بچهها سلام
راستش من دست یه دو تا از دوستانم آتو دارم و خب پدر من خودشون آدم شکاکی هست، من قبلاً حدود یک سال پیش یه گناه خیلی بزرگی کردم و دوستانم در جریانن، البته که توبه واقعی کردم و قطعاً هیچ وقت سمتش نمیرم.
شهری که هستیم خیلی خیلی کوچیکه، پدر منم آدمی هست که همه میشناسنش تو این محل، همیشه استرس این رو دارم نکنه آبروم رو ببرن، حتی ترس از موفقیت دارم که نکنه موفق شم و دوستانم بخوان با این روش زمینم بزنن، حتی دیگه جواب تلفن ها شون رو نمیدم، امسال رتبه خیلی خوبی آوردم و از ترس اینکه اینها بخوان یه کاری کنن آبروم بره، نمیرفتم، بچهها وسواس فکری دارم؟
همه ش می گم باید ازدواج کنم زودتر از این شهر برم راحت شم، به نظرتون با ازدواج راحت می شه آدم؟ دیگه نمی تونن آسیب بزنن این آدمها؟ همه ش تصورم از ازدواج اینه یه سوپر من میاد تموم می شه همه استرس هام.
۲۲ سالمه، نوجوان نیستم که بگید به خاطر سنته، همه ش منتظر یه ناجی هستم. با اینکه دوستم هیچ وقت تهدید و این ها نکرده هنوز دوستیم، رفت آمد خانوادگی داریم، چه کار کنم بچهها، دارم دیوونه می شم.
← مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)
- ۱۹۳۷ بازدید توسط ۱۳۹۰ نفر
- پنجشنبه ۴ آبان ۰۲ - ۲۲:۱۴