خانواده برتر

نه فقط در رابطه عاطفی 

و نه فقط در مورد خانم ها 

چیزی که من متوجه شدم "نه گفتن " برای یه عده سخته 

برای اینکه به کسی نه بگیم باید به خودمون هم نه بگیم - در واقع وقتی به کسی یا چییزی می خوایم نه بگیم همزمان یه نه هم به درون خودمون می گیم 

اونایی که نمی تونن در مقابل دیگری قاطعیت لازم رو بروز بدن یه منفعت درونی از عدم قاطعیت می برن 

مثلا همکارم به من توهین می کنه 

و من نمی تونم جوابی که لازمه بهش بدم 

در واقع اون لحظه من بابت بخشی در وجودم که نمی خواد تصویر ادم خوب - مودب بودنش هیچ جور خدشه دار بشه سکوت کردم - یا چون می ترسم با واکنش نشون دادن و دفاع از خودم شغلمو از دست بدم سکوت کردم 

حالا در مورد این دخترا هم همینطوره 

به اون رابطه نه نمی گن و از رابطه قاطعانه بیرون نمیان . منفعل هستن تو رابطه . منتظره پسره تموم کنه ! در حالی که کسی که انتخاب گر هست هر لحظه می سنجه این رابطه به نفعم هست یا نه ؟ برای دریافت عشق و آرامش و داشتن آینده وارد رابطه شده بودم الانم اینا رو دارم یا نه ؟ اگه نداره باید تمومش کنه

اول باید به خودشون نه گفتن رو یاد بگیرن تا بتونن به مسائل بیرونی نه بگن 

سوال دوم :.   

#سوال دوم راجب به پسرهاست#

اینم لطفا با دقت جواب بدید . شده در رابطه ای آشنایی جهت ازدواج پسری رابطه رو تمام کنه مثلا بگه میخام برم درسم و دنبال کنم شرمنده خداحافظ تمام یا حرفی دیگه . سوال اینه گاهی میشه گفت در این موارد اینجوری

چون پسرها  فهمیدن یا حس کردن بهر دلیلی شاید نتونن دختر رو بدست بیارن وحریف نمیشن  با بهانه ای میدان را خالی می‌کنن؟

واضحتر بگم اینه آیا هروقت پسری محترمانه ارتباطی رو پایان بده یعنی دختره حتما راضی بوده  یا نه داریم مواقعی که پسره متوجه شده دختره جوابش منفی است خودش دلیلی آورده و رابطه رو تمام کرده که شخصیتش خراب نشه.

################

سلام 

منم دقیقا ازهمین دسته ام منتهی با ی تفاوت که آخر سرخودم رابطه رو تموم میکنم ولی خب انقد تواون رابطه اشتباه میمونم که خودمم داغون میشم

ولی خب این که میگین تو ی رابطه اشتباه میمونن وعلاقه ای هم ندارن درسته 

دلیلای متفاوتی هم داره یکیش دلسوزی برای اون پسر یا فکردیگران یا امید به این ک درست میشه یا این ک اون موقع ازمیزان وابستگیشون مطمعنن نیستن ومیترسن برنو بعدمجبورشن برگردن یا....

دلیلای خیلی زیادی داره عمدتا دوروبریای خودم ازرابطه ای که داشتن راضی نبودن حتی دوسشم نداشتن ولی وابسته بودن یا تنهابودن 

ومن هم خودم اونقدی میمونم که هم خودطرف خودشوازچشمم بندازه طوری ک مطمعن شم دیگ بهش فکرنمیکنم هم این ک اون هم متوجه اشتباهاتش بشه و بدونه گذشت کردن هم حدی داره و وقتی تموم شد باخودش این فکرو نکنه ک اره بهم فرصت ندادو ....

کی گفته همه دخترا اینجورین !!! حتی اکثر دخترام اینجوری نیستن. همونطور که بعضی پسرا رفتارای عجیب دارن همونطور هم بعضی دخترا ممکنه اینطوری باشن. 

اتفاقا من زیاد دیدم دخترایی که کات کردن . مطمئن باش دختری که میگه یه مشکلاتی تو رابطه هست ولی کات نمیکنه، حتما منفعتایی هم واسش داره و دو دو تا چهار تا کرده دیگه نفعش بیشتر از ضررشه. شما نمیخواد نگران دخترا باشی سعی کن گلیم خودتو از آب بکشی بیرون به جای اینکه چرا دخترا ال هستن و بل هستن. دخترا هرجوری باشن ماهن، ماه .خخخ :))))

شده که اینوگفته باشن ولی دیلیلش این نبوده دلیلش این بوده ک سرش جای دیگ گرم بوده 😂

من ۲ تا سوال پرسیدم لطفا سوال دومم جواب بدید. !!!

لطفا خانمها جبهه نگیرن قطعا هر دو جنس مشکلات مختص خودشون و دارن  هیچکدوم بیشتر از دیگری مشکل ندارن شایدم هم اندازه باشه اصلا بحث مقایسه دوجنس  نیست. بهتره موضوع رو کالبد شکافی کنیم که چرا دختران این سرزمین اینجورن . آیا چیزی بدی است که کمک کنیم دختران هم وطنمون در روابط غلط آسیب نبینن و فوری تر خارج بشن؟ 

لطفا بحثهای آسیب شناسانه کنیم

بحث و به حاشیه نبریم

به الی خانم :.         لطفا به

سوال دومم مفصل پاسخ بدید!

جوابتون به سوال اولم کارشناسانه و علمی بود و بسیار درست 

واقعا توی سایت همیشه نظرات علمی و درست میدید واقعا ممنون از دانشتون 

کاش افراد اهل مطالعه ای مثل شما در سایت بیشتر و بیشتر بشه

فقط جواب این سوال دوم و کامل و جامع بگید با مثالهای مختلف که کاملا جا بیفته برام چون مورد دوم سوال شخصی خودم است

البته ممنون میشم بقیه افراد سایتم به سوال دومم جواب بدن

مخصوصا پسرها

بگن آیا شده پسری بفهمه حریف نمیشه نظر مثبت دختری رو در رابطه جهت ازدواج بدست بیاره

بعد مثلا درسش و بهانه می‌کنه و خداحافظی می‌کنه و رابطه تمام

یعنی از بیرون به نظر میرسه پسره کات کرده و رفته

ولی در واقع این دختره بوده که پسره رو به کات کردن رسونده

کمتر دختری هست که به خاطر عشق و عادت کردن تو رابطه اشتباه بمونه!

در اکثر مواقع دختره منفعت مالی میبرده و یا با اون پسره ممکنه زیاد دلخوشی کرده باشه و تموم شدن این رابطه یعنی تلف شدن از عمر طلایی یه دختر( که بازه 20الی 35 هست)

دختره میبینه باز شروع کنه یه رابطه جدید تا شناخت بدست بیاد و ب ازدواج برسه حداقل 2یا 3سال طول میکشه...

حالا فرض کن تو این 15سال دوران طلایی ک یه دختر داره 3سال دوستی ب قصد ازدواجی ک داشت به ثمر نشینه 

میبینه ن منفعت خوب مالی برده 

و از همه مهمتر 3سال از عمرش پای رابطه اشتباه گذاشته! حفظ این رابطه اشتباه شاید براش به صرفه تر باشه(مالی احساسی و..) تا شروع جدید که معلوم نیست شرایط پسر جدیده مالی تحصیلی بهش بخوره یا نه

واس همینه اکثر زنای متاهل وقتی شوهراشون خیانت میکنه نمیتونن طلاق بگیرن! نه اینکه نتونن! خودشون دل و جرعت پشت پا زدن به اون رفاهی ک دارن و ندارن!

به مهرسا سپیداری :  لطفا زمانی سوالی محترمانه مطرح میشه ما هم بهتره محترمانه جواب بدیم . البته ببخشید اینجور میگم حیفه انوقت فکر میکنن دخترها کم بینش هستن و موضوعات مربوط بهشون و درست نمیتونن بررسی کنن   بنده خدا هم با احترام سوالی رو مطرح کرده     ما هم باید منطقی با احترام متقابل جواب بدیم       سوال کاملا انسانی است  قطعا هم سوال کننده و هم همه ی ما میدونیم پسرها هم انسانن اونها هم مشکلات زیادی دارن ---من اصلا چیز بدی یا خدای نا کرده توهینی جانبداری تو سوالاش ندیدم......موفق و سربلند باشید

به تمام افراد داخل سایت :             اگه بخام راجب سوال دومم بیشتر توضیح بدم چون سوال شخصی ام است --------------------------------------------.اینه که دختره آدم مغروری بوده   پسره جهت ازذواج چند باری باهاش تلفنی حرف زده اما انگاری دختره گاردش بسته بوده و کمتر با خواسته های پسره همانگ میشده مثلا دعوتی میکرده یا چیزی دختره قبول نمیکرده بعد مدتی پسره زنگ میزنه میگه شرمنده من باید برم سراغ درسم بورسیه شدم و غیره خانمم گفتن بسلامت#شما از این داستان چه برداشت میکنید این کات کردن توسط پسر معنیش چیه ؟ دختر دست و پاشو بسته بود و این دیده هر تکنیکی زده راه نداده خسته شده در آخر مجبور شده چهره محترمانه بگیره و درس و بهانه کنه وبره  یا نه دلایل دیگه بوده. اینم بگم رابطه جهت آشنایی ازدواج بوده -------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------شما از اطرافیان دیدین پسر چنین شرایطی بوده یا شرایطی دیگه مجبور به کات شده  چون دختره نفوذ ناپذیر بوده

دقیقا با الی خانم موافقم، به نظر منم ترس از نه گفتن یا به خاطر اینه که از ژست فرشته بودن خارج نشیم یا اینکه به خاطر همه  لحظات خوب و گذشته ای که با اون فرد داریم یه احساس دین می کنیم و نمیخوایم به اصطلاح بی چشم و رو باشیم .... کاری به مرد و زن هم نداره

به باران غمناک

واقعا متأسفم براتون ، بنده هم کاملا جدی پاسخ دادم. و نظرم همونیه که گفتم. اینکه تا این حد خشک هستین که من آخر پیامم نوشتم دخترا هرجوری باشن ماهن، شما اینجوری برداشت میکنید که کل پیام من شوخیه !! مشکل از خودتونه. 

دخترای دور و بر شما شاید اینجورین . ولی دخترایی که من توی جامعه دیدم اکثرا خودشون وقتی تمایل نداشتن کات کردن و هرجا به رابطه ادامه دادن به خاطر منافع خاصی بوده مثل کمک درسی و اینجور مسائل. پس لطفا برداشت خودتونو تحمیل نکنید به اکثر دخترا .

سوالت پرحاشیست کاش دقیق تر منظور واقعیتو بیان میکردی تا ما راحتر بتونیم نظر بدیم.

اما در رابطه با اینکه دخترا تو رابطه ی ناخواسته شون میمونن و توان نه گفتن پیدا نمیکنن تا حدودی موافقم ... دلایل زیادی وجود داره که چرا دختری مجبور به پذیرش شخصی میشه که میلباطنی ای بهش نداره‌ .یکی از علتهاش اینه که متاسفانه تو جامعه ایران دخترا به نسبت پسرها از ساپورت مادی و معنوی خیلی کمتری برخوردارن و از طرف خانوادشون حمایت چندانی نمیشن و در مورد یک انتخاب اشتباه و عقد با طرف مجبورن تا پایان عمر آتیش رابطه ی غلط رو به جون بخرن تا خدای نکرده به ابهت و آبروی خانواده ی به ظاهر محترمشون لطمه ای وارد نشه... دو اینکه چون دخترها از استقلال صددرصدی برخوردار نیستن و برای امرار معاش و.. خودشون به خانواده متکی هستن تو تصمیم گیری هاشونم خاه یا ناخواه مجبورن از خانواده و نظریات اونها که تو ۹۹ درصد مواقع اشتباه از آب در میاد، تبعیت کنن..

سوم اینکه متاسفانه دخترا مخصوصا تو ایران تحت فشارهای متنوعی من جمله نبود تصمیم گیری راحت برای زندگی شخصی ، نبود آزادی بیان، نداشتن حق انتخاب و....قرار دارن و از ترس پدر و مادرشون و نشنیدن سرکوفتهای دوست و آشناهاشون مجبور میشن تو رابطه اشتباه بمونن و تبعات جبران ناپذیری از اون ببینن.

گاهی هم دختری بدلیل نداشتن ساپورت عاطفی از طرف خانوادش از بین بد و بدتر ، بد رو انتخاب میکنه چون حق انتخاب  دیگه ای بهش داده نشده....

تو موارد نادری هم پیش میاد که دختری بخاطر تهدید های بی مورد پسری وادار به ادامه ی رابطه ای بشه که اصلا به صلاحش نیست. در هر صورت دخترا آسیب پذیرتر از پسرا هستن و هر چقدر هم توان نه گفتن بالایی داشته باشن و از شجاعت و جسارت کثیری برخوردار باشن بدلیل شرایط بد خانوادگی و صدردصد جامعه و نگرانی از آینده زیر بار حرف زور میرن و لگد به بخت خودشون میزنن که همچین دخترایی کم نیستن.

سوال دومت اصلا برام مفهوم نداشت . اگه پسری بیاد ببینه دختره دوسش نداره و بخاطر دختره بگه باشه قبول منم نمیخوامت و کات کنه چه فداکاری بزرگی کرده من شخصا از پیشونی همچین پسری میبوسم و بهش تعظیم میکنم چون همچین پسرایی کم پیدا میشن و واقعا مثل طلا کمیاب هستن.

@ سوال کننده :

مرسی نظر لطف شماست :) 

والا در مورد سوال دومتون - اره بنظر همینی هست که می گی

بعدشم والا پسره باز خیلی آقا بوده و غزت نفس داشته که اینجوری خودشو کشیده کنار - وگرنه به شخصه فحش هم خوردم از پسرا ،ف یا غیب شدن . 

ولی نفهمیدم جواب این سوال دومی به چه کار شما میاد ؟ 

با الی خانم :  یه کنجکاوی شخصی بوده برام. پس شما هم میفرمائید که ما پسرانی داریم 

که در رابطه ای هستن و میدونن هیچ جوری نمیتونن دختره و بدست بیارن و آچمز میشن  خودشون با بهانه ای کات می‌کنن و میکشن کنار

واقعا من همیشه فکر میکردم هر پسری با دختری کات کنه احیانا دختره راضی بوده ولی پسره اون نپسندیده . 

ای کاش مثال هایی میزدید بیشترتوضیح می‌دادید اگه امکان داره کامل تر این موضوع رو باز کنید 

اینجور یه جواب کلی بود . البته اگه دوست دارید پاسخ بدید 

بازم ممنون از بزرگواریتون

با سلام 

ببینید در جواب سوال دومتون که توضیح دادید باید بگم که اره اتفاقا برای خودم یش اومده همچین چیزی . و پسر اینقدر تلاش کرد که بهم نزدیک بشه اما من قبول نمی کردم چون چیزایی ازش دیده بودم که با اعتقاداتم جور نبود و من هر بار طردش میکردم اون پافشاری میکرد یه موقع دیدم خسته شد و خداحافظی کرد و رفت البته قبلش بهم گفت بعدم من با اینکه ناراحت شدم اما کاری به کارش نداشتم و گذاشتم بره

این موردی که شما میگید اره جواب رو خودتون دادین اگه پسر برای ازدواج دختره رو بخاد خوب این بازیا چیه . راست و حسینی بیاد و مستقیم بهش بگه . شاید اون دختر نشونه که برای رابطه دوستی یا ازدواج. 

اگه به هر دلیلی جواب منفی داد دختر مطمئن باش پسر یا قصدش ازدواج نبوده یا...

اگه هم دختر بمونه در ارتباطش با اون خب شاید منتظره که هنوزم بیاد سمتم و شرایطش برای ازدواج جور بشه و ببینه چقدر دوسش داره و میخاد و دوس داشتن پسر رو نسبت به خودش بسنجه و ببینه چقدر پافشاره و اگه دوسش داره ترکش میکنه یا نه...

درواقع یه امتحان و سنجش اون پسر از طرف دختره اگه مورد دوم باشه که گفتم

به ماریا دختر خوزستانی:

موردی که در جواب سوال دومم فرمودید . اگه اون نمی تونست به شما نزدیک بشه یا بهر دلیلی نمی پسندیدش و دوست نداشتید ادامه بدید

وقتی رفت شما چراشما ناراحت شدید؟

کمی عجیب و ضد ونقیضه 

شما

که اون مطلوب شما نبود ناراحتیتون برا چی بود؟

در آخر پیامتون هم چیزی دیگه هم گفتید دختری که پیام منفی بده به پسری چون پسره یا قصدش ازدواج نبوده یا قصد بدی داشته

یعنی هر دختری جواب منفی میده و راه نمیده به پسری در رابطه آشنایی جهت ازدواج دلیلش همین دوتاست؟

شاید اصلا دختره کمی با پسر حرف زده کلا بدش اومده متوجه شده بدرد نخوره

شاید خوشش اومدن ابتدایی بوده و زود از بین رفته

شاید فقط یه کیس برا بررسی بوده فوری پسره مردود شده

ببینید اگه بخام واضح تر بگم راستش در این بین پسره با کاراش و رفتارش کم کم مجذوب کرد و باید یه حس علاقه به وجود اومد بین من و اون . شاید از سر تنهایی و نیاز بود یا هرچیز دیگه . 

این که میگم طردش کردم به خاطر قصدش بود و دوستی که من تمایل به همچین روابطی نداشتم اما متاسفانه کم کم با اصرار ها و نزدیک شدن های اون و اصرارش میخواستم نظرم رو تغییر بده اما من نخواستم و وقتی هم رفت که بهش کمی وابسته و دلبسته بودم . 

یه جورایی فهمیدم که اون آدم واقعا آدم زندگی نیست اگه بخام با عقلم تصمیم بگیرم اما بازم از رفتنش ناراحت بودم ، چون این حس به وجود اومده بود و من نمی تونستم انکارش کنم . 

درسته اون کارشو بلد بود . میدونست از چ راهی وارد بشه و چیکار کنه . اما خوشحالم از این بابت که پای عقایدش موندم و بیشتر به خودم ضربه نزدم .

اون قصدش هر چی بود ، فهمیدم ازدواج نبوده اما اونم نتونست و نخواست که این رابطه تمام بشه . دلیلی که شما الان دنبالش منم خیلی وقته درمورد پسری که اومد سمتم و هنوز کات نکرده و حتی شمارمو ذخیره داره و که گاهی پیام و عکس العمل نشون میده میخوام بدونم . چرا هنوز به یادمه ؟ چرا جرات کات کردن نداشت؟ چرا بلاکم نکرد و حذفش نمیکنه ؟

حتی یادمه قبل از رفتنش بهم گفت میخوام ازدواج کنم و غیر مستقیم گفت که نباشم .

اما شاید منم به این امید که برگرده و قصدش بشه ازدواج موندم . احتمال میدادم حرفاش دروغ باشه و از روی علاقه مونده یا ....

اما با گذشت ۶ ماه از این ماجرا فراموشش نکردم چون خاطره ساخت و رفت . چون دلبسته کرد و رفت و من هرگز نمیتونم ببخشمش چون با احساساتم ۱ سال و نیم به هر طریقی بازی کرد و رفت.

اما دارم فراموشش میکنم و بیخیالش هستم اگه حتی برای ازدواج بیاد جوابم به همچین آدمی منفی هست و مطمینن یه روزی حذفش میکنم .

اینا رو گفتم که بدونید اگه درمورد شما اینجور بوده شاید حس و علاقه ای به وجود اومده و ...و روزی بالاخره اگه دختر ببینه هیچ عکس العملی از طرف نیست به راحتی حذفش میکنه و فراموش چون دلیلی نمی بینه داشته باشمش در زندگی و اذیت بشه و سال ارامشش بشه.

 من چون ادم احساسی هستم و دلم نمیاد کسی رو که بهش علاقه داشتم حذف کنم یا بلاک این کارو نکردم در مورد اون پسر و منتظر بودم اون حذف کنه و کات و اگه کرد که یعنی آرامش اون دختر .

اگه این کارو نکرد معنیش شاید این باشه که هنوز میخاد به اذیت کردن و بدجنسیش ادامه بده اون پسر .

من این کارو کردم و حذفش کردم تا خودم آرامش داشته باشم چون فهمیدم و گذشت زمان همه چی رو بهم نشون داد 

والسلام

به ماریا دختر خوزستانی : 

من سوال کننده هستم . خیلی سپاس که جوابم و دادی و سرگذشت خودتو گفتی. بهترین کار و کردی کات کردی به شهامتت تبریک میگم. اون حس مقطعی رو کاملا موافقم از روی تنهایی وغیره بود اصلا و ابدا علاقه نبود . یه جور عادت یه جور درگیری ذهنی .اصلا اسمش حس یا احساس نیست. خیلی چیزها شبیه علاقه هستن که اصلا علاقه نیستن بلکه خلعهای درونی ماست . در این رابطه کتابهای زیادی نوشته شده که خیلی خوبه همه مون مطالعه کنیم من که شروع کردم به مطالعه کلا فهمیدم هرچی آدم تو زندگیم اومدن مریضی روانی بودن .خلع بودن . علاقه کجا بود .    موفق و پیروز در پناه خداوند امیدوارم به کسی با ارزش که سزاورش هستید برسید

شما از دختران آگاه این سایت هستید که همیشه نظرات آگاهانه میدید وخیلی ها مثل من استفاده میکنند.

به سوال کننده عزیز: خواهش میکنم داداش عزیزم. 

امیدوارم شما هم پاسخ جوابتان رو گرفته باشید🙂

منم مثل شما در این وبلاگ واقعا از نظرات همگی دوستان عزیز استفاده میکنم .

به امید خوشبختی شما و همه ما جوونا

سلام

تجربه ای به این شکل که شما گفتی من نداشتم

ولی تو کتاب زن بودن تونی گرنت حرف جالبی میزنه

میگه مرد ها برای بدست اوردن یه جیزی تلاش میکنن. میجنگن. از یه جایی ببعد موفق نشن عقب نشینی میکنن

یعنی ناز کردن تا یه حایی جواب میده

بعدش خسته بشن ول میکنن

من شده پسری بخواد با من صمیمیت نشون بده .نه که تو رابطه باشیم و اینجور بشه

فعالیت مشترکی داشتیم و به تناوب همو میدیدیم . یه توجهایی نشون میداد . منم ضد حال میزدم . منتها انقدر گاو بود بازم ادامه میداد. به همون رویه! یعنی نه EQ داشت که بفهمه تمایل ندارم نه IQداشت که روششو عوض کن و نتیجه متفاوت بگیره

در نتیجه انفدر ادامه داد که کلا همه چی لوث شد

جواب روشنه چون ما دختریم! 

جنسمون از احساس ناب..راه و رسم معرفت رو یجور خاص و عمقی میبینیم...چطور بگم یعنی دخترا راحت دل میدن میمونن پای همه چی... ولی پسرا ! اونا خیلی راحت دل میکنن!شیر مردن ،خدا حفظشون کنه😃

انصافاً نمیدونم چرا منم جزو همون دستم! یعنی دل کندن از اونایی که دوسشون دارن نه حالا منظورم ب پسر باشه ها! کلی میگم.. برام از مرگ سخت تره...

البته چند جا لازم شده و قائله رو ختم کردم .ســــخت بود ...با وجودی که ب چشمم دیدم که جونم میره ولی تیر خلاص رو زدم و کات!😃

شاید ی سری از آدما حتی دخترایی که معتقدن خودشون از مـــرد مردترن و سبیل نمیذارن😅 و اصلا احساسی عمل نمیکنن!!!  اینو ضعف امثال من بدونن...ولــــــی این ضعف من نیست، قدرت روح منه...

حالا تو رابطه ها ،اونایی که مرد هستن دل میکنن که برن و من ب این اصل که قرار ب همیشه بودن نیست احترام میذارم ولی هیچوقت در خصوص عزیزام اجراش نمیکنم چون ازم بر نمیاد!!

 ب خوبان دل سپردن کار سهل است، ز دوستان دل بریدن کار ما نیست 😊

به الی خانم و ماریا دخترخوزستانی  و بقیه :     یه سوال دارم وقتی دختری قبول میکنه کسی رو جهت شناخت   _________________________________برا ازدواج بپذیره  دقیقا معنیش چیه یعنی دختر اون آقا رو پسندیده یا نه اصلا دخترا اینجورن میخان ازدواج کنن کسی بهشون مراجعه کنه در قالب خواستگار ببینن امکاناتی داره قبول میکنند بررسی اش کنن حتی اگه حسی درابتدا اصلا نباشه_____________بعدش وقتی کسی رو می پذیرن جهت شناخت یعنی جوابشون بله است و  راضی ان که اون پذیرفتن ؟   اصلا این داستان آشنایی جهت ازدواج برا دخترا حکم چی رو داره__________________مثال میزنم من خودم پسرعموم با دختری حرف میزنه برا ازدواج. قرار گذاشت دختر اهل بیرون واین داستانا نیست به پسره گفت من حرفی با شما ندارم حرفی داری بیا با خانوادم بزن   اینم فکش افتاد  مردد شد من که بهش گفتم دختره میخاد بری خواستگاریش اونجا تورو رسمی کات کنه جوابشم نه است  چون حس ششم میگه   چون دختری که مثلا جهت شناخت تو همش بهش زنگ میزنی یه بارم بهت زنگ نمیزنه میخای بشناسیش میگی تشریف بیار بیرون حرف بزنیم  میگه من حرفی باشما ندارم حرفی داری بخانوادم بگو  بنظرت جوابش بله است       

خب جواب کلی نمیشه داد به سوال شما 

در مورد هر دختری متفاوته - چون انسان ها با هم متفاوتن

در مورد اونم خانم که پسر عموی شما خواستگاری ش رفته - جمله بندی دختره ضایع بوده - ولی محتوای کلامش اونی نیست که شما برداشت کردی ! اتفاقا برعکسه 

دختره می خواد آشنایی زیر نظر خانواده ش صورت بگیره - قصد بررسی هم داره - اگر نه می خواست بگه که می گفت نیازی نبود بگه بیاید با خانواده م مطرح کنید . 

بنظر میاد این خانم الگو ش برای پیش برد روابط با پسر عموی شما متفاوته - ایشون نمی خواد پسری رو بیرون ببینه و بهش پیام بده و ... ، رو اون خانم آشنایی تحت نظارت خانواده ست . تو اون چارچوب می خواد کیساشو بررسی کنه 

یا هم به حدی سنتی هست که خودش واقعا حرفی برای زدن نداره و ازون خانواده هایی هستن که دو جلسه سر و ته خواستگاری رو هم میارن - و  خانواده دختر براش تعیین تکلیف می کنن که با کی ازدواج کن با کی نه 

در هر صورت وقتی پسر عموی شما ایشونو می خواد بهتره به این دختر خانم احترام بذاره و به روش مورد پسند ایشون این آشنایی رو پیش ببره 

در مورد اینکه دید به آشنایی چیه 

بستگی به دختر داره که روحیاتش چطوریه 

مثلا یکی مث من باشه ادامه ی جلسات یعنی نظر مثبت رو ی آشنایی داره - یا هنوز دلیل قاطع برای نه گفتن نداره - در هر صورت خواسته به اون شخص و خودش بیشتر فرصت بده - معنیش اصلن جواب بله نیست 

در جواب سوالتون باید بگم که به نظر خودم بله جوابشو مثبت هست چون قبول کرده در این حد پسر بیاد جلو و همدیگر رو جهت آشنایی بشناسن اما خب این حرف دختر ممکنه از روی احترام و ارزشی باشه که به خانواده اش میده و ممکنه عقیده و نظرش باشه که تقریبا درسته و ممکنه مذهبی و معتقد باشه که اولش باید برای بیرون رفتن از پدر و مادرش کسب اجازه کنه.

اما خب دخترا جایی احتیاط میکنن و شاید قبل از ازدواج خانواده و خودشون نپزیرن که با هم بیرون بزن. این به عقاید و نظر خودشون و خانواده اش بر میگرده.

خلاصه که دختر میخاد بیشتر پسر رو بشناسه و اگه برای شناخت برای ازدواج باشه که خیلی هم عالی و آن شاالله خوشبخت بشن.

اگه هم که دختر خانم مذهبی نیستن که نباید دوره شناخت و سختگیری رو داشته باشه و اگه این حرف رو زده که به خانواده ام بگید به نظرم یه نوع تردید و دودلی هست که داره .

و پسر عموی شما باید دل اون دختر رو بدست بیاره و تلاش کنه بفرستش بیاره اگه میخادش و اعتمادش رو بیشتر جلب کنه تا احساس امنیت داشته باشه . اون موقع جوابش بله هست

@ ماریا دختر خوزستانی :

سلام

به عنوان یه دختری که مذهبی نیست خواستم بگم با بخشی از کامنت شما مخالفم 

اونجا که نوشتی "اگه هم که دختر خانم مذهبی نیستن که نباید دوره شناخت و سختگیری رو داشته باشه و اگه این حرف رو زده که به خانواده ام بگید به نظرم یه نوع تردید و دودلی هست که داره ."

خیر

اینجور نیست 

یه دختر ممکنه مذهبی نباشه اصلن - ولی نخواد با پسری بدون در جریان بودن خانواده ش آشنایی داشته باشه

وقتی م می گه با خانواده ش مطرح کنن معنیش نه تردید هست نه دودلی

معنیش یعنی " با خانواده م مطرح کنید  تا منم شما رو به عنوان یه مورد قابل بررسی به رسمیت بشناسم و برات وقت و انرژی بذارم " 

شما اگر مذهبی هستی نمی تونی از جانب افرادی که اعتقادات مشابه شما ندارن صبحت کنید 

به الی خانوم:

ببینید شما بد برداشت کردید و من شاید بد گفتم ، منظورم از مذهبی نبودن اینه که زیاد حساسیت نشون نمیده . آخه من اطرافم زیاد دخترکی اینجوری دیدم . شما از جمله استثنا هستید شاید که این برداشت رو کردید . 

منم با بخشی از گفته تون موافقم اما با اون حرفم که شاید نشونه دودلی و شک دختر باشه کاملا موافقم و حس میکنم باید اینجور باشه.

اگه ناراحت شدین معذرت میخوام و از همه دوستان غیر مذهبی یا مذهبی چون .

طرز برداشت مهمه و من منظور بدی نداشتم فقط اون چیزی بود که دیدم و تجربه کردم و هدف روشن گری بود . همین

به قول خودتون نوع برداشت هر کس فرق میکنه و افراد متفاوتن 

واقعا الی خانم چقدر حرفاتون دقیقه.  بنظر میرسه فرد اهل مطالعه ای باشید . موفق باشید  وسربلند

به الی خانم :    یعنی اینی که گفتید دختره گفته حرفی دارید به خانوادم بگید معنی ش که شما گفتید منم موافقم  آیا بنظرتون بهش علاقه داره یا نه فقط یه کیس برا بررسی است ؟ بنظرم علاقه باشه اینجور نمیگه درسته ؟  

الی خانم من خودم یه سوال داشتم   من دختری رو میخام از بستگان اما خانوادها مشکل باهم داشتن ایشونم از این مخالفتها نگران شد  برادرش زیاد تو گوشش خوند که این ازدواج وانجام نده اینم تاثیرگرفت  با اینکه میدونستم من و دوست دارن بهم مرتب میگفتن نه. رفتم خواستگاریشونم بهم گفت نه . بغضم و دید  باز دورم می پلکید اصلا باهام سرد نمیشد.هر هدیه بهش می دادم میگرفت . تلفن بهش میزدم ساعتها باهام حرف میزد . همش میگفت نه . تمام حرفا خصوصیشم بهم میگفت . من شدیدا کلافه شده بودم چرا میگه نه ___اون زمان نمی دونستم علت نه گفتنش صحبتهای برادرشه و مخالفتهای خانواده و ترسش. هر خواستگاری براش می اومد تن من می لرزید  بهم فشار می اومد چون اولین بار این عشق اون شروع کرد یه جورایی خودشو بهم میچسبوند لبخند و نگاه که بسیار . حتی یه روز رفتم خونشون زمستون بود پالتو رو گذاشتم کناری دیدم رفته پوشیدش بهم نگاه میکرد . ساعتم رو حتی ازم گرفت گفت بدش بمن

خلاصه از این داستانها 3سال گذشت من با اون بودم مثل شرایط بالا  اونم مرتب میگفت نه و هیچ وقتم دلیلش و نمیگفت  تا متوجه شدم خواستگاری تلفنی داره اونم پذیرفته باش آشنا بشه خواستگارم با واسطه دوست دانشگاهش بوده           بعد از مدتی من رهاش کردم حدود دوهفته دیدم بهم زنگ زد اول نمیخواستم دیگه کاری باش داشته باشم اما دلم نیومد باهم مدتی حرف زدیم  الان خانواده ها با هم خوب شدن همه مشکلات حل شده  الان اون بهم زنگ زده میگه دوست دارم بیا خواستگاریم  یه جورایی ازم خواستگاری کرد بسیار عاشقشم اما چیزی که اذیتم میکنه و میخام شما راهنمایی کنید اینه اون ارتباط با اون خواستگار دلم و شکسته تو ذوقم زده کمی هضمش برام سخت شده  یجور حسادت عاشقانه به اون آقا دارم . خود دختره میگه اون تموم شد چیزی نبود  زیر فشار خانواده بودم از راهنمایی میخواستن من ازذواج کنم  خواستگارم زیاد داشتم حتی کتکم میزدن برا اینکه بهمه میگفتم نه چون قصد ازدواج نداشتم

در مورد پسره گفته 3بار باش حرف زدم کوتاهم اصلا من تماس باش نگرفتم بیرونم اصلا نرفتن  فقط گفت پسره  اومد دم دانشگاه برگه ای بهم داد بعد متوجه شدم نامه عاشقانه است . تو تماساش دعوتم کرد بیرون گفتم نمیام . گفت چرا بهم زنگ نمیزنی گفتم دوست ندارم گفت بهم گفت تو چرا اینقد سردی  و... آخرشم اون زنگ زد گفت باید برم سراغ درس منم گفتم بسلامت.   الی خانم میدونم دروغ نمیگه چون بسیار صادقه  

تازه الان علت همه مخالفتهاشو گفته که ترسیدم. که  برادرم و ...مخالف بودن .   من این احساسات بهم دست میده اگه اون خواستگارش جدی بود تمام میشد ازدواج میکرد . خودش میگه نه من قصد ازدواج نداشتم میگم چرا حرف زدی میگه نمیدونم شاید چون خواستگار بود . میگه من جرم نکردم. من میگم برا من جرمه چون دارم از دید عاشقانه نگاه میکنم .  حس نفر دوم الان بهم دست میده . باخودم میگم فردا اون پسره نره بگه من با فلانی در ارتباط بودم . گاهی هم میگم نکنه پسره فهمیده این بهش حسی داره پس کشیده رفته و پسره نخاسته ادامه بده .  میگم این بمن خیانت کرده به عشقم خیانت کرده . بعد میگم اینا فکرن خودتو اذیت نکن    الانم آنچنان میخامش و اونم الان شدیدا حس نشون میده حتما باش ازدواج میکنم اما این سوالاتم تو سرم میچرخه   . میگه ببخشم نادان بودم   میگه ببخشم بین ترس و عشق   ترس و انتخاب کردم.     شما دخترید بنظرتون چقدر درسته          ممنون از راهنمایتون .

@ با تجربه :

سلام ممنون 

داستانتون برای من پیچیده س راستش 

درسته دخترم ولی چنین تجربه ای هرگز نداشتم نمی دونم چی باید بگم

تو یه زمینه هایی مطالعه کردم ولی الان برای سوال شما راهکار قابل قبولی ندارم .  چون نظر شخصی مو نمی خوام بگم

چیزی که به ذهنم می رسه فقط ایناس

از حدس زدن فکر ایشون خودداری کنید و فرصت بدید واقعیت رو ببینید ( واقعیت احساس و فکرش ) 

و اینکه بنظرم میاد رابطه شما خیلی رمانتیک و هیجانیه - نیاز به یه نفر هست از بیرون منطقی بررسیش کنه 

یه مشاور "خوب" بنظرم براتون لازمه 

که سوای این دغدغه های شما - اختلاف خانواده ها و خواستگاری که بوده - موارد دیگه رو بررسی کنه 

فکر نکنید چون 3 سال با هم بودید یعنی دیگه شناخت کامل دارید 

من جای شما بودم از آقای نجفی می خواستم سوال رو پست کنن تو وبلاگ که همه نظر بدن 

@ ماریا دختر خوزستانی

ناراحت نشدم عزیزم 

خواستم روشنگری کنم

یادمه چند سال پیش هم تو وبلاگ با یه نفر بحث مشابهی داشتم  - بنظرم این مدل   تفکر توی عده ای  از بچه ها مذهبی وجود داره  

اینکه تصور می کنن اونی که مذهبی نیست دیگه تو همه ی زمینه ها 180 درجه مخالف مذهب رفتار می کنه 

شاید تصور می کنن کسی که موانع ذهی خودشونو نداره ( مذهب ، بهشت جهنم صواب گناه ) دیگه هییییییییچ دلیل دیگه ای برای انجام کار های درست و پرهیز از کارهای نادرست ندارن !

در حالی که اتفاقا برعکس !

اگر شما به یک دلیل از معاشرت با خواستگار خارج از اطلاع خانواده امتناع می کنی ( گناه ) 

یکی مثل من ممکنه 20 تا دلیل برای این تصمیمش داشته باشه - براش یه گزاره ی مطلق گناه و ثواب نیست بلکه یه انتخاب شخصی هست با دلایل مشخص 

موانع ذهنی مون مث شما نیست - ولی عقل که داریم ! وجدان و شعور و انسانیت که داریم !

من استثنا نیستم 

و کلی م آدم مشابه خودم اطرافم می شناسم 

منو یاد یه بنده خدایی انداختی سال ها پیش ...

اون مذهبی بود - یه دختری رو صیغه کرده بود برای خودش و دو سال آره ...

می دید منی که غیر مذهبی م با هیشکی نبودم و نیستم و از تنهایی جلز ولز می کنم 

براش قابل هضم و درک نبود وقتی میشه با نصف خط جمله رفت حالشو برد چرا من مثل اون رفتار نمی کنم 

اخرشم فرمود خانم فلانی شما جهل مرکب داری ! 

در واقع خودش بود که نمی دونست - دنیا رو فقط از دریچه نگاه خودش می دید

هیچ وقت درک نکرد یکی مثل من چه دلایلی برای رفتار ها و انتخاب هاش داره 

به الی خانم : شما حالا نظر خودتون و بدید لطفا راجب موضوع من . 

مشاورم حتما میرم .

یه بار سوالم و گذاشتم برا پست شدن رد شد . حالا شما فکر کن الان پست شد شما اینجا نظرتون و بدید

بعدشم موضوع ما حدود ۶ ساله

گفتید هیجانیه رابطه شما خواستم بدونم از سمت کدوممون اینجوره

لطفا راهنماییتون و بدید .ممنون

@ با تجربه 

بنظر من هر دو تون 

مشخصه این یه عشق رمانتیکه 

نمی گم رمانتیک بودن بده - می گم فقط سوای احساساتتون جنبه های دیگه ی این ازدواج رو هم بررسی کنید و بعد تصمیم بگیرید . چون تو رابطه های رمانتیک جنبه های دیگه به چشم نمیاد 

همین به ذهنم می رسه فقط 

ان شا الله خدا خیر  خوشبختی بهتون بده