خانواده برتر

سلام

من از اساس با روابط دوستی مخالفم بنابراین ازدواج سنتی رو ترجیح میدم و به نظرم اگر جلسات خواستگاری به خوبی پیش بره و تحقیقات کامل صورت بگیره و در کنار اینها توکل هم داشته باشیم انشاءا...مشکلی پیش نخواهد آمد!!

به نظر من ازدواج سنتی هیچ لذتی نداره ... هیچ هیجانی نداره ... عاشق شدن ... دوست داشتن یه نفر ... اینکه خودت انتخاب کردی لذت بخشه ...

حس من نسبت به ازدواج سنتی اینه که دو نفر به واسطه دیگران همدیگر رو می بینند و سعی می کنند نقاط مثبت و منفی همدیگه رو پیدا کنند و در عرض چند جلسه هیچ چیز واقعی معلوم نمیشه ... به نظر من وقتی از یه نفر خوشت اومد باید باهاش بیرون بری مهمونی بری تنها بری با جمع بری که همه مدل رفتار و برخوردش رو بتونی لمس کنی ... وقتی چشاتو خوب باز کنی طرف رو از لحاظ ظاهر پسندیدی ازنظر سطح فرهنگ از نظر تحصیلات و هرچی برات مهمه می تونی رابطه رو ادامه بدی می تونی کات کنی همه چیز دست خودمونه ... همه روابط ما طوری هست که می خوایم دیده نشیم در اجتماع که اگه نشد و به ازدواج نیانجامید یه سابقه بد برامون نباشه .. اما به نظر من اینا سابقه خوبه... باور کنید اگه دختر یا پسری قبل ازدواج با جنس مخالفش ارتباط نداشته باشه ... نفر اول در زندگیش میشه موش آزمایشگاهی ... اصلن نمیدونه بایه جنس مخالف چطوری برخورد کنه نیازهای جنس مخالف رو نمیشناسه .. تجربه ای نداره که به کمکش بیان اولین تجربه های اشتباه و یا درست رو انجام می ده اما اگه قبلن کسانی در زندگیش بوده باشند می تونه یه زندگی رو با پختگی شروع کنه نه با خامی و فانتزی های بچه گانه قبل ازدواجش ...

توی ایران خیلی مشکل بزرگیه که دخترا یه نشونه برا باکره بودن دارن ولی پسرا ندارن به نظر شما این عدالته !!!!!  و همین باعث می شه از پسرا دوری کنند ... همه میل و علاقه و ... بریزن توی خودشون مبادا رسوایی به بار بیاره ... در صورتیکه به نظر من تجربه داشتن دختر وپسرا قبل از ازدواج بازتاب موثری در ازدواجشون ورابطه شون با همسرشون داره ... بحث بی بند و باری جداست و نمی خوام با حرفای من مرتبط بشه ... همه چیز ذاتی هست بی بند وبار بودن پاک بودن ....

هر دختر و پسری در دوران مجردی اش بارها عاشق می شه و فارق می شه .. به خدا اینا جرم نیس اینا تجربست ...  من حاضرم با کسی ازدواج کنم که دوست دخترای زیادی داشته قبلن چون دریای تجربه ست ... میتونه تموم مشکلات حالات روحیه رفتار های اقتضایی خانم ها رو تشخیص بده و خیلی بااحترام برخورد کنه چون میدونه این جزوی از یک زن هست ... اما این آدم اگه ذاتا هوس باز باشه کاریش نمی شه کرد اگه می خواد بره باید بزاری بره به غل و زنجیر کشیدن فایده نداره ... و باز هم میشه تجربه حتی بعد از ازدواج ... زندگی همینه ازدواج ریسکه ... من تو همه از درون هم خبر نداریم همه کامل نیستن عاشق شدن قشنگه محبت کردن قشنگه محبت دیدن قشنگه ... تاکی باید احتیاط پیشه کنیم ... تا کی می خوایم موشکافی کنیم ... ازدواج کار دل و عقل با هم هست

توی رابطه دختر و پسر عقل و دل می تونه با هم حکم کنه ما آدمیم و عقلمون بر همه چیز غالب پس چرا ازدواج سنتی ؟؟؟؟!!!!!

چرا پسر همیشه گول می زنه و دختر همیشه گول می خوره؟؟؟!!!

همه مثل هم نیستند .. پسرا و مردای هوس باز باعث شدن حرف دل پسرای پاک مقبول نباشه برای خانم ها ...ابراز علاقه های همراه با شک و تردید ..

چرا مردا خوی حیوانی پیدا می کنند و همه زندگیشون سرشار از غریزه جنسی میشه !!! چرا مهار نمی کنند !!؟؟؟ چرا فرهنگش رو بهش تلنگر نمی زنیم !!؟؟؟

کشورای اروپایی - آمریکایی دختر و پسر 18 سالگی مثه یه پرنده که پرواز یاد گرفته پرمیکشه میره جدا زندگی می کنه استقلال رو حس می کنه اگه نیاز به ازدواج پیدا کرد عاشق می شه ازدواج می کنه و .... سنت خانمان سوزه خانمان سوزه ...

به خاطر تعصبات بی جای سنتی خیلی از استعدادهای ما از بچگی شناخته نمی شه رشد نمی کنه ... احساسات رشد نمی کنند .... گفتن یه جمله ساده دوست دارم از فتح قله اورست سختره !! این دنیای سنتی ماست دنیایی که همه امیال در درونمون سرکوب می شن خفه می شن می میرن و یک حسرت به جا می زاره وقتی شور ونشاط جوانی رخت برمی بنده از زندگیمون ...

کسایی که ازدواج سنتی می کنند مثه اینه که مجبورن همو دوست داشته باشن وظیفه پدری رو خوب انجام بدن وظیفه نان آوری ... وظیفه مادری وظیفه بچه داری همسرداری .. برای تکلیفی که دارن ... به عشقی که دارن ...

چه مسخره است ازدواج سنتی ... داماد عروس را با پرداخت مهریه می خرد ...هدیه های داماد به عروس اجباری ست ... باید طلاجواهرات بخرد باید برای هر مراسمی برایش هدیه ببرد ... محبت و عشق در کجای این هدیه ها نهفته است عایا ؟؟؟!!!!!

و چه مسخره است ازدواج به رسم اسلامی .... زن مفعول است و مفعول .. زن وسیله است و وسیله ....

بیایید نهادینه کنیم عشق و محبت واقعی را ... ازدواج های غیر سنتی را ....

آشنایی سنتی چون با نظارت خانواده هست و معمولاً علنی و آشکار هست کمتر پنهان کاری صورت می گیره

هم اینکه در خواستگاری چون قصد دو طرف ازدواج هست آشنایی هدفمند می شه و کمتر احساسات و وقت گذرونی و لذت جویی به وجود میاد

به  الی  خانم

حرفاتون  کاملا  درسته  ولی  بعضی حرفهای خانم لیلی هم حرف  دل  بود

سخته، تو  ازدواج سنتی هرکاری بکنی بازم نمیشه بعضی زوایای پنهان طرف رو بشناسیم

یه جور  هندوانه  سربسته است ، یه جور  شانسه، بعضی ها تو سنتی شانس شون  خوب  درمیاد  بعضی ها هم تو دوستی

بعضی ها  کلی تحقیق میکنن ولی باز بعدا پشیمونن  بعضی هم  سنتی و فقط سه جلسه صحبت میکنن بعد هم عقد و .....  ولی  انگار از اول واسه هم ساخته شده بودن ،  در و تخته ان   که  جور  شدن   انگار

چه  حوصله ای  داشتی این همه تایپ کردین ههههه

عزیزم من همیشه اول صحبت هام میگم """"به نظر من""""" نظر شخصیمه نه تحمیل می کنم نه از قوانین حرف می زنم نه از منبعی ....

اینبار یکم اعتماد به نفس گرفتم وقتی دیدم بعضی دوستان حرفامو دوست داشتن آخه اینقدر میان از در دین و اسلام نقد میکنن آدما که حس تنهایی می کنی ...

مرسی دوستای گلم

ببخشید مگه آدما احساس و درک و فهم ندارن که ندونن از کی خوششون میاد یا نمی یاد

شما می پرسید :

""برام سواله . سوالم اینه که شما مطمئنید این آقایی که باش دوست شدید و ازدواج کردید واقعا نیمه ی گم شده ی شماست ؟ مگه با بقیه پسر ها هم آشنا شدید ؟ امکان نداشت فرد دیگه ای باشه که عاشقش بشید ؟""

بله من با خیلی پسرا آشنا شدم چون روابط اجتماعی زیادی داشتم اما از همشون خوشم نیومده و عاشقشون نشدم با چندتایی که فکردم به درد زندگی می خورن و معیارهای منو داشتن ارتباط داشتم بعد فهمیدم اشتباه کردم عیب های اساسی رو ندیدم ... اما الان می تونم بگم تونستم بفهمم کجاهای کارم اشتباه بوده چه رفتارهایی رو نباید با یه پسر انجام داد چه حرفایی رو نباید بزنم وووووو .

بعدشم ازدواج یه ریسکه به قول دوستان تازیر یه سقف زندگی نکنیم نمی تونیم طرفو بشناسیم پ چه فرقی می کنه سنتی و غیر سنتی !؟ من نظرمو گفتم و دل نوشته هایی داشتم ... تا به حالم خواستگار سنتی راه ندادم توی خونه

شمایی که می گی دفه اول از روی زیبایی هستش.در مورد همه اینجوری نیست من خودم از رفتارها و طرز صحبت افراد عاشقشون می شم .. و ابدا هم تا حالا خیابونی سراغم نیومده ...

باشد که رستگار شوم