سلام
من یه دختر بالای سی سال و مجرد هستم. طبیعتاً جامعه هدفی که من باید منتظر باشم خواستگارم باشن مردانی هستن که در نیمه دوم دهه سی عمر خودشودن به سر می برن..
ایران تا اون جایی که من می بینم چه در ببین همکاران و چه در بین فامیل و آشنا بعضی مردان تو این سن به خاطر مجرد موندن حالت افسردگی پیدا کردن و از ازدواج بریدن!
حتی مواردی هم دیده می شه که به ثبات اقتصادی رسیدن اما دیگه تمایلی به ازدواج ندارن و می گن حوصله عشق و عاشقی و زن گرفتن ندارن. پس تکلیف ما دخترانی که بالای سی سال هستیم و امیدمون به شماست چی می شه؟ چرا ما با مردهایی طرف حساب هستیم که بعضی شون افسرده شدن و حوصله ندارن و اگر هم مجبور به ازدواج بشن بعد ازدواج هزار جور داستان باید مواجه بشیم.
از بی انگیزگی بگیر تا منت کشی و قهر و بی توجهی. همه اینها رو توی دوستانم دیدم که می گم. دوستم با یه پسر 33 ساله ازدواج کرد. هنوز شش ماه نشده بود که خواست مثلا قهر کنه و ناز کنه رفت خونه باباش. اما پسره تا یک ماه نیومد دنبالش پیغام داد حوصله منت کشی نداره. هر وقت خواستی برگرد!!! خب چرا جامعه ایرانی که به شعرهای عاشقانه حافظ و سعدی و... و اهمیت به خانواده و... معروف بود بعضی ها به این سطح از بی تفاوتی رسیدن؟
← ازدواج و مسائل پسران حدود ۳۰ سال (۴۲ مطلب مشابه)
- ۶۳۳۸ بازدید توسط ۴۸۴۹ نفر
- سه شنبه ۴ مهر ۰۲ - ۲۱:۳۲