سلام دوستان عزیز
مشکلی برام پیش اومده که به راهنمایی و کمک شما نیاز دارم لطف میکنین خواهر کوچکتر تون رو راهنمایی کنید . دختری 24 ساله هستم، شاغلم در یکی از ارگانهای دولتی، خواستگاری دارم که اختلاف سنی شون با من دو سال هست، ایشون از خانواده متوسط هستن و پسر خوبین و حلال و حروم سرشون میشه و اهل دوست دختر این حرف ها نیستن و خیلی هم مودب هستند و احترام بزرگتر براشون مهمه، خانواده خوبی دارن از بچگی بقول خودشون کار کردن الان همکار هستیم، ما در شرف نامزدی هستیم البته پدر من مخالف بودن چون با ازدواج با غریبه کلا مخالفن.
حالا که بابام راضی شده مسئولیت انتخابش رو پای خودم گذاشته، البته تخقیق هم کردن همه خوبی هاشون رو گفتم من نمیدونم چرا مرددم؟
سه تا مشکل بزرگ دارم؛
1. ایشون فوق العاده احساسی هستن؛ اصلا توی این یک سالی که با هم در ارتباط هستیم روزی ده بار قربون صدقه من میره و حرفای عاشقونه میزنه؛ پدر من سه بار جواب رد بهشون داده؛ میگفت اون شب ها تا صبح گریه کردم و سرکار نمی اومدم؛ اون روزها رو ،میگفت هر کاری میکنم تا ما مال هم بشیم و از این حرف ها؛ هر شرطی من گذاشتم قبول کرده ،حتی من یه مشکل کوچیک تو سلامتیم دارم برام ختم قرآن نذر کرده که بخونه من خوب بشم؛ همه این ها رو میگم تا حد خواستنش ذو بگم ، به نظرتون این همه علاقه غیر طبیعی نیست؟
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
رفتارشناسی پسران برای ازدواج (۶۸۷ مطلب مشابه)