خانواده برتر

سلام

دانلود کردم ، سرِ فرصت ان شاءالله گوش میدم

تشکر بابتِ معرفی ✌

به رادمهر خسروی:

من اصلا کاری به فایل ها ندارم ، این استدلالت اشتباهه . به خاطر یک ابهام زبانی، اشتباه متوجه شدی .  الان توضیح می‌دم .

یه مثال میزنم تا بفهمیم ابهام کجاست :

ما یه آدم داریم که خودش مثلا ۴۰ سالشه اما اساب بازی‌ای ساخته . خب ازش میپرسیم : "چرا اینو ساختی؟" چندتا پاسخ متفاوت میتونه بده .  چون نمیدونه منظور پرسشگر اینه که "برای خودت چه فایده داشت که اینو ساختی؟"(چرا بین ساختن و نساختن ، ساختن رو انتخاب کردی؟)  یا "چه دلیلی برای مصرف کننده داری که اینو بخره؟" (از بین چیزایی که میتونستی بسازی ، چرا این رو برای ساختن انتخاب کردی؟) . اگه لحن مجهول باشه هم نمیشه فهمید تاکید روی کدوم واژه ست  و اون پرسش مبهم میشه.

پس فهمیدیم که احتمال داره یک جمله برای تو ابهام داشته که منظور اشتباهی رو برداشت کردی ، خب حالا از کجا بدونیم اون کتاب مبهم بوده یا اشکال از ماست؟ ازونجا که اون کتاب پاسخ هر دو حالت ممکن رو داده .

البته مسئله دیگه ای پیش میاد این که اون وجود اگر با حکمت هست و کاری رو بی دلیل انجام نمیده و از طرفی نیازی به خلقت نداره و میگن اختیار تام هم داره ، چرا این کار رو انجام داده؟ این مبحث دیگریست و پاسخ هم داره . اما جدا از بحث ابهام زبانی هست.

به رادمهر خسروی

موضوعی که مطرح کردید به ظاهر تناقض دارد اما باید گفت مشابه آن در مورد عبادت فرشتگان و حتی عبادت شیطان که در قرآن آمده، نیز وجود دارد.

یعنی این تناقض آنجا هم باید مطرح باشد؛ در صورتی که عبادت صرفا برای رشد و کمال خود مخلوق است و هیچ تاثیری بر خالق ندارد. 

در ضمن مسائل پیچیده و متناقض زیادی در مورد مبدا آفرینش وجود دارد که هرگز برای آن ها پاسخ علمی یا ریاضی  نداریم، مثلا اینکه ذات خداوند چگونه است؟ اینکه همیشه وجود داشته یعنی چه؟ و غیره. اگر بخواهیم پاسخ اینها را به صورت علمی پیدا کنیم و بعدا دین را بپذیریم احتمالا هیچ گاه موفق نخواهیم شد! چون خداوندی که در قرآن در مورد خود صحبت میکند، به وضوح بیان می دارد که شبیه هیچ چیزی نیست، انسان از درک او عاجز است، نه ماده است، نه انرژی نه نور، پس اساسا از دایره علم خارج است. اگر خارج نیود باید میشد لااقل برخی صفات او را سنجید و اندازه گیری کرد!

به نظر بنده همان شرط عقل برای باور دین کافیست؛ اینکه به احتمال بالاتر خدا وجود دارد، پس آخرت وجود دارد، پس ایمان آوردن معقول تر است حتی به جهت احتیاط!

غرق شدن و بحث کردن در موضوعات غیر علمی صرفا وقت تلف کردن است.

میگن یه روز از  یه بچه پرسیدند: کی تو خونتون هست؟ گفت: هیچ کی خونمون نیست فقط بابام هست. طبعا همه کسایی که اونجا بودند، حرف بچه رو متوجه شدند؛ اما یه فیلسوفی اونجا بود، که حرف بچه رو ظاهرا متوجه نشد، با نارحتی به بچه گفت : تو هم دروغگویی و هم متناقض گو، چون اول میگی کسی خونتون نیست، بعد میگی بابام هست. جمله اولت، جمله دومت رو هم تکذیب میکنه و هم نقض میکنه؛ پس تو یک دروغگوی متناقض گو هستی!

باز یه روز، یه رئیس کارخانه ای، تو یه جمعی داشت درباره کارگراش صحبت میکرد، تا این که درباره یکی از کارگراش گفت: من اینو تازه استخدام کردم تا برام کار  کنه؛ البته نیازی بهش ندارم. اتفاقا آقای فیلسوف ما اونجا هم بود، تا این حرف رئیس کارخانه رو شنید، بی درنگ گفت: تو هم دروغگویی هم متناقضگو؛ اولا تومیگی من به این کارگر نیاز ندارم. دوما: میگی من این کار گر رو برای کار کردن، استخدام کردم(نیاز به کار کردن او داری). پس تو دروغ میگی که نیاز به او نداری و همچنین تو حرف زدن بلد نیستی، سر و ته حرفات با هم تناقض دارند.

آقای رئیس که از حرفای جناب فیلسوف چشاش چهار تا شده بود، با تعجب و خنده گفت: جناب فیلسوف کمی آرام باشید، چرا این قدر به مغزتون فشار میارید و بعد منو متهم به دروغگویی میکنی، همونو یک کلام ازم بپرس که اگه به این آدم نیاز نداری؛ پس چرا آوردیش برات کار کنه؟

فیلسوف که شاید کمی از گفته های عجولانه خود پشیمون شده بود گفت : خب بفرمایید بگید چرا این کارگری که بهش نیاز نداری رو استخدام کردی؟

آقای رئیس گفت: حالا این شد یه سوال منطقی. من این آدمو تو خیابون بیکار و بی پول دیدم، با خودم گفتم یه لطفی در حقش بکنم. هم بیکار نباشه و هم  یه درآمدی داشته باشه و هم کار یادبگیره بتونه آینده شو بسازه. من نیازی به او ندارم او نباشه، بقیه کارگرا کارهای اونو انجام میدن.

البته جناب فیلسوف ما از این ماجرا متاسفانه درس نگرفت. از قضا یه روز کتاب قرآن رو باز کرد و این آیه رو خوند: ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون ما ارید منهم من رزق و ما ارید ان یطعمون. و با خودش گفت: خدای قرآن هم دروغگوی هم متناقض گو؛ ازیک طرف میگه: من نیاز به هیچ رزقی ندارم و از طرفی میگه من انسانها رو برای عبادت کردن خودم خلق کردم یعنی نیاز به عبادت انسان دارد.پس خدا قرآن هم دروغ گوست و هم متناقضگو.

این جناب فیلسوف با خودش نمیگه که شاید این جاهم مثل رئیس کارخانه (بلاتشبیه) منظور دیگری در کاره. و خدا از روی لطف و مهربانی انسان رو خلق کرده و راه بندگی رو به او نشان داده تا با بندگی به لطف و رحمت خدا برسه.  اتفاقا در جای دیگر خدا علت خلقت رو رحمت کردن بیان کرده. سوره هود آیه۱۱ الا من رحم ربک و لذلک خلقهم. خدا آنها را برای این خلق کرده است که ایشان را مورد رحمت خود قرار دهد.

سلام

به رادمهر خسروی

وقتی کسی یا موجودی نیازمند تلقی میشه که در حقیقت احتیاجی ،نیازی یا کمبودی داشته باشه که به واسطه دیگری برطرفش کنه.

اگه ما مخلوق و نیازمندیم ،آیا نمی توانیم تعدی کنیم؟آیا نمی توانیم مثل شما کلام خدارو ناقض و سراسر پارادوکس بدونیم؟

چرا میتونیم ولی مهم اینه که، اگه خدا به ما میگه نیازمند، برای اینه بدون خدا و انجام اعمال عبادی که شامل نماز و روزه و انجام کارهای نیک مثل بخشش و... هست ما خودمون آرامش پیدا نمیکنیم .

این ماییم که روح و ذهنمون آروم میگیره با یادش ،حالا به خدا چی میرسه؟

الا بذکرالله تطمئن القلوب 

شما بگو با پرستش اون کدوم نیازش رفع میشه،آروم میشه؟سیر میشه؟

ممنون که باعث یادآوری بی نیازی هر چه تمام تر خدا به من شدین،ان شاءالله که خیره 🌹

به رادمهر خسروی:

می‌دونم چی میگی و فارغ از این که درست میگی یا اشتباه ، دوتا موضوع متفاوت رو باهم مخلوط کردی و دلیل این اختلاط هم همون ابهام هست که به نظرم متوجه نشدی . به همین دلیل آخرش مبحث دوم رو گفتم .

  شاید بهتر باشه من کمی مثال رو واضح تر بگم . اون پرسش توی مثال بود که میگفت "چرا اینو ساختی؟"  ، کمی واضح تر بیانش میکنیم ، یعنی از اون فرد سازنده میپرسیم :"چه فایده داره که اینو ساختی؟" ، خب حالا منظور پرسشگر به تعداد "۲" نوع میتونه برداشت بشه. فایده ش برای (۱)سازنده هست یا (۲)کودکان؟  

بله میدونم که تو داری شماره ۱ رو بررسی میکنی ولی از آیه ای استفاده کردی که داره راجب شماره ۲ حرف میزنه . بله میدونم واژه ای (یعبدون) توی اون آیه به کار رفته که غیر مستقیم به سازنده اشاره داره و شاید فک کنی "چون توی اون واژه خاص از سازنده یاد کرده، در نتیجه راجب منظور شماره ۱ حرف میزنه." اما نه ، اون یاد از سازنده دلیلش  چیز دیگریست و حتی اگه حدس تو رو هم بخوایم بپذیریم ، دلایل کافی نداریم که اون ضمیر مخفی ، به همون دلیلی که تو میگی ازش یاد شده باشه. 

تو اصلا بگو پاسخ منظور شماره ۱ ، نیازمندی سازنده رو نتیجه میده ، اما از اون آیه نمیشه به عنوان فرض استفاده کنی . من اینجا ادعا می‌کنم اون آیه راجب منظور شماره ۲ حرف میزنه . چطور؟ هر وقت مشخص شد که تا اینجا منظورم رو متوجه شدی ادامه ش رو بگم .

اینم که پاسخ شماره ۱ چی میشه ، میخوام واردش بشم اما قبلش باید بگی قبول داری میتونه جمله ای بین ۱ و ۲ ابهام ایجاد کنه؟

به رادمهر خسروی 

دوست عزیز در قرآن اهداف مختلفی برای خلقت انسان بیان شده 

که عبودیت فقط یکی از آنهاست

در برخی آیات هدف 

رسیدن به کمال

در برخی دیگر هدف بهره مندی از رحمته الهی 

در برخی آیات هدف عبودیت است

اهدافی که در قرآن آمده

چند دسته هستند

برخی اهداف غایی 

برخی اهداف واسط 

برخی اهداف اولیه هستند

عبودیت جزو اهداف واسط هست اما 

هدف غایی رسیدن به کمال و قرب الهی عنوان شده 

عبودیت یک هدف واسط هست که در مسیر رسیدن به کمال و قرب الهی قرار دارد

در واقع عبودیت که هدفی میان مدت است 

وسیله و ابزار رسیدن انسان است به هدف غایی که همان رسیدن به کمال و قرب الهی است 

در همین سوره ذاریات 

وقتی خدا بلافاصله بعد از مطرح کردن عبودیت میگوید 

من هیچ رزقی از مخلوقات نمیخوام و نمیخواهم که آنها به من طعام دهند 

درواقع دارد میگوید که خدا به پرستش مخلوقات نیاز ندارد 

تصور کنید معلم شما به شما میگوید درس بخوان 

و بلافاصله میگوید

نه میخواهم رزقم دهی نه طعامم دهی 

اینجا معلوم است منظور معلم شما این است که درس خواندن به سود خودتان است 

و از درس خواندن شما سودی (رزق و طعام) به معلم نمیرسد 

بسیار شگفت آور است 

اگر بخواهید بگویید حرف معلم نشانه نیازمندی اش به درس خواندن شماست 

و با قسمت بعدی سخنش که گفته طعام و رزق نمیخواهد 

در تناقض است 

چرا حس میکنم این وبلاگ که یه وبلاگ با مباحث اجتماعیه، تبدیل شده به یه سایت پرسش و پاسخ دینی.

هر مبحثی به جای خودش قشنگه.

سایتهای قوی زیادی برای شبهات و موضوعات دینی هست، از ظرفیت اون فضاها هم میشه استفاده کرد

اینکه یه نفر نظرش رو درمورد عقیده ای که قبول نداره بگه و نقدش کنه، درسته ولی وقتی یه نفر هیچ عقیده ای از یک دین یا مکتب فکری رو قبول نداره، چه اصراری هست که بخواد تک تک اون عقاید رو در فرصتهای مختلف نقد کنه، میتونید راحت بگید من به هیچ وجه اسلام یا هر دین دیگه ای رو قبول ندارم و همه عقایدش غیرعقلانی هست.

اینطوری فقط مخاطبین خسته میشند. چه اونی که مدام میخواد هر پستی که تا حدودی مرتبط به دینه رو نقد کنه چه خواننده ها که برای هم فکری درمورد مباحث اجتماعی و گاها دینی و اعتقادی وارد سایت میشند ولی به اون چیزی که میخواند نمیرسند.

به الاناز

اینجا که راجب همه چی صحبت میکنیم! اینم روش! از مسائل و مشکلات خانوادگی گرفته تا مجردها! مسائل جنسی و جدیدا اینترنت اشیا! 

به رادمهر

ببینید این شبهه ای که مطرح کردین تهش میرسه به اینکه خداوند به خلقت نیاز داشت که آفرینش رو انجام داد! درسته؟   پس دارید میگید در تعریف خداوند (طبق تعریف اسلام) تناقض وجود داره چون گفته شده خدا دارای همه کمالات مطلق هست و کاملا بی نیاز، 

به نظر من منشا این شبهه اینجاست که شما خداوند رو با انسان یا سایر مخلوقات مقایسه میکنید، بله ما هر عملی که انجام می دهیم، هر عملی، در جهت رفع یکی از نیازهامون هست، شک نکنید، اینو دیگه همه قبول دارن. 

اما نمیشه این قاعده رو به خدا، وجود یکتا و بی نیاز تعمیم داد. و نهایتا میرسیم به اینکه اصلا چنین موجودی هست یا نه؟

دقت کردید؟

یعنی ما میگیم تعریف خدا اینه: موجودی که همیشه وجود داشته، بی هیچ چیزی نیاز نداره، اگه عملی انجام میده ناشی از نیاز اون نیست بر خلاف ما!

شما میگید نه همچنین موجودی متناقضه و وجود نداره، پس بحث به مساله اثبات وجود خدا میکشه که خیلی خلاصه اشاره میکنم:

بذارین همین اول بریم سراغ ته قضیه! خداناباوری که برای اثبات عدم وجود خدا از راه علم وارد شد! راه حل انتخاب طبیعی رو پیش کشید تا بگه دنیا نیازی به خدا نداشت و نداره! ریچارد داوکینز.

ایشون رسما گفتند پیش از این فلاسفه خدا باور در مقابل خداناباوران موفقیت بیشتری کسب کردن و الان وقتشه با علم نشون بدیم نیازی به جود خدا نیست! 

در نهایت آیا ایشون موفق شد؟ خیر! در انتها ایشون هیج جوابی برای مبدا مبدا آفرینش ندارند! درسته تونسته مسیر تکامل رو تشریح بده که البته تضادی با وجود خدا نداره اما در توضیح ابتدای اون مونده....

به محمد پارسا

جنگ عقاید به نظر من آرامش رو می بره، بپذیریم که عقاید دیگران درست نباید شبیه ما باشه، آخر این بحث ها که یک طرف به شدت یه عقیده رو می کوباند و طرف دیگه به شدت دفاع میکنه، فکر نکنم نتیجه چندان جالبی داشته باشه.

یه موقع هست مثلا من نوعی یه سری اشتراکات با طرف بحثم دارم و یه سری عقایدش رو قبول دارم، اونجا میشه رو نقاط اختلاف فکری مون بحث کنیم ولی وقتی تماما تفاوتیم فکر نکنم بحث، نتیجه ای برامون به غیر از سلب آرامش داشته باشه.

ولی بازم نظر هرکسی محترمه و من هم در جایگاه یکی از کاربرای این وبلاگ تنها نظر خودم رو درمورد این جور صحبت ها گفتم وگرنه که هرکس هرجور دوست داره میتونه رفتار کنه.

به نظرم،کامنت قبلیم، کافی بود.

به الاناز :

نظر شما محترم است اما می توان از وجهی دیگر هم به موضوع نگاه کرد.

درست است که سایت های مختلفی برای بررسی شبهات دینی موجود است اما برای کسانی که پیش فرضشان عدم وجود خداست اینگونه وبسایت ها کارایی ندارد چون اینگونه وب سایت ها خود پیش فرضشان وجود خداست و بحث در این وبسایت ها یکطرفه می شود که شما سوال می پرسی و دیگری جواب می دهد بدون آن که طرف اول بتواند بحث را نقد کند اما در اینجا امکان نقد متقابل نیز وجود دارد هر چند افرادی که نظر می دهند شاید تخصصی در آن حوزه ندارند

و نتیجه بحث حتی اگر بحث به جنجال کشیده شود این است که افراد متوجه می شوند که درجامعه ای که آن ها زندگی می کنند افرادی با عقاید متفاوت وجود دارند و اگر می خواهند که عقایدشا ن در آن جامعه دچار زوال نشود باید در مورد عقایدی که دارند بیشتر مطالعه کنند

و به بالا بردن میزان مطالعه افراد حاضر در وبلاگ کمک کند.

به محمد پارسا:

این چه نحوه ی استدلالی است برادر

اگر کسی قرار باشد چیزی را اثبات کند آن کسی است که ادعا می کند آن چیز وجود دارد نه کسی که بحث در مورد عدم وجود می کند

آن یکی استدلال هم که هنوز مبدا آفرینش کشف نشده است هم بی مایه است چون می توان گفت که شاید در آینده کشف شود و حتی اگر اثبات شود در آینده هم نمی توان کشف کرد این هم وجود خدا را ثابت نمی کند.

به رادمهر خسروی :

تعریف عبادت کردن یعنی چه؟

این که خدا تنها  انسان را آفرید تا او را عبادت کند یعنی چه؟

تعریف نیاز چیست ؟

آیا نیاز به این معناست که عاملی است برای علت کنش های  ارادی در موجودات زنده؟

ببین دوست عزیز به نظر می آید که تو کمی در فلسفه مطالعه داشته ای چرا از معنای متعارف کلمات را به عنوان معنای اساسی معرفی می کنی ؟

آیا عبارت اینکه به خدا قرض الحسنه دهیم نمی تواند یک استعاره باشد ؟

معنای کلمات تنها معنایی نیست که به عنوان معنا آن کلمات نزد عموم پذیرفته شود ضمنا از نظر من قرآن به گونه ای نوشته شده که به ازای میزان تفکر در آن شما فهم از آن پیدا می کنی یعنی کلمات معنی صلب و مشخصی ندارند و همین هم موجب می  شود که قرآن برای زمان های مختلف کاربرد داشته باشد .

پس مباحثی که برآنها دلالت می کردی اینگونه مورد اشکال قرار می دهم .

صبر کنید صبر کنید 

کاربرای محترم و عزیز این کلیپ صرفا برای این بود که بدونیم دنیای ما چقدر کوچیک هست و راجب جهان های دیگر بدانیم و بدانیم وقتی که در نماز  می گویی رب العالمین پروردگار جهانیان متوجه بزرگی دنیا بشیم  و منظور از  جهانیان بدونیم چی هست  و قدرت خدا رو درک کنیم 

بیایید یک بارم که شده  با دید باز به همه چیز نگاه کنیم و از مطالب برداشت خوب کنیم بابا ائمه هم گفتن به تمام گفته ها گوش بدهید شاید برای تو یک نفر پندی داشته باشد که راه سعادت دنیاو اخرت باشه 

شیطان هزار وسه پند به حضرت موسی ع گفت که ندا امد از جانب خدا که هزار پند ان دروغ و سه پند ان سعادت دنیا اخرت است 

پس  بجای اینکه برای حرف های هم سپر بشید خوب گوش کنید  و راجبش مطالعه بفرمایید  دلیل مدرک از بزرگان  بیارید نه اینکه صرف نظرات کوچه بازاری بیان کنید 

در ضمن این  سخنرانی چندین جلسه هست لطفا اگه دوست داشتید تا پایان سخنرانی هارو گوش بدهید  باتشکر  

به رادمهر خسروی

ایه رو میگیری بدون توجه به علوم قرآن، تفسیر و...

داداش من

نتیجه گیری که کردی مطابق مقدمه های که چیدی نیست. یعنی این مقدمه و نتیجه خودش دارای اشکاله.

دوما الا  که گفتی تاکید قوی هست!! در صورتی که تاکید قوی نیست بلکه الا حرف استثنا هست و این جمله(آیه) استثنای موجبه هست. پس با ایات دیگه تناقص نداره

 سوما

درباره قرض بخدا چون همش میگی تناقض تو قران هست و بیان کردی میگم

قرض حسنه که خداوند فرمود

یعنی انفاق فی سبیل الله. حتما برید ترجمه و تفسیر بخونید

اگه هم خدا این نوع قرض رو بخودش نسبت داده اَهم بودن(این مسئله فوق العاده مهم و دارای ثواب زیاده)  انفاق رو میرسونه. شان‌نزول آیه رو هم‌بخون

بدون در نظر گرفتن نقش کلمات و بدون خوندن تفسیر و شان نزول میگی تناقضه

درباره آفرینش حتما تفسیر بخونید و براحتی به خدا تهمت نزنید در کنارشم علم کلام بخونید و تحقیق کنید

چون این چیزای که بخدا نسبت دادید از خدا قبیح است و علم کلا ثابتش کرده.

۱۴۰۰ سال بدترین دشمنان اسلام هم نتونستن به قرآن ایراد بگیرن چون ایرادی نداره 

به رادمهر خسروی:

اگه براتون مقدوره یه مقدار از حال و هوای اینکه دیگران چی میگن بیرون بیایید و ببینید که خود متن قرآن چی میگه. خب در نصف سوره های قرآن واژه عبد و مشتقاتش بکار رفته. آیا تا حالا همه آیات رو بررسی کردید ؟ شاید به جواب تون رسیدید.

به رادمهر خسروی

 راستی

ترجمه آیه رو طبق خودتون نگید.

"""مَنْ ذا الَّذِى یُقْرِضُ اللّهَ قَرْضَاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ

کیست که به الله قرض الحسنه بدهد تا چند برابرش را پس بگیرد.""

این ترجمه شما اشتباهه

کیست به خدا قرض نیکویی دهد تا خدا آن را برای  او چندین برابر کند

ممنون بابت اشتراک مطلب مفیدتون. 

یکمشو گوش دادم و این جملات زیبا بودن:

تا متوجه نشیم که خدا چیا آفریده ، دلیل آفرینش خودمونو درک نخواهیم کرد. 

و اینکه  خداوند تمام این دنیا رو فقط به خاطر ما انسان ها  افریده خیلی هیجان انگیزه ! اما سوال اینکه ایا قراره با برپایی قیامت تمام این ستارگان و سیارگان از بین برن؟

همچنین در یک قسمتش گفته شد خدا با گفتن یکی از اسما خودش باعث شده که تمام ستارگان و سیارگان در جایگاه خودشون قرار بگیرن و این نظم در جهان ایجاد بشه ولی به انسانی که همه اسما داده شد، هنوز نفهمیده که دلیل افرینشش چی بود و همچنان میخوات همه چی رو انکار  و ناسپاسی کنه! 

اما یه پیشنهاد دارم ، کلیپ ها عالی هستن فقط اگر در کنار صوت ، خلاصه یا نتیجه ای ازاون کلیپ ها هم گذاشته بشه خیلی خوب میشه .  

بهترین کامنت به نظرم کامنت
دوستدار حقه از کامنت هنگامه خانوم محمدی هم خوشم اومد بقیه دوستانم خوب گفتن

رادمهر خسروی اول روی اون آیه بحث میکنه بعد که نمیتونه ثابت کنه طبق اون آیه خدا نیاز به پرستش داره بحثو از قرآن منحرف میکنه شروع به بحث فلسفی میکنه که اگه خدا احتیاج به پرستش نداشته چرا خلق کرده

باباجانه من آخه چرا ما خدا رو با انسان مقایسه میکنیم که هر کاری میکنه به خاطر سود و منفعت شخصی میکنه؟

خدا وجودیه که کمال مطلقه و نقص نداره نیاز داشتن یعنی نقص و کسی که نقص داره خدا نیست

این سوال که خدا چرا خلق کرده از اساس سوال باطلیه

چون اولا نمیشه بهش پاسخ داد چون واسه اینکه بفهمی هدف خدا چی بوده باید بتونی خدا رو بشناسی ولی خدا رو نمیشه شناخت چون
خدا بی نهایته و انسان محدوده

چیز محدود نمیتونه به چیز بی نهایت مسلط بشه پس چیز محدود نمیتونه چیز بی نهایت رو بشناسه 
پس وقتی نمیتونیم خدا رو بشناسیم مسلما نمیتونیم بگیم هدفش چی بوده از خلق جهان

حالا فکر کن بشر از شناخت خدا عاجزه ولی یه عقل کلی هم پیدا میشه که مدعیه خدا رو از خودشم بهتر میشناسه و خبر داره خدا از روی نیاز خلق کرده این دیگه خیلی نوبره

این آدم خدا رو با انسان مقایسه میکنه استدلالش اینه که چون انسان همه کاراش به خاطر سود و منفعت شخصیه پس خدا هم حتما همینجوریه 

ولی خدا با انسان فرق داره حالا

اگه تو کلا به وجود خدا باور نداری بحثش جداست ولی اصولا خدا کسیه که نیاز نداره و کمال مطلقه 

 به ماه اسمان

تاحالا به زندگی ایت الله بحجت رح توجه کردین یا افراد دیگری هم چون ایت الله کوهستانی رح و ایت الله قاضی و ...و افرادی هم چون این افراد.. شنیدید که این افراد می تونستن انسان های زیادی رو شفا بدن چیز هایی میدیدن که ما نمی بینیم و طی العرض داشتن  خوب همه ما هم می تونیم به این مقام ها برسیم حتی این چیز ها هنوز برای انسان ها خیلی مقام رفیعی نیست پس انسان در وجودش چیز هایی داره که اونو برترین مخلوقات کرده  چیز هایی که با فرج امام زمان عج شکوفا میشه   اون افراد با ریاضت وعبادت به اون مقام ها دست پیدا کردن  اما با ظهور امام مهدی عج  همه یاران ایشون   به این مقام ها  میرسیم  درست است که نام های خدا درون انسان هست اما انسان های انگشت شماری تعداد اندکی از این اسم هارو درک کردن  مثل افراد بالا که ذکر  کردم  

به شکاک شکاک

درست میگید تا به حال با این دید به سایتهای پرسش پاسخ نگاه نکرده بودم

ولی میدونید من عقیده دارم یک دین یا فرهنگ غالب در یک جامعه ممکنه به هیچ وجه موردعلاقه من نباشه و من حتی اون رو غیرعقلانی بدونم ولی مثلا خود من اگه رفتم تو یه جامعه هندو یا بودا یا حتی بت پرست و بی خدا سعی میکنم به عقایدشون احترام بذارم چون یکی از اصول اخلاقی همینه، مدام عقاید اون جامعه رو زیر سوال نمی برم‌.

ولی تو جامعه ما یک سری افراد به خاطر نظام سیاسی حاکم، از اسلام خشمگین شدند و خشمشون از حکومت و اعمال سیاستمداران رو به اسلام وارد میکنند خوب اگه کسی از حکومت شاکی هست باید حکومت رو نقد کنه، مثلا من خودم حکومت لیبرال می پسندم و خیلی هم نقد به سیاستمدارها دارم ولی هیچ وقت این نقد و خشمم رو به دین مردم ربط ندادم.

توی بحث مبدا و ماشین زمان آفرینش ، خود دانشمندان خارجی هم دیگه از یه جایی به بعد وارد فلسفه میشن . خب حالا منطقی هم فک کنیم ، ما درون یه مجموعه کامل زندگی می‌کنیم ، چقد کامل؟ انقدری کامل که بحث فراتر از علت و معلول (cause and effect ) هست و می‌فهمیم اون مجموعه کامل که سرچشمه همه چیز هست ، در مورد خودش ، شروع زمان وجودش ، زمان صفر بوده و این یعنی هیچ علتی توانایی ایجاد تغییری قبل از اون نمیتونسته داشته باشه . البته که این مجموعه کامل ، بی نیاز از معلول‌های خودش هست ، چون "نیاز" در مورد مجموعه ناقص تعریف میشه .

اینم در ادامه خوبه بگم ...این مجموعه کامل در نهایت به یک چیز یکتا خلاصه میشه . اگه کسی این چیز رو قبول نداشته باشه ، ازش بپرسیم چطوری این جهان هست؟(در مقابل این که می‌تونست نباشه). احتمالا میگه : 《یه روزی "دلیلش" کشف میشه》 ... یعنی "چیز" خودش رو معرفی میکنه با واژه دیگه ای... خب حالا فارسی زبان‌ها نام اون "چیز" رو گذاشتن "خدا" ، ترکیب دو واژه "خود" و  "آ" ، اینجا آ همون کارواژه "آمدن" هست. یعنی چیزی که وجودش از خودش میاد.

(اگه کسی پاسخی داشت و من نبودم ، می‌تونه به لینک کنار نامم خبر بده ، علامت زنجیر ، وبلاگ ، تماس)

به رادمهر خسروی:

استدلال تو خدا ما را آفرید یا دلیلی داشت که می شود به آن دلیل نیازمند طبق تعریف تو از نیاز که من در کامنت قبلی ام به آن اشکال گرفتم اما تو پاسخی ندادی یا عبث آفرید پس در اینجا در وجود خدا ما تناقض داریم

ابتدا باید بار دیگر بگم که ما در دین یکسری نظریات  داریم مانند وحدت وجود که به این معناست که همه ی ما جزیی از خدا هستیم که در صورت قبول  این فرضیه اصلا ابهام تو وارد نیست.

اگر هم آن را درست ندانیم به این صورت می توان این ابهام را رد کرد

این بخش را از حرف های دکتر سروش است :

تو فرض کن یک هنرمند نقاشی می کشد و آن نقاشی ها را به هیچ کس نشان هم نمی دهد آیا آن فرد نقاشی می کشد چون دلیلی دارد؟

نه آن فرد نقاشی می کشد چون هنر از درون  وجودش می بارد نه این که دلیلی دارد این استدلال را می توان به خدا هم تعمیم داد که تمایل به آفریدن در درون خدا وجود دارد و خداوند دلیلی برای آفرینش ندارد.

به الاناز :

با قسمت دوم حرفتون موافقم ولی قسمت اول حرفتون به نظرم دو اشکال دارد 

اول : وقتی ما بجایی سفر می کنیم ابتدا ویژگی های آن سرزمین را می دانیم و با دانستن به آن سرزمین می رویم پس خودمان انتخاب کرده ایم که با ویژگی هایی که آن سرزمین دارد به آن سرزمین مسافرت کنیم و از نظر قانونی هم شرایط یک مسافر را داریم نه یک کسی که در آن سرزمین بدون میل خودش به دنیا آمده و شرایط یک شهروند را دارد.

دوم: بیشتر ادیان حال حاضر در جهان یکسری ساحت های اجتماعی دارند که اسلام هم از آن ادیان در این موضوع جدا نیست که شناخته شده ترین ساحت اجتماعی در اسلام امر به معروف و نهی از منکر است اما صحبت شما به گونه ای است که انگار دین یک موضوع کاملا شخصی است که در زندگی افراد دیگر جامعه هیچ تاثیری ندارد .

به نظر من پویایی و رشد یک تفکر زمانی بوجود می آید که یک تفکر مورد نقد قرار بگیرد اگر دین را هم در ساحت تفکر قرار دهیم این نتیجه برای دین هم هست

تا زمانی که کسی چیزی را نقد می کند و به کسی یا گروهی توهین نمی کند آن نقد ارزشمند است .

اووووو مای گاد  

 به شکاک ها

خدا می افریند چون عشقش می کشه !!!عجب ببببب 

واقعا عجب صبری خدا دارد 

خدا مگه مثل ادما فکر می کنه که بخواد بیهوده کاری کنه واقعا اگه هر کی چهار تا حرف زد از قضا چهار تا مثل خودش تائیدش کردن و شد پرفسور یا دانشمند دیگه هرچی بگه درسته چون پرفسور یا دکتره  🤯چندی پیش یک دانشمند اومد وجود نداشتن خدا اثبات کرد  البته برا مثل خودشو ..یعنی چند سال بشین فکر احمقانه کن که بیای بگی خدا نیست در صورتی که یک ساعت بشین فکر کن  که بابا یه انگل کوچیکم بدون دلیل افریده نشده حتما خالقی داره 

به راد مهر خسروی

کسایی که میگن خدا باید به من اینو بده و انتظارات بی جا دارن از خدا 

تو خودت به یکی از اول عمرت  محبت کن کمکش کن بعد یک روز نتونی کمکش کنی  اون طرفم دری وری بگه به خودت و هفت جد ابادت بعد تو چی میگی 

میگی عجب ادم نمک نشناس بی صفتیه معلوم بود به خاطر کمک منو دوست داشت نه خوده واقعیمو  دیگه هم سمتش نمیری  

حالا خدا ادمارو امتحان ازمایش میکنه تا ادمای وارسته و قدر شناس واقعی از ادمای قدر نشناس جدا بشن  هرکی رو خدا دوست داشت کمتر بهش داد مگه افرادی که بالاترین درجه رو داشتن در بندگی و سختی کشیدن خدا دوستشون نداشته مثل ۱۴ معصوم بزرگ وار  

برو ببین کسی که دنیا و همه عالم ها همه همه همه موجودات داخلشو می افریند ایا برای (پاچه خواریست این صفت زشت و ناروا )ایا این حرف درست است در باب کسی  که ستارگان و موجودات و هر چیز دیگر با یک اسم او رام شدن   

در ضمن برید سوره مائده ایه ۵۳ یا ۵۴ بخونید که هر کجای  دنیا یک نفر پرچم اسلام بذاره زمین  یک جای دیگه دنیا  یکی دیگه اونو بلند می کنه پس فکر نکنید اگه بگید من کافر شدم یا اعتقاد به هیچ امامی ندارم خیلی  اسیب به دین اسلام می زنه و باخدا جنگ داره   بدونین افراد مسیحی یهودی و  بی دین کشورای دیگه دارن خدا پرست و عاشق ۱۴ معصوم  می شن   

به درخشنده

دقیقا صحبتتون درسته.  من همیشه داستان انسان های که کارهای عجیب و باور نکردنی انجام میدادن برام هیجان انگیز بود. 

مثلا شمس تبربزی رو میدونسم که روی اب راه میرفتن ، یا اونایی که ریاضت زیادی میکشیدن میتونن با چشماشون یه قاشقو خم کنند یا سرما یا گرمای زیادی رو تحمل کنن ، 

دقیقا تو وجود همه ی ما استعدادهایی هست که همه رو با تمرین و تلاش میتونیم شکوفا کنیم حتی خودمم یه مدت تو فکر این بودم که اموزشهای مراقبه و یوگا رو یادبگیریم شاید تونسم با چشمام یه قطارو نگه دارم خخخخخخ

اما برای رسیدن به اون درجات بالا واقعا نیاز به داشتن یک استاد و راهنما و تلاش و پشتکار زیاده .
مثلا زندگی نامه یکی از همین افرادی که با مراقبه تونسته بود به هر چی میخواست برسه یه شخصی به نام دانداپانی هست که این شخص باوجود اینکه تا مقطع بالای تحصیلی خونده بود همه چی رو رها میکنه و به مدت فکر کنم 8 سال در بالای کوهی به مراقبه میپردازه که الانم یه سری توانایی های خارق العاده ای دست پیدا کرده . 
خب مطمنن انجام این کارهای خارق العاده مربوط به شناخت روح هست که با قدرت روح ، میتونن بر جسمشون مسلط بشن . 
و دقیقا به درستی اشاره کردین. زمانی که امام زمان ظهور میکنه همه ی این اسرار ، بازگو میشه 

همونطور که امام صادق هم فرمودن
لْعِلْمُ سَبْعَةٌ وَ عِشْرُونَ حَرْفاً فَجَمِیعُ مَا جَاءَتْ بِهِ الرُّسُلُ حَرْفَانِ، فَلَمْ یَعْرِفِ النَّاسُ حَتَّى الْیَوْمِ غَیْرَ الْحَرْفَیْنِ، فَإِذَا قَامَ الْقَائِمُ ع أَخْرَجَ الْخَمْسَةَ وَ الْعِشْرِینَ حَرْفاً فَبَثَّهَا فِی النَّاسِ، وَ ضَمَّ إِلَیْهَا الْحَرْفَیْنِ حَتَّى یَبُثَّهَا سَبْعَةً وَ عِشْرِینَ حَرْفاً (مختصر البصائر، ص 320)
علم، بیست و هفت حرف است. همه آنچه تا به امروز رسولان الهی آورده اند، تنها دو حرف است و مردم بیش از این دو حرف نمی دانند. هر گاه قائم ـ عج الله تعالی فرجه الشریف ـ قیام کند، بیست و پنج حرف دیگر را به اضافه آن دو حرف ارائه و در میان مردم اشاعه و آموزش می دهد.

به شکاک شکاک

نکته اولتون رو روش فکر کردم و خودم رو جای یه شهروند کشوری با عقاید مختلف خودم گذاشتم، راست میگید اگه من شهروند کشور این چنینی بودم و یک سری اعمال دینشون رو تحت قانون به من تحمیل میکرد، خشمگین میشدم 

و برای نکته دومتون: من امر به معروف و نهی از منکر رو قبول دارم ولی این امر یکسری احکامی داره مثل اینکه بین مسلمین هست و احتمال تاثیرگذاری باید باشه (اگه اشتباه میگم احکام رو لطفا درستش رو بگید.)

فکر نکنم برای کسی که کاملا اعتقادی به دین اسلام نداره، بحث امربه معروف و نهی از منکر مطرح باشه.

واقعا من نمی دونم کی می خواهیم بزرگ بشیم و بفهمیم که واسه مطرح شدن و تیپ تعقل برداشتن ، راهش این نیست که از روی عدم آگاهی شروع کنیم آیات الهی رو دربارش جفنگیات گفتن.

اجازه بده عقلت برگرده سرجاش ، بعد متوجه میشی که شیطان قصد داشت تو چه چاه بی انتهایی پرتت کنه. اندکی صبر کن سحر نزدیکه.

به رادمهر خسروی :

نه دوست عزیز جواب همه راکه دادی جواب من راهم بده

اتفاقا خیلی هم خوشحال می شوم که یک چیزی یاد بگیرم

نیازی نیست هم که خیلی وقت بگذاری برای این حقیر پاسخ کوتاه هم بنویسی قبول است.

نمی خوای که خدای نکرده با عقل ناقصم فکر کنم که از بحث داری فرار می کنی؟

به درخشنده:

من ابتدا نظریه وحدت وجود را مثال زدم

بعد استدلال دکتر سروش را

و گفتم این استدلال برای من نیست برای دکتر سروش است

خدا موجودی را نمی آفریند چون عشقش می کشد خدا موجودی را می آفریند چون عشق به آفرینش در وجود خداست 

چرا چون اگر بی نیازی خدا را در نظر بگیریم اگر خدا هدفی برای آفرینش داشت به آن هدف خدا نیازمند بود مثلا در مثال شما این سوال پیش می آید که خدا برای چه می خواست انسان های خوب را از بد تمییز دهد

عبث بود ؟

اگر دلیلی داشت چه دلیلی بود که خدا انسان هایی را خلق کند و خوب ها و بد های آن ها  را از هم تمییز دهد؟

چرا بهشت را برای آن ها آفرید ؟

که چه شود یک گروه بروند بهشت یک گروه بروند جهنم؟

اصلا دلیلش برای آفرینش سایر حیوانات و اشیا  چه بود آن ها را هم می خواست از هم تمییز دهد؟

هر هدفی برای رفع یک حاجت خواهد بود و بی نیازی خدا را زیر سوال می برد 

اما گفتی اگر هر کی یک حرفی زد و چهار نفر مثل خودش تاییدش کردند آیا می شود دکتر و پروفسور هر چی بگه درسته چون دکتر و پروفسوره؟

نه اما اگر کس دیگری نظری دارد می تواند نظرش را بگوید و این ابهام را بر طرف کند 

نه اینکه نشناخته نظرات دیگران را بی ارززش بداند

خودت گفتی نظرات کوچه بازاری نیاوریم

پس بگذار سوالی را که رادمهر پرسید را یکبار دیگر کامل تبیین کنم تا سوال کاملا مشخص شود و بعد از آن به جواب های داده شده بپردازم 

سوال این است که آیا اینکه خدا باتوجه به اینکه ما را آفرید و همچنین بی نیاز مطلق است پارادوکس ندارد ؟

از طرفی خدا ما را آفرید پس حتما یک دلیل داشته و ضمنا هر دلیلی که خدا داشته باشد خود می شود

هدف خدا از آفرینش که نیاز خدا برای رسیدن به آن هدف را نشان می دهد

در ضمن این استدلال که تناقض فلسفی برای وجود خدا وجود خدا را رد نمی کند که دوستان زیادی به آن اشاره کردند خود دارای اشکال اساسی است چون در این صورت دعوت خدا برای تامل در قرآن زیر سوال می رود و می توان گفت که در اینجا خدا کار عبث کرده چون انسان ها با فهم خود قابلیت درک مفاهیم را ندارند و عملا فکر کردن درباره ی مسایل بی دلیل است چون تناقضات فلسفی عدم وجود را ثابت نمی کند .

اتفاقا من خوشحال هم می شوم نظرات دیگری برای این موضوع را بشنوم .

اما هماطور که تو نظر من را نقد کردی اجازه بده که من هم نظر تو را که به رادمهر دادی را نقد کنم نه اینکه تو را فاقد استدلال بدانم نه همانطور که خودت گفتی که شیطان هزار و سه پند داد.....

شاید یکی از نقدهای من هم بکارت بیاید .

با توجه به نظرات آقای رادمهر بنظر می آید که ایشان خداناباور باشد

پس ایشان فرض می کند که خدایی وجود ندارد و ویژگی های گفته شده درباره ی خدا در قرآن خود متناقض است و این هم موجب می شود گفته ی خود را تایید کند

پس اجازه بده این جا کمی من از نظر خودم شبیه رادمهر فکر کنم و با نظام معنایی او قضیه را تحلیل کنم.

شما میگی

کسایی که میگن خدا باید به من اینو بده و انتظارات بی جا دارن از خدا 

"تو خودت به یکی از اول عمرت  محبت کن کمکش کن بعد یک روز نتونی کمکش کنی  اون طرفم دری وری بگه به خودت و هفت جد ابادت بعد تو چی میگی 

میگی عجب ادم نمک نشناس بی صفتیه معلوم بود به خاطر کمک منو دوست داشت نه خوده واقعیمو  دیگه هم سمتش نمیری  

حالا خدا ادمارو امتحان ازمایش میکنه تا ادمای وارسته و قدر شناس واقعی از ادمای قدر نشناس جدا بشن  هرکی رو خدا دوست داشت کمتر بهش داد مگه افرادی که بالاترین درجه رو داشتن در بندگی و سختی کشیدن خدا دوستشون نداشته مثل ۱۴ معصوم بزرگ وار "

خدا چرا می خواهد انسان ها را از هم جدا کند؟

آیا نیاز به برطرف کردن هدف خدا از آفرینش انسان خود یک نیاز نیست؟

آیا آن تناقض ابتدای متن برطرف شد؟

اصلا این جواب دارد به کدام سوال جواب می دهد؟

بعد گفته اید 

"برو ببین کسی که دنیا و همه عالم ها همه همه همه موجودات داخلشو می افریند ایا برای (پاچه خواریست این صفت زشت و ناروا )ایا این حرف درست است در باب کسی  که ستارگان و موجودات و هر چیز دیگر با یک اسم او رام شدن   

در ضمن برید سوره مائده ایه ۵۳ یا ۵۴ بخونید که هر کجای  دنیا یک نفر پرچم اسلام بذاره زمین  یک جای دیگه دنیا  یکی دیگه اونو بلند می کنه پس فکر نکنید اگه بگید من کافر شدم یا اعتقاد به هیچ امامی ندارم خیلی  اسیب به دین اسلام می زنه و باخدا جنگ داره"  

خب زمانی که آقای رادمهر خسروی قبول ندارد خدا را پس شما دارید از کدام خدا دقیقا حرف می زنید ؟

از خدایی که قرار بود تناقض اولیه را درباره وجود او حل کنید و هنوز این کار را نکرده اید؟

  "بدونین افراد مسیحی یهودی و  بی دین کشورای دیگه دارن خدا پرست و عاشق ۱۴ معصوم  می شن"

منبع؟

البته این سوالات  نقد هایی بود که من تلاش کردم با استفاده از نظام معنایی ایشان به جواب شما بدهم 

نمی دانم ایشان تا جه حدی موافق باشند.

البته این جواب من به این دلیل بود که شما فرمودید نظرات کوچه بازاری نیاورید .

اگر نظری دارید خوشحال می شوم که بشنوم.   

شاید نقدی به حرف های من باشد که جواب من به درخشنده که بنظر می آید در این بحث با من هم نظر است به مراتب بیشتر از آقای خسروی است دلیل آن هم این است که من ضعف استدلالی برای طرف بازنده را مهمتر قدرت استدلالی طرف برنده برای پیروزی  در بحث می دانم(امیدوارم که این موجب نشود که کسی فکر کند که من فکر می کنم که  آقای خسروی در این بحث برنده شده)

به رادمهر خسروی

داداش من

شما دنبال حقیقت نیستی

میدونی چرا چون کسی که دنبال حقیقته میاد سوال میپرسه نه اینکه تخریب کنه. 

ولی یه چیزی بهت بگم با این توهینا به خدای متعالی چیزی از خدا کم نمیشه. فکر کردی اگه بنده ای نباشه عبادت کنه چیزی از خدا کم میشه؟!!! 

ولی توصیه من به شما انسانیت هست. انسانیت هم ربطی به دین خاصی نداره. هرکسی به هر عقیده و مذهب و دینی باشه یا اصلا کافر باشه بخدا اعتقاد نداشته باشه ولی یه چیزی این وسط مهم میشه از نظر هر انسانی توهین کردن ممنوع. اینو انسانیت هر انسانی میگه، که به طرفت با هر عقیده ای هست احترام بزاری و به اون  عقیده ای که داره نباید توهین کنی مخصوصا الله.... این احترام رو درون خودتون قوی کنید

طعم عبادت کردن رو بچش. عبادت کردن لذت خاصی داره این لذتو تجربه کن‌ و درکنار برا رسیدن به واقعیت دست بکار شو‌

داداش من

بدون تعصب و توهین و دیکته کردن، حتما تحقیق کن 

چون هزار بار گفته بشه توی علوم قرانی هم تشابه. استعاره. کنایه و.. بکار برده شده، باز شما میای میگی خدا قرض میکنه. پس حتما بحث فصاحت و بلاغت قرآن رو مطالعه کن

کتاب های که 

گرچه شما بدون هیچ تحقیقی حرفای آبکی میزنید

مطمئن باشید کسی که خدا رو قبول داره با این صحبتای شما هیچ چیز براش غیر قابل انکار نمیشه. اگه هم کسی براش سوال بوجود بیاد میره پی مطالعه و پرسش نه تخریب کردن. پس به خودتون زحمت ندین برای تخریب... چون فقط خودتون گرفتار میشین

کتاب های که غربیها درباره قران گفتن رو حتما مطالعه کن حتی غربی ها درباره قران کتاب نوشتن.

به الاناز:

تا اون جایی که من می دانم حرف شما راجع به امر به معروف درسته ولی مشکل کار اینجاست که اکثر افراد مسلمان نمشوند بلکه مسلمان به دنیا می آیند یعنی خواه و نا خواه در برابر امر به معروف و نهی از منکر قرار دارند مضاف بر اینکه نمی توانند علنا تغییر دین خود را اعلام کنند 

هر چند کمی که فکر می کنم میبینم که مثال امر به معروف خیلی مثال خوبی برای این مورد نیست و مثال های دیگر مثل حجاب اجباری و حرمت خوردن غذا در ملاعام در ماه رمضان مثال های بهتری است برای آن موضوع

راستی استدلال هاتون و مثالاتون اصلا قابل توجیه نبود واقعا هم آبکیه  مخصوصا مثال پادشاه و پاچه خواری و ربطی برا اینکه بگیم خدا نیازمنده نداره یعنی نمیشه توجیه کرد

هرکس مینونه نظراتی برای خودش داشته باشه. بحث خیلی فایده داره. البته ممکته فایده نداشته باشه. من اینجا حرف اشتباهی نمیزنم. بحث ها گاهی پرثمره. میشه به آسمون نگاه کرد و خدا را اثبات نکرد و میشود به زکین نگاه کرد و خدا رو ثابت کرد هر چی هست خدا هست یخایم یا نخایم بحث کردن بی فایده است ولی در کل خوبه. زندگی از آنچه که بهش فکر میکنیم به ما نزدیگگتر است پس باید پیش گیری قبل از وقوع کرد. از مذهبی ها خیلی تعجب میکنم. میشه گاهی ساکت بود و حرف زد  و  به نتیجه فکر کرد خدا ما را میبیند پس تقوای الهی پیشه گنید

اقاو یا خانم شکاک  شکاک 

بنده منظوره بدی نداشتم شاید برای این گفتم به شکاک ها یعنی مخاطبم همه  کسایی بوده که قبول نداشتن 

بعد چرا زدید شکاک شکاک ؟حرفاتونو نمی فهمم نسبت به اسم کاربریتون ؟

بنده زمانی که این متن گذاشتم تصورم  نمی کردم که شاید افرادی هم باشند که اول وجود خدا را باید برایش اثبات کنیم کاری که رسالت پیغمبران بود و با فرض اینکه الان همه خداشناسن گذاشتم  فکر می کردم مباحث ما بیشتر راجب افرینش و پیدا کردن هدف زندگی خودمون باشه 

اینکه گفتم نظر همه رو گوش بدیم چون  کار همه انبیا و امامان بوده پس اونا نسبت به خدا عاشق تر بودن تا به نسبت ماها اما با احترام و ادب گوش و پاسخ میدادن .. درست... شاید من با این مطالب از کوره در رفتم چون برای یک لحظه فکر کردم چرا این اقا فکر می کنه همه خوش و خرم هستن و فقط این اقا سختی کشیده و احساس می کنم خدا را قبول داره فقط داره با خودش می جنگه 

چرا این اقا خدا را با انسان مقایسه میکنه ؟

بی احترامی وبی حرمتی نشه به همه امااگه اینطوره پس مقایسه  حیوان با انسان هم فرقی نداره دوتا شون عقلشون و علمشون  یکیه درسته ؟ اگه نسبت علم خدا با انسان یکی باشه 

درضمن اگه اقای رادمهر به سخن رانی ها گوش دادن پس هنوز هم براشون مهم هست  که پی گیرن و باور هاشونو از دست دادن  اگه نه صرفا دوست دارن که همه هم عقیده ایشون بشیم که واقعا اشکال داره چون کافر اونی نیست که به خدا ایمان نداره اونیه که مدام بخواد دیگران با خودش به بی ایمانی بکشه  ما یک مورد مذهبی نما داشتیم که به یک باره بی دین شد شدید اما چکار ها نکرد فقط نزدیک ۵ و ۶ نفردر فامیل  به بی دینی مطلق کشوند و واقعا بدبختشون کرد و کلا ادمای عصبی شدن  بعضیا کارشونو از دست دادن خوب تو اگه ایمان نداری درست چرا بقیه رو از زندگی کردن  میندازی 

یه بنده خدایی داشت از بدی نماز می گفت که دروغه اصلا بهشت و جهنم نیست  یک ساعت بعد داشت به بچش می گفت چرا نماز نمی خونی منم با خنده گفتم یکم پیش داشتی کفر می گفتی گفت من از روی فشار زندگیم گفتم بدبختیم حقمه اما این حق نداره از اعتقاداتش دست بکشه  خودشو بدبخت کنه 

درکل اگه ایمان نداری و مطمئن هستی که بر نمی گردی و می خوای با این هدف دیگران مثل خودت کنی  که مشکل داره و در علم ما و توان ما نیست شمارو توجیه کنیم برو سراغ یک ایت ایت الله چون درسشو خوندن برای ایجور ادما  ولی اگه ایمان نداری می خوای بقیه کمکت کنن تا درک کنی و راهکار نشونت بدن  بحث کنید 

 گفتید منابع برید تو اینترنت بزنید  حالا چند تا از ادما معروف میگم  ولی ادمای عادی  رو که تو اینتر نت جار نمیزنن افرادی که مسلمان شدن زیاد میشناسم   اما منابع اندک 

ادواردو انیلی - سرمایه‌دار و میلیاردر ایتالیایی و مالک سابق مجموعه فیات- و مارلا کاراچولو بود. او زمانی که در نیویورک زندگی میکرد به اسلام گرویید[۲] و نام خود را به «مهدی» تغییر داد. ادواردو در ۱۵ نوامبر سال ۲۰۰۰ به طرز مشکوکی به شهادت رسید

آندریاس کامز،فیلسوفی آلمانی است که پس از برخورد تحسین برانگیزی که یک فرد مسلمان با او داشت تصمیم می گیرد، مسلمان شود.

کیم در یک مرکز اسلامی در سئول پایتخت کره‌جنوبی مسلمان شد و فیلم آن بیش از ۲.۵ میلیون بازدید داشت. او از چند هفته پیش گفته بود در حال تحقیق درباره اسلام است و پرسیده بود اگر مسلمان شوم چه اتفاقی خواهد افتاد؟!، پس از مدت کوتاهی هم خبر مسلمان شدنش در یوتیوب و در اوایل اکتبر منتشر شد.کیم جای عضو گروه TraxX و همچنین عضو گروه SM The Ballad بوده‌است، علاوه بر این او در چند تئاتر و سریال مشهور از جمله Missing و Touch Your Heart و Andante بازی کرده است.

گفتنی است، حضرت داوود (ع) پیامبر الهی را بسیار خوش صدا دانسته‌اند. به گونه‌ای که خداوند به هیچ فردی صدایی مانند او نداده و زمانی که داوود کتاب زبور را می‌خواند همه حیوانات به نزدیک او می‌آمدند و به صدای او گوش می‌دادند و پرندگان به سوی او می‎آمدند و حیوانات وحشی گردن می‎کشیدند تا صدای دلنشین او را بشنوند

ارنود فاندور از راستگرایان افراطی پارلمان هلند و یکی از سازندگان فیلم اهانت‌آمیز به پیامبر (ص) مسلمان شد. پس از پذیرش اسلام، به زیارت حرمین شریفین مشرف شد. وی از مسجد پیامبر (ص) زیارت کرد و وقتی به قبر پیامبر رسید اشک‌هایش جاری 

رابرت گیلهم، مشهورترین دانشمند یهودی و رئیس انستیتو آلبرت انیشتین و از بزرگترین متخصصان جنین‌شناسی در پی آشنایی با حکم عده زن در اسلام و اعجاز قرآن در تعیین مدت عده، به اسلام گرویده است

ژمی براون

برخی اعجاز علمی قرآن و تاثیر آن بر دانشمندان غربیپروفسورهایی که مسلمان شدند همین متنو بزن بالا میاد برات 

احمدالله که اینترنت دارید برید بزنید خیلیا هم تو اینترنت نیستن  

با توجه به اینکه آقای رادمهر خسروی اعلام کردند که از بحث خارج می شوند و به پاسخ های اینجانب اصلا جواب ندادند من چون ابتدا تمایل داشتم که بحث به صورت مناظره باشد ولی ایشان رفتند به همین دلیل جواب به ابهام ایشان را می دهم چون با تشکر از تمام دوستان فکر می کنم هیچ یک از دوستان به این سوال پاسخ کاملی ندادند 

و چون این حقیر دادن پاسخ به این ابهام را لازم می دید بنابراین تصمیم گرفتم پاسخ ایشان در یک کامنت هر چند طولانی بدهم.

طبیعی است که این نظر جواب این حقیر به ابهام است که کمی از اندیشه دکتر سروش در آن استفاده شده است 

ابتدا یکبار دیگر سوال را مطرح می کنم تا سوال به خوبی مشخص شود.

سوال این است که آیا این جمله که خدا ما را آفرید و همچنین بی نیاز مطلق است پارادوکس ندارد ؟

از طرفی خدا ما را آفرید پس حتما یک دلیل داشته و ضمنا هر دلیلی که خدا داشته باشد خود می شود

هدف خدا از آفرینش که نیاز خدا برای رسیدن به آن هدف را نشان می دهد و این نیاز نیز به خودی خود باعث می شود که خدا نیازمند باشد و این خود تناقض است. 

در ضمن این استدلال که تناقض فلسفی برای وجود خدا وجود خدا را رد نمی کند که دوستان زیادی به آن اشاره کردند خود دارای اشکال اساسی است چون در این صورت دعوت خدا برای تامل در قرآن زیر سوال می رود و می توان گفت که در اینجا خدا کار عبث کرده چون انسان ها با فهم خود قابلیت درک مفاهیم را ندارند و عملا فکر کردن درباره ی مسایل بی دلیل است چون تناقضات فلسفی عدم وجود را ثابت نمی کند.

اما جواب

 ما در فلسفه یک موضوع به نام فلسفه زبان داریم که در آن به بحث فلسفی در مورد زبان می پردازیم یکی از دلایل این کار اهمیت زبان است نه به این دلیل که ما از آن به عنوان ابزاری برای تبادل اطلاعات با جهان خارج استفاده می کنیم 

بلکه زبان خود ابزار ما برای تفکر کردن نیز هست یعنی افکار هم بمانند جملات در همان زبان در ذهن ما هستند 

در صورتی که شاید این ابزار ابزار مناسبی برای تفکر نباشد 

ما تمام کلماتی را که در زبان متداول از آن ها استفاده می کنیم معمولا برای اشاره به جهان خارج ساخته شده اند

چون اصولا تبادل پیام را با جهان خارج انجام می دهیم بنابراین کلمات در زبانی که به دلیل ارتباط با جهان خارج ساخته شده است بدیهی است که به جهان خارج اشاره کند یکی از این کلمات کلمه نیاز است این کلمه در معنا برای اشاره به جهان خارج است 

 اجازه بدهید چند مثال بزنم

من نیاز به پول دارم 

در اینجا کلمه نیاز اشاره به پول می کند که ماهیتش در جهان خارج است .

حال یک مثال کمی مبهم 

من نیاز به جویدن دارم 

فرض کنید شخصی این جمله را به شما بگوید با اینکه این جمله مبهم است در شما این فکر بوجود می آید که این فرد برای جویدن نیاز به کمک از جهان خارج دارد حال آن می خواهد کمک مالی برای تعمیر دندان هایش باشد یا هر چیز دیگر 

حال اگر فرد این جمله را بخودش بگوید یعنی چه؟

در اینجا هم آن فرد دندان هایش را از وجود خودش جدا در نظر می گیرد و این جمله را بکار می برد 

در کل کلمه ی نیاز زمانی بکار می رود که اشاره به محیط خارج باشد 

حال اگر ما نظریه وحدت وجود را در نظر بگیریم که معنا مختصرش این است که همه ما جزیی از خداییم که قضیه به خودی خود حل است اما اگر وحدت وجود را در نظر نگیریم چه می شود؟

من در اینجا از استدلال دکتر سروش استفاده می کنم که ایشان می گوید عشق به آفرینش در وجود خدا عامل آفرینش است ما در اینجا اگر این جمله را به عنوان پیش فرض در نظر بگیریم و این را هم در نظر بگیریم که هر چه در جهان است را خدا آفریده پس خدا همه چیز را از هیچ آفریده پس خدا انسان را هم از هیچ آفریده 

پس اگر این موضوعات را در نظر بگیریم ما تنها باید با توجه به ابهام موجود تنها به این موضوع پاسخ دهیم که 

آیا آفرینش خود پاسخ به نیاز عشق به آفرینش در وجود خدا نیست ؟

و اینکه عشق به آفرینش خود یک نیاز نیست ؟

که این جمله چون آفرینش درکل  خود از هیچ و از درون خداوند سرچشمه می گیرد کلمه نیاز اصلا برای آن اطلاق نمی شود چون کلمه نیاز ساحتش برای اشاره به جهان خارج است در صورتی خداوند از هیچ و از درون خودش آفرینش را انجام می دهد. 

پس به نظر من این مغالطه و ابهام بدلیل استفاده نا مناسب از کلمه نیاز و تعمیم آن از محیط خارج به درون ذات رخ داده است . 

طبیعی است که این جواب جواب من به ابهام است و طبیعی است که افراد دیگری پاسخ های دیگری به این سوال داشته باشند .

به درخشنده :

درباره اسم کاربری چون من قبلا این جا چند نظر با نام کاربری شکاک گذاشته بودم بعد از ثبت نام در بیان چون باید یک اسم و نام فامیل را ارسال می کردیم و این که شکاک را به  صورت جدا بنویسم  امکان پذیر نبود تصمیم گرفتم نام شکاک را دو بار تکرار کنم.

"چرا این اقا خدا را با انسان مقایسه میکنه ؟"

ببینید این آقا طبق نوشته اش خدا را رد نمی کند دارد اسلام را رد می کند و میگوید که در قرآن تناقض فلسفی وجود دارد که در کامنتم به شما کاملا آن را توضیح دادم تناقض فلسفی مثل معجزه نیست اعجاز در صورت قبول یک نظام معنایی خاص امکان پذیر است ولی تناقض فلسفی تنها در این صورت امکان پذیر است که ما بگوییم انسان قابلیت درک جهان را ندارد که این موضوع هم باز با خود قرآن مشکل دارد.

درباره ی تازه مسلمانان صحبت هایی را مطرح کردید 

ببینید این گزاره قبلی شماست 

  "بدونین افراد مسیحی یهودی و  بی دین کشورای دیگه دارن خدا پرست و عاشق ۱۴ معصوم  می شن   "

از این گزاره من چنین برداشت می کنم اگر جامعه مسیحیان و یهودیان و بی دین های کشور های دیگر را در نظر بگیریم این جامعه دارد به سمت مسلمان شدن پیش می رود .

بجز سیاستمدار هلندی و ادواردو آنیلی بقیه اعضایی که شما به آن اشاره کردید افراد شناخته شده ای نیستند و تنها در چند وب سایت به نام آن ها اشاره شده و حتی در مورد رابرت گیلهم به نظر می آید خبرگزاری فارس که نام او را ابتدا آورده خبر او را از روی سایتش برداشته و

https://rahyafteha.ir/4940/%D8%AA%D8%B4%D8%B1%D9%81-%D8%A8%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%85%D9%86%D8%AF-%D8%AC%D9%86%DB%8C%D9%86%E2%80%8C%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3-%DB%8C%D9%87%D9%88%D8%AF%DB%8C/

و در این لینک یکی از این وبسایت های باز نامشخص این خبر را رد می کند من هم خودم هر چه گشتم منبعی انگلیسی از این فرد نیافتم اگر شمادارید معرفی کنید

حال چون تعدادی فرد از یک جامعه مسلمان شده اند آیا می توان نتیجه گرفت که کل آن جامعه در حال پیوستن به اسلامند؟

طبیعتا چنین استقرایی غلط است 

چون تعداد بسیار کم است 

بگذارید یک مثال بزنم 

ما الان تعدادی از افراد را داریم که سابق مسلمان بودند و در حال حاضر دیگر نیستند 

مثل سلمان رشدی و ایان حرصی علی و افشین الیان و احسان جامی و....

حال می توان گفت که طبق این حرف چون تعدادی از مسلمانان بی خدا شده اند نتیجه گرفت که مسلمانان در حال بی خدا شدن اند خیر از این استدلال نمی توان چنین نتیجه ای را گرفت.

یا تعداد زیادی از افراد در شبکه کلمه می آیند و با اعلام نام و شغل قبلی خود اعلام می کنند که قبلا شیعه بوده اند و حال سنی شده اند آیا از این گزاره می توان استدلال کرد که تشیع در حال زوال است باز هم نه

اگر شما می خواهید در این مورد چیزی را ثابت کنید باید آماری بیاورید که در آن تعداد تازه مسلمانان در چند سال اخیر در حال رشد عجیبی باشد در این صورت تازه به این موضوع می رسیم که غیر مسلمانان در حال مسلمان شدن اند 

ببینید من در موردجامعه بی خدایان فکر می کنم که آمار این گونه افراد بیشتر از چیزی است که بنظر می آید دلایل من هم برای این موضوع این است ۱- صفحه اینستاگرام انجمن آتییست های ایران حدود ۷۰۰۰۰ دنبال کننده دارد ۲- شخصی خدا ناباور که کانالی در یوتیوب به نام زئوس را اداره می کند بیش از ۲۰۰۰۰ دنبال کننده دارد و بسیاری از کلیپ های او که درباره رد وجود خداست و ضدیت با اسلام است بیش از صد هزار بازدید دارد که این نشان می دهد شاید همانطور که بی خدایی در مسیحیت بوجود آمد شاید در اسلام هم این جریان شکل بگیرد و یکی از راه های مقابله با آن این است که افراد دیندار  کمی در فلسفه ورزی قوی تر شوند و حتی اگر کسی ابهامی مطرح کرد و آن ها پاسخ آن ابهام را نمی دانستند نیازی نیست جواب های نامناسبی دهند که بیشتر افراد دیندار را گروهی نشان دهد که از هر گونه فلسفه ورزی عاجزند و تنها یکسری حرف ها را طوطی وار تکرار می کنند.(عبارتی من در اینجا کلی است و خدای نکرده منظورم در اینجا جنابعالی نیستید.)

سلام،با نگاه به پست ها متوجه میشید هر شخصی واسه خودش نظراتی راجب عقایدش داره، با توهین و حمله و... به عقاید دیگران تنها شخصیت خودتونو نشون میدید نه شخصیت کسه دیگه رو پس لطفا به هر عقیده ای احترام بزارید، یه بزرگی میگفت انسان های بزرگ کسانی هستند که ضمن مخالفت با عقیده ای به آن احترام می‌گذارند.

و اینم عقیده ای که با منطق من جور در میاد:

آیزاک نیوتون: وجود خالق را انکار نکنید زیرا جهان به حادثه اداره نمی‌شود.

ورنر هایزنبرگ(از بنیان گذاران فیزیک کوانتم) اگر جرعه ای از علوم طبیعی را بنوشید شما یک آتئیست میشوید ولی در انتهای لیوان خدا منتظر شماست. 

به رادمهر و بقیه

با خوندن کامنت رادمهر متوجه شدم که چقد مثل اون فکر میکنم  و کاملا درکش میکنم

اما نمیتونم اثباتش کنم 

چون...

این که خدا میگه هیچ اجباری در دین نیست ولی اگه بهش عمل نکنی میبرمت جهنم 

این خودش نشون نمیده که قدرت اختیار و اراده انسان عملا به هیچ دردی نمیخوره؟

ولی از طرفی به این فکرمیکنم که خداوندی که این جهان و و هرچیزی که درونشه رو آفریده وقتی که میگه من از هرچیزی بی نیازم دروغ نمیگه

چرا فکرمیکنم دروغ نمیگه؟ چون تاحالا ادم هایی رو دیدم که دروغ نمیگن . تا حالا ادم هایی رو دیدم که انقد قناعت و بزرگواری تو وجودشونه که انگار ازهرکسی بی نیازن.

پس اگه همچین آدمایی تو دنیا وجود دارن پس حتما خدایی هم وجود داره که نه دروغ میگه نه به کسی نیاز داره

پس تا این فرض حل نشده من در جایگاهی نیستم که بتونم اثبات کنم خدا بی نیازه یا نه

بخاطر همینه که خدا برای اثبات خودش از قضاوت ما بی نیازه

این مائیم که نیازمند قضاوت و  و دانایی و علی کلّ شی قدیر اونیم

خب ما الان اصلا بگیم خدایی وجود نداره

خب پس چرا افریده شدیم؟؟

برای چی اومدیم به چه هدفی

اگر واقعا قرار بود که بودنمون پوچ باشه و هیچی اخرش نباشه که چی؟؟

خب بگیم دین اسلامی هم وجود نداره

خب پس دین حقیقی چیه؟

اگه اون دنیایی نباشه پس کی جواب این همه ظلم و ستم رو میده؟اینهمه کشتار تو کل تاریخ

من میخوام تحقیق کنم ولی از اخرش میترسم

گاهی میگم همینو قبول کنم مثل بقیه ولی چه فایده چیزی که بدون فکر قبول کنم نمیتونم بهش باور داشته باشم

یه عده به گونه ای از هدف آفرینش حرف میزنن انگار صبح پیش خدا بودن

عزیزم تو هم یه آدمی مثه بقیه

حرفایی هم که میزنی اکثرش از خودته . نه پیامبری بهت وحی شده باشه

نه رفتی پیش خدا بدونی چه خبره

هدف زندگی اینه که تو میگی ؟ باشه خودت برو دنبالش به هدفت برسی کاری به بقیه نداشته باش

بعدش تو یه هفته یه پست رو صد بار به روز رسانی نمیکنن

نظر هیچکی مورد تایید نبود ازاین ور اون ور دوتا کلمه یاد گرفتین اوردین هدف عبادت حالا یه ادمایی نبودن که عبادتت کنن خدا رو دنیا یه وری میشد یا نیاز انسان؟!این انسان اگه ساخته نمیشد اصلا نبود که بخواد نیاز مند باشه یانباشه اقا خدا یه روز حوصله ش سررفته قدرتشم داشته گفته بذار یه چیزی درست کنم اولین ادمو که درست کرد دید جالب خوشش اومد بقیه رو هم ساخته ؛؛؛)))والا الکی میخوان واسه همه چی فلسفه درست کنند بقول سقراط بهترین دانایی اینه که بگی نمیدونم مجبورینفلسفه بافی میکنین اصلا کسی که دچار شبهه میشه احتمالا دچار تردید وجود وعدم وجود خدا شده واقعا معلوم هم نیست با توجه به اوضاع درهم برهم این روزگار خدا انسان رو ساخت یا انسان خدا رو ؟!!

به اندیشه روشن.....دیدی کسی نمیدونه...من که گفتم از همون اول..هیچ کسی نمیدونه..این سوال جواب نداره

به artimisBb

اره والا حق با خودته گل گفتی ؛)