سلام
عمیق که فکر میکنم به نتیجهای جز این نمیرسم که غالب شدن احساسات بر عقلم مانع پیشرفتم می شه. احساساتی که وجودشون باعث آسیب به خودم و بروز شون باعث آسیب به دیگران می شه. گاهی تلاش میکنم با انکار وجودشون خودم رو تسکین بدم ولی تکرار این انکار هم تاثیری تو کنترل غلیان اون ها نداره.
گاهی تلاش میکنم تا با سرکوب بر اون ها پیروز بشم ولی اون هم نتیجهای جز پرخاشگری نداره. چطور می شه این احساسات رو به بند کشید و برای رسیدن به اهداف والاتر اون ها رو قربانی کرد؟، چطور می شه که گیاه عواطف رو خشک کرد و به انسانی جدی که با عقلش تصمیم می گیره تبدیل شد؟
پیشنهاد:احساسم غلبه کرد به عقلم، الان خیلی دلتنگش شدم
یه دختر 18 ساله چطور باید احساساتش رو کنترل کنه؟
دخترم، فکر میکنم احساساتم ثبات ندارند
چطور بدون وابستگی به کسی یا چیزی با احساسات جوونی کنار بیایم ؟
با احساساتم چکار کنم تا مانع پیشرفت توی کارم نباشه ؟!
در حد افراط احساساتی هستم، راه درمانی هست ؟
همیشه وانمود میکنم که به هیچ وجه احساساتی نیستم
من 17 سالمه و احساسات عجیبی بهم دست میده
فکر میکنم توی 18 سالگی احساساتم خیلی به منطقم میچربه
احساساتی شدم و گذاشتم دوست پسرم بدنم رو لمس کنه
بازی با احساسات دختر یعنی چی ؟
← خودسازی در دختران (۵۳۷ مطلب مشابه) ← خودسازی در پسران (۲۳۱ مطلب مشابه)
- ۲۰۱۱ بازدید توسط ۱۴۹۷ نفر
- چهارشنبه ۴ تیر ۹۹ - ۱۳:۴۶