظراتتون کاملا محترمانه مطرح بشه . فکر کنین من برادرتونم

سلام دختر 23 ساله ای هستم که حدود یکسال برای کنکور ارشد یکی از رشته های مهندسی تلاش کردم تا بهترین دانشگاه قبول بشم.متاسفانه حالا که کمتر از 20 روز به کنکور مونده من از شدت اضطراب یکسری از دروسم رو فراموش میکنم همه ی دروس رو با تست و مرور پیش بردم.حتی پیش اومده درسی رو دو روز قبل آزمون دادم و تست های نهاییشو زدم و امروز قواعد درس یادم نمیومده..ماه های قبل بارها آزمون دادم و مشکل خاصی نداشتم اما حالا که نزدیک کنکور شدم وقتی میخوام سوالای آزمون رو حل کنم و برای خودم زمان میگیرم به محض اینکه چشمم به سوالا مییوفته تپش قلب میگیرم و فشارم مییوفته و اونقدر هول میشم که دیگه هیچی یادم نمیاد.میشه لطفا راهنماییم کنید که باید چیکار کنم؟حس میکنم تمام زحمتام داره هدر میره.

سلام و روز بخیر

آقای خامنه‌ای در مورد بازی تخته‌نرد میگویند:"اگر نرد عرفاً از آلات قمار محسوب شود، بازی با آن مطلقاً حتی بدون شرط بندی حرام است."

من متوجه منظور جمله اولشون نمیشم‌.یعنی اگر جایی نرد جزء آلات قمار نباشد،بازی بدون شرط‌بندی مشکلی ندارد؟

اگر میشه بهم کمک کنید.ممنونم.

سلام

مدتیه که نسبت به چادر پوشیدنم حساس شدم.

برخلاف یه سری از دخترها که وقتی چادر سر میکنن و حجابشون کامله زیباتر میشن،بنده چهره ی بدون یا بد حجابم زیباتره.وقتی روسریم رو جلو میارم و اصطلاحا حجاب میکنم،تغییر چهره محسسوسِ روبه زشتی دارم.(حداقل سلیقه خودم اینو میگه!)

همیشه تاالان چادری بودم اما جدیدا وقتی سر میکنم و مثلا میرم خیابون و خانمای دیگه رو با انواع و اقسام تیپ ها میبینم(مخصوصا اونهایی که چادری نیستن اما حجاب کاملی دارن)احساس میکنم چقد من بد ریختم!😕

لازم میدونم بگم که از وقتی دیدم داخل این سایت که خیلی از آقایون متمایل به خانم هایی باحجاب "اما بدون چادر"هستند،بیشتر بهم ریختم.

ضمنا باقد بین ۱۵۰تا۱۶۰سانتی که دارم (ازنظر خودم قدم کوتاهه و با چادر سرکردن همخوانی نداره😞)به علاوه چهره ای که بزرگ نمیزنه،دیگه حس بدتری بهم دست میده!

من چطوری میتونم اینو پست کنم و از پیشنهادات و نظرات اعضا برای این که چیکار میشه توی این موقعیتِ من کرد،استفاده کنم؟؟

آقای نجفی لطفا سوال من و بزارید در سایت پست بشه لطفا اینقد سخت گیر نباشید .من قطعا بر اساس حدس و گمان دوستان سایت تصمیم نمی‌گیرم قراره چیزی به مشورت گذاشته بشه.مشورتم یعنی هرکسی نظری دارد و مشکل از زوایا مختلف دیده میشود اما آخر تصمیم با خود طرف است . من الان دلایل اون خانم را هم می‌دونم علت این بود گفت من  چون خانوادها مخالف بودن من ترسیدم آیندمون خراب بشه ترجیح دادم فرصت خواستگاری های دیگه رو از دست ندم. این قسمت گذاشتم برا بعد در سایت هنگام نظر بچهای سایت بگم و توضیحات بیشتر.موضوع من اصلا بر پایه حدس و گمان نیست. لطفاً سخت گیر نباشید من نه بی ادبی کردم نه خدای ناکرده توهین و کاملا مطابق قوانین سایت رفتار کردم. بعدش من قراره چیزرو به مشورت بگذارم و مسعولیت تصیمش با من شما دیگه نگرانی دارید ؟من بعد از مشورت با بچه ها چندتا مشاورم میرم  من آدمی نیستم همینجور الکی رو هوا تصمیمات مهم زندگیم رو با حدس و گمان بگیرم. بعدش جناب نجفی بزرگوار به کل مطالب سایتتون و تمام مشورت‌هایی که دوستان دادن و سوالاتی که پست شده دقت بفرمایید اکثرا فضایی بر حدس گمان است کدامشان قطعیت دارد؟ . من انتظار همکاری از شما دارم. الان  میخام بچه ها کمک کنن از تردید در بیام. شما خودتون فرمودید زیاد توضیح ندید که خدای ناکرده حریم خصوصی کسی لو نره .منم سربسته گفتم. بازم ازتون درخواست میکنم لطف بفرمایید سوالم و پست کنید واقعا ممنون میشم. نظر مثبتم رو در مورد سایت خوبتون خدشه دار نکنید.

خدا ببخشتون 

شما بزرگوارید. پس نتیجه چیه سوالم و پست میکنید دیگه درسته

من اینجور از جواب الانتون برداشت کردم 

بازم تشکر . اما اصلا با نظر شما موافق نیستم . بازم خدمتتون عرض میکنم سوالاتی که تایید کردید تو سایتتون هم یک بار ببنید . بهرحال سربلند و موفق باشید ممنون

من از کاربران قدیمی خانواده برتر هستم

یادمه چند مدت پیش شرایطم رو برای ازدواج گفتم و همه گفتن حقیقت پایینه و از این حرفا

به هر ضرب و زور و روشی که شده جان کندن تا بلاخره بعد از حدود یکسال درآمدم و زیاد کردن و الان دو میلیون درآمد دارم ماهیانه و به چند میلیونی هم پس انداز

اما درست زمانی که شرایط مالیم یکم بهتر شد و کار بهتری پیدا کردم که به اندازه کافی وقت برای وقت گذاشتن برای همسر و موارد اینچنینی هم داره دیگه هیچ تمایلی به ازدواج ندارم

هرچقدر فکر میکنم ته مانده دوست داشتن قبلی یعنی از ته دل می‌خوام ازدواج بکنم ولی نمیتونم ازدواج بکنم چون دیگه دوست ندارم دوست نداشتن از جنس نیاز نداشتن نیست از اینه که هرچی فکر میکنم دلم درد میگیره چون وقتی درآمدم کمتر بود همه دلمو شکوندی هم اینجا هم چند موردی که رفتیم صحبت کردیم همشون برای کار ثابت نداشتن و درآمد کم ردم کردن

اینجوریه که دیگه دلم با دل هیچ دختری دیگه نیست

گاهی وقتا فکر میکنم که دیگه برای همیشه قید ازدواج رو بزنم

من یه پسره حدود سی ساله ام

شما چه پیشنهاداتی دارید؟ که دلم صاف بشه و دوباره شوق پیدا کنم

چون هرجور فکر میکنم هیچ جوره نمیتونم حق بدم مثلا بگم آره دختره فلان بسیار

الان اگه همون دخترا من رو قبول کرده بودن الان درآمدمم بیشتر شده بود تازه عشقمم به اونا بیشتر میگفتم که خب منو اون موقع قبول کردن ولی اینجوری میگم خب اگه الان که قبول کنن هنر نکردن ک

دو میلیون و ششصد حقوق ثابتمه

آقای نجفی سلام 

یه پست سرگرمی بذارین ، از سوتی هایی که داشتین وقتی مهمون اومده یا مهمونی رفتین ، رفتارهای عجیب خودتون  یا مهموناتون ، یا سوتی هایی که تو لباس پوشیدن داشتین ، هر چی به ذهنتون می رسد بگین ،  یه بار از یه شهر دیگه یه آقایی مهمون اومده بود خونمون ، مامانم حواسش نبود چادر سر کرده بود مثل مهمونا نشسته بود پیش آقای مهمون ، زن عموی مامانم اومده بود خونمون به شوخی گفت خانم فلانی شما کی تشریف آوردید ؟

آقای نجفی شما توضیحات بیشتر این خوبه  یا بی مزه ست ؟

مدیر محترم من مشکلم عذاب وجدانمه نه اینکه به شوهرم بگم یا نگم خیلی حالم خرابه روز به روز بدتر میشم توروخدا کمکم کنید

سلام 

دختری هستم در آستانه ازدواج که در دوران نامزدی به سر میبرم نامزدم پسری فوق العاده مودب مهربان پاک و تحصیلکرده هستند من خیلی به ایشون علاقه دارم و ایشون هم به من علاقه دارن و دوران نامزدیمون هم داشت خیلی خوب پیش میرفت تا چند روز پیش  ک دیروز اون اتفاق افتاد

راستش من در دوران خامی خودم حماقت کردم با یه پسری مدتی دوست بودم البته رابطه نداشتیم در حد لمس ساده اونم خیلی خیلی محدود ابته اون پسر  با نیت ازدواج اومده بود حلو منم بچه بودم حالیم نبود خام قربون صدقه‌هاش شدم بعد ی ماحرایی میش اومد شناختمش کات کردیم کلی هم سر اون قضیه حالم بد شد تا چند سال گذشت اون ماحزا رو به کلی فراموش کرده بودم تا اینکه دیروز موضوعی پیش اوند نامزدم به شوخی ازم پرسید تو ک با کسی دوست نبودی و اینا منم یحور بد نگاهش کردم خجالت کشید بیچاره چون ایشون با شناخت از من خواستگاری کردن و من در روابطم با نامحرم فوق العاده سنگین و جدیم و هیچ کس اصلا فکرشم نمیکنه ک روزی با کسی دوست بودم 

اون ماجرای دیروز گذشت و فقط در حد شوخی بود مطمئنم دیگه تکرار نمیشه اما من از دیروز حالم گرفتس احساس میکنم کار بدی کردم بهش نگفتم از طرفی ماجرای دوستی خیلی سطحی بود منم بچه بودم و مال خیلی سالها پیشه و کلا فراموشش کردم و هیچ و هیچ تاثیری در زندگی مشترک با همسر عزیزم نخواهد داشت و اگر بگم به خودم و اون ظلم کردم چرا الکی زندگیمونو خراب کنم برای چیزی که هیچ تاثیری رو زندگی نداره؟ اصلا من هیچی شوهر عزیزم گناه داره کلی میخوره تو ذوقش بفهمه اگه بهش نگم حتما به صلاح و به نفع زندگی هردومونه فقط موندم این عذاب وجدان و احساس گناه رو چیکارش کنم هرکاری میکنم از ذهنم بیرون نمیره ازتون خواهش میکنم کمکم کنین که عذاب وجدان نداشته باشم. چیکار کنم؟

فقط یه نکته رو بگم من مشکلم اینه که چطور با خودم و عذاب وجدانم کنار بیام لطفا در این زمینه راهنماییم کنید وگرنه موضوع گفتن یا نگفتن حقیقت کاملا روشنه چون نمیخواهم زندگیم را خراب کنم

ممنون

سلام

۲۰ سالم بود ک ازدواج کردم فقط هم به زور خانواده و بخاطر پول شوهرم بود وگرنه نا قیافه داره نه اخلاق حرف زدنم بلد نیست 

مدتی بود  که با یک اقا پسری آشنا شده بودم پسر خوب و خوش قیافه‌ای بود چندبارم باهم بیرون رفتیم اما خب من خسته شدم خواستم کات کنم که یهو شروع کرد به تهدید کردن گفت عکسامونو به شورم نشون میده جیکار کنم اگا اینکارو بکنه بدبخت نیشم کسی نمیدونه از راه قانونی میتونم اقدام کنم یا نه؟ به نظر شما چیکار کنم شرش کنده بشه؟

اگه موضوع لو بره مهریه بهم تعلق نمیگیره؟ مهرم ۱۳۶۶ سکه‌ است.

سلام دوستان

من پسر ۱۸ ساله هستم یک پسر مذهبی، ساده، آروم هستم

من یک پسر مذهبی در خانواده ای غیر مذهبی هستم و فوق العاده احساس تنهایی می کنم هیچ کس منو درک نمیکنه به خاطر اینکه ریش می ذارم همه مسخره ام می کنن چون با دختر ها حرف نمی زنم و زیاد درگیر گوشی و فضای مجازی نیستم بهم میگن امل

چون درس خون هستم مسخره ام می کنن و فک می کنن من آدم بی عرضه ای هستم

نمیدونم ولی حس می کنم هیچ کس توی زندگی من رو قبول نداره یعنی شاید فک می کنن من هیچی بلد نیستم

توی جمع های فامیلی منزوی هستم البته اینم بگم کسی از من بدش نمیاد و همه دوسم دارن

خلاصه عزیزان هروقت میرم توی فامیل اذیت میشم و اعتماد به نفسم کم میشه چند شب پیش پسر عمم بهم گفت تو با ریش مردم رو تیغ میزنی‌‌ خسته شدم از بس حرف شنیدم هیچ وقت هم جواب نداد م ولی همیشه از درون شکستم چون خیلی بده یه جوون غرورش بشکنه فقط به خاطر عقایدش ولی من دست برمیدارند

فک می کنن من ریش و خدا رو به خاطر چاپلوسی میذارم

جایی نداشتم درد و دل کنم گفتم بیام اینجا شاید کسی شرایطش مثل من باشه کمکم کنه آقای نجفی لطفا ثبت کنید 

چرا سن دختران بالا می رود و ازدواج نمی کنند؟

باتوجه به  سوتفاهم هایی زیادی که پسران به دخترانی که سنشون بالا رفته پیدا کردن. لازم دیدم این تاپیک رو بزنم که از قضاوت بی مورد جلوگیری بشه و افراد در انتخاب هاشون بیشتر دقت کنند . 

خب هرجایی از نت رو سرچ کنید میبیید که گفته شده دخترا با نیت ازدواج به گزینه هاشون فکر میکنن (چه اونایی که وارد دوستی های بی سرانجام میشن و چه اونایی که گول نمیخورن و جز به خاستگاری معتقد نیستن) . اما کمتر مردی با هدف ازدواج پا پیش میزاره. و ابتدا به دوستی و رفع تنهایی خودش فکر میکنه و بعد اگر به هر طریق ممکن از امتحان هایی که برای دختر ترتیب میده پیروز بیرون اومد، اون موقع شاید شاید به ازدواچ باهاش فکر کنه . که باز به خاطر بدبینی هایی که در ذهنش ایجاد شده ترجیحش اینه که به سراغ فرد دیگه ای بره

اما خب میشه گفت که دختران در انتخاب همسر ، به دو دسته تقسیم میشن، 

یکسریا به ظاهر فرد توجه میکنن. منظور پول زیاد ، هیکل ورزشکاری، چهره ای به زیبایی جورج کلونی و شهرت... ( حتی اختلاف سنی هم درنظر نمیگیرن) ( در نظر گرفتن کار و یا خونه  ربطی به ظاهر بینی نداره و بحث دراین باره مفصله)

اما یکسریا مبنای انتخابشون عشق و درک متقابل و تفاهم هست . 

کسانی که معیارشون ظاهر هست. شاید میشه گفت که راحت تر و سریعتر به خواستشون میرسن و این دسته از دخترا چه بسا در همون سن خیلی کم هم به راحتی ازدواج میکنن و نیازی به صبر کردن نمیبینن. ( البته گاها بینشون افرادی هم هستن که ابتدا ترجیح میدن خوشگذرونی کنن و هر موقع که از مجردی خسته شدن که سنشونم به مراتب بیشتر میشه و بعدا به راحتی با درنظر گرفتن معیار ظاهر ازدواج کنن. ). خب یکسری از پسرای سن بالا هم تور همچین دخترایی میوفتن ، چون اون پسرا هم ظاهر بین هستن و سن و ظاهر جز اولیاتشونه.  

اما کسانی که معیارشون عشقو درک متفابله، به دلیل اینکه ملاک اصلیشون ، شناخت درونی از تفکرات فرد هست، وسواس هم دراین زمینه بیشتر میشه . چون تنها به خودشون فکر نمیکنن خانواده های دو طرف و فرزندی که قراره در اون محیط بزرگ بشه هم در نظر میگیرن. احتمال  ازدواج این افراد در سن پایین خیلی کم هست . چون انتخاب براساس عشق و درک متقابل مثله پیدا کردن سوزن در انبار کاه هست . 

یکسری از دختران این گروه دوم ممکنه سریعا با فرد مورد نظر اشنا بشن و  زود ازدواج کنن که خب درصد کمی رو شامل میشن 

یکسری دیگر از دختران این گروه دوم  بسیار تحت تاثیر احساساتشون قرار میگیرن و در مقابل وعده های دروغین پسری که به بهانه رسیدن به کار و خونه و ... ازون دختر فرصت میگیره و تن به خاستگاری نمیدن ، به پای همچین پسری صبر میکنن و درنهایت به راحتی خط میخورن و بهای صبر اون دختر ، بالارفتن سنشون هست و در مقابل همینکه اون پسر به خونه و ماشین رسید ترجیح میدن که باا دخترای سن پایین تر ازدواج کنن چرا که برای خودشون دلیل میارن که مثلن اون دختره چرا حتی جواب مارو میداد؟ دختری که خوبه نباید با من حرف میزد و اونموقع تازه یادشون میوفته که این رابطه رو کات کنن . 

اما یکسری از دختران هم ترجیح میدن صبر کنن و در این مدت به جای اینکه خودشونوو افکارشونو درگیر پسران اشتباهی که سرراهشون قرار میگیره ، کنند، به سمت استقلال خودشون قدم بر میدارن ، یا تحصیلی و کاری خب این دسته از دختران هم سعی میکنن که انتخاباشون عاقللانه باشه و در این گروه هم به دلیل رسیدن به ثبات شخصیت وسواس بالا میره . 

  البته نمیشه صفرو صدی در این رابطه در نظر گرفت و  ممکنه هر کسی سرگذشت و زندگینامه ای برای خودش داشته باشه اما اینها بخشی از اطلاعات من در مدتی هست که در سایت های مختلف مشاوره حضور داشتم و تا حدودی با دیدگاه افراد اشنایی داشتم.

سلام

وقت‌تون بخیر

دختری ۳۴ ساله هستم.تا بحال اگر پسری حتی یک سال کوچکتر به خواستگاری م میاومد،ردش میکردم، چون نمی‌تونستم به چشم فردی پخته که بتونم بهش تکیه کنم نگا کنم. تا اینکه فعالیت های اجتماعی‌م زیاد شد و شناخت بیشتری روی آقایون پیدا کردم، و دیدم میتونم به سن پایین‌تر از خودم هم اعتماد و تکیه کنم. هر چند ته ذهنم بازم سن بزرگتر از خودم یه چیز دیگه‌ست برام.

میخوام از تجربیات دیگران هم استفاده کنم که آیا خواستگار کوچکتر از خودم رو راه بدم؟ تا چند سال کوچکتر ؟ آخه این اواخر خواستگار ۷سال کوچکتر از خودم هم داشتم! آیا این‌قد کوچیکتر رو بذارم بعد از صحبت و سنجش اون فرد تصمیم بگیرم، یا همون ابتدای خواستگاری بدون شناخت رد کنم!

 ممنون از شما

سلام من حدود یکو نیم سال پیش به خاطر بیمار ی که داشتم به دکتر مراجعه کردم اینو بگم که من چاردی ومذهبی هستم وتا الان هیچ گونه روابط دوستی با جنس مخالف نداشتم چو ن مخالفش هستم

پزشکی که رفته بودیم آقا بودن زمانی که من وارد اتاقشون شدم تازمانی خارج شدم متوجه نگاهای خیره وخاص ایشون به خودم شدم من هیچ وقت ندیده بودم که کسی این طور به من نگاه کنه احساس میکردم زیر نگاهش دارم ذوب میشم لحن صحبتشون هم خیلی فرق کرده بود هول شده بود ونمیتونست درست بنویسه حتی پدرم که همراه من بودن این رو فهمیدن وبعدا که خارج شدیم چند باری ازم سوال کردن که میشناسم یا نه فکر میکردن رابطه ای بین ما بوده که این طور رفتار میکردن ولی من اصلا نمیشناختمش

ورفتارش برام عجیب بود

بعد اون دفعه دوبار دیگه به مطبشون مراجعه کردم ودوباره همون رفتار وهمون نگاهها وجود داشت نمیدونم خودم بهشون حس علاقه پیدا کردم

همشهری هستن ومن میدونم که خانواده خوبی دارن واز لحاظ مالی متوسط هستن

راسنش من دیگه نمیتونم فراموشش کنم واین موضوع راتا به حال به کسی نگفتم الان هم کنکور دارم ومیدونم که بهم لطمه میزنه این موضوع ولی نمیتونم فراموشش کنم نمیدونم باید چیکار کنم

سلام و وقت بخیر بنده دانشجو هستم و خیلی خیلی دوست دارم حفظ قرآن را بعد از اتمام امتحانات دانشگاه شروع کنم اما با شرایط کرونا نمیتونم کلاس حضوری برم میخواستم تجربه ی دوستان را در این ذمینه بدونم که با استفاده از سیدی  های صوتی  و نرم افزارهای مختلف میتونم حفظ را شروع کنم و به نظر شما برنامه ی حفظ سه آیه سه آیه برنامه ی خوبی هست؟ ممنون میشم قرآن دوستان؛ عزیز راهنمایی کنند.

سلام دوستان. من بیست سالمه و توی درسم متاسفانه موفق نبودم(دانشجو هستم ولی رشته ای که میخونم علاقه ی زیادی بهش نداشتم و بازار کار خوبی نداره). خودم خیلی به شیرینی‌و کیک پزی علاقه دارم. میخوام کیک و تزیین کیک با فوندانت رو کامل یاد بگیرم و درآمد داشته باشم از این طریق. شهر خودمون نداره کلاسش رو. تهرانم که پرسیدم متاسفانه هزینه آموزش خیلی بالا بود. تقریبا دو تومن برای هر کلاس. واقعا برای خانواده من که با حقوق کارگری زندگی میکنن انقدر هزینه زیاده..

میشه اگه شما کلاس یا آموزشگاهی رو میشناسید که هم کارش خوب باشه و خوب آموزش بده و هم هزینه مناسبی واسه آموزش داره،به من معرفی کنید؟

شهرستان زندگی میکنیم ولی تا تهران یک ساعت و نیم فاصله داریم و میتونم برای کلاس تا تهرانم برم اگه جلسات محدود باشه

سلام به همگی 

برای دختری که قصد ازدواج نداره چه پیشنهاداتی دارین؟ من دختری 20 ساله هستم که به دلایلی تمایل به ازدواج ندارم و تجرد رو انتخاب کردم فقط تنها چیزی که میمونه نیاز جنسی و عاطفیه وگرنه برنامه دارم از نظر اقتصادی مستقل بشم و فرد موفقی در جامعه باشم و هیچ نیازی از این نظر به مردها نخواهم داشت فقط گاهی احساس تنهایی میکنم و از آینده و تنهایی ابدی میترسم و برای رفع این مشکل چیزی به ذهنم نمیرسه پیشنهاد شما چیه؟

راستی فقط سرپرستی بچه پیشنهاد ندین چون از بچه بدم میاد

سلام

ببخشید من یه سوالی واسم پیش اومده نمیدونم تا چه حد درست فکر میکنم یا نه. امیدوارم دوستان تجربه شونو بگن

سوال اینه که چرا بیشتر مردها همیشه گوشی شون دم دستشونه و انگار وابسته به گوشی موبایل شون هستن. توهین نشه. گفتم اکثر مردها. نه همه شون. یعنی از ما خانمها سریعتر نسبت به گوشی موبایل و مخاطبین شون واکنش نشون میدن. یا مثلا درباره شبکه های اجتماعی هم همینطور. معمولا اگر براشون پیغامی بذاری سریع آنلاین میشن و بیشتر مواقع آنلاین و اکتیو هستن و چراغشون روشنه. البته عرض کردم من اکثر رو گفتم. یعنی یک جمعیت حداکثری از مردها اینطورن. به نظرتون دلیل روانشناسی و جنسیتی داره و به روحیات شون مربوط میشه یا اینکه چون توی خونه کار خاصی گردنشون نیست و وظیفه ی خانه داری و امورات خونه رو ندارن وقتی توی خونه هستن به سرعت به گوشی شون و شبکه های اجتماعی واکنش نشون میدن.

راستش من به هر خانمی پی ام میدم یا تلفن میزنم یا دایرکت میدم معمولا طول میکشه تا جواب بگیرم اما درباره آقایون اینطور نیست و کلا روالش فرق داره. معمولا هم تا پیامی گذاشته میشه چراغ سبز نشونه آنلاین بودنشون نوربالا میزنه و فوری پیام رو سین میکنن. این مساله رو دوستان و خانمهای اطرافم هم درباره یک جمعیت حداکثری از مردها تأیید میکنن

سلام دوستان

راستش من میخوام یه سری گلدون با گلهای طبیعی قرمز و سفید و آبی و زرد و نارنجی و خلاصه از رنگهای شاد برای توی آپارتمان تهیه کنم. میخواستم نظرتون و تجربه تون رو در این مورد بدونم. اگر گلی میشناسید معرفی کنید ممنون میشم. در ضمن هر چی گلهای مقاومتر و متناسبتر با محیط آپارتمان میشناسید معرفی کنید خیلی بهتره. روش نگهداری شون و اینکه چیکار کنم گل زیاد بدن و گلهاشون نریزه و خشک نشه و در کل چطوری مراقبت کنم ازشون.

سوال دوم اینکه گل ساناز (رز مینیاتوری) توی خونه داشتید؟ مثلا اینکه توی گلدون ( و نه صرفا توی باغچه و حیاط) کاشته باشید؟ به طور کلی چطوری مراقبت کردید از گلهای رز و سانازتون؟ گل شمعدونی چطور؟ گلهای دیگه که میشناسید چطور؟ دیدم گلفروشی ها گل نسترن هم دارن اون چطوریه؟ یاس بکارم توی گلدون و توی محیط آپارتمان و نه صرفا حیاط نگه دارم چطور؟ کودهای گلدهی خوب میشناسید معرفی کنید؟ توی سایه باشن؟ توی آفتاب باشن؟ چقدر آب بخورن؟ میتونم برای چند ساعت ببرمشون زیر نور آفتاب حیاط بعد دوباره برشون گردونم سر جاشون؟

توی این پست مشارکت کنید ثواب داره. گلهای قشنگ و آپارتمانی  و مقاوم در برابر گرما و سرما بهم معرفی کنید. متشکرم

سلام. ممنون میشم اگر این مطلب رو تایید کنید و اجازه انتشار بدید.

دختری 25 ساله هستم. با آقایی حدودا 7 سال از خودم بزرگتر آشنا شدم، برای خواستگاری پا پیش گذاشتن ولی خونواده من مخالفت کردن و اجازه ندادن حتی برای آشنایی بیان. چون معتقدن ما وجه اشتراکی نداریم و خوشبخت نمیشیم با معیارهای خودشون. یکی از این تفاوتها زندگی توی دو شهر مختلف و داشتن فرهنگای متفاوته. 

بعد از این اتفاق، ما باز هم در ارتباط بودیم با هم. و چند ماهی گذشته ایشون نه تماسی گرفتن با خونواده م نه چیزی. و میگن من سهم خودم رو انجام دادم دیگه تو باید خونواده تو راضی کنی تا من بیام جلو و اگه شرطی بود بعدش بپذیرم. از من انتظار نداشته باش بیام همه چی رو خودم درست کنم. همین حرفش خیلی تو دل منو خالی میکنه. من انتظارم این بود که اول ایشون پا پیش بذارن و منم حمایتشون کنم. اصلا دوس ندارم تنش و درگیری تو خونه بوجود بیاد. که بعدا تو رابطه مون هم تاثیر بگذاره... از طرفی میترسم من با خونواده دوباره مطرح کنم و باهاشون درگیر شم ولی ایشون پشتمو خالی کنن. و میدونم خونواده م از ایشون بیشتر انتظار خواهند داشت که خودش رو ثابت کنه. اینکه واقعا منو دوست داره و برای ازدواج و تشکیل خانواده آماده س. 

نمیدونم ایشون احساس ترس دارن از اینکه قراره چه اتفاقی بیفته یا مساله غروره، نمیدونم پسرا تو این شرایط از طرف مقابل شون آیا همین انتظارو دارن؟

آیا این درسته که میگن تو این شرایط پسر باید خودشو ثابت کنه؟ ثابت کنه که میشه روش حساب کرد. 

مساله مخالفت خونواده م بنظرم با صحبت و اصراری که باید از طرف ایشون باشه میتونست شاید زودتر هم حل بشه. اما اینکه ایشون فکر میکنن من همه بار رو انداختم رو دوش ایشون و خودم کاری نمیکنم، نگرانی منو بیشتر میکنه.

پیشاپیش خیلی ممنون از نظراتتون.

سلام آقای نجفی

وقت بخیر

خدا قوت

سلام خدمت تمام کاربرها

یک موضوعی یک مدت ذهن خانواده ما رو درگیر کرده و اون موضوع اینه که برای اولین نوه خانوادمون کادو چی بخریم؟ زن داداشم پا به ماه و بچه دختر و ما نمی دونیم چی بخریم که خوب و ماندگار باشه؟ اول میخواستیم طلا بخریم که قیمت طلا خیلی بالا رفت و جدا از اینکه الان توان خرید نداریم بعدا هم ممکنه برادر دیگه ام انتظار داشته باشه برای بچه اون هم کادو طلا بدیم که با این قیمت ها نمیشه

لباس و اسباب بازی و چیزهای مصرفی نمیخایم باشه. یک چیزی هم باید به عروسمون کادو بدیم اون رو هم هنوز تصمیم نگرفتیم

  از طرفی پدر بزرگ پیری دارم که چند روز در حالت احتضار و با ما زندگی میکنه و تمام امورات پرستاری و بعدا هزینه دفن و کفن با ماست و تازه هم خونمون رو تعمیر و رنگ کردیم و وسائل جدید خریدیم و خلاصه حسابی خرج کردیم برای همین کمی از نظر هزینه مشکل داریم، با این حال کادو ساده و معمولی دوست نداریم باشه

الان هم نمی دونیم برادر زاده ام زودتر به دنیا میاد یا پدر بزرگم زودتر فوت میکنه. اگه پدر بزرگم زودتر فوت کرد و دو هفته دیگه که نی نی به دنیا اومد بخاطر مرگ پدر بزرگ چیزی نگیریم و بعدا چند ماه دیگه کادو بدیم زشته؟ 

سلام

یه کسی رو میخوام لیسانس پیراپزشکی باشه و بخواد واسه کنکور ۱۴۰۰ بخونه تا باهم بخونیم

تنهایی اصلا نمیشه و یه نفر باید باشه انگیزه و رقابته باشه و بعد یه مدت خسته نشم و ببینم اون داره میخونه منم بخونم انگیزه بگیرم

یه کسی ک باهم برنامه بریزیم و باهم در ارتباط باشیم این یه سال و باهم بخونیم

من راهنمایی و تا اوایل دبیرستان ک بودم با یکی از دوستام همیشه باهم درس میخوندیم و بعد اون انگار تنها خودم نمیتونستم واسه خودم‌ بخونم و باید یکی باشه تایممونو باهم یکی کنیم و باهم واسش برنامه بریزیم اینجوری انگیزم بیشتره

واسه همین گفتم ترجیحا لیسانس پیرا باشه ک بیسمون تو درسا یکی باشه و واسه هر درسی ک داریم برنامه میچینیم تقریبا یه تایم مشخص نیاز داشته باشیم

ترجیحام دختر باشه

میشه اونایی ک میخوان بخونن راجب شرایط و انگیزشون بگن و اینکه چی شد این تصمیمو گرفتن و ایا قصدشون جدیه ک اگه شد بعدش باهم در ارتباط باشیم تا شروع کنیم

ممنون

سلام و خدا قوت به همتون

خیلی سریع برم سره اصل مطلب:

جدیدا متوجه شدم برادر بزرگترم که حدوده بیست و دو سه سال داره سیگار میکشه.

با توجه به اخلاقیات خونوادگی مون میدونم اگه پدر و مادرم متوجه بشن خیلی ناراحت میشن و حتی ممکنه باهاش قهر کنن.

حالا به نظرتون من چیکار کنم؟

خودم که ازش کوچیک ترم و حرفم رو اهمیت نمیده.

اگه به پدر و مادرم هم بگم که با توجه به فشار های روحی و روانی قبلی که دارن، خیلی اذیت میشن شاید نتیجه عکس داشته باشه.

هر چقدر هم که صبر کنم میترسم به سیگار کشیدن عادت کنه

ممنون میشم نظرات برادرانه و خواهرانه تون رو بخونم

سلام آقای نجفی چطور میتونم سوالمو پست کنم؟ 

سلام دوستان من یه مشکل خیلی بزرگ دارم که اعصابمو بهم ریخته خواهشا راهکار بدید

من یه دختر خانوم26ساله هستم مشکلم اینه همیشه تو جمعها نادیده گرفته میشم نمیدونم دلیلش چیه

خیلی تنهام فقط یه دونه دوست دارم که اونم پنج سال ازم بزرگتره

حس میکنم هیچکس از من خوشش نمیاد حتی تو همین مجازی، هرچقدر میخوام یکم غرور داشته باشم نمیتونم همیشه من برا صحبت کردن پیش قدم میشم ولی همیشه پسم میزنن، حتی تو مجازی دیدم کاربرا با بقیه گرم میگیرن ولی با من سرد برخورد میکنن خیلی اعتماد بنفسم پایین اومده،الان مطمئنم هیچکس به پستم اهمیت نمیده و طبق معمول نادیدم میگیرن

به نظر شما چرا اینجوریه؟ هرچقدر میخوام خودمو به قول معروف یکم بگیرم و خویشتن دار باشم نمیتونم دست خودم نیست

به نظر شما من باید چیکار کنم؟دلیلش چیه؟

چطور بعضیا جذبه دارن و دیگران همیشه میرن سمتشون میرن

سوال 

به غیر از قهر کردن چه راهی برای دلبری از همسرم وجود داره،؟

خانونی هستم که بی اندازه احساسی هستم و نیاز های عاطفی ام خیلی زیاده

همش دوست دارم همسرم به من توجه کنه انصافا کم هم نمیزاره 

مشکلم اینه جز قهر کردن(کوتاه نه واقعا بزارم برم خونه مامانم یا جوابشو ندم )در حد اویزون کردن لب و لوچه و بستن در😅 اینا راهی برا دلبری بلد نیستم

نمی دونم وقتی نازمو می خره حس زنانگی ام بیشتر میشه و بیشتر دوسش دارم 

تقصیر خودش هم هست تا اینکارا رو نکنم دوست دارم و خانومم نمیگه آیا حتما باید من قهر کنم تا محبت کلامی کنه و نیازامو رفع کنه 

می ترسم بعد یه مدت بگه چه قدر ترش رو و ایناست کاش روش دیگه ای برا دلبری بلد بودم 

واقعا نیاز دارم روزی یه ساعت نازمو بخره اگه انجام نده بهونه میارم چجوری می تونم توجه شو جلب کنم تا محبتشو ابراز کنه