سلام
من چهارده سال پیش مادرم در اثر سرطان فوت شد ، اون موقع من یازده سالم بود . خیلی برام سخت بود ، هر چند پدرم سعی کردن سختی نکشم اما من دختر بودم و واقعا به مادرم نیاز داشتم . توی خانوادمون هم دختری یا خانمی نبود که باهاش صمیمی باشم و ارتباط داشته باشم ، از اولین قاعدگی تا امروز حتی یک بارم به خونوادم چیزی نگفتم ، خیلی اذیت میشم هنوز .
با فوت مادرم بعد چهارده سال کنار نیومدم ، همیشه میگم چرا من ، وقتی میبینم بچه ها توی دانشگاه میگن مامانشون براشون غذا گذاشته یا فلان عذا را براشون درست کرده ، هر چند اون موقع نشون نمیدم ناراحتم، ولی بعدش توی تنهاییم گریه میکنم .
شاید بعد از این همه سال به نظر بیاد دارم بزرگ نمایی میکنم ، ولی هر روز داغون تر از روز قبلم و هر روز به مادرم نیاز بیشتری حس میکنم ، چیکار کنم با این قضیه کنار بیام ؟
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه) درد دل های دختران و پسران (۲۰۹ مطلب مشابه) مسائل فوت عزیزان (۸ مطلب مشابه)