سلام خدمت شما و تمامی دوستان عزیز
خلاصه بگم اینکه پدر و مادر من از هم جدا شدن و منم از کودکی با مادرم زندگی میکنم. پدر و عمو و مادربزرگ پدری هم یه شهر دیگه هستن . بابام هم همین جور مونده یعنی ازداوج نکرده و رابطه مونم با عموم و اینا در حد عادی هست و چون شهر دیگه هستن اصلا کم همدیگه رو میبینیم.
بنده پسرم نزدیک 22 سال سن دارم دانشجو حقوقم هستم دو ترم دیگه دانشگاهم تموم میشه. الانم همونجا که بابام و عمو هام هستن درس میخونم!
اما اصل داستان: اینکه بنده یک دل نه صد دل عاشق دختر عموم شدم اونم یکی دو سال از من بیشتر کوچیکتر نیست.
اصلا فکر میکنم هیچ کس رو تو دنیا غیر اون دوست ندارم و میترسم که اینو شوهرش بدن من حیرون شم ! منظورم از حیرونی دیونگیه داغون شدنه!
من الان هیچ منبع درامدی ندارم مث بقیه جوونا از سربازی هم معاف شدم به دلایلی ، حالا این بین دختر عموم رو دوست دارم و نمیدونم چیکار کنم غیر مشکلاتی که خودم دارم جدایی مادرم از بابام هم مشکل دیگه است که شاید اصلا بهم دختر ندن چی بگم والا ... به نظرتون چی کار کنم؟ من میترسم کاری نکنم اون عروس شه .
از یک سو هم در حال حاضر وضعیت مالی مناسبی ندارم. اما میگم در حال حاضر در اینده حتما بهتر میشه خودمم تلاش بیشتری میکنم.
مرتبط:
مقدمه چینی برای خواستگاری از دختر دایی
این که به دختر دایی 15 ساله م علاقمندم و باهاش چت می کنم کار درستیه ؟
دوست دارم برادرم و دختر داییم با هم ازدواج کنن ولی ...
فکر دختر داییم نمی ذاره که درست درس بخونم
نگرانم با احساسات دختر داییم بازی کرده باشم
چطوری خودم رو به دختر عموم اثبات کنم ؟
عاشق دختر عموم شدم ولی اون نسبت به من سرده
طلبه ام و به دنبال فرصت برای خواستگاری از دختر خاله ام هستم
← ازدواج فامیلی (۸۹ مطلب مشابه) ← ازدواج فرزندان طلاق (۲۵ مطلب مشابه)
- ۱۵۹۸۲ بازدید توسط ۱۱۲۵۳ نفر
- يكشنبه ۱۹ شهریور ۹۶ - ۲۰:۳۸