سلام به همه
امیدوارم حالتون خوبه خوب باشه ، اومدم باهاتون درد و دل کنم ، بیشتر از همه روی صحبتم با کسانی هست که میگن چرا ازدواج کنیم ؟ و تنهایی رو ترجیح میدن. می خوام از شون بپرسم واقعا چطور با این قضیه تنهایی کنار میان ؟ راهکار نشون مون بدید .
من بین 25 تا 29 سالمه ، دوست پسر نداشتم، خواستگار نداشتم، دوست اجتماعی پسر نداشتم، الان تنهایی داره اذیتم میکنه ، هیچ کس منو نخواسته حس خواسته نشدن داره اذیتم میکنه ، همیشه سعی کردم پاک بمونم چون فکر می کردم خدا آدمای پاک رو دوست داره ولی وقتی به اطرافم نگاه می کنم قضیه برعکسه ، یعنی واقعا اونایی که ازدواج کردن نصف دین شون کامله و مایی که به خاطر شرایط مون نتونستیم و نمی تونیم ازدواج کنیم نصف دینمون ناقصه ؟
هر کاری می کنم که فکرم به سمت ازدواج نره ولی فایده ای نداره بالاخره یه نیازه باید رفع بشه ، واقعا شمایی که تنهایی رو ترجیح می دید چطور کنار میاید؟ خواهش می کنم به امثال منم راهنمایی کنید .
چطور این همه نیاز عاطفی نیاز به دوست داشته شدن رو سرکوب کنیم ؟ منم دلم می خواد کسی باشه و دوستم داشته باشه و دوستش داشته باشم از تنها بودن خسته شدم اما نمی تونم چون زیبا نیستم چون قیافه آنچنانی و هیکل آنچنانی ندارم پس کجاست عدالت خدا ؟
چرا ازدواج سخت شده و چرا خیلی ها خواستگار کم دارن
چه تغییری باید در زندگیم بدم که خواستگار داشته باشم؟
نکنه به خاطر جوش هام هست کسی منو نمی پسنده ؟
هر کس میشنوه که تا حالا اصلا خواستگار نداشتم باورش نمیشه
اون دختری که خواستگار نداره باید بره بمیره ؟
رک بگم خواستگار ندارم هر که میاد زنگ میزنه دیگه نمیاد
از خانوادم خجالت می کشم که با این سنم خواستگار ندارم
نمی دونم چرا اصلا خواستگار ندارم ؟
دلم خونه و اصلا خواستگاری ندارم!
چون چهره ام بچگانه است خواستگار ندارم ؟
32 سالمه و تا حالا حتی یک خواستگار هم نداشتم
← مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه) ← درد دل های دختران و پسران (۲۰۹ مطلب مشابه) ← نداشتن خواستگار مناسب (۸۱ مطلب مشابه)
- ۶۸۳۸ بازدید توسط ۴۷۹۲ نفر
- يكشنبه ۲۸ مرداد ۹۷ - ۲۳:۵۲