خانواده برتر

یک واقعیت رو بخوام بگم اینه که امروز تنها 10 درصد پسرا یا شایدم کمتر توانایی (اقتصادی و مالی) ازدواج رو تو این شرایط دارند و از طرفی، بیشتر از 90 درصد دخترا توانایی و تمایل به ازدواج رو دارند بنابراین خیلی ساده حساب کنی اختلاف زیادی بین این دو نوع جنس وجود داره و این توازن ازدواج رو بین پسرا بهم زده..هیچ نسخه ای هم هم وجود نداره که بخوایم تجویز کنیم چون زمانی که یک پسر توانایی مالی که اولین و مهم ترین آیتم برای تشکیل زندگی محسوب میشه رو نداره بنابراین قید ازدواج رو میزنه..به نظرم بهتره که با این شرایط کنار بیاین مثه خیلی از جوونای دیگه..

چند تا واسطه پیدا کنید ازین خانومایی که خیلی دنبال ازدواج دادن افراد هستن. شرایط خودتون و شرایط مد نظرتون رو بگید

با اطرافیان دلسوز و قابل اعتمادتون هم مطرح کنید قصد ازدواج دارید 

 آقایونی که سنشون به سن شما بخوره متولدین دهه ۵۰ هستن که دیگه بیکاری و عدم ثبات اقتصادی توشون وجود نداره

و به احتمال خیلی زیاد مطلقه هستن یا همسرشونو از دست دادن در نتیجه شرایط تامین یه زندگی رو داشتن و دارن

خدا خیر تو مسیرتون قرار بده 🙏🙏🙏

ضمن آرزوی خیر، این فرض رو هم پس ذهنتون داشته باشید که تنهایی هم یکی از حالت هاییه که ممکنه اتفاق بیفته . سعی کنید اینو بپذیرید که بتونید بهتر مدیریتش کنید .بابتش حس استیصال پیدا نکنید (

سلام

پسران زیادی هستن که اونها هم سنشون رفته بالا و ازدواج نکردن و اتفاقا اکثرا طاقت تنهایی ندارن و دوست دارن زندگی مشترک تشکیل بدن چون از نظر مادی حداقل ها رو بدست آوردن و تنهایی و نبود همدم اذیت شون میکنه پس از این بابت نگران نباشین

شرایط اقتصادی متاسفانه خوب نیست قبول دارم و اقتصاد بدون نفت یعنی ریاضت برای همه مخصوصا طبقه متوسط و ضعیف

پسرها و دخترها هم باید همکاری کنن و جهیزیه سنگین و یا الزامات نسبتا غیر ضروری رو کنار بزارم

اکثر دخترا میگن ما کم توقع هستیم ولی واقعا انجام درخواستشون واقعا سخته، مثلا فلان جا نزدیک پدر و مادرم باید زندگی کنیم خوب پسر خونه و کارش رو باید عوض کنه و کلی پول جور کنه واقعا این موضوع در چند مورد خیلی فکرم رو درگیر کرده و واقعا قصد داشتم تا اونجایی که میشه همکاری کنم ولی قول دادنش سخته

هیچ اتفاقی تو هر شرایطی غیر ممکن نیست وقتی خدا معجزه گر زندگی ماست

اون چیزی که شما رو افسرده و نا امید میکنه تنهایی نیست

حس وحشتناکیه که از تنهایی دارید

پس حستون رو بخاطر خودتونم شده مثبت کنید

احساس تنهایی حس خیلی حس بدیه.

به شدت از پدر و مادرم بدم میاد مخصوصا مادرم چون ازدواج من اصلا براش مهم نبود. با اینکه تویه خونه باهاشون زتدگی میکنم شاید هفته ۱۰ کلمه ام باهاشون حرف نمیزنم خودشونم میدونن. پدرم که اگه باهام حرف بزنه کار به کتک کاری میکشه اصلا اعصابشونو ندارم. به شدت کینه دارم ازشون دست خودم نیست.

کسی راه حلی داره که کینه ام کم بشه؟

ازدواج شاید دست تو نباشه ولی تنها موندن و عذاب کشیدن قطعا با خودته.... کلاسای مختلف برو میتونی دوستای جدید پیدا کنی زندگی کنی و ارتباطاتو گسترش بدی شاید در این میون واسطه ای هم پیدا بشه ... اما چیزی که هست اینه زندگی کنی و لذت ببری کارایی که دوست داری بکن چیزایی که همیشه دوست داشتی یاد بگیر و هیچوقت متوقف نشو 

به جودی ابوت

واقعا حرف دل منو زدی.

مجردا بی صدا دارن زجر میکشن و هییییچ کسی به فکرشون نیست مه دور و بری هاشون نه آشنا نه دوست هیچ کی . همه هم میگن خوش به حالت مجردی همین طوری باشه اشتباه نکنی یه وقت ازدواج کنی.

ولی کو؟ این حرف برا خودشون هم درسته پس چرا هنوز به خوبی خوشی زندگی میکنن؟

چرا نمیبینن این تنهایی چه فشار بدتری داره میاره

جنگ روانی فشار اقتصادی هم بدتر.

من که نزدیک هست سکته کنم با این گرونیا

دوستای من بچه دومشون رو هم میارن خیالی نیس ولی من هنوز معلقم . یه آدمی نیست من بتونم باهاش زندگیمو بسازم؟ چقدر بغض هامو بخورم و خودمو شاداب بگیرم و بگم من خوشبختم. این کابوس کی تموم میشه؟

به ای کاش

سلام

ایشون‌ میخوان ازتنهایی دربیان..صیغه که بدتر باعث تنهاترشدنشه که؟!

ازطرفی به نظرت چند سال دیگه ایشون میتونن صیغه بشن؟؟

به پسر خوب

سلام

توی صفحه ی گفتگوی کاربران ، یه پیام واستون گذاشتم

سلام

چقد پستایی که ناراحتی وناامیدی از سر و روش میباره میبینیم این روزا😔

فقط میدونم که جوونیم وپرا از ارزو و خالی ازامید😔😔

"" این روزهایم به تظاهر میگذرد..

تظاهر به بی تفاوتی..تظاهر به بیخیالی..به شادی!!..

واینکه دیگر هیچ چیز مهم نیست

اما..

چه سخت میکاهد ازجانم این نمایش.. ""

به پسر خوب

راستش مورد مشابه شما یه برادر داشتم که خیلی مقابل خانواده گارد میگرفت اونم مثل شما همش میگفت اینا بفکر من نیستن عمرم ازدستم رفت زن برام نگرفتن  همش دعوا میکرد اشک پدر و مادرمو در اورده بود کارش به خیلی جاهاکشید که نباید میکشید خلاصه الان خداروشکر خوب شده و مادرم براش زن گرفت خیلی سخت بود اون دوره هم موهای خودش سفید شد هم پدر و مادرم پیر شدن .این مشکلات توواغلب خانواده ها هست .منم با اینکه سنم کمه خواستم اینجوری باشم بامامان بابام دعوا میکردم خیلی همش غر میزدم تا اینکه الان چند وقته رها کردم همه چیزو.. گفتم ۱۰ سال بعد مادر پدرم نباشن خوبه ..پدر مادر یکیه دو تا نمیشه شما میتونی چند سال بعد ازدواج کنی اما اگه خدای نکرده اونا نباشن حسرت به دلت میمونه سعی کردم بگذرم هر چند مامان بابام حرف بگن ناراحت نمیشم زود میگذرم میرم واسه مامانم مسخره بازی در میارم بخنده همونطور که واسه بقیه هستم  میرم سر صحبتو باهاش وا میکنم منی که خیلی گارد میگرفتم بامادرم ..تازگیا حس میکنم مادرمم چقد خوب بوده من بد بودم به خدا میگم خدایا بابام این حرفو گفت بهم برخورد اما میگذرم اخه خیلی برام زحمت کشیدن اینو الان چند ماهه تمرین کردم اگه دیدم عصبیم میرم چای میخورم اروم بشم که بد حرف نزنم اهنگ گوش میدم ولی دعوا نکن داداش گناه دارن هم خودت هم خانوادت سعی کن کینه به دل نگیری اونا دوست دارن همه ادما اشتباه میکنن اگه مشکل از اوناس بگذر اگه دیدی میخای دعوا کنی ایت الکرسی بخون اروم شی .خدا خودش یجوری کارتو درست میکنه که کیف کنی .در اخر به خاطر خدا دوسشون داشته باش هواشونم داشته باش .اکثرا مثل شما هستن پس فک نکن تنهایی ..مدیریت کن خودتو کنترل کن و برو به سمت ارامش خدایی .🙂انشاالله مشکلت حل شه ..و زود ازدواج کنی و خوشبخت بشی ..مثل همه جوونا .عاقبت بخیر بشی .

به پسر خوب

سلام

به روزی فکر کن که خدایی نکرده یکیشون رو ازدست بدی،،میتونی باعذاب وجدانت کنار بیوی؟؟

باورکن زندگی اینقدر کوتاه وبیخوده که ارزش ناراحت کردن پدر ومادرت رونداره..اینا عزیزترین کسانت هستن ومطمئن باش تنها رفیقای واقعیت..

برا صلاحت شاید راه رواشتباه رفته باشن ولی باور کن ناخواسته بوده واگاهی نداشتن ازش..

ازطرفی..خودت دراینده بچه دار میشی(ان شاالله)..خودت طاقتش روداری بچه هات کم محلت کنن؟؟

دلت نمیشکنه؟؟

اینجا اگه قلبا ببخشی وکوتاه بیوی درصورتیکه خودتم میدونی که نیت بدی نداشتن،،باعث میشه بزرگ ومحترم بشی..

پدر ومادرتنها ادمایی هستن که باید جلوشون سجده کرد..

داداش..یادت باشه خیلی زود دیر میشه..

یاعلی

دخترهای دهه شصت و شما خانم دهه اواخر پنجاه یه قشر زیاد مجرد...

بهتره موقع ازدواج سن ملاک نباشه... 10سال کوچیکم بود خاستگارتون قبول کنین 20سال بزرگ هم بود قبول کنین...

همه شرایط ازدواج دائم رو ندارن مثل شما که ب قولی ب هر دلیلی موقعیتش پیش نیومد...

ازدواج موقت دقیقا واس زنهایی مثل شما هست و عاقل بالغ و رشیده... * **** **** **** **** ** ***** *** * ***** * ***** *** ***** ****** ** ***** *** *** **** * **** *

به ای کاش

سلام داداش

این فقط نظرمنه..

صیغه شاید بتونه نیاز جنسی طرفین بخصوص مرد روبرطرف کنه ولی ایا باعث ارامش واقعی میشه؟؟

ارامشی که ادم میتونه باهمسرش بهش برسه..همون ارامشی که هدف ازدواجه..

صیغه شاید چند مدتی بتونه ظاهرا طرفو ازتنهایی دربیاره ولی به نظر خودت واقعا طرف ازتنهایی درمیاد؟؟

خودمونو که نمیتونیم گول بزنیم..هممون دوروبرمون پراز ادمه..دوست واشنا وقوم وخویش وحتی خونواده..ولی خیلیامون تنهاییم واحساس تنهایی میکنیم..غیر ازاینه؟؟

** **** **

شما مرجع تقلید هستی که میگی نیاز به اجازه پدر نداره؟؟؟ **** *** **** **** * ***** **** **** **** ***

به نویسنده : تحت هیچ شرایطی راضی به صیغه نشو * *** ***** ** ******* ** ** **** *** * حداقل بذار تو فامیل آبروت حفظ بشه . البته میدونم که خودت دختر عاقل و با شعوری هستی و نیاز به نصیحت من نیست. 

همینایی که نسخه صیغه شدن رو میپیچن آیا راضی هستن خواهر یا مادر خودشون صیغه بشه **** ** ** *** ****** ** ** *** ******** 

**** ***** **** جمع کنید این بحث صیغه رو 

مرجع تقلید نیستم بگردین ببینین کدوم راحت گرفته تقلید کنین:)

و اینکه چرا ما اینقدر خودخواهیم چرا یک نفر نباید لذت رابطه رو بچشه چرا تا اخر عمر بسوزه بسازه!!!؟ 40سالشه... منتظر بمونه یکی با اسب سفید بیاد دنبالش؟

خانم محترم

بدونید که تو سن شما دیگه باکره بودن ملاک نیست... شما فقط فقط نباید دنبال روابط یه شبه باشین!

دنبال رابطه *** بلند مدت باشین ***** * **** ****** ... امیدوارم تو زندگیتون خوشبخت باشین

و اینکه خاستگار واقعی هم پیدا شد باید صیغه بشین و عقد دائم نکنین تا بازنشستگی پدرتون قطع نشه...

سلام خواهر گلم.به نظر با توجه به علایقی که داری خودت رو سرگرم کن؛اونوقت این احساس و افکاری که داری کم کم از بین میره یا حتی کمتر میشه!نمییییییگم ازدواج نکن یا فکرشو بزار کنار!اما اینشکلیام نیست که ادم مناسب زود پیدا بشه:)))و تا اونموقعم باید زندگی کرد...پیشنهادم برای سرگرمی کار و تحصیله.موفق باشی

به ای کاش

سلام

صیغه برا رفع نیاز جنسی مناسبه مخصوصا برا مرد ولی رفع تنهایی نمیکنه واقعا..

ازطرفی سوال کننده الان ۴۰سالشه..به نظرت تاچندسال دیگه میتونه صیغه بشه؟؟

تا چندسال دیگه طراوت الانشو داره؟؟

بعدش که دیگه پسندنشد باید چیکار کنه؟؟

به afz

مگه صیغه کردن فقط واس تفریحه و تنوع طلبی ها هست؟؟

چرا نتونن

میتونن یه رابطه دوستانه ای اغاز کنن اگه تفاهم داشتن صیغه بلند مدت بکنن!

سلام بانو

نظرات رو دیدین؟؟؟

بازم احساس تنهایی میکنید؟؟؟؟؟ :)

اقای نجفی نظری که اینجا دادم پاک می کنید  ممنون میشم 

سلام عزیزم.به نظر من یه ختم بردار. مثلا ختم ی ۴۰روزه بعد نماز صبح. با اطمینان بخون سر نماز صبح بگو خدایا من به خودت ایمان دارم توی این چهل روزی که  زیارت آل یاسین ختمو میخونی یکی از این روزهاش روزهایی هست که یه آدم خوب میاد به خواستگاریت خیلیا نتیجه گرفتن از این ختم  . یعنی از روزی که شروع میکنی باور کن خدا صداتو شنیده.حاجتتو گرفتی. 

با سلام و درود

خانم محترمی که 40 سالتون هست. منم یک دختر حدودا چهل ساله هستم. مجردم. شغل خوبی هم دارم و تحصیل هم کردم. اما واقعا مثل شما تنهام. گفتید احساس تناهیی و خفه شدن دارید. حستون را درک می کنم. 

دوستان از سر واقعیت و دلسوزی به شما پیشنهاد صیغه شدن می دادند و یا پیشنهاد توکل بر خدا و یا دنبال یه کار و تحصیل و ایجاد یک تفریح

من صیغه را با احترام برای نظرات دوستان پیشنهاد نمی کنم. چون تنهایی را رفع نمی کنه. تو جامعه ما نه صیغه بدرد می خوره و نه دوست پسر داشتن. چون پر از محدودیت و معذوریت است. زن دوست داره بیرون بره بگرده و نفسی تازه کنه. دوست داره دست عشقش را بگیره و همه جا باهاش بیرون بره اما یا محدودیت کار، یا محدویتی پسرا دارن یا محدودیت خود دخترها فقط پسرها را در خانه کنار زن نگه می داره چیزی که زن دوست نداره.

پس تنها رله ازدواج می مونه. اما واقعیت اینکه الان وضع کشور ما خیلی بهم ریخته است. همه یه جورایی تنهان.

پول خیلی از مشکلات را حل می کنه. اما متاسفانه همینم یا نیست یا هیچ کاری با این حقوق ها نمیشه کرد. پس بخش اصلی تنهایی ما از بی پولی هست.

اما من به شما پیشنهاد می کنم بزنید به کار تور. تورهای کوچیک هست که کم هزینه هستن. کویر گردی و یا خیلی جاها گروههایی هستن که چند نفری جمع می شن و می رن تفریح. دوست من تو همین تورها هر دفعه با یه کیس آشنا می شد اما یه خوبی که داشت دل نمی بست. هدفش فقط ازدواج بود. وقتی می گفتم یکی را برای دوستی بپذیر می گفت سنم زیاده باید محتاط باشم. من دوستی نمی خوام. فقط تشکیل خانواده می خوام. بالاخره هم گیر آورد و ازدواج کرد. منظورم اینکه هرچی برای شما در اولویت هست همان را هدف قرار بدبد. حالا خوبه یا نه صلاح را شما می دونید نه دوستان شما که اینجا هستن. همینقدر که محبت می کنن و نظر می دن لطف بزرگی است.

من خودم هم سن شما هستم. بخاطر شغلم چندتا خواستگار خوب برام اومد اما دیگه اولویتم ازدواج نبود. چون بچه دار شدن تو این سن را نه صلاح می بینم نه حوصله اش را دارم. مرکز ثقل آدم باید درونش باشه و گرنه همیشه تنهایی و مشکلات هست. یکی با ازدواج و یکی با مجردی تنهاست. اما من خودم به شخصه هیچ مردی دیگه نظرم را جلب نمی کنه. یه جور دلزدگی دارم اما شدیدا با شما موافقم که ادم خفه می شه از تنهایی.

به نظرم به پیشنهادم فکر کنید. موفق باشید

به عزیز نویسنده پست

 این فقط مشکل شما نیست الان در هر خونه ای رو بزنید یه دختر یا پسر مجرد سن بالا حالا هر کی با یه توجیه داره در اون خونه .

هیج دختر متین و با شخصیت ی خودش ، خودش رو نمی تونه متاهل کنه باید شرایط دیگه ای هم دست به دست هم بده مثلا سیاست و تدبیر و آینده نگری خانواده و خود دختر خانم و ...

من خودم یه خواهر مجرد 37 ساله دارم پس شرایط شما تنهایی شما و فشارهای روحی شما رو لمس می کنم

مواردی رو که می گم انجام می ده و موفقیت در این کارها اعتماد به نفس خوبی بهش داده باشد که شاید به شما هم ایده بده

 خیلی روابط عمومی ش قوی ه در تولد و عروسی و مهمانی ها ، مراسم عزا و گروه های کوهنوردی حضور داره

فوق لیسانس MBA از یکی از دانشگاههای صنعتی تهران داره و 15-16 سال سابقه کار در شرکتهای خصوصی

نرم افزاری و حسابداری به عنوان معاون شرکت و مدیر نرم افزار  و درآمد خوبی داره البنه الان با چند تا از

دوستانش مسیر کارش رو به سمت تاسیس یک استارتاپ تغییر داده و بعد دو سال تازه در مسیر درآمد زایی قرار

گرفته . سمت مشاور نرم افزار را در چند شرکت هم داشت نمی دونم الان هم داره یا نه .

در شرکت خودشون به این معروف ه که هر مشکلی رو با مذاکره حل می کنه حتی با خدا .خخخخ

دید هنری ش خوبه و حتی به ما که متاهل هستیم در دیزاین و دکواسیون مشاوره می ده

با بچه ها مهربان ه و استعداد مربی مهد کودک هم داره ( به راحتی چندتا بچه قد ونیم قد را سرگرم می کنه)

دستپختش خوبه 

درونگرا و کم حرف ه علی رغم ظاهر بیرونی ش .

 همسر من میگه دیگه حیف ه به هرکسی شوهر کنه 

خلاصه دنبال مجرد مناسب سالم و پخته و خودساخته می گرده ما هم همگی بسیج شدیم ولی فعلا شرایط گفته شده رو که در یک نفر جمع بشه پیدا نکردیم

منظورم این بود دنبال افقهای جدید در روابط و کار و تحصیل تون باشید از موقعیت های جدید و افراد جدید در صورتی که مطابق عقل و شرع باشن و مهمتر از همه حس شاد بودن بهتون بدن استقبال کنید

خوشبختی وقتی انتظارش رو ندارید از راه می رسه شک نکنید....