خانواده برتر

سلام

به نظر من که حماقته چون با چشای خودم به خاک سیاه نشستن همچین مردهای خوش خیالی رو دیدم.

** **** **** ***** **** *** ***** ** ** ** ****** ******* ***** ** ** ***** ***** ***** **** ****.

اقایون که خداروشکر نه به دادن مهریه اعتقادی دارن نه به نام زدن اموال نه به دادن نفقه تازه از زنشون میخوان شاغلم باشه بچه هم بیاره به کارای خونه هم رسیدگی کنه بفرمایید برده گرفتین نه زن برای زندگی کردن برو از خدا بترس

سلام
امیدوارم حالتون خوب باشه

من مجردم ولی قصدم اینه که هر مالی که دارمو با عزیزجانم شریک باشم ، هرچی که به دست بیارم، نصفشو به اسمش میزنم قبلِ اینکه خودش تقاضا کنه

چه خونه چه ماشین چه سرمایه نقدی و پس انداز

توی این مسائل، پسرا نظراتِ متفاوتی دارن

دیدم آقایون یا پسرایی که معتقدن اگه چیزی به اسمِ خانومشون باشه، هوایی میشه ...
بعضیا هم مثه من فک میکنن

اطرافم هست خانواده ای که خونه و ماشین و همه چی به اسمِ خانومه و زندگیشونم خداروشکر خوبه ( ظاهرِ رابطشون خوبه )
برعکسشم دیدم، خانومایی که همه چی به اسمشونه و خونِ مردو تو شیشه کردن

به خیلی مسائل بستگی داره
یوقت یه مردی از زنش خیانت یا نامردی دیده، طبیعتاً بدبین میشه

باید بپذیریم که بخشی از خانوما،استعدادِ دوز و کلک دارن ، دقیقا همونطوری که بخشی از آقایون مستعدِ خیانت و دوز و کلکن

بعضیا ناجورن
واسه همین خیلی باید توی انتخابمون دقت کنیم که کیو داریم میاریم تو زندگیمون

واسه من خیلی مهمه توی همه ی مسائل با خانومم روراست باشم ،‌ بهش امنیتِ مالی بدم، دلشو قرص کنم

اینا مستلزمِ اینه که درست انتخاب کنم

پس اون زن و شوهری که بینشون اعتماد نیس، هیچوقت نمیتونن با هم راحت و صمیمی باشن

اینا رو با این شرایط میگم که خانومم خونه دار باشه، بازم من حق ندارم خودمو صاحبِ اون زندگی و اموال بدونم ، اونم داره زحمت میکشه حتی بیشتر از من

اعتمادمم از روزِ عقد شکل میگیره ، از روزِ عقد کلِ اموالمو باهاش شریک میشم
دلیلمم اینه که اینجوری احساسِ دلگرمی میکنه، دلش قرص میشه، خیالش راحت میشه، بالاخره وقتی ببینه من خودخواه نیستم و نمیخوام همه چیو به اسمِ خودم کنم و باهاش روراستم ، دلگرم میشه

یه توصیه به دخترا و خانوما دارم
اونم اینه که روی این مسائل مانور ندین ، چون من همجنسامو میشناسم و میدونم خیلیاشون گارد میگیرن و فکرِ بد میکنن
حتی اگه متاهلین و ۱۰ سال از زندگیتون میگذره، بازم اگه به شوهرتون بگین چیزی رو به نامم بزن ، ممکنه گارد بگیره یا جوری برخورد کنه که دلتون بشکنه ...اونم یهو احساسِ ناامنی میکنه

اونوقته که شما هم دلخور میشین از شوهرتون و الکی الکی صمیمیتی که با شوهرتون دارین از بین میره .
جای اینکه اینا رو به شوهر یا خواستگارتون بگین، سعی کنین فرهنگ سازی کنین
بچه هاتونو جوری تربیت کنین که نسلای بعدی با این مسائل، درست برخورد کنه

اینکه ۲۰ سال دیگه ،دختر پسرایی که میخوان ازدواج کنن ، چجوری رفتار میکنن و دیدشون به ازدواج و زندگیِ مشترک چیه، بستگی داره به تربیتی که از الان واسه بچه ها در نظر میگیریم

من پسر نسبتا پولدارم و الان نامزدم و اینجوری رفتار میکنم:

تمام حقوق و پولها رو میریزم توی یه حساب مشترک و اینطور خانومم متوجه میشه که چه قدر درمیارم چه قدر خرج میکنیم

هر چی خواست میتونه بخره ولی عقل داره که چه قدر خرج کنه که به اخر ماه برسیم

اینکه چیزی به نامش بزنم هیچ مشکلی ندارم چون نجابتش برام کاملا اثبات شده هست

.

من هر چی دارم از این دخترست

به امید رسیدن بهش از چند سال پیش یه کاریو شروع کردم و با تلاش شبانه روزی به جای خوبی رسیدم

از اونجایی که ارث زن خیلی کمه، من حاضرم اگه همسرم مهریه پایینی را ازم بخواد و بعد از چند سال ببینم واقعا زن زندگیه، مقدار زیادی از اموالم را که ارزشش حتی بیشتر از 114 سکه میشه را به نامش بزنم یا صلح نامه بزنم که اگه روزی از دنیا رفتم بقیه اموال به همسرم برسه نه اینکه به وراثی که ازششون خوشم نمیاد یا دولت برسه. 

اکثر کاربر ها مجردن و کم سن پس بنظر من ملاک قرار ندین!

من خودم هم مواردی رو دیدم ک فرد مورد نظر با کمک وام های همسرش و کمک مالی همسرش خونه خریدن و بنام زنش زده یا نصفشو بنامش زده چووون بهم اعتماد دارن چووون تو زندگی مشترکی ک زن و مرد بهم علاقه دارن من و تویی وجود نداره!

حتی افرادی رو دیدم ک بعنوان هدیه اینکارو کردن!

این روی مثبت قضیه و اما منفی

آدم های بی جنبه هم بین خانوم ها هستن و هم آقایون...هستن خانوم هایی هم ک از این مسئله سو استفاده کنن پسسس

مهم اینه آدم شریک زندگیشو اول درست انتخاب کنه و دوم با شناخت و آگاهی تصمیم بگیره...تو ی رابطه عاشقانه هم اعتماد نباشه ارزشی باقی نمیمونه چه برسه به اعتماد...میدونین خطرناک تر اعتماد زیاد بی اعتمادی زیاد هست...قبول نارو و مکر و حیله زیاد شده تو نقش های مختلف ولی اگ شما خشت اولو درست بذارین یعنی انتخاب همسر و عشقتون بنای زندگیتون با عشق و اعتماد برپا میمونه . مهم ا ون شناخت شما از همسرتونه ک توانایی لازم رو بهتون بده که اینکارو بکنید برای زندگیتون خوب هست یا خیر ...نمیشه ی نسخه کلی پیچید...مخصوصا بر اساس اینک اکثر ما آدما یاد گرفتن از ازدواج فقط به دادگاه خانواده نگاه کنن و ذهنیتمونو بسازنو منتقل کنن در حالیک ی دیدگاه درست باید هم نکات منفی و هم نکات مثبت مثل ازدواج های موفق رو هم در نظر بگیره در نهایت باید گفت نسخه کلی وجود نداره اون شناخت شما و بنای رابطه شماست ک باید دیدگاه صحیح برای اینکارو بهتون بده. موفق باشبن

به آقای ای کاش

من درکت میکنم و حرفتم قبول دارم، ولی چرا این قدر ناراحت میشید. بنده خدا، نویسنده، سوالی پرسیده و به نظرم از ما خانمشو بهتر میشناسه. اینکه بگیم ساده نباش و حماقت محضه!، به نظرم کمی به شعور نویسنده توهین شده.

من اگر خانومم (مثل شما کاملا قبولش دارم) چنین درخواستی بکنه، ناراحت میشم، ولی ازش سوال میپرسم که چرا چنین خواسته ای رو داره؟ و باهش صحبت میکنم که دقیقا بفهمم برا چی میخواد؟ ممکنه یه دلیل نسبتا منطقی داشته باشه. مثلا بعضی از مادر ها بعد از فوت شوهرشون، مورد بی توجهی بچه هاشون قرار گرفتند و چون ارث کمی هم به اون زن ها رسیده، بعد از مرگ شوهرشون بیکس و بی پول شدند. ممکنه خانم شما به خاطر همین از آینده اش میترسه. و یا حتی ممکنه از این بترسه شوهرش در آینده دنبال زن دیگری باشه، و نسبت به بی کسی و بی پولی خودش در آینده نگران باشه. البته حتی اگر چنین دلایلی داشته باشه، باز هم من این کارو نمیکنم و برای اطمینان خاطر اون راه دیگری رو انتخاب میکنم.

 به هر حال شما اول ببین خانومت برای چی میخواد چیزی رو به نامش کنی. باید اول درکش کنی و بهش حق بدی، ولی در هر حال سعی کن چنین کاری رو نکنی! لازمم نیست رک بهش بگی. میتونی این قضیه رو به آینده موکول کنی، مثلا شش ماه بعد. در این صورت شما شش ماه فرصت داری دربارش فکر کنی و خانومتو منصرف کنی. اصلا شاید تو این مدت از سر خانموت پرید و دیگه پیگیر نباشه!

دوباره، پست رو خوندم. فهمیدم  نویسنده خانومه !! ببخشید نظر قبلیم اشتباهی شد.

اتفاقا بابام پارسال یه ملکی خرید و زد به اسم مامانم 

همیشه این مادرم بوده که زنگی ما رو سر و سامون داده و ما رو کنار هم جمع کرده . یعنی نباید ازش تشکر میشد!!!

تو زندگی مال من و مال تو نداریم . این یه  جور بهانست برای خوشحال کردن و ارزش قائل شدن مرد  به زحمات  همسرش ‌. ولی به شرطی که کورکورانه نباشه

کاربر ** *** **** *** ******

**** **** ***** ***** ********* ** **** ** ** ***** **** ******* ******* **** **** *** ***** ****** **** ** *** **** **** **** *** ********* ***** ****

نظرت راجب برعکسش چیه؟؟ راستش من همیشه این اعتقادو داشتم زندگی رو با هم بسازیم و درامد من و اون نداره ولی مامانم همیشه تو گوشم میخوند هیچوقت درامدتو به همسرت نده و تو زندگیم خرج نکن با خودم میگفتم این بدبینیه وقتی با کسی زندگی میکنم دیگه اینحرفا چیه... ولی چند وقت پیش شوهر دختر خالم که چهار سال باهم زندگی کردن زمینی رو که مشترک با دختر خالم خریدن به اسم مادرش میکنه و الان دیگه دست دختره به جایی بند نیست حتی این پسر با به نام زدن یه خونه به نام دختر خالم در زمان عقدشون حسن نیستشو ثابت میکنه ولی بعد ۴ سال هم اون خونه رو میفروشن هم پس انداز دختر خالمو میگیره و هم یه وام که به اسمش بود رو با یه مقدار پول از پسره میذارن و یه زمین میخرن و شروع میکنن به ساخت که پسره اینجوری کرد ... دنیای عجیب غریبیه و ادما زود رنگ عوض میکنن

ببینید فرمودید اگه چیزی به اسم خانوم‌تونه چیزی از دست ندادی هم برای خودتونه و هم بچه‌هاتون

خب برعکس این حرف هم صادقه

اگه چیزی برای شوهر یک خانمه چه فرقی میکنه به اسم کی باشه کل خانواده ازش استفاده می‌برند!

از نظر شخصیم اگه روزی ازدواج کردم و همسرم گفت فلان چیز رو به نامم کن ازش دلیلش رو می‌خوام

برام مهمه که انگیزه‌اش و فکرش‌ در این مورد چی بوده، چی باعث شده که همچین خواسته‌ای داشته باشه

ولی در کل اگه اول زندگی باشه رک و صریح میگم نه! چون معنی نمیده

ولی اگه چندین سالی گذشته باشه از اون چیزی که می‌خواد نصفش رو به نامش می‌زنم و مشکلی ندارم

سلام

اگه زن زندگی باشه وخانواده دار..به قول شما باکم وزیاد زندگی ساخته باشه وپا به پای مردش سختی بکشه وتلاش کنه..

مال دنیا دربرابرش برا من یکی که ارزنی ارزش نداره..سرتا پاش روباید طلا گرفت!!

ولی من زنی بااین خصوصیات رو خیلی کم دیدم..بعضی‌هاشونم هستن که هدفشون از ازدواج باطرف ثروت وارث ومیراثشه..

مخصوصا خانمایی که با افراد سن بالای پولدار ازدواج میکنن!!

سلام.

منکه در حال حاضر چیزی ندارم جز یک دستگاه لپ تاپ با کارکرد 6 سال، یک عدد گوشی تاشو ساده با کارکرد 7 سال و یک دستگاه اتومبیل پارس...

از بین اینا بخوام بگم، خدایی دلم نمیاد هیچ کدوم رو بنامش بزنم یا بهش بدم! بحث خسیسی نیست. بعضی چیزها خاطره است برای انسانها... انگاری عضوی از زندگی انسان ها میشن

بعدها اگر تونستم چیزی بخرم، قطعا بنامش نمیکنم! بحث خاطره نیست. بحث تلاشه. توی این گرونی و سکه 8.5 میلیون، اگر خونه مثلا بخرم، بنامش نمیکنم، چون با سختی و با صرف بهترین سالهای جوانیم اون رو به دست آوردم و....

اگر هم یه روزی درخواست کرد، یه نگاه تو جشماش میکنم و بعد از کمی مکث دعوت به چایی خوردن میکنم!

اگه مهریه نداره ب نظرم مشکلی نیس.... ولی اگه مهریه حتی 50سکه هست ب نظرم حماقته

خلاصع یه دودوتا چهارتا کنین نباید بیشتر از نصف بدید زن اگر طرف شاغل بود و کمک خرج بود

اگر شاغل بود کمک خرج هم نیس مهریه حتی کم 50سکه هم داره ب نظرم یه گرون بزنی ب اسمش زیاده...

سلام

بنظر من یه قضیه مولتی فاکتوریال هست.

اگه زنی باشه که بهش مدیون باشم، مثلا مهریه شو خودش قبول کنه که کم برداشته باشم سعی میکنم در اموال و مادیات زندگی و همچنین معنویات براش جبران کنم اما اگر موقع مهریه بهم رحم نکرده باشه/ن منم میبینم از نداشته هام گرفتن چه دلیلی وجود داره که از داشته هایی که البته در زندگی مشترک و با تلاش مشترک بهش رسیدیم بهش بدم؟ البته شاید بنامش بزنم اما با دل صاف و از نیت نمیزنم فقط همینقدر که رفع تکلیف باشه.

اگه زنی باشه که از خانواده پولداره و من نوعی تمام دارایی ام همیناست که کار کردم اگر بعد بخام ازش طلاق بگیرم(یک در یک ملیون احتمال) چیزی بنامش نمیزنم چون درصورت طلاق دادنش خانواده اش حمایتش میکنن احتمال ازدواج مجدد خواهد داشت و عملا اون چیزی که بنامش میزنم پشیزی در نظرش نخواهد بود و موقع طلاق هم که دولوپه ازم میگیرن. البته برعکس این موضوعم رو باز به دلایلی ممکنه انجام ندهم یا ندهم ولی اگه پولدار باشه و دستش به دهانش برسه و زیاده خواه باشه و منو زندگی آینده و همسر آینده و بعدی منو درک نکنه، سخت تر بنامش میزنم.

اگر زنی باشه که خودش کارمند و شاغله قطعا همچین انتظاراتی از من کمتر داره و منم همونارو براش انجام میدم اما میدونم و اینطوره که باید و وظیفه خودم بدونم که از جنبه های دیگه براش جبران کنم مثه عاطفی و... . البته بنام کردن خونه یا منزل رو اینجا شاید انجام بدم اما نبخاطر هزینه اش بلکه بخاطر نسار کردن عاطفه و تقویت زندگی مشترک.

اگر زنی باشه که بعده ۵ سال اینچنین انتظاراتی ازم داشته باشه (یعنی حس کنم داره ) قطعا از زنی که وقتی باهاش ۱۰ سال زندگی کنم راحت تر بنامش نمیزنم. بنابراین نگاه میکنم میبینم چقدر انتظارات بایسته و شایسته سالیانهاست  ازم داشته باشه اگر ببینم زیاده خواهیه یعنی واقعا اینو به حساب نداشتن حس و فهم درست و همدلی از جانب ایشون به خودم میدونم و نمیزنم بنامش.

ولی اصلی ترین سوالتوت بحث اعتماد بود. واقعیتن اعتماد در این زمونه خیلی سخته. من قطعا اعتماد نمیکنم بهش و خودمو با اعتماد گول نمیزنم بلکه اگه چیزی بنامش بزنم به دلیل اعتماد بنامش نمیزنم چون اعتماد پشیمونی میاره. به هر دلیلی بنامش میزنم ولی بخاطر اعتماد نه.

اگر حس کنم کاملا بهم اعتماد داره و اینو بارها بهم اثبات کرده باشه شاید راحت تر بحث اعتمادو بذارم کنار و به دلایل دیگه بنامش بزنم.

اگر ببینم ریخت و پاش میکنه تو زندگی مشترک ، خب سهمش و چیزی رو که شاید بخام بنامش بزنمو قبلا ریختو پاش کرده پس چیزی بنامش نمیزنم. البته قبلا بهش فیدبک میدهم که ریخت و پاش نکنه و ریخت و پاش از نظرم چیه.

اگر چندتایی بچه داشته باشیم با موقعی که بچه نداریم فرق داره.

اگر ببینم بیشتر به من و زندگی مشترکمون وابسته است و اولیویتش منم و جزو داشته های اونم و اگه من نباشم چیزی نداره تا اینکه دنبال از ما بهترونه و با مامان بابای خودش راحت تره و من اولیوتی براش ندارم خب راحت تر بنامش میزنم.

اگر قبلا کوتاه اومده باشه تو زندگی مشترک یه جایی ش، خب منم اینجا مرام میذارم ولی اگه قبلا هرچی اون گفته و حتی و حتی و حتی به صلاح زندگی مشترکمون به قول خودم برام من گردن کلفتی کرده باشه و تعیین تکلیف کرده باشه و حتی و حتی و حتی با گفته اش به نفعمون پیش برده باشه حتی اون موقع به سحتی بنامش میزنم ولی اگه خانمانگی کرده باشه و با زنانگی کاری به نفعمون به من القا کرده باشه به نامش میزنم.

کلیتن این دلایل و دلایلی دیگه که الان بذهنم نیست رو ازشون انتگرال میگیرم جمع و تفرق میکنم و روی هم میریزم و نتیجه میگیرم.

اگر تو اون شرایط تصمیمی گرفتم معقول میپندارم و انجام میدم گرچه اعتماد نمیکنم و واکنششو برای دفعه بعد و موقعیت بعد زیر نظر میگیرم و قطعا واکنششو در تصمیم بعد تداخل میدهم. بنابراین ممکنه با یک ماشین یا چیزی کم ارزش تر مورد آزمایش قرارش بدهم.

چیز عادی ایه من دور و برم خیلی از خونواده ها رو میشناسم که مرده ملکی چیزی به نام زنش زده 

اصولا باشعوراش اینکارو میکنن

دیگه وقتی یه زنی یه عمر زحمت میکشه و انرژی و عمری رو که میتونست بره واسه خودش سر کار هم پول و آینده داشته باشه هم موقعیت اجتماعی کسب کنه صرف کار خونه و بچه بزرگ کردن میکنه تو کل عمرش اسمی هم از مهریه نمیبره مسلما حقشم هست به پاس زحمتاش یه چیزی به نامش بشه مرد باشعور این چیزا رو میفهمه بدون اینکه زن ازش بخواد خودش چیزی به نام زنش میزنه که پشتوانه آینده زنه باشه 

بالاخره فداکاریای اونه که مرد تونسته بره پول دربیاره و ملک واسه خودش بخره وگرنه اگه قرار بود مرده نگران تربیت و درس بچه و کار خونه و ... اینا باشه که نمیتونست پیشرفت کنه 

البته ملک به نام زن شاغل زدن مناسبتی نداره به نظرم چون زن شاغل خودش پول داره آیندش تامینه شوهرشم تو کار خونه و بچه و اینا کمک میکنه یه جورایی مشابه هم فعالیت کردن تو زندگی واسه همین لزومی نداره یکی به دیگری ملک بده 

ولی زن خونه دار آینده ای نداره واقعا مظلومه اگه شوهره بمیره چیزی از خودش نداره بچه ها هم ممکنه قدرنشناس باشن 

البته زن خونه دار داریم تا زن خونه دار 

یه نفر هست بی خیاله صبح تا شب کارش خرید و خوش گذرونیه خونش کثیفه کاری به تربیت و پیشرفت بچه ها نداره سرگرم قرو فره خون شوهره رو تو شیشه میکنه 

خوب اینو اگه ملک به نامش بزنی دور برمیداره 

ولی خیلیا هم هستن واقعا زحمت میکشن خانومه همسایه ماست شوهرش کل خونه رو به نامش زده خونشونم خیلی خوشگله 

زنه صبح تا شب درگیر خونه زندگیه یه نوزاد دارن با یه بچه دبستانی واقعا زن نمونه ست 

خوب حقشه یه سهمی ازین زندگی داشته باشه میتونست اول جوونیش بره سر کار هم پول خودشو داشته باشه هم تو اجتماع واسه خودش کسی باشه 

انصافا شوهرشم آدم قدرشناس فهمیده ایه 

یه همسایه دیگه داریم سنشون بالاست از وقتی بچه بودم یادمه این زنه هی با شوهره دعوا میکرد که بیشتر پول دربیاره مرده پوست خودشو کنده بود که چیزایی که زنه میخوادو فراهم کنه وضعیت خونه زندگیشونم از همه همسایه ها بهتر بود واقعا شیک زندگی میکردن ولی توقعات زنه تمومی نداشت همش در حال مهمونی دادن و اینجور چیزا بود بچه هارم ول میکرد الان پنج تا بچه بی تربیت تحویل جامعه داده که هیچ کدوم هیچی نشدن یکیشونم معتاده اونقد با شوهره دعوا کرد که خونه رو به نامش بزنه که آخرش مرده اینکارو کرد ولی دیگه الان مرده سکته کرده فوت کرده 

تمام زن و شوهرایی که من میشناسم اینکارو کردن به جز دو سه مورد که زنا دور برداشتن بقیه همه خوب بودن 

مامان دوستم وقتی باباش خونه رو زد به نامش دعوا راه انداخت گفت که از خونم برید بیرون قصد فروش ملکمو دارم خلاصه دیگه با پادرمیونی فامیل کوتاه اومد که خونه رو نفروشه البته 3 ماهم قهر کرد رفت خونه برادرش تو اهواز 

دوستم میگفت به بابام گفتم خونه رو به نام مامان نزن این ما رو بیچاره میکنه چون از اول زندگیشون مامانه ناسازگار بوده زیاد اذیت میکرده ولی دیگه باباهه خیال کرده اگه ملک به نام زنه بزنه زنه سربراه میشه 

خلاصه که زنی که قرار باشه دور برداره از همون اول زندگی مشخصه اینجوری نیستش که یه شبه بد بشه 

ولی در مجموع مرد فهمیده خودش اینکارو میکنه به خاطر قدرشناسی از زحمتای زنش و اینکه زنش دلگرمی داشته باشه

با تمام ظاهر سازی ها و پنهان کاری ها ، در شرایط غیر طبیعی و غیر عاشقانه اکنون کشور ما زوجهایی که به صورت از صفر به هم لبخند زدند و زندگی را شروع کرده اند واقعن خیلی خیلی کم شدند و هستند و این تعداد کم در عشق قوطه ور هستند و زیاد در بند چه به اسم کی هست نیستند ( و از اون هایی هستند که هی میگن نه اول تو قطع کن !!!) و اینجور زندیگی ها اگر همه چیزیشان تقسیم نشده باشه جای تعجب و پرسش هست و اگر با هیچ شروع به ادامه زندگی کرده اید ، لازم نیست ترس به دلتون راه بدید بگید حتمن انجام خواهد داد 

شرایط بعدی شرایطیست که بیشتر پسرها قبل ازدواج به آن خانه و ماشین و ... رسیده اند و یا حدقل نصف و نیمه رسیده اند (  و این با آن قسمت از نوشته شما که میگوید در غم ها و شادی ها شریک بودن همخوانی ندارد و اینگونه میشود گفت که یک زن و حتی یک مرد در کدام قسمت از غم ها و حتی شادی هایه که شما میگید میتونه شرکت کرده باشه !؟ ) اگرم در غم ها و شادی هایه بعد ازدواج همراهی کرده اید ، با کمی خرد و عدالت فکر کنم که این هم باز دو طرفه هست  و اینا خواسته شما جاهلانه و متوقعانه هست 

 بقول کاربر حافظ اگر به اسم زدن ، نشانه اعتماد هست ، پس به اسمش ماندن هم نشانه اعتماد هست

سوای اینها با شرایط غیر اخلاقی و غیر عقلانی و غیر منطقی و تبعیض آمیز و جنسیت زده  در نحوه عقد نامه و قوانین ازدواج کشور ما ( انصاف به خرج بدید که خواسته شما بی خردانه و اشتباه هست و شک برانگیز و اگر همسر من بودید بعد گفتن این حرف از شما و شنیدنش از من صدرصد نوع نگاهم به شما و نحوه مدیریت زندگی با شما را یک تغییر و یا حداقل یک تجدید نظری میکردم یا شایدم فورن بدون کلاج یک معکوس میکشیدم !!! )  

بقول جناب ابوالفتح فوق سیکل یا همان دکترای قدیم 

من بعد از شنیدن این حرفها احساس میکنم که در این زندگی به من خیانت شده !!!

پ ب

من چیزی به نامش نمیزنم. آدما رنگ عوض میکنن.