خانواده برتر

سلام. پسری ک دختریودوست بداره اماحس جنسی بهش نداشته باشه یعنی حسش وعشقش ازنوع(خواهربرادریه) وبرای ازدواج انسان عشق(زنوشوهری احتیاج داره). یعنی زن وشوهرقادر ب برانگیختگی هم باشن. ذاتامردی ک سرد مزاجه رو نباید باکسی ک حس جنسی ب خانمی نداره اشتباه گرفت،سردمزاج حس جنسی ب همسرش داره،امابنده خدا بخاطرنوع مذاجش درخواستش ازخانمش کمتره.همین.

اینکه حضرتعالی متصورهستیدک یک زوجه بانشان دادن تمایلش ب ارتباط نزدهمسرش جایگاهش متزلزل میشه ویااون زوج گمان های بدی ب زوجه اش میکنه خییییلی تصور اشتباهیه.این گمان ها واسه عهدناصرتیرکمون بود.توهمین وبلاگ من پست هایی دیدم ک اقایون عقد میگفتن خانممون فلان درخواست روداشته واتفاقا دیدم اقایون دیگ بهش گفتن ک خوشبحالت.

بحمدالله باپیشرفت علم همه ب این درک رسیدن ک ش... زن وتمایلش بالاست (بجزسردمزاج ها)وبرکسی پوشیده نیست. وضمنا زن یک ادمه ، اونم احساس وتمایل داره،معلومم نیست چندسال خودشو سرکوب کرده ب امید رسیدن ب حلالش وتازه شایدهات وگرم مزاج هم باشه،اونم حق داره مردنسبت بهش تمکین کنه.اونم ادمه نیاز داره چرا باید این قدر پایین وکم ارزش دونسته بشه ک راجبش فکربدبشه؟همون تمایل ک مرد داره زنم داره.این حق اونه میتونه هرجوردلش بخوادخودشو نشون بده.دلش هم بخوادمیتونه مشتاق باشه.هرکس هم فکربدکنه راجبش یعنی ب ادمیت وحق معنوی اون زن احترام نزاشته.ما مسلمانیم وپیغمبر ما ، مارو ب بی حیایی برای شوهرحتی تشویق کرده (بهترین زن باحیای بیرون وبی حیای درون خانه است) واگرشوهر هم درک داشته باشه سال ها تحمل و تحمل وتحمل وتحمل رو درک خواهد کرد وب ادمیت ما احترام خواهد گذاشت. الان دیگ عهدناصرتیرکمون ودهه شصت نیست ک دخترا جنسی ترین متنی ک خونده باشن رساله تو طاقچه بوده باشه وبعدم تاپدرخونه حدس بزنه قاعده میشن سریع بفرستتشون خونه شوهر،حتی قبل ازبیدارشدن میل جنسی.واونام سطح روابطشون طوری باشه ک بالاخره باوجودسه تابچه از اکبراقا هنوز بادامن بدون شلوار درطول روز جلوی اکبراقا نگشته باشن ... ول کام تواخرالزمان.... اینجا اخرالزمانه.میل جنسیه همه بیداره وشرایط ازدواج نیست.مانند یک اژدها ب زندگی یک دختر یاپسرچیره شده.باوجودمیل جنسی ازدواج کم هست ومشکلات زیاد ویک شخص ک ازدواج میکنه سال هاست با اژدهای شهوتش مبارزه کرده،و اینجا جاییه ک انواع فیلترشکن ها وانواع سایت ها وبرنامه ها هست وانواع فضاهای مجازی و ویک دختر دیگ مطالبی ک میخونه ومیبینه هررررگز قابل مقایسه باکسی ک دزدکی راجب احتلام ونفاس تورساله خونده نییییست.اینجا میبینی نوشتن باباشکری...نوشتن فتیش فلان. خب مشخصه میری ببینی این چه معنی ای میده.رفتن همانا اطلاعات زیاد ازحدگرفتن همانا. اینجا جاییه ک با بزرگترین گناه نیم ساعت فاصله داری. مانند اتش درکف دست هست نگه داری عقایدوحااااللا بعدازعمری ممکنه دختراین زمانه ازدواج کنه. ناحقیه ک ازش توقع کنیم مشتاق نباشه.علاوه برحق مسلم وطبیعی ،شرایط هم باید درنظرگرفت. مادربزرگ ماهاهمسن ماک بودن،بچه بزرگشون ازمابزرگتربوده. واااااالا بخدا. 

حالا حجب وحیا بحثش فرق داره،،،حجب وحیا نشان دهنده امتناع ازرفتارهای جنسی ویاانزجارنیست×حجب وحیا یعنی طرف مخالف رفتارجنسی نیست،اماچون تجربه نداشته واولین باره تو لوکیشنش قرارمیگیره باید ب اصطلاح راحت بشه استرسش بریزه،حجب یاهمون حجابش برداشته بشه و بانوازش واماده کردن خجالتش بریزه وکم کم باشوهرراحت بشه ومااحادیث جنسی بسیار زیادی دراین رابطه ریختن خجالت همسرداریم. یک دخترهرررچقدم ک هات وگرم باشه وحتی سال ها نیاز داشته باشه، اگر باجنس مخالفی ان شاءالله در ارتباط نبوده باشه حتی اولش نمیتونه ب بدن برهنه همسرشم خیره بشه.وحتی ب برخی جاها نگاه هم نمیتونه بکنه اولش،خیلی هم عادیه چون حیا وخجالت داره.ولی این حیا وخجالت بدین معنانیست ک قصدامتناع از امورجنسی داشته باشه ویا منزجر باشه،بلکه بدین معناست ک ای شخص همسر شما باید منوباخودت راحت کنی واسترس منوبریزی.وبهم زمان بدی تاهضم کنم لوکیشن جدیدمو وسریع باهاش کناربیام.ما ادم داشتیم اولین شبی ک رفته خونه مادرشوهرخوابیده نصف شب بیدارشده یه صورت بغل صورتش دیده وجیغ زده.چون مغزش شرایط ولوکیشن جدید رو نتونسته قبول کنه وپردازش کنه.بعدهم گریه کرده بوده گفته بوده ترسیدم ویادم نبوده ک من کجام اصلا..عادیه دیگ.حل میشه بازمان کوتاه.واسه همه حل شده واسه بقیه ام میشه.

رابطه ی جنسی هیچ ربطی به عشق و عواطف انسانی نداره.دو بخش کاملا جدا هستن و با هم ادغام نمیشن.رابطه ی جنسی یه نیاز و غریزه و لذت کاملا دو طرفس و از احساسات کاملا جداست.حالا اینکه زنان ایرانی اصرار دارن این دو تا رو با هم قاطی کنن اون دیگه مشکل خودشونه.

احساسات یعنی تو به عنوان یک فرد منفعت طلب از منافع خودت به نفع یکی دیگه بگذری و حاضر باشی به خاطر یکی دیگه و کمک بهش به خودت سختی بدی و کاملا با رابطه ی جنسی که تو دنبال بر طرف کردن حس غریزیه خودتی فرق داره.

خانوم های محترم رابطه ی جنسی و احساسات عاطفی رو با هم قاطی نکنید.این دو مسئله کاملا از هم جدا هستن 

غریزه ی جنسی یک نیاز درجه چهارمه که برای بر طرف کردنش نیاز نیست احساسات رو وسط بذارید و میتونید مثل آقایون اون رو از احساسات جدا کنید

یاد بگیرید مسائل مختلف رو از مسائل احساسی جدا کنید

احساسات عاشقانه یعنی ترجیه دیگری به خود 

احساسات منفعت طلبانه یعنی اهمیت به منافع و نیاز های خود که با این تعریف نیاز جنسی کاملا منفعت طلبانس و اصلا و ابدا احساسی و عاشقانه نیست.حتی خیلی از احساسات به ظاهر عاشقانه که تبدیل به حسادت ها و مالکیت های شدید میشن هم احساساتی عاطفی و عاشقانه نیستن احساساتی منفعت طلبانه هستن

زنان ایرانی باید یاد بگیرن نیاز جنسی رو در خودشون به رسمیت بشناسن و بدونن این نیاز یک نیاز عاطفی نیست و برای رفع اون نیاز به حس عاشقانه نیست و تا زمانیکه رابطه ی جنسی رو با عشق یکی بدونن هم به فرهنگ مرد سالاری دامن میزنن چون این دیدگاه رو القا می‌کنن که نیاز عاطفی براشون خیلی مهمه و نیاز جنسی صرفا در بستر نیاز عاطفی باید محقق بشه در غیر این صورت هر... و دیگر اسامیه رکیک بهشون نسبت داده میشه و در درجه ی دوم در رابطه با مرد تا زمانیکه دنبال قاطی کردن احساس و غریزه هستن همیشه شکست خورده خواهند بود چون مردان مثل اون ها فکر نمیکنن و غریزه ی جنسی و رابطه ی جنسی در ذهن اون ها کاملا با احساسات جداست و اون ها میتونن بدون هیچ احساسی با زنی بخوابن و همون قدر لذت ببرن که با همسرشون اون لذت رو دارن و حتی بیشتر لذت ببرن و زنان اگه نخوان مثل مردان جدا کنن غرایز رو از عواطف همیشه شکست خورده و اسیب پذیر باقی خواهند موند.

اینم که مردی نسبت به زنش میل جنسی نداره ربطی به عواطف و احساسات عشقی نداره سه دلیل عمده داره

۱) یا اون مرد تمایلات جنسیه ممنوعه در کشور ما داره که پنهان مونده و سعی کرده با ازدواج اون تمایلات رو سرکوب کنه و نتونسته و حالا توان رفع غریزه با زن خودش رو نداره( مثل همجنس گرایی)

۲) یا شهوت و میل جنسیه بالایی داشته و صرفا به این دلیل ازدواج کرده و حالا از زنش سیر شده و دلش بقیه ی زنان رو میخواد 

۳) یا اینکه شهوت و میل جنسی تو وجودش در کم رنگ ترین حد ممکنه.

یادتونم باشه حس جنسی و شهوت گونه و میل به رابطه ی جنسی رو مردان با اکثر زنان دارن پس اصلا تصور نکنید اگه شوهرتون خیلی به رابطه ی جنسی با شما مشتاقه یعنی عاشقتونه خیر اشتیاق اون از عشق نیست از غریزه ی شدیده که باور کنید این حس رو به تعداد زنان زیادی که میبینه هم داره حالا یا پنهان میکنه یا تابلو می‌کنه  ولی مردی که بدون اجبار جامعه و عرف و قانون حاضره براتون از پولش و راحتیش و منافع خودش  بگذره اون ممکنه بهتون احساس داشته باشه.

اشتیاق همسر برای رابطه ی جنسی سه دلیل داره

۱) غریزه و شهوت که از نظر فیزیولوژیکی و ذهنی اون ها  رو تحت تاثیر قرار میده

۲) میل به تصاحب و حس قدرت پیدا کردن که یکی از نمود هاش در اون ها رابطه ی جنسیه

۳) تحریکات خارجی که حاصل از دیدن زن های دیگس که رو شما که تنها زنش هستی تخلیه میشه به دلیل نداشتن موقعیت بودن با اون زن 

هیچ کدوم از این سه دلیل دلایلی عاشقانه و عاطفی نیستن و نبودن و نخواهند بود.

اینم که ابراز نیاز زن ممکنه باعث فکر بد در مرد بشه هم دلیلش همینه چون نه خود شما به عنوان زن این نیاز رو به عنوان نیاز اصلی و اساسی و مستقل به رسمیت شناختید و نه مرد این نیاز رو مال شما می‌دونه پس فکر می‌کنه هر زنی نیاز جنسی داشته باشه یعنی سالم نیست و نیاز جنسی فقط مال مرده که در ازای تأمین مالی می‌تونه اون رو رفع کنه.این طرز تفکر مردونه دقیقا به خاطر قاطی کردن نیاز جنسی با نیاز عاطفی و به حاشیه روندن و کم اهمیت تلقی کردن اون از سمت شما خانوم هاست.

تو وقتی کسی رو دوست داری که حاضر باشی به خاطر خوش بودن اون از منافعت گاهی وقت ها ثروتت و خوشی هات و تفریحاتت و در درجه ی بالاتر جونت بگذری(که احمقانس)  ولی احساسات انسانی بیشتر منفعت طلبانس که تو چیزی رو میدی و انتظار داری در ازاش چیزی به دست بیاری.

بچه میاری سختی می‌کشی تا در ازاش وقت پیری سرپرست داشته باشی و از پوچی و بی هدفیه  دنیات رها بشی پس

منفعت طلبانس

ازدواج می‌کنی حمایت مالی می‌کنی در ازاش رابطه ی جنسی و فرزند و وارث بدست بیاری

منفعت طلبانه و دو طرفس

به فقیر پول میدی عاشق خودت میشی و نسبت به خودت حس خوب فرشته بودن پیدا می‌کنی 

منفعت طلبانس

پس همون طور که میبینی حس های انسانی منفعت طلبانه هستن.که البته درستشم همینه.

رابطه ی جنسی هیچ ربطی به عشق و عواطف انسانی نداره.دو بخش کاملا جدا هستن و با هم ادغام نمیشن.رابطه ی جنسی یه نیاز و غریزه و لذت کاملا دو طرفس و از احساسات کاملا جداست.حالا اینکه زنان ایرانی اصرار دارن این دو تا رو با هم قاطی کنن اون دیگه مشکل خودشونه.

احساسات یعنی تو به عنوان یک فرد منفعت طلب از منافع خودت به نفع یکی دیگه بگذری و حاضر باشی به خاطر یکی دیگه و کمک بهش به خودت سختی بدی و کاملا با رابطه ی جنسی که تو دنبال بر طرف کردن حس غریزیه خودتی فرق داره.

خانوم های محترم رابطه ی جنسی و احساسات عاطفی رو با هم قاطی نکنید.این دو مسئله کاملا از هم جدا هستن 

غریزه ی جنسی یک نیاز درجه چهارمه که برای بر طرف کردنش نیاز نیست احساسات رو وسط بذارید و میتونید مثل آقایون اون رو از احساسات جدا کنید

یاد بگیرید مسائل مختلف رو از مسائل احساسی جدا کنید

احساسات عاشقانه یعنی ترجیه دیگری به خود 

احساسات منفعت طلبانه یعنی اهمیت به منافع و نیاز های خود که با این تعریف نیاز جنسی کاملا منفعت طلبانس و اصلا و ابدا احساسی و عاشقانه نیست.حتی خیلی از احساسات به ظاهر عاشقانه که تبدیل به حسادت ها و مالکیت های شدید میشن هم احساساتی عاطفی و عاشقانه نیستن احساساتی منفعت طلبانه هستن

زنان ایرانی باید یاد بگیرن نیاز جنسی رو در خودشون به رسمیت بشناسن و بدونن این نیاز یک نیاز عاطفی نیست و برای رفع اون نیاز به حس عاشقانه نیست و تا زمانیکه رابطه ی جنسی رو با عشق یکی بدونن هم به فرهنگ مرد سالاری دامن میزنن چون این دیدگاه رو القا می‌کنن که نیاز عاطفی براشون خیلی مهمه و نیاز جنسی صرفا در بستر نیاز عاطفی باید محقق بشه در غیر این صورت هر... و دیگر اسامیه رکیک بهشون نسبت داده میشه و در درجه ی دوم در رابطه با مرد تا زمانیکه دنبال قاطی کردن احساس و غریزه هستن همیشه شکست خورده خواهند بود چون مردان مثل اون ها فکر نمیکنن و غریزه ی جنسی و رابطه ی جنسی در ذهن اون ها کاملا با احساسات جداست و اون ها میتونن بدون هیچ احساسی با زنی بخوابن و همون قدر لذت ببرن که با همسرشون اون لذت رو دارن و حتی بیشتر لذت ببرن و زنان اگه نخوان مثل مردان جدا کنن غرایز رو از عواطف همیشه شکست خورده و اسیب پذیر باقی خواهند موند.

اینم که مردی نسبت به زنش میل جنسی نداره ربطی به عواطف و احساسات عشقی نداره سه دلیل عمده داره

۱) یا اون مرد تمایلات جنسیه ممنوعه در کشور ما داره که پنهان مونده و سعی کرده با ازدواج اون تمایلات رو سرکوب کنه و نتونسته و حالا توان رفع غریزه با زن خودش رو نداره( مثل همجنس گرایی)

۲) یا شهوت و میل جنسیه بالایی داشته و صرفا به این دلیل ازدواج کرده و حالا از زنش سیر شده و دلش بقیه ی زنان رو میخواد 

۳) یا اینکه شهوت و میل جنسی تو وجودش در کم رنگ ترین حد ممکنه.

یادتونم باشه حس جنسی و شهوت گونه و میل به رابطه ی جنسی رو مردان با اکثر زنان دارن پس اصلا تصور نکنید اگه شوهرتون خیلی به رابطه ی جنسی با شما مشتاقه یعنی عاشقتونه خیر اشتیاق اون از عشق نیست از غریزه ی شدیده که باور کنید این حس رو به تعداد زنان زیادی که میبینه هم داره حالا یا پنهان میکنه یا تابلو می‌کنه  ولی مردی که بدون اجبار جامعه و عرف و قانون حاضره براتون از پولش و راحتیش و منافع خودش  بگذره اون ممکنه بهتون احساس داشته باشه.

اشتیاق همسر برای رابطه ی جنسی سه دلیل داره

۱) غریزه و شهوت که از نظر فیزیولوژیکی و ذهنی اون ها  رو تحت تاثیر قرار میده

۲) میل به تصاحب و حس قدرت پیدا کردن که یکی از نمود هاش در اون ها رابطه ی جنسیه

۳) تحریکات خارجی که حاصل از دیدن زن های دیگس که رو شما که تنها زنش هستی تخلیه میشه به دلیل نداشتن موقعیت بودن با اون زن 

هیچ کدوم از این سه دلیل دلایلی عاشقانه و عاطفی نیستن و نبودن و نخواهند بود.

اینم که ابراز نیاز زن ممکنه باعث فکر بد در مرد بشه هم دلیلش همینه چون نه خود شما به عنوان زن این نیاز رو به عنوان نیاز اصلی و اساسی و مستقل به رسمیت شناختید و نه مرد این نیاز رو مال شما می‌دونه پس فکر می‌کنه هر زنی نیاز جنسی داشته باشه یعنی سالم نیست و نیاز جنسی فقط مال مرده که در ازای تأمین مالی می‌تونه اون رو رفع کنه.این طرز تفکر مردونه دقیقا به خاطر قاطی کردن نیاز جنسی با نیاز عاطفی و به حاشیه روندن و کم اهمیت تلقی کردن اون از سمت شما خانوم هاست.

تو وقتی کسی رو دوست داری که حاضر باشی به خاطر خوش بودن اون از منافعت گاهی وقت ها ثروتت و خوشی هات و تفریحاتت و در درجه ی بالاتر جونت بگذری(که احمقانس)  ولی احساسات انسانی بیشتر منفعت طلبانس که تو چیزی رو میدی و انتظار داری در ازاش چیزی به دست بیاری.

بچه میاری سختی می‌کشی تا در ازاش وقت پیری سرپرست داشته باشی و از پوچی و بی هدفیه  دنیات رها بشی پس

منفعت طلبانس

ازدواج می‌کنی حمایت مالی می‌کنی در ازاش رابطه ی جنسی و فرزند و وارث بدست بیاری

منفعت طلبانه و دو طرفس

به فقیر پول میدی عاشق خودت میشی و نسبت به خودت حس خوب فرشته بودن پیدا می‌کنی 

منفعت طلبانس

پس همون طور که میبینی حس های انسانی منفعت طلبانه هستن.که البته درستشم همینه.

شاید شما به عنوان یه خانم و در جایگاه یک خانم این موضوع رو ببینید و حق هم داشته باشید.

چون به نظرم زمانی که یه خانم به طور کامل به همسرش اعتماد و علاقه و تمایل پیدا کرد و با اون احساس صمیمیت کرد و اونو مال خودش دونست خود ب خود شاید تمایل داشته باشه یه بلاهایی سر شوهر بیچاره بیاره.

ولی من به عنوان یه پسر میگم که گاهی اونقدر یه دختر رو دوس داریم و همه جوره میخواهیمش که دوس داریم فقط حس امنیت داشته باشه باهامون، حس اعتماد و حس عاطفه خالص و ...

واسه همین تا زمان ازدواج و تا زمانی که خودش طالب این موضوع نباشه بزرگترین ظلم شاید بدونیم که بخواهیم خودخواهی کنیم و با قاشق چنگال آماده غذا بشیم.

البته مطمئنا هر دخترخانمی زیبایی های خودش رو داره و هر دو جنس به هم گرایش دارن و شاید زودتر از اینا نسبت به هم احساس راحتی کنن و ...

ولی برای پسری مثل من و امثال من که هنوز نمیتونه توی چشمای یه دخترخانم نگاه کنه و نزدیک ۳۰ سال  از نامحرم فاصله گرفته، یه مدت زمان میبره که بخواد با همسرش در اون حد احساس راحتی کنه.

البته متاسفانه خودم میدونم قبل از این که خود من آب و روغنم میزون بشه توسط خانم خانما میل شدم. ( از بس که ماهم )

عشق با میل جنسی کاملللللل در تضاده! 

اصلا و ابدا با هم جور در نمیان...

رابطه جنسی صرفا یک نیازه ولی عشق یه حس خاصه...

من تجربش کردم...

اصلا میل جنسی بهش نداشتم...اصلا...

خیلی دوستش داشتم...با دیدنش هر چی غم و قصه و ناراحتی داشتم مشکلاتم همه چی از یادم می رفت...

می خواستم ببینمش...لذت میبردم از دیدنش...چه حسی بود...الانم که راجبش مینویسم...حالم یه جوری شده...هم حال خوبی بهم دست داده هم از غم دوریش دلم گرفته...

مطمئنم این عشقه...امیدوارم هر کس تو زندکیش این عشق واقعی رو تجربه کنه تا قشنگ متوجه بشه چی به چیه...

اصلا ادم میل جنسیشو فراموش میکنه...چه برسه به رابطه...

بخاطر اینه که معتقدم هیچ زوجی زن و شوهری نمیتونن عاشق هم باشن...میتونن به شدت بهم علاقه مند و صمیمی باشن...ولی هرگز نمیتونن عاشق هم باشن...

بخاطر همینه که تو داستان ها و افسانه ها هم اشخاصی که عاشق واقعی بودن به هم نرسیدن...چون نمیتونستن زن و شوهر باشن...

عشق واقعی رو تجربه کنید کامل متوجه میشید...

سلام

خب چند مدل عشق داریم.ولی برای انجام پیوند زناشویی، اون عشق باید با شهوت و کشش جنسی همراه باشه.اگه زن و مرد همدیگرو دوست داشته باشن ولی میلی به هم نداشته باشن ازدواجشون منطقی نیست.مگه اینکه کلاً میل جنسی نداشته باشن.

درمورد نظر آناهیدم بگم که درمورد آقایون نمیدونم چجوریاس ولی بعنوان یه دختر میتونم بگم که اتفاقاً عشق و علاقه خیلی هم با شهوت و میل جنسی مرتبطه.قطعاً تجربه ی رابطه با کسی که از ته دل دوسش داری حتی اگه ناشی باشه خیلی لذت بخشتر از یه غریبه ی همه چی تمامه. قطعاً لذت جنسی میتونه با عشق و علاقه رابطه ی مستقیم داشته باشه. 

به ای کاش

بنظرم یعنی یه نفر رو به اندازه ی خودت دوست داشته باشی.

شایدم گاهی بیشتر از خودت(البته اینو مطمئن نیستم شاید اغراق باشه😐)

به اناهید

سلام

****** ** ******* ****** ******

رابطه جنسی هیچ ربطی به عواطف واحساسات نداره؟!؟!

مردها میتونن باهرکسی بخوابن وهمونقدر که باهمسرشون میخوابن لذت ببرن؟!؟!

اینو دیگه از کجا فهمیدی؟!

عججججبببب!!!

باتحلیلای شما میشه گفت هرکسی به کس دیگه ای تجاوز کرد نه تنها گناهی نکرده بلکه باعث لذت بردن خودش وطرف مقابلش شده که لطف بزرگی هم به طرفش کرده!!

چرا؟؟ چون "به قول شما"احساسات رونباید درگیر کردبا مسائل جنسی!!

جالبه!!

حتی اگر‌زن و مردی خیلی همو دوست داشته باشن و تو هر زمینه ای تفاهم داشته باشند ولی میل جنسی به هم نداشته باشند زندگیشون دائمی نخواهد بود و مستعد خیانت میشن. صمیمیت و عشق بین زن و مرد با رابطه جنسی تقویت میشه . به نظر من اگه همچین میلی بین دو طرف نباشه اسمش عشق نیست. 

یک جمله هم از یه کتابی بود که به نظرم مرتبط میاد این بود که مرد ها برای رابطه جنسی محبت میکنن و زن ها برای  محبت دیدن رابطه جنسی برقرار میکنن . البته این جمله رو‌کلی در نظر بگیرید! 

برای یک زن و شوهر تو یک رابطه فعال ، عشق و رابطه جنسی دو روی جدا نشدنی از یک سکه قلمداد میشن. اینو در نظر داشته باشید که عشق بیشتر دنبال روح و روانه؛ و عواطف و احساسات رو در بر می گیره.

عشق حاصل از احساسه.

عشقی که بدون عواطف و احساسات باشه، اصلا معنی نداره و بی هویته.

خود عشق می تونه به طور مستقل از رابطه جنسی و به طور ویژه در روزهای آغازین رابطه رشد کنه. این ویژگی عشقه که بیشتر در کشورهای مستقر تو خاورمیانه،به نام عشق واقعی و جاودانه ازش تجلیل میشه و شناخته شده هست. در مرحله اولیه عشق ، زوجین مشتاقانه از انگیزه های اضافی استفاده می کنند تا همدیگر را با نهایت غیرت و فداکاری خوشحال کنند.

رابطه جنسی میتونه با عشق یا حتی بدون عشق همراه باشه؛ بیشتر (اما نه همیشه) در مرحله پس از ازدواج. هر وقت که رابطه جنسی با عشق همزمان بشه ، با قله های روانشناختی همراهی میکنه که توسط زوج ها تجربه میشه . وقتی که  عشق و رابطه ی جنسی با همدیگه همزمان بشن، رابطه ی زن و شوهر رو عمیق تر میکنه و یه قدرت شکست ناپذیر تو رابطه، برای زن و شوهر فراهم میاره.

یعنی زمانی که عشق و رابطه ی جنسی با همدیگه، همسو و همزمان بشن.

ولی موضوعی که ذهن شما رو درگیر کرده مرتبط با موردی هست که رابطه جنسی می تونه مستقل از عشق رشد کنه. چنین عطش رابطه جنسی اغلب فراتر از زوجین هست و تا اشخاص ثالث (غیر از همسر) هم گسترش پیدا می کنه؛ یعنی بخوام سر راست تر بگم، متاسفانه مواردی مثل خیانت. این مورد واسه افرادی که ازدواج نکردن هم صادقه، یعنی افراد مجردی که شهوت پرست و هرزه هستند.

رابطه ی جنسی مکمل و تقویت کننده ی عشق محسوب میشه که البته میتونه بدون عشق هم همراه باشه. 

نیازی به گفتن نیست ، چنین روابطی در حوزه شهوت ناب که با بی اعتنایی و خاموشی اجتماعی برخورد داره ، شناسایی میشن. و با مواردی مثل اختلال در اعتماد ، پیوند خانوادگی ، دعاوی حقوقی ، جهل و درد،  همراه میشه.

بنابراین با مواردی که ذکر شد، هر عشق و رابطه جنسی می تونن بدون یکدیگر بمونن و قضیه عشق همزیستی با رابطه جنسی هست. 

با این وجود ، در همه اینها، اجبارات یک طرفه و عدم همکاری می تونه به ریشه روابط برسه.

بعضی وقت ها ما تعریف درستی از عشق نداریم، یک نفر عاشق دیگری شده ولی نمی دونسته اون حس شهوتش بوده یا فقط ترشح اکسی توسینش بوده.

عشق اولیه و رابطه ی جنسی تو ازدواج و بعد از ازدواج فقط یه محرکه. باید یاد بگیریم نسبت به همدیگه مودت کنیم. چون به تجربه بارها توسط پدر بزرگ ها و مادربزرگ هامون شاهد این بودیم و هستیم که هر کدومشون که مردن، دیگری در فراقش یه مدت بعدش مرده یا اگرم نمرده تا روزهای پایانی عمرش به فکرش بوده و حسرت داشته.

مودت کردن، در دراز مدت، عشق میاره، عشقی قوی تر از عشق اولیه. چرا ؟! چون مودت حاصل از عقلانیته.

برای نتیجه گیری و جمع بندی : رابطه جنسی و عشق ارتباط زیادی با هم دارند. و به معنای دو عنصر صرفا جدا و مطلق و بی ارتباط نیستند.

بعضیا دوست داشتنشون باعث برانگیخته شدن جنسیشون میشه

بعضیا نفرتشون به یه نفر باعث برانگیخته شدن جنسیشون میشه

بعضیا هم رابطه و علاقشون از هم جداس و هیچکدوم منجر به دیگری نمیشه

به نظر من گروه اول و سوم سالمن

و گروه دوم نشانه هایی از بیماری روانی رو دارن

بنظرم گروه سوم بیشتر تو جوامع ازادی که رابطه جنسی فراوونه پیدا میشن...

گروه اول همه جا میتونن باشن 

طبق مطالعات اخیرم در برسی اصول رفتاری شخصیت های زن و مرد به این پی بردم که توی حیطه ی بعد فردی اونقدر تفاوت ها فراوونه که نمیشه به یه فرمول رفتاری کلی دست پیدا کرد اما اگر مسئله رو از دید جمعی نگاه کنیم خب اون موقع میشه یه حرفایی زد

در کل به نظرم میاد تعمیم دادن یک رفتار شخص بر نتیجه گیریهامون نمیتونه به ما دید درست بده

شخصا برام ساده نیست وارد رابطه ی فیزیکی با جسم محبوبم بشم و نیاز دارم امادگی روانیش رو طی کنم.

جنسیت من مذکر هست البته

یه نکته ای رو بد نیست بگم

مردا رو از نظر جنسی سه دسته میشه تقسیم بندی کرد

دسته ی اول که به قول معروف هات هستن

دسته ی دوم هم به صورت ماشینی و زمانبندی شده با مسائل جنسی برخورد میکنن

دسته ی سوم هم فعالیت جنسی ارومتری دارن به طبع کمتر این مسایل رو تا زمان مهیا شدن شرایط کاملش مطرح میکنن

در اخر بگم که رابطه ی خاصی بین نیاز جنسی و عشق وجود نداره که بخواد ذهن ادم رو به خودش معطوف کنه و ادم رو نگران کنه...

به نظرم در باره ی آرکیتایپ های 15 گانه مطالعه کنید سوال کننده محترم

مقالات وبلاگ آموزشی "من حقیقی" دید درستی رو در ذهن شما به وجود میاره

موفق باشید

کسی که میگه زن و شوهر عاشق هم باشن نمی تونن رابطه برقرار کنن باید بگم این یه مشکل روانشناختی هست که تو کشور های جهان سوم هم بیشتر به ویژه خاورمیانه بهش میگن عقده مدونا ینی مادر مقدس یا الهه مقدس

عشق شاید اولش توام با حس جنسی نباشه ولی  اگه اخرش به حس جنسی ختم نشه عشق درستی نیست شاید اسمش دوست داشتن باشه ولی عشق نیست

حتی مردایی هستن که با خانوم خودشون رابطه برقرار نمی کنن چون این کارو توهین به شخصیت خانموشون می دونن و یه جورایی اونقدر مقدس می دونن که به همچین موجود پاکی حس جنسی پیدا نمی کنن و از اونم انتظار دارن حس جنسی نداشته باشه و مبرا از چنین حس کثیفی به گفته خودشون باشه

و میرن مثلا با شخص دیگه ای رابطه نامشروع برقرار می کنن ولی  باهمسرشون کاری ندارن.

البته بعضی مردا کمی خفیف ترن مثلا یادمه یک بار یه کاربری نوشته بودن اگه بدونم زنم به من حس داره دیگه نمی تونم بهش نزدیک بشم چون باید حس یه موجود کامل رو بده که نیازی به من نداره و مرد فقط نیاز منده زن و...

در کل میشه گفت پشت هر رابطه جنسی حتما عشق نیست ولی پشت هر عشقی حس جنسیه 

وگرنه اسمش عشق نیست شاید دوست داشتن شاید وابستگی شیفتگی 

لازم میبینم یه منبع مهم رو خدمتتون معرفی کنم...که حرف بنده رو ثابت میکنه...(یعنی همین که عشق از نوع واقعی و اصلی با رابطه جنسی و کشش جنسی کامل در تضاده ) کافیه سرچ کنید سخنرانی حجت الاسلام پناهیان در مورد رابطه دختر و پسر...دو سخنرانی متوالی هست که ایشون کامل راجب عشق و علاقه و احساسات و...کامل توضیح دادن و ثابت میکنن...عشق با رابطه جنسی همراه نیست!!! 

باز هم تاکید میکنم بله هیچ زن و شوهری نمیتونن عاشق هم باشن...

پشت هیج رابطه جنسی عشق نیست و پشت هیچ عشقی هم رابطه جنسی نیست...احساس دوست داشتن و صمیمیت و...شاید باشه ولی عشق نیست...

یک قسمت از تعریف عشق واقعی اینه که عاشق معشوقشو دوست داره و دوست داره که همه اونو دوست داشته باشن!! مطمئنا این دوست داشتن به هیچ وجه با حس و کشش جنسی همراه نیست...من اگه واقعا عاشق زنم باشم دوستش دارم و از ته دل میخوام که همه دوستش داشته باشن..اما اگر این عشق با حس جنسی و رابطه همراه باشه دیگه معنی پیدا نمیکنه!!! کدوم مردی دوست داره مردای غریبه به زنش (که اینجا معشوقه مرد طلقی میشه فرض مثال )کشش جنسی داشته باشن!؟؟؟ یا برعکسش کدوم زنی دوست داره زنای نامحرم به شوهرش حس جنسی داشته باشن!؟؟؟ اگه عشق با رابطه جنسی همراه باشه پس این اتفاق میوفته...چون عاشق واقعی دوست داره همه معشوقشو دوست داشته باشن اکر این دوست داشتن با حس جنسی باشه...یعنی من که عاشق همسرم هستم دوست دارم بقبه هم مثل من بهش کشش جنسی داشته باشن...

من بطور واقعی کلمه میشه گفت عشق رو تجربه کردم...به هییییییچچچچچ وجه با حس جنسی همراه نبود...

و اتفاقا دوست داشتم که همه پاک و مثل خودم دوستش داشته باشن...

حتما توصیه میکنم سخنرانی رو گوش بفرمایید...

نظر صدف صدفی خوبه🌹

سلام درسته رابطه جنسی یه نیازه ولی برآورده کردن نیاز هم باید به درستی صورت بگیره مثل تشنگی و گرسنگی هر چقدر آب سالم تر و گواراتر باشه یا تغذیه صحیح و سالم باشه در سلامت جسم و روح اثر میذاره و زندگی بهتری فرد داره

رابطه جنسی هم همینطوره هر چقدر عشق دو طرف و صمیمیت شون بیشتر باشه این رابطه بهتر برقرار میشه و باز مثل یک چرخه می تونه به بهبود زندگی کمک کنه!

سلام

به امیر خان

برادرم همونطور که مشکات جان اشاره کردن عشق انواع مختلفی داره. عشقی که شما نسبت به اون خانم داشتید عشق افلاطونی بوده نه عشق رمانتیک. 

عشق افلاطونی مربوط به بعد روحانی ماست در حالی که عشق رمانتیک مربوط به بعد جسمانی هستش.البته من خودم هم معتقدم که عشق افلاطونی، واقعی تر و پایدار تره.

به نویسنده پست

 این ابهام واسه این برای شما به وجود اومده که ما تو فرهنگی بزرگ شدیم که عشق افلاطونی در اون معنایی نداره. البته تو کشور قحطی زده ما وجود چنین فرهنگی چیز معقول و منطقی هستش .

ما اینقدر تو محدودیت بودیم که متاسفانه به هر چیزی جنسی نگاه میکنیم.من در بین اطرافیانم دیدم که شخص مولانا و شمس رو به همجنسگرایی متهم کرده. یعنی به این حد افکار ما کثیف و چندشه .

به گفته‌ی فروید پدر علم روانکاوی هیچ عشقی به معنای عشق احساسی وجود نداره 

و همه‌چی ناشی از حس جنسیه 

پسری که بالاتر گفتی من طرفو میبینیم فلان میشیم اشکشو میبینیم اشکمونمیاد اگ بیضه هاتونو بکنن دیگه نه اشکتون میاد و نه کششی دارین .

البته اینو خدا قرار داده  و خوبه

ولی شما ببین تو جامعه 

پسرمیدونه دختره دوس پسر داشته و چیکارا ک نکرده ولی چون یک فردی شبیه اون رو تو رویاهاش داشته یا ببخشید ترتیبشو داده با این مسئله کنار میاد چون بهش حسجنس داره 

همین پسرو با یکدختر اشنا کنیش ب قصد ازدواج که دختره همه چی تموم از لحاظ اخلاق نجابت و.... ولی قیافه خوب نداشته باشه نمیخ‌وادش چون حس جنسی نداره

مثلا اغا محمد خان قاجار هیچی نداشت اون همه ادم رو کور کرد 

این از خدایه و خوبه و اینوبدون اول حس جنسی وجود داره ک علاقه شکل میگیره 

و بازم میگم اگه کسی شک داره به حرفم بکنشون ببینه راس میگم یا دروغ نتیجشم اعلام کنه 

رجوع به کتاب اینده یک پندار فروید 

اقای نجفی بی ادبیاشم تایید کن تا همه بدونن قضیه چیه با تشکر التماس تفکر

سلام

عشق و رابطه جنسی... 

مستقل از همدیگه نیستند قطعاً ولی خب بعضیا همون اول عاشق که میشن، واقعا این مسئله جنسی به ذهنشون هم خطور نمیکنه

چرا بعضیا فکر میکنن یه مرد غیر زن خودش میتونه با هر زن دیگه ای لذت ببره ولی یه زن نمیتونه؟!! 

چرا نمیشه میشه ولی حجب و حیا وتقوا و  تعهد دست و پاشو میبنده 

و البته عشق!

چه مرد چه زن در نگاه دینی در چهارچوب ازدواج میتونن رابطه ی جنسی داشته باشن و چون تو زندگیشون کس دیگه ای نیست پس از همدیگه تامین میشن

وقتی هم که میل جنسی در چهارچوب ازدواج تامین نشه و سیر نشن فرقی نداره زن هم چشمش دنبال مردهای دیگه میفته و ممکنه خیانت کنه

عشق هم رابطه رو داغتر میکنه 

به ماهان ماهنامی

یه مقدار تند رفتید

اگه همه احساسات ما تابع بعد جنسی ما باشه پس کسی که خیلی سردمزاجه نباید عاشق بشه درصورتی که چنین اتفاقی می افته.

درمورد انتخاب دختری که قبلا تو رابطه بوده هن درسته که تو جامعه مون آدمای به شدت ظاهربین داریم ولی مگه چند درصد هستند

اون چیزی که من فهمیدم اینه که وقتی پسری دنبال یه خانمی میره که در گذشته رابطه داشته چه در قالب ازدواج چه در قالب دوستی، خانم رو یه شی یکبار مصرف ندیده که با یک رابطه کلا بی ارزش بشه، به شخصه دور و اطراف خودم کمتر آقایی رو دیدم که به خانمها نگاه شی انگارانه نداشته باشه.

تو قضیه دوست پسر هم بعضی اعتقاد دینی ندارند، یه عده دیگه ای هم که اعتقاد دینی دارند بعضی هاشون درصورت توبه طرف مقابل رو قبول دارند.

البته این حالت دوم خیلی کم اتفاق می افته.

به خانوم الا ناز  

اتفاقا من اصلا هم تند نرفتم ، من خودم بازیگر تئاترم و خیلی هم روشنفکر 

شمابهتره بری کتاب اینده یک پندار فروید رو بخونی تا خودت متوجه بشی

همه چیز این دنیا هوی و هوسه میخوایقبول کن میخوای نه

اغلب مشکلات روانی ادما از افراط و تفریط در نیازهای جنسی بچگیشون میاد 

این که یک نفر به فلان شخص یا کارعلاقمند میشه بخاطر نیازهای جنسیشه که چطورارضا شدن

بهت حق میدم بخوحرف منو قبول یا رد کنی چون نسبت بهش اگاهی نداری اما. برو و بخون کتاب( اینده یک پندار فروید مبحث ادمخوار ی،زنا و کلا مباحث جنسیشو ) بعد بیا نظر بده تند رفتی 

هر کسی این کامنتو خوند حتما حتما در مورد نظریات فروید تحقیق کنه چون خیلی اساسیه

بنظرت معصومین کاراشون بی حکمت بوده

مثلا ائمه فرصت عاشق شدن داشتن یا از روی هوی و هوس ازدواج میکردن 

نه

چنتا دلیل داشته 

یکیش این بوده که پیروانشون هم ازدواج کنن تا یموقع به خلاف کشیده نشن 

پس اینو بدون هیچ عشق و عاشقی وجودنداره همش هوی. و هوسه 

و این هوی وهوس باعث میشه ادما احساس علاقه هم بکنن

این که شما چه چیزهایی دیدینو الان دارین نتیجه گیری میکنین بیشترش اشتباههچون از روی جهلتونه و همه‌ی ابعادش برات روشن نیس ، پس اول با منیع درستش اشنا شو بعد متوجه اشتباه نظرات قبلیت میشی 

منم عاشق شدم بخاظر نرسیدن بهش گریه هم کردم ولی الان متوجهم که از هوس بوده 

بیاین اینو قبول کنیم . 

کتابم حتما بخون 

یا همون چنتا مبحثی که گفتم رو بخونین

به الاناز 

خیلی پیچیدس بخوام بهت توضیح بدم 

ولیاون پسری که سرد مزاجه که نمدونم دلیلش چیه اونم مثه بقیه پسرا دو و دستگاه داره 

دلیل سرد مزاج بودنش شاید چیز دیگ‌ای باشه

اگه خودت بهاین نتیجه که دلیل همه ی رفتارایه ادما نوع وکیفیت ارضای نیاز جنسیه که چی خوب

ولی اگه بهش نرسیدی روی همین نقطه دیدت باقی بمون (حوصله شیر فهم کردن همه رو ندارم )

البته اینم بگم که منم خودم بااینکه به این نتیجه رسیدم ولی خودم سریع عاشق و دلباخته میشم 

چرا؟ 

چون این تو ناخودآگاهمه 

برای همه ادما همینه و نمیشهبهشایراد گرفت چون ادم عادییم

ولی من همیشه یه مثالی که واسم هست

سن ازدواج امام صادق(ع)  ۴۳ بوده 

بنظرت منه نوعی میتونم تا اون موقع ازدواج نکنمو پاک بمونم 

نه

امام هم برای هوس که ازدواج نکرده برای ادامه سلسله امامت بوده

ای کاش بهتر میفهمیدی و بیشتر میخوندی

اول ابتدایی مدرسه فروید شناسیو با موفقیت گذرودی

اما ۴٪مطلبو گرفتی

خیلی چیزای دیگه هست که باید بخونی 

عقده‌ی ادیپ : گرایش جنسی پسر به مادرش

عقده‌ی الکترا : گرایش جسیه دختر به پدرش

ضمیر ناخوداگاه و خوداگاه ، نهاد (غرایز حیوانی بشر)

اینارم بخون

بعدم اگه عمل فیزیکی اصل رفتارهای انسان نبود مثلا اگه یه پسری از اول الت تناسلی نداشت پس در سن ۶ سالگی که از طریق نوازش الت تناسلی به لذت میرسه از این قابلیت 

برخوردار نبود اون وقت یسری از رفتارهای بزرگسالیش که مختص به اون زمان بود رو نداشت 

خیلی پیچیده شد هرکی هر کی نمیفهمه

بایدتمام مطالب فروید و یونگ رو بخونی بعد بیای بگی رفتارها به اندام های جنسی بستگی نداره

دیگه اگه خیلی میخوای مخالفت کنی برو ازمایشی که گفتمو رو خودت انجام بده بیبینم 

بعدش هم عاشق میشی با مغزت یا نه 

شایدم من اشتباه کرده باشم در این مورد (اشک از شدت خنده) 

بنظرت اگ پسری در واقع پسر نبود هم با  مغزش گرایش به مادرش پیدا میکرد و پدرش رو مانعی بر سر راه رسیدن به مادر میدونست؟ نه ، چون این اتفاق زدر سن ۶. سالگی و در زمانی که کودک از طریق نوازش التش لذت میبره اتفاق میفته ، پس اگه بی بهره بود قطعا در مغزش هم به چنین چیزی (عقده‌ی ادیپ) نمیرسید 

به ♥luminous pearl♥ 

اولا عشق عشقه انواع و اقسام و مدل های مختلف و...نداره مثل لباس یا چه میدونم که رنگ بندی و سایز و مدل مختلف داشته باشه... صرفا یک حس مشخصه...

دوما شما از کجا میدونی اونی که عاشقش بودم خانم بوده!؟  

ببینید عشق عشقه... و یک حس مقدسه... بی نظیره...واقعا نمیتونم تعریف کاملی داشته باشم ولی فوقالعادس...

در کل نتیجه صحبتای بنده اینه 

عشق # رابطه جنسی