از خانمها سؤال میشه اگر قرار باشه شما همکار زنی برای شوهرتون انتخاب کنید کدام را انتخاب می کنید⁉️
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
کلیپ (۶۶ مطلب مشابه) فرهنگ سازی (۱۰۰ مطلب مشابه) حجاب (۸۶ مطلب مشابه) مسائل خانم های مخالف حجاب کامل (۷ مطلب مشابه)
از خانمها سؤال میشه اگر قرار باشه شما همکار زنی برای شوهرتون انتخاب کنید کدام را انتخاب می کنید⁉️
سلام و عرض ادب خدمت دوستان گلم
اوایل که می اومدم خانواده برتر وقتی یه کاربری می اومد سراغ کاربران قدیمی رو میگرفت زیاد خوشم نمی اومد و می گفتم خب که چی؟
امّا الآن دلم می خواد کاربرانی که قبلاً اینجا نظر دادن ببینم، دوستان اگر هستن اعلام حضور کنن لطفاً، من چند تا از معاصر ها رو بگم!
آقایون مرد شب، مستر مهدی، آریو برزن، شکست خورده, اسکیزویید، افغانی، ابوالفتح، حافظ رندانه، سیاوش
خانم ها هاوژینممم (واهااای)، دختر بهارم، مشکات، پری بانو جونم، دلم مکالمههای بین آقای مرد شب و آقای اسکیزویید رو می خواد. دلم می خواد یه عالمه باهاوژین صحبت کنم
دلم می خواد یه عالمه راجع به مکالمههایی که تو صفحه نقد روان شناسی غربی شد نظر بدم
سلام
من تلاش کردم که مطلبم رو در بخش ارسال مطلب بنویسم ولی انگار امکانش نیست. امیدوارم بشه اینجا به جواب برسم.
دختری ۲۷ ساله هستم با پسری ۳۶ ساله در ارتباطم به مدت ۸ سال. مادرم اوایل متوجه ارتباطم شد و گفتن باید باهاش حرف بزنم تا ببینم کیه و بگم دخترم امانته دستت. مجبور شدم این قرار رو بذارم و صحبت اتفاق افتاد. بعد از مدتی این آقا تصمیم به ازدواج با من رو گرفت.
از بعد از سال اول این آقا یه بیماری داره که من به امید خوب شدنش و آینده مون با هر سختی بود از هر نظر ادامه دادم ولی خوب که نشد بدترم شد.
الآن مامان میگن من در کنارت خیلی صبوری کردم و چیزی نگفتم ولی کافیه و ادامه دادن این رابطه و دیدارتون اشتباهه. داری لطمه به زندگی و ایندنت می زنی.
از طرفی مامان درست میگن از طرفی هم دلم نمیاد تنها باشه با این مریضی. خیلی مرد خوبیه، توی زندگیش کسی رو جز من نداره، نزدیک ترین دوست و عشق زندگی همیم از هر نظر.
سلام به همه
من مهندسی یکی از رشتههای تاپ می خوندم یه شکست عشقی مسخره خوردم باعث افت تحصیلیم شد ولی همیشه معدلم متوسط بوده. راهنمایی و دبیرستان مدرسه نمونه دولتی معدلم حدودای ۱۹ بود بالا پایین میشد. توی زندگیم هیچ کاری به جز درس خوندن نکردم حتی تابستون های دوران مدرسه درس سال بعد رو می خوندم و به خاطر همین رشد اخلاقیم و... منتقل شد به دوران جوانی و دانشگاه...
مشکل من اینه خیلی اوقات حرف هایی می شنوم از این و اون مخصوصاً خانواده که میگن چقدر خنگی نمی فهمم چطوری کنکور قبول شدی، برای شوخی که بین مردم باب شده به همدیگه میگن چطور دانشگاه قبول شدی نیست و کاملاً جدی این رو می پرسند ازم....
دو سال پیش دانشگاهمو رها کردم شروع کردم به خوندن برای یکی از رشتههای پزشکی و پیراپزشکی، دیپلمم ریاضی نظام قدیمه، کتابهای نظام جدید خوندم، بیشتر کتابها به جز تعدادی جدید بود مثل ادبیات. کتاب دست دوم نداشتم از اول خودم نکات همه درسارو نوشتم تو کتابهای جدید مشاور و معلّم خصوصی نداشتم در عمرم امّا این دو سال هم رتبه م خیلی بد شده
سلام
بنده فعلاً شرایط مشاوره حضوری رفتن رو ندارم و گفتم که حالا این چند ماه رو فعلاً غیر حضوری مشاوره بگیرم اگه نتیجه نداد برم سراغ مشاوره حضوری.
امّا قبلاً دو تا روانشناس بهم گفتن که مشاوره غیر حضوری مثل اینه که بخوای غیرحضوری بری دندانپزشکی (حالا نمی دونم حوصلهی جواب دادن نداشتن یا واقعاً این طوریه)، به خاطر همین حس خوبی به مشاوره غیر حضوری ندارم.
قصد گذاشتن این پست اینه که شما تجربیات تون رو از مشاوره غیر حضوری بیان کنید و بگید که چقدر نتیجه گرفتید و چقدر رضایت داشتید و مشکل تون بر طرف شده (در مورد اینکه مشکل تون هم چی بوده اگر دوست داشتید بگید که سطحی بوده یا نه)
پیشاپیش ممنون از نظرات تون
سلام
من دختری هستم که به تازگی وارد ۲۶ سال شدم و ارشدم تموم شده، به صورت پاره وقت مشغول به کارم، مشکلی که دارم در حال حاضر با خانواده م و برای تصمیم گیری درست.
من دوست دارم به صورت آزاد کار کنم مثل همین کاری که الآن دارم و یه سری کار اینترنتی امّا خانواده م اصرار دارن که استخدامی شرکت کنم میدونم دلیلی نداره حتماً قبول بشم ولی کلاً علاقهای به این طور کار ندارم و خب رتبه م خوب بوده توی ارشد یعنی زیر صد بودم و دو تا دوستانم دفعه اول قبول شدن یعنی احتمال پذیرش هم هست.
من خودم دوست دارم همین طوری کار کنم و زبان بخونم تا اپلای کنم برای دکتری، مادرم میگفت استخاره کن دو بار گرفتم برای کار خودم گفت خوبه برای کار دولتی گفت بده، مادرم گرفته یک بار برعکس این اومد.
به نظرتون چه کار کنم این قدر که هر روز میگن دیگه اصلاً نمی تونم درست فکر کنم.
از سال ۹۴ به بعد که اینستاگرام شبکه اجتماعی اصلی مردم شد یواش یواش بلاگر ها یا اینفلوئنسر ها تو جامعه به وجود آمدن.
اکثر بلاگر ها خانم یا زن و شوهر هستن که از زندگی خودشان عکس میگذارن و روزمرگی خودشان را نشان میدن، اکثراً هم پولدار هستن و بعضی از اون ها هم کارشان مسافرت رفتن هست و از جاهای مختلف که میرن عکس میگذارن، امّا ۹۰ درصد بلاگر های اینستاگرام بی حجاب هستن. هر خانمی که از خودش عکس بی حجاب داخل شبکههای اجتماعی بگذاره مرتکب کار گناه شده و گذاشتن عکس بی حجاب تو شبکه اجتماعی حرام هست.
۲ خانم دو قلو متولد ۱۳۷۲ تو اینستاگرام هستن طوری که البته همسران اون ها ۲ قلو نیستن و یک پست گذاشتن که ما ۴ نفر داخل یک خانه زندگی می کنیم که به بعضی از فالور ها برخورد و آنفالو کردن، دین اسلام میگه خواهر یک زن به شوهرش محرم نیست ولی این ۴ نفر بی حجاب با هم عکس میگذارن، این کار ترویج فحشا هست و حتی خانمی که از خودش عکس بی حجاب بگذاره داره ترویج یا اشاعه فساد فحشا میکنه.
عرض سلام وادب دارم خدمت همه خواهران و برادران گرامی
سریع برم سر اصل مطلب واقعیت مدت هاست به دنبال همسری می گردم
نتوانسته ام مورد مناسبی را یافت کنم، بنده به لطف خدا شاغل شده ام
و اهل شهرستان بندرماهشهر خوزستان، لطفاً نگویید (این حرفی هست که می زنید اومدید همسر یابی کنید!)
واقعیت توی این دوره زمونه ای که دیگه رفت و آمد ها کم شده و همه هم فقط دو تا چشم از صورتشون معلومه..و با توجه به شرایط کاری خودم نمی شه انتخاب کرد..به خانواده و واسطه ها هم سپرده ام..توکلمان بر خداست..البته همراه با تلاش...
سلام
می شه اگه این پست رو خوندی کمکم کنی؟!
به شدت بی انگیزه و بی اراده و ترسو شدم، بی خود و بی جهت از همه چی ترس دارم، همیشه نگرانم همیشه استرس دارم، هیچ کاری رو انجام نمیدم، هیچ انگیزه ای ندارم، ثبات شخصیتی و تصمیم گیری ندارم، راه درمان این وضعیت تکراری و عذاب دهنده چیه؟
خیلی نگرانم که این وضعیت تا چند سال یا تا همیشه ادامه داشته باشه. دلم می خواد درس بخونم ولی اصلاً نمی تونم.
شاید به نظر مشکل از گوشی باشه امّا در واقع منشا اصلی استفاده زیادم از گوشی به خاطر اینه که من به خاطر فرار و انکارِ این احساسات بدی که دارم تجربه میکنم، به گوشی پناه می برم.
به آهنگ به شدت اعتیاد پیدا کردم مثل دیوونه ها آهنگ عروسی گوش می دم حتی می رقصم ولی بعد زیر لب می گم از آهنگ متنفرم و افسرده تر از همیشه، کلافه، یه گوشه می شینم و تو ذهنم فریاد می زنم: کمَمممک!!!!
این مطلب را یک کابر خانم با هویت نامشخص یعنی اکانتش اسم و فامیل نداره ولی دنبال کننده زیاد داره توی شبکه اجتماعی توییتر پست کرد و ۷ کا لایک خورد و ۴۵۰ تا کامنت زیرش نوشته شد و پستش یک اتهام به پسرها و توصیه به دخترها بود.
سمِ ازدواج سنتی اونجاست که پسر، فقط می خواد ازدواج کنه. اینکه طرفش تو باشی یا ده تا دختر دیگه براش هیچ فرقی نداره. همین که دختر باشی کفایت میکنه!
آیا با این حرفی که این خانم درباره ازدواج سنتی زده موافق هستید؟
سلام
من دختری هستم ۲۳ ساله دانشگاهم رو تموم کردم و یه خواهر دارم عقد کرده و یه برادر دارم نزدیک به چهل سالشه و بیکاره، پدرم قبل از مرگ برای برادرم خونه و ماشین گرفت و حالا که مرده ازش یه خونه که توش هستیم و حقوق ماهانه مونده که برادرم چون از این خونه ارث می بره نشسته تو این خونه و از حقوقی که به من و برادرم می رسه استفاده می کنه.
بارها با مادرم بحث کردم که این حقوق به منو و تو می رسه نباید به برادرم بدی، ولی برای برادرم خرج می کنه و جدیداً که وام ازدواج برای خواهرم گرفته. به نظرتون چه کار کنم دارم دیوونه میشم سهم من با اون هایی که حق ندارن برابره.
می خوام به مادرم بگم وکالت رو پس بده و سهم خونه م رو بده جدا بشم حرف و نفرین بذارم پشت خودم یا به زندگی احمقانه خودم ادامه بدم، دیگه خسته و افسرده شدم از کار هاش.
سلام دوستان
بهزاد هستم ۲۹ ساله ساکن شیراز دانشجویی ترم دوم دندانپزشکی بین اللمل دانشگاه انزلی (گیلان)
من بعد از انصراف از دوره لیسانس عمران مستقیم رفتم خدمت بعد از ۲ سال خدمت هم ۴ سال پشت کنکور تجربی موندم تا اینکه امسال دندان انزلی (گیلان) قبول شدم از طرفی هم در کارنامه سبز کنکور هم دندان پزشکی بین الملل شهید بهشتی نیم سال دوم قبول شدم
و از طرفی من این چند سال درگیر درس و خدمت بودم هیچ سرمایه نتونستم پس انداز کنم شرایط مالی هم مساعد نیست و فقط هزینه یک ترم بین الملل ۱۶ میلیون هست بدون هزینه های دیگر و باید حین تحصیل کار کنم
سوال بنده از شما دوستان این هست که اگر شما جای من بودین کدوم راه رو انتخاب می کردید:
راه ۱: دانشگاه انزلی (گیلان) بمونم به دلیل داشتن آرامش و طبیعت زیبا و برای تامین هزینه دانشگاه و خودم ماشینم (ال90) رو بفروشم و در رشت کار کنم؟
سلام
راستش من چند وقت پیش تو یه چنل تلگرام دیدم گفته بودن اگه میخواستید از روی زندگی تون فیلم بسازید اسمش رو چی انتخاب می کردید؟
آقا خلاصه ملت همه یه اسمهایی گذاشتن که من روم نمی شه اینجا بگم...:)
بخوام مودبانه بگم مضمون بیشتر اسمها این بود که "بدبختی ها و به فنا رفتن من"
حالا میخواستم ببینم جواب شما دوستان خانواده برتر که عاقلتر و خوشبین تر و البته مؤدب تر (!) هستید رو بدونم
خب اسم فیلمی که از رو زندگی تون قراره ساخته بشه رو چی می ذارید؟!
سلام
من در طول زندگیم ی بار حس پاکی رو تجربه کردم نسبت به یه خانوم، که ایشون رد کردن منو. خلاصه ذهنم کلاً درگیر اون خانوم بود. من خیلی سعی کردم دنبال جواب این سوال باشم که چرا ذهنم کلاً درگیره ایشونه؟ که متوجه شدم من تا حالا سعی کردم به گزینه دیگه فکر کنم.
در نتیجه برای فان، رفتم یکی از این سایتهای همسریابی دائم. نظرات تون رو پیرامون این سایتها خوندم که نود و نه درصد مخالفید.
خلاصه موارد زیادی رو چک کردم آشنا شدم دیدیم به درد هم نمیخوریم بی خیال شدیم، تا اینکه یه مورد همین اخیراً پیش اومده. من حس نمیکردم با شرایط من که حدوداً سی سالمه ارشد مهندسی دارم و حدوداً نود میلیون پول نقد دارم کسی حاضر به ازدواج با من باشه.
خلاصه من کاملاً واقعیات زندگیم رو بدون هیچ دروغی گفتم و ایشون هم تقریباً هشتاد درصد اون چیزی هست که من می خوام. الآن من واقعاً گیر کردم البته این دغدغه رو به خودشون هم گفتم.
سلام، دختری ۲۰ ساله هستم که به خاطر مسائلی، چند جلسه پیش یه روانشناس آقا تقریباً ۴۰ ساله رفتم
یه جلسه که حالم خیلی بد بود و داشتم درد و دل میکردم این آقا اومد و دستام رو گرفت و نوازش کرد، بعد از جلسه موضوع رو به خانواده م گفتم و عصبی شدن
خودم توی اینترنت تحقیق انجام دادم و متوجه شدم که روانشناسها اجازهی برقراری هیچ نوع تماسی با بیمار رو حتی دست دادن معمولی رو ندارن و انجام دادن این کار حتی می تونه پروانه اشتغال شون رو باطل کنه و این قانون مختص ایران نیست و حتی توی آمریکا هم روانشناس نمی تونه تماس بدنی با مراجع حتی همجنس خودش داشته باشه و چنین روش درمانی تو روانشناسی اصلاً وجود نداره
توی یکی از پستهای همین انجمن خوندم که یه خانمی گفته بودن روانشناس آقایی که پیش شون میرفتن صورتشونو نوازش کرده بودن و اکثراً کامنت گذاشته بودن که زیاد سخت نگیر و کار خاصی نکرده و شاید جزئی از درمانش باشه و....
سلام دوستان امیدوارم حال تون عالی باشه
یکی از همکلاسیهای بنده اواسط کارشناسی بچه دار شد و انتظار داشت کل دنیا با شرایط ایشون منطبق بشه، هر بار میشنیدیم یا میدیدیم کاری کرده که حق ما ضایع شده.
مثلاً برای اینکه امتحان عقب بیفته باید راضیش میکردیم ولی مثلاً میگفت قراره برم تولد نمی تونم دوباره بشینم بخونم تازه من متاهلم تونستم بخونم شما نرسیدین خودتون نخوندین!
من باید بگم با من تنظیم کنید تاریخ امتحان رو نه شما که مجردین! چون باید شوهرداری کنم و ... اینجوری میشد که امتحان سر موعد مقرر برگزار میشد. یا وقتی احتمال میداد پاس نشه به استاد میگفت من متاهلم منو پاس کن! برخی اساتید محترم میگفتن استثنائاً شما اشکالی نداره دیر بیای کلاس!
با سلام
سوالم خیلی ساده ست. با توجه به "مشاهدات" شما کدوم یکی از این دو تا گزاره درست تره؟ (بیشتر رخ میده)
پزشکها پولدار میشوند یا پول دارها پزشک میشوند
خواهش می کنم هر کسی با توجه به تجربه خودش یا اطرافیان و دوستانش که پزشکی قبول شدند نظر بده.
سلام
دختری هستم حدوداً ۲۴ ساله. حقیقتاً راجع به یک موضوعی از شما راهنمایی می خوام. مشکل اصلی و بسیار بزرگ من و تقریباً می تونم بگم همه ی اعضای خانواده م خواهر بزرگمه. رک بگم از خواهرم متنفرم. نه تنفر یک روز دو روزه. بلکه تنفر واقعی و ابدی. دیگه نمی خوام حتی زنده باشه. حتی چند بار آرزوی مرگش رو کردم.
شاید فکر کنید آدم بدی ام و من مقصرم ولی این طور نیست. الآن سال هاست با خواهرم حتی یک کلمه صحبت نمیکنم. اون مجرد و ۲۸ ساله هست. ریشهی این تنفر از بچگی شروع شده که مادرم بین مون فرق می ذاشت. وقتی هم اعتراض میکردم فقط یک کلمه یاد گرفته بود چون اون مظلوم و ساکته بیشتر سمت اونم.
در صورتی که الآن که بزرگ شده خیلی ببخشید یک تنه پدر همه مون رو داره در میاره. رفتارهایی می کنه که واقعاً آدم رو اتیش می زنه. خودش شاغله و مثلاً نزدیک سی سال سن داره ولی اصلاً چیزی به اسم شعور نداره. من بزرگترین مشکلم این هست که تو خونه اصلاً و ابداً راحت نیستم به خاطر وجود اون.
سلام و عرض وقت بخیر خدمت همگی
بنده مدتی هست که ازدواج کردم و در دوران عقد به سر می برم. از اون جایی که در این دوره هر طور رفتار کنی یک عمر زندگیت به همون حالت شکل می گیره خواستم از تجربیات و نکات افراد مجرب استفاده کنم تا بدونم به عنوان یک مرد متاهل، چطور میشه در عین خوش اخلاق و مهربان بودن، اقتدار، مردانگی و نقش مدیر زندگی بودن را به خوبی و درستی ایفا کنم؟
ممنون میشم اطلاعات و روش ها و نکات مدنظرتون را به بنده انتقال دهید.
سلام
من دختری هستم که به تازگی وارد ۲۶ سال شدم و ارشدم تموم شده، به صورت پاره وقت مشغول به کارم، مشکلی که دارم در حال حاضر با خانواده م و برای تصمیم گیری درست.
من دوست دارم به صورت آزاد کار کنم مثل همین کاری که الآن دارم و یه سری کار اینترنتی امّا خانواده م اصرار دارن که استخدامی شرکت کنم میدونم دلیلی نداه حتماً قبول بشم ولی کلاً علاقهای به این طور کار ندارم و خب رتبه م خوب بوده توی ارشد یعنی زیر صد بودم و دو تا دوستانم دفعه اول قبول شدن یعنی احتمال پذیرش هم هست.
من خودم دوست دارم همین طوری کار کنم و زبان بخونم تا اپلای کنم برای دکتری، مادرم میگفت استخاره کن دو بار گرفتم برای کار خودم گفت خوبه برای کار دولتی گفت بده، مادرم گرفته یک بار برعکس این اومد.
به نظرتون چه کار کنم این قدر که هر روز میگن دیگه اصلاً نمی تونم درست فکر کنم.
سلام و عرض ادب دارم خدمت دوستان
من یه دخترم و سنم هم زیر ۱۸ سال. خیلی به ازدواج فکر می کنم، کلی فانتزی ازدواج دارم، خودم کامل می دونم شرایط و اخلاق یک دختر مناسب ازدواج از جمله صبوری و گذشت و ... رو ندارم. حتی دلم نمی خواد ازدواج کنم، امّا ذهنم پره از این تصورات بی پایه و اساس، چه نظری دارید که به این چیزها فکر نکنم؟ با چه فعالیت هایی؟
پ. ن: هم به خاطر سنم، هم درسم، آزادی و بیرون رفتن زیادی ندارم که مشغول بشم.
پیشاپیش از شما دوستان سپاسگزارم
سلام خسته نباشید
من میخواهم درباره دستب وسی، پابوسی، تعظیم و این گونه رفتارها که منشا آنها از کجاست و چرا انجام میشود، بیشتر تحقیق کنم امّا نمی دانم از کجا باید شروع کنم، میخواستم مقالات علمی درباره اش بانم، در گوگل که سرچ کنم یک سری مطالب سطحی و تکراری می آورد؟
می بایست از کجا شروع کنم؟ به کجا مراجعه کنم؟
این سوالات در چه دسته ای قرار می گیرد؟ مثلاً جامعه شناسی یا رفتارشناسی یا...
نظر یا پیشنهادی دارید؟
با تشکر
سلام وقت بخیر
حقیقتش من ترم های آخر دانشجویی رو سپری می کنم و دارم برای آزمون ارشد آماده میشم. درسهای رشتهی منم (حقوق) اکثر حفظی استنباطی اند و نیاز به خوندن فراوان دارند. مشکل من هم اینه که من روش درس خوندن رو بلد نیستم و این باعث شده دست و دلم به درس خوندن نمی ره اصلاً. از قدیم هر موقع میخواستم درس بخونم یه برگه میوردم کنارم و هر چی ازش می خوندم یه سوال ازش مینوشتم تو برگه و هی با خودم تکرار میکردم، الآن برای اینکه از شر اون برگهها راحت بشم راه میرم و اون مطلب رو با خودم تکرار میکنم که این روش هم خیلی ازم انرژی و تمرکز می گیره چون واقعاً مغز همزمان داره دو سه تا کار انجام میده
درخواستم از شما اینه بهم روش مطالعهی مطلوب و درست و روشهای مرسومی که وجود داره بگید تا هر کدومش رو امتحان کنم و بتونم اون روشی که مناسب برای منه رو بالاخره پیدا کنم
ممنون میشم کمکم کنید
سلام کنکوری هستم، بین رشته فرهنگیان و روانشناسی موندم. یعنی اینکه روانشناسی رو خیلی دوست دارم امّا این رشته رو شهرمون دولتی نداره و باید یه شهر دیگه برم، ولی مادرم مخالفه چون از نظر اقتصادی وضعیت خوبی نداریم بهم میگه فرهنگیان برو و بعداروانشناسی بخون که حقوقتم داشته باشی و دستت توی جیب خودت باشه:)من خودم می دونم برم فرهنگیان کلاً راهم جدا میشه و دیگه نمی تونم روانشناسی بخونم..دلایل اینکه فرهنگیان هم نمی خوام اینه که نمی خوام وابسته ی آموزش پرورش باشم من آدم بلند پروازی هستم شاید حتی بخوام کشور دیگه ای برم درآمد بالایی رو می خوام داشته باشم و فرهنگیان همه ش محدودیته و واقعاً گنجایشش رو ندارم و قابل درک برام نیست. ممنون میشم راهنماییم کنید....