سلام
بچه که بودیم به ما می گفتند درس بخون، وقتی بزرگ شدی به جایی برسی و آدم مهمی بشی.
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
تربیت رفتاری پسران (۱۱۹ مطلب مشابه) تربیت رفتاری دختران (۱۰۴ مطلب مشابه) کلیپ (۷۸ مطلب مشابه) ادامه تحصیل (۴۷۲ مطلب مشابه)
سلام
بچه که بودیم به ما می گفتند درس بخون، وقتی بزرگ شدی به جایی برسی و آدم مهمی بشی.
با سلام خدمت کاربران محترم انواده برتر
من یک سؤالی داشتم گفتم از مشورت دوستان کمک بگیرم و ممنون میشم نظر خودتون رو بگید.
بنده دختری بین سن 22/26 هستم و مهندسی خوندم. توی شهر کوچک زندگی میکنم. من از دوران بچگی تا بعد از دانشگاه اطلاعاتم در مورد دین درست نبود و اکثر هم کتابهای روان شناسی افراد بی دین می خوندم.
به خدا اعتقاد داشتم و می دونستم گناه چیه. به هر حال پس از مدتها به حرف دین و خدا رسیدم و دیدم که دین باعث پیشرفت و لذّت برای آدم هاست نه افسردگی و فقر که متأسفانه آموزش دینی جامعه ما اشکال داره.
یه کانال زدم برای دخترهای نوجوان شهرم و سعی داشتم با تمرین دادن و پیدا کردن هدفها و حرفهای روان شناسی در قالب دین براشون بگم امّا بیشترشون گارد گرفتن، یکی شون هم به شدت تند صحبت کرد، 19 ساله بود، من قصد با حجاب کردن اون ها نداشتم ولی این قدر مطلب اشتباه خونده بودن اینها که متأسفانه اصلاً حرف خدا هم قبول نداشتن و همه چیز رو به اقتصاد ربط دادن که من قبول دارم.
سلام
توی این پست می خوام از جنبههای مثبت و منفی بچه دار شدن بنویسم تا خودتون تصمیم بگیرید که می خواید بچه دار بشید یا نه
از جنبههای مثبت شروع میکنم
1- بهترین میراث
بچه مهمترین میراثی هست که می تونید از خودتون به جا بذارید، چون حتی اگه دستآورد مهمی هم داشته باشید، اسم تون برای چند دهه میفته رو زبون ها، ولی بعد فراموش میشید ولی بچه آدم بعد از مرگ شما هم می مونه و باعث میشه فراموش نشید، منظورم اینه که حتی اگه کلی پول یا اکتشافات یا دست آورد مهم هم داشته باشید، اگه بچهای نداشته باشید که این چیزها رو بهش بسپرید، با زمان همه میراث و دست آورد های مهم دیگه ای که به جا گذاشتید با شما میمیرند. (این مورد بیشتر برای کسانی صدق می کنه که چیز مهمی داشته باشن که بخوان از خودشون به یادگار بذارن توی دنیا وگرنه اهمیت آنچنانی برای کسی که هیچی تو زندگیش بدست نیاورده، نداره.)
این خیلی مهمه ها! سرسری ازش نگذرید دوستان. الان یکی از بزرگترین مشکلات بچه های ایرانی اینه که به خاطر محدودیت هایی که از طرف والدین هست و همچنین به خاطر اینکه والدین همواره نگران فرزندشون هستن، بچه ها وابسته بار میان نه مستقل.
به راستی حقوق فرزند و وظایف والدین در این امر چیه؟
سلام
شاید این متن رو که مینویسم بیشتر برای خالی کردن خودم و به اشتراک گذاشتن حرف هام با دیگران باشه که حداقل بدونم شاید یکی اینجا باشه که منو بفهمه درکم کنه.
گله مند هستم از پدر و مادرهایی که کنترل گر هستند و تصور میکنند بچهای که به دنیا آوردن زندانی اون هاست زندانیای که بدون اجازه و فرمان اون ها اجازه انجام کاری نداره.
نمی دونم شاید از نظرتون غیرطبیعی باشه منی که الآن ۲۵ سالمه دارم گوله گوله اشک می ریزم الآن سر بحث با پدر مادرم بحث سر اینکه چی بخورم چی نخورم پدر مادری که درک ندارن اینکه من چی بخورم چی نخورم چی بپوشم چی نپوشم تا حدی به خودم هم مربوطه و نباید راحت پا تو حریمِ من بذارن.
اینکه من یک ساعت دیرتر از سر کار اومدم خونه که پیاده روی کنم باعث آزار اون ها میشه و تهدید می کنن آره نمیزارم دیگه بری بیرون یعنی چی واقعاً؟
فرض کنید در سر کلاس نشسته اید ، معلم سوال می پرسد ، مطمئنا در آن کلاس دانش آموز یا دانش آموزانی حضور دارند که جواب سوال را می دانند ولی نمی توانند به سوال معلم پاسخ دهند . جواب سوال را می دانند ولی قدرت بلند کردن دستشان ، به نشانه اینکه پاسخ سوال را می دانند ، را ندارند . گویی از درونشان صدایی منفی گو آن ها را فرا می خواند که نه دستت را بلند نکن ، تو نمیتوانی ...
آن صدای منفی گوی درونی آن دانش آموزان نشات گرفته از نداشتن اعتماد به نفس می باشد . اما چرا اعتماد به نفس نداریم؟ چه راه حلی برای خاموش کردن این صدای مفنی گو در درونمان می باشد ؟
سلام و عرض ادب خدمت تمام کاربران
دوستان، همه از مسائل و مشکلات این روزهای جامعه مطلعیم که باعث ایجاد موانع در مسیر ازدواج شده؛ امّا از شما درخواست دارم برای چند دقیقه هم که شده تمام مسائل و مشکلات رو نادیده بگیرید و فرض کنید با کسی که مد نظر تونه ازدواج کردید و بچه/بچه هایی حاصل این ازدواج شده.
می خواستم ببینم چه چیزهایی به کودک تون( دختر یا پسر، اگر براتون مهمه جنسیت رو هم ذکر کنید) یاد می دید؟ هر چیزی می تونه باشه. آیا دلیل خاصی داره که این موارد رو به بچه تون یاد می دید؟ آیا آرزو می کردید والدین خودتون وقتی بچه بودید این موارد مد نظر رو به شما یاد می دادند؟
ممنون از همگی
لطفاً از بحث های فرعی مثل مشکلات اقتصادی، حقوق زن و مرد، عیب و ایرادات مردان و زنان و ... خودداری کنید.
پیشنهاد:
چکار کنم بچه هام با خانواده منم مثل خانواده ی شوهرم راحت باشن؟
میدونید وقتی یه حرفی رو مدام به کسی بگید براش تبدیل به باور میشه
تلاش کنیم پدر و مادر خوبی باشیم
از ایده های تربیتی تون برای داشتن فرزند صالح بگید
دلم نمیخواد پسرم بی تربیت و بد دهن بار بیاد
از پدر و مادر بودن چی می دونید ؟
تربیت فرزندانمون در آینده چه طور باید باشه؟
معرفی کتاب برای داشتن و تربیت فرزند صالح
سلام وقت تون بخیر باشه
یک سوالی داشتم از همه
چرا این قدر فحش توی جامعه رواج پیدا کرده؟، چرا این قدر زشتی فحش از بین رفته؟، تا در کوچه رو باز می کنی یک چیز هایی می شنویم که آدم می مونه، قبلاً ها بچه ها حداقل پیش پدر و مادر خودشون به کسی فحش نمی دادن ولی الآن مثل نقل و نبات، جدیدا فحش توی موزیک ، فیلم و سینما به شدت رواج پیدا کرده ...
یعنی من بخوام یک موزیک رو داخل ماشین پخش کنم باید از قبل گوش داده باشم که خدایی نکرده ...، بهتر نیست از این کارم فحش دادن دست بر داریم؟
من نمی خوام کسی و تغییر بدم یا شما کس دیگه رو تغییر بدید، همه بیاییم خودمون رو تغییر بدیم و به فرزند هامون درس بدیم این موضوع مهم رو، توی جامعه ای که این قدر فحش رواج داشته باشه برکت میره، اصلاً یک دفعه چی شد که این جوری شد؟
سلام
من دختری هستم که در شرف ازدواج با خواستگاری هستم که از هر نظر عالی هستن و همونی هستن که من آرزوش رو داشتم.
امّا ایشون معتقدن که فرزندان تا سن 18 سالگی نباید هیچگونه آموزش مذهبی ببینن و نماز و نه حجاب و نه حرم و نه مسجد. چون این کار رو شست و شوی مغزی کودکان می دونن و می گن که بچه ها بعد از سن 18 سال باید خودشون دین و مذهب شون رو بر اساس تحقیقات انتخاب کنن.
من هم تا حالا نماز و روزه م ترک نشده و مسلمان معمولی هستم. با حجاب معمولی هم هستم که کمی از موهام فقط پیداست. حالا به نظر شما این حرف درسته که آموزش مذهبی کودکان شست و شوی مغزی اون هاست. آیا من باید اجازه بدم بچه هام تا سن 18 سالگی هیچ آموزش مذهبی نبینن و بعد از 18 سالگی خودشون برن تحقیق کنن و دین رو انتخاب کنن؟
سلام دوستان
هر چی بگی با یه واکنش منفی روبرو میشی، یعنی اول کلمه نه به زبون شون میاد در برابر هر خواسته ای، حتی غیر مالی و حتی خواسته های مفیدی که منجر به پیشرفتت میشه.
چرا والدین امروزی فقط و فقط درس و هر چیزی که به درس مربوط میشه می پذیرن، نمی دونم والدین من فقط این جوری هستند یا بقیه هم این مشکل دارن و یا این که راه حلش چیه؟
من جاهایی دیدم که خیلی ها از این محدودیت های بی مورد و بی معنا داشتن، از این نظر میگم بی مورد و بی معنا که دلیل موجهی برای مخالفت شون ندارن.
مثلا خانواده من علناً با کتاب خوندن فعالیت های هنری و ورزشی من مخالف هستند، در حالی که منافاتی با درس و دانشگاهم نداره و اصلا این مخالفت ها رو درک نمی کنم و وقتی توضیح می خوام سکوت می کنن، فقط با درس مخالف نیستن.
خودم فکر می کنم چون قدم در هر راهی گذاشتن مسئولیت میاره و والدین هم همیشه نگرانن فرزندان شون کجا میره و چه کار می کنه، از اون جایی که حال و حوصله ندارن پا به پاش برن و مراقبش باشن، ترجیح میدن بچه شون تو خونه بشینه زیر سر خودشون باشه خیال شون جمع باشه نگرانش نشن، بچه شون آسیبی نبینه و در عوض پیشرفتی نکنه دستش نشکنه!، سرما نخوره! کسی تو خیابون بهش چپ نگاه نکنه و ...
سلام
انسان رشد نمی کنه مگر اینه که سختی بکشه حتی سختی هایی که مسبب اون ها شاید خود فرد نباشه ، به جای آه و ناله کردن و افسردگی گرفتن باید از این سختی ها هم برای ساختن خودمون استفاده کنیم .
قدرت و توان تحمل سختی چیزی نیست که یک شبه قابل دست یابی باشه ، برای همین باید از بچگی آموزش ها رو شروع کنیم .
یکی از رفتارهای غلط والدین در این زمینه رو خدمت تون عرض می کنم ؛
بچه ی من نباید چیزی کم داشته باشه ؛
والدین تمام توان شون رو برای رفاه فرزندان به کار میگیرن ، خب این وظیفه ی هر پدر و مادری هستش ولی آیا این به معنی اونه که اون قدر امکانات به بچه بدیم تا کمبودی احساس نکنه ؟ حسرت داشته های دوستانش رو نخوره؟ اگه چیزی خواست فوری براش فراهم کنیم ؟ آیا پدر خوب بودن یعنی این که اجازه ندیم آب تو دل بچه تکون بخوره ؟!
اگه جواب شما به سوالات بالا مثبت هستش ، توصیه می کنم کمی تامل کنید . فرزند رو نباید لای پر قو بزرگ کرد ، چون این فرزند در آینده وقتی وارد جامعه شد تحمل سختی های معمولی و رایج زندگی رو نخواهد داشت . وقتی بخواد مستقل بشه چون به سختی کشیدن عادت نکرده ، چون روش های درست مواجهه با سختی در وجودش نهادینه نشده ، در زندگی با مشکل مواجه خواهد شد .
سلام
بنظرتون تربیت بچه های نسل گذشته بهتر بود یا حالا ( منظورم دهه 70 به بعد )؟
سلام خدمت دوستان عزیز
من پسره مجرد دهه 60 ام که اینطوری بزرگ شدم :
با اجازتون تا دلت بخواد کتک خوردم ، چش غره ، تو مهمونی تعارف کردن فقط یکی بردار ، هزار تا 20 بیار شاید آدم آهنی برات خریدیم (البته واقعا خریدن) .
تو کوچه فوتبال بازی میکردیم ظهر خونه نباشی جنازت رو تحویلت میدیم ، پاکن دوستم تو کیفم جا مونده بود وقتی فهمیدن ، همین الان میری بهش میدی البته قبلش از خجالتم در اومدن منم با گریه رفتم دم خونشون پاکن دادم بهش ( اینجا عذاب وجدان رو یاد گرفتم ) .
اگه دعوا میکردیم چه میزدیم چه میخوردیم تو خونه هم یه فصل میخوردیم ( آرزو به دل موندم یه بار قضیه برد برد پیش بیاد ولی یا باخت باخت بود یا برد باخت).
تو اینجا هم مردونگی و معرفت یاد گرفتیم که زورگو نباشیم. ما رو فنی بار می آوردن مثلا بابام برای تعمیر کولر هم کولر رو سرویس میکرد هم ما رو .
تصور کنید یه دختر و پسر از بچگی، یعنی همون زمان کودکی با هم دوست بودند، دختره از پسره دو سه سال بزرگ تره... از بچگی با هم بزرگ شدن و خیلی با هم صمیمی بودن، تقریباً فقط با هم دیگه بهشون خوش میگذشت و حال میکردن، ولی وقتی به سن نوجوونی میرسن یهو از هم فاصله میگیرن و کلاً اون رفاقت از بین میره.
مثلاً پسره با همه دخترها راحته و میخنده به غیر از اون دختره، یا دختره با بقیه پسرها راحته به جز اون پسره، ولی بازم این دو تا بهم یواشکی نگاه می کنن، یا وقتی بحث خاطرات بچگی می شه میخندن و سعی می کنن یه جوری همدیگه رو دید بزنن یا تو جمع یه جوری حرف میزنن که همدیگه بفهمن.
این دلیل می شه بازم دوست داشته باشن مثل بچگی با هم رفیق باشن؟ یعنی ممکنه دوست داشته باشن رابطه مثل بچگی باشه ولی غرورشون اجازه نده؟ اون وابستگی یا علاقه بچگی هنوز بین شون هست؟
سلام
اگه آقا و خانمی بخوان از روز اولی که بچه اهل تشخیص می شه به جدا خوابیدن از پدر و مادر عادتش بدن باید چه کار کنن؟ چه کار می شه کرد که بچه چه دختر چه پسر بهونه خوابیدن کنار پدر و مادر و توی اتاق شون رو نگیره و از طرفی بی عاطفه یا خدایی نکرده عقدهای بار نیاد؟
اصلاً از لحظهای که بچه به دنیا میاد یا از زمانی که بچهای رو به سرپرستی میگیرید و به هر حال به یکی از این دو نحو خانواده تون سه نفره می شه تا چند وقت بچه رو پیش خودتون می خوابونید؟ یا اینکه نظرتون اینه که اصلاً از روز اول به جدا خوابیدن و تنها خوابیدن باید عادتش داد؟
من بچه ندارم، اما از الآن دنبال این موضوع هستم که درباره این مطلب اطلاعات کسب کنم. کتابم می خونم در این مورد اما دوست دارم نظرات آقایون و خانمهای این وبلاگ رو هم بخونم. فکر میکنم تجربیات شما برای من و امثال من مفید باشه.
سلام، روزتون بخیر
جدیداً یه فکر تازه ای به ذهنم اومده، و چون باید خوب این رو بررسی کنم تا بعد درباره اجرایی کردنش تصمیم بگیرم، اومدم از شما عزیزان نظر بخوام، مخصوصاً کسانی که تجربه دارن در این باره در دور و اطرافشون. نظرات این عزیزان برام خیلی مهمه.
تا به حال خواستگار فرزند دار راه نمیدادم، به دلیل مشکلاتی که از ناحیه فرزندان به زندگیم وارد خواهد شد و حتی تا فنا شدن زندگیم پیش خواهد برد. اما نشستم بررسی کردم که اگر مورد آقا این ویژگی ها رو داشت قبولش کنم. نظرتون رو چیه؟
۱_ آقا ویژگی های خوبی مثل تحصیلات، شغل، موقعیت مالی خوبی، اخلاقیات خیلی خوب و متعهد داشته باشه.
۲_ آقا شناخت داشته باشه نسبت به موقعیت فعلیش، و درک کنه که من با چه مشکلاتی مواجهه هستم، چه سختی هایی رو قراره بپذیرم.
۳_ من در تربیت فرزندانش دخالتی نداشته باشم و این مسئولیت رو آقا به عهده بگیره، حالا می خواد با کمک خانواده خودش باشه یا خانواده همسر مرحومش.