سلام وقت همگی بخیر
دوستان بعضی از کلمات هستند که به خودی خود بار منفی یا مثبت دارند مثل نور و تاریکی، زندگی و مرگ. ازدواج و طلاق هم از همین دسته کلمات هستند. ما وقتی کلمه ازدواج رو میشنویم یاد عشق، جشن عروسی، حلقه، شادی و... میافتیم در عوض وقتی کلمه طلاق رو میشنویم یاد تنفر، مخالفت، دادگاه، دعوا و ... میافتیم. در حالی که تاریکی به خودی خود چیز بدی نیست. شب زیباست. مرگ یک امر طبیعی ست که برای همه بدون استثناء اتفاق می افته. به نظر بنده طلاق هم از این دسته موارد هست که بیش از حد در حقش بی لطفی شده.
فرض کنید من میام پیش شما و میگم فلانی رفته زیر تیغ جراحی، شما نگران می شید و می گید خدا بد نده و درباره جزئیات قضیه سوال میپرسید. قطعاً هیچکس دوست نداره بره زیر تیغ جراحی و بیهوشی و عوارض بعدی و ... امّا نباید این نکته رو نادیده گرفت که ۹۹ درصد بیشتر جراحیها (تمام جراحیها به جز بعضی از جراحیهای زیبایی) برای سلامت فرد ضروری اند و عدم دریافت می تونه باعث صدمه یا حتی مرگ بشه. در واقع مشکلی وجود داشته که بیمار برای جراحی پذیرش شده و خود جراحی و عوارضش برای بیمار خیلی بهتر از خود مشکل و بیماری بوده.
طلاق هم مثل جراحیه ولی جو مخالفی که علیه این امر وجود داره عملاً طلاق رو تبدیل به یک امر تابو کرده که باعث میشه حداقل دو نفر (زن و شوهر) عمرشون رو تلف کنند فقط برای اینکه کلمه طلاق تو شناسنامه شون نیاد.
در مقایسه با خیلی از کشورها آمار طلاق در ایران کمتره (به نسبت تعداد کل ازدواجها) و بعضی با بیان آمار گویی به این امر افتخار میکنند در حالی که اگر یه آمار بگیرن از طلاق عاطفی زوجین به آمار خیلی بالاتری میرسن. در واقع طلاق عاطفی در کشور ما خیلی رایجتر از چیزی که به نظر می رسه هست و نه تنها زوجین بلکه فرزندان و اطرافیان اون ها هم تحت اثرات منفی زندگی دو فرد که از هم متنفرند قرار میگیرند.
تو خیلی از این خونه ها بی توجهی هست، سکوت آزار دهنده هست، قهر دائمی هست یا برعکس داد و بیداد و جنجال، دعوا و بی احترامی و فحش و کتک کاری و... که قطعاً روی روحیه بچهها تاثیر بیشتری می ذاره تا اینکه والدین شون جدا شده باشن و در مکانهای مختلفی زندگی کرده باشن. خصوصاً بچههای کوچیکتر از این موارد بیشتر صدمه می بینن.
در خیلی موارد طرف باید با مواردی مثل خیانت، اعتیاد، دست بزن، ناسزاگویی و ... طرف زندگی کنه نه صرفاً اختلاف نظر های معمولی. گویا عده ای انتظار دارن همسرشون با هر خصلت ناپسند و خجالت آوری که دارن بسوزه و بسازه و خم به ابرو نیاره! (هشتک خودشیفتگی)
وقتی از طلاق حرف زده میشه یک عده میگن خوشم نمیاد تا تقی به توقی خورد طرف دنبال جدایی باشه در حالی که در جامعه ما ابداً جو فرهنگی اینجوری نیست. نگاه جامعه به زن مطلقه (چند پست قبل تر)، فرهنگ و خرده فرهنگهایی مثل با لباس سفید میری با کفن برمیگردی، موقعیتهای ازدواج مجدد خیلی کمتر برای افراد طلاق گرفته، تمایل به ادامه زندگی و تحمل سختیها و... همگی چه خوب چه بد دست به دست هم داده که زوجین (خصوصاً خانمها) به دنبال طلاق نباشند.
در واقع خیلی از زوجینی که به دنبال طلاق اند اتفاقاً خیلی هم سعی کردن که زندگی شون رو حفظ کنن امّا به عنوان آخرین و بعضاً بهترین راه به طلاق روی آوردن، به خاطر تق و توق و هیچ و پوچ طلاق نگرفتن.
بیاین طلاق رو به عنوان چیزی که هست (راه درمان، مثل جراحی) نگاه کنیم، نه به عنوان خود بیماری و نه به عنوان خود مرض. حالا خود ذات جراحی برای خیلی از افراد آزار دهنده ست. چه کار میشه کرد؟ پیشگیری. سعی کن سلامت جسمی و روانی ت رو حفظ کنی. آب زیاد بخور، هله هوله نخور، فعالیت بدنی متناسب با توانایی ت داشته باش، موارد ایمنی رو رعایت کن و ... که همین موارد خودش ریسک بیماری و آسیب و در نهایت نیاز به دارو و درمان و جراحی رو تا حد زیادی پایین میاره
برای طلاق هم همین موارد صدق می کنه. می خوای طلاق نگیری یا ازت طلاق نگیرن؟ پیشگیری کن. در انتخاب فردی که می خوای باهاش ازدواج کنی دقت کن. درباره ش تحقیق کن، دوران شناخت رو طولانی کن، ببین تو موقعیتهای مختلف در عمل چطوری برخورد می کنه. با خودت رو راست باش. از عقایدش بپرس. به دوستاش نگاه کن. به خانواده ش نگاه کن. عجله نکن. قبل ازدواج سنگ هات رو وا بکن. خطوط قرمزت رو مشخص کن. خودت رو آماده کن. رو خودت کار کن. ازدواج یکی از مهمترین تصمیمهای زندگیه.
در یکی از پستها یکی از کاربران حرف جالبی زد. یک عده کسانی رو که قبل ازدواج شرط و شروط و حق طلاق و ... رو مطرح میکردن به این امر متهم کردن که دنبال زندگی کردن نیستن و دنبال طلاق ان. انگار کسانی که ماشین شون رو بیمه می کنن دنبال تصادف هستند.
احتیاط شرط عقله. اگر اولش به آخرش فکر نکنی، مجبور میشی آخرش به اولش فکر بکنی
← مسائل طلاق (۸۸ مطلب مشابه)
- ۲۲۷۰ بازدید توسط ۱۵۵۰ نفر
- چهارشنبه ۱۶ شهریور ۰۱ - ۱۳:۳۳