سلام

من یک دختر ۲۲ ساله هستم. چند وقت پیش تووی دانشگاه یک پسر دورادور و با پیغوم پسغوم بهم ابراز علاقه نشون می داد و من هم نمی دونستم باید واکنشم چی باشه.

اما این قدر این پیغوم پسغوم ها و توجه ها زیاد شدن که آخرش من هم دل دادم و تووی ذهنم رویاپردازی می کردم و از این که یکی هست که دوستم داره و به زودی داره شرایط رو جور می کنه تا باهام ازدواج کنه (خودش رسونده بود قصدش ازدواجه) خیلی خوشحال بودم اما واقعاً نمی دونم چی شد که این پسر یهوویی بی خیال من شد و رفت با یکی دیگه دوست شد.

و الآن یک ماهه که با هم ازدواج کردند ! ایشون یک سال و نیم تمام ذهن منو درگیر کرد بعدش گذاشت یهوویی بدون هیچ حرفی رفت و الانم خوش و خرم دارن با همسرش زندگی می کنن! چه طور می تونم ببخشمش؟! من که کاری به کارش نداشتم داشتم زندگیم رو می کردم چرا واقعاً این کار و باهام کرد که کلی سوال بی جواب تووی ذهنم باقی بمونه؟! 

من آدمی نیستم که برای دیگران آرزوی بد کنم یا از خوشبختی شون ناراحت بشم اما نمی تونم برای این زوج آرزوی خوشبختی داشته باشم.

چطوری ببخشمش ؟!
 


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
خودسازی در دختران (۵۳۷ مطلب مشابه)