خانواده برتر

خب خواهر من همش که زندگی تو درس خلاصه نشده،یکمم به ظاهرت برس.مثلا همین هیکلی که گفتی رو روش کار کن،باشگاه برو و رژیم بگیر.وقتی به تیپ و قیافت برسی (حالا در حد همون مذهبی بودن خودتون) خودتم از زندگیت لذت بیشتری میبری،روحیت عوض میشه و اعتماد به نفست بالا میره و بالا رفتن اعتماد به نفس(نه از نوع کاذبش) بقیه هم جذبت میشن،چه مذکر چه مونث...

موفق باشی

سلام

22 سال سن زیادی نیست که بخواهید انقدر نگران باشید. به هر حال باید بپذیرید که یه طرف ازدواج پسرها هستن (!) و با توجه به شرایط تحصیل و کار و سربازی همه قبول دارند که سن ازدواج پسرها بالا رفته بنابراین طبیعیه که سن ازدواج دختر ها هم بالا بره.

راه حلی که به ذهن من میرسه دعاست :

مساله دعا بارها در قرآن تکرار شده و خداوند ما رو دعوت به دعا کرده از جمله :

- خداوند در آیه 186 سوره بقره میفرماید :

و هنگامی که بندگان من ، از تو در باره من سؤال کنند ، ( بگو: ) من نزدیکم! دعای دعا کننده را ، به هنگامی که مرا می خواند ، پاسخ می گویم! پس باید دعوت مرا بپذیرند ، و به من ایمان بیاورند ، تا راه یابند ( و به مقصد برسند )

آیه 60 سوره غافر

پروردگار شما گفته است: «مرا بخوانید تا ( دعای ) شما را بپذیرم! کسانی که از عبادت من تکبّر می ورزند به زودی با ذلّت وارد دوزخ می شوند!»

                -در آیات قرآن بارها شاهد دعای پیامبران و اولیای الهی هستیم از جمله دعای حضرت یحی برای بچه دار شدن :

آنجا [ بود که ] زکریا پروردگارش را خواند [ و ] گفت: «پروردگارا ، از جانب خود ، فرزندی پاک و پسندیده به من عطا کن ، که تو شنونده دعایی.

»( آیه 38 سوره آل عمران )

سوره مریم آیات 3- 5

3) در آن هنگام که پروردگارش را در خلوتگاه ( عبادت ) پنهان خواند ...

4) گفت: «پروردگارا! استخوانم سست شده و شعله پیری تمام سرم را فراگرفته و من هرگز در دعای تو ، از اجابت محروم نبوده ام! 

5) و من از بستگانم بعد از خودم بیمناکم ( که حق پاسداری از آیین تو را نگاه ندارند ) ! و ( از طرفی ) همسرم نازا و عقیم است تو از نزد خود جانشینی به من ببخش ... 

              - و همچنین دعای حضرت ابراهیم در درخواست فرزند : سوره سوره صافات آیه 100

پروردگارا! به من از صالحان [ فرزندان صالح ] ببخش!»

               -دعای حضرت یوسف در زندان برای رهایی از مکر زلیخا ( آیه 33 سوره یوسف )

( یوسف ) گفت: «پروردگارا! زندان نزد من محبوبتر است از آنچه اینها مرا بسوی آن می خوانند! و اگر مکر و نیرنگ آنها را از من باز نگردانی ، بسوی آنان متمایل خواهم شد و از جاهلان خواهم بود!»

·          یه نکته همینجا بگم استاد الهی قمشه ای میگفتند یکی از ترک اولی های حضرت یوسف این بود که کم خواستند ! گفت خدایا زندان برای من بهتره ، خدا هم چند سال حضرت رو در زندان نگه داشت !

-دعای حضرت موسی ( سوره طه )

25) ( موسی ) گفت: «پروردگارا! سینه ام را گشاده کن 

26) و کارم را برایم آسان گردان! 

27) و گره از زبانم بگشای !

28) تا سخنان مرا بفهمند! 

-آیات بالا فقط برای نمونه بود و از این دست آیات در قرآن بسیار زیاده . البته اجابت دعا هم شرایط خاص خودش رو داره که حضرت علی در نامه 31 نهج البلاغه خطاب به امام حسن (ع) به زیبایی شرح دادند :

 خداوند کلیدهاى خزاین خود را در دستان تو نهاده است ، زیرا تو را رخصت داده که از او بخواهى و هر زمان که بخواهى درهاى نعمتش را به دعا بگشایى و ریزش باران رحمتش را طلب کنى . اگر تو را دیر اجابت فرمود، نومید مشو. زیرا عطاى او بسته به قدر نیت باشد. چه بسا در اجابت تاءخیر روا دارد تا پاداش سؤ ال کننده بزرگتر و عطاى آرزومند، افزونتر گردد. چه بسا چیزى را خواسته اى و تو را نداده اند، ولى بهتر از آن را در این جهان یا در آن جهان به تو دهند. یا صلاح تو در آن بوده که آن را از تو دریغ دارند. چه بسا چیزى از خداوند طلبى که اگر ارزانیت دارد تباهى دین تو را سبب شود. پس همواره از خداوند چیزى بخواه که نیکى آن برایت برجاى ماند و رنج و مشقت آن از تو دور باشد. نه مال براى تو باقى ماند و نه ، تو براى مال باقى مانى .

              -در مورد شیوه ی درست دعا کردن هم  میتونید به دعاهای صحیفه ی سجادیه رجوع کنید. در دعای کمیل میخونیم :

 اللّهم اغفرلی الذّنوب الّتی تحبس الدّعاء،

خدایا ببخش گناهانی را که دعای انسان را (از اجابت) حبس می کند

               -همچنین توصیه های زیادی مورد دعای هنگام سحر داریم :

امام محمد باقر علیه السلام فرمودند: خداوند عزّوجلّ از میان بندگان مؤمنش، بنده‏‌اى را که بسیار دعا کند، دوست می‌دارد.
پس، همواره در سحرگاهان تا طلوع خورشید دعا کنید؛ زیرا این وقتى است که در آن، درهاى آسمان باز می‌شود، و روزى‏‌ها تقسیم مى‏‌گردد و حاجت‏‌هاى بزرگ برآورده می‌شود. (اصول کافی، جلد2 صفحه 478)

               -حافظ هم میفرماید :

هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ 
از یمن دعای شب و ورد سحری بود

              -در آخر میخوام این شعر رو  از علامه حسن زاده آملی نقل کنم . ایشون  با فرزند و همسرشون در تهران دنبال خونه میگرند و جایی رو پیدا نمیکنند و مجبور میشن در مسافر خونه اقامت کنند در همین زمان این شعر رو خطاب به خداوند می نویسند . نکته ی جالبش برای من اینه که علامه حسن زاده با اون مقام معنوی وعلمیشون چقدر راحت و صادقانه در مورد مشکلات زندگیشون با خدا صحبت میکنند !

فاعلاتن مفاعلن فعلن

لطف فرما نگر به حال حسن

من به فرمان تو گرفتم زن

اوفتادم به کوچه و برزن

تو خود ای سرور من آگاهی

هر کجا که بود بنگاهی

پاسخ و پرسش من از خانه

اولا بچه داری یا نه

از تحیر سرافکنده به زیر

چه کنم در جواب او تقریر

نه دروغ است و راست با اما

با لن و لیس و لم و لما

با همه فضل و دانش و فرهنگ

کج و معوج شدم چو یک خرچنگ

بس که گشتم به کوچه و پس کوچه

شدم از لاغری چو یک جوجه

کوچه و جوجه را پریشانی

کرده هم قافیه که خود دانی

گر تو باشی بگو چه چاره کنی

خانه ای بهر خود اجاره کنی

ار حسن زاده ات گنهکار است

کاین چنین رنج را سزاوار است

رحم بر طفل شیرخوارش کن

یا به مامان دلفگارش کن

باشد که رست گار شویم 

کسی که خواستگار زیاد داشته باشه لزوما خوب نیست! ذهنش پرته و دنبال یه بهونه است تا به یه دلیل واهی به پسرها جواب رد بده!