خانواده برتر

مشورت در قالب پرسش و پاسخ در مورد ازدواج و مدیریت خانواده

إِنَّا نَحْنُ نُحْیِی الْمَوْتَىٰ وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ ۚ وَکُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ

کانال خانواده برتر در واتس اپ

جستجو با گوگل در خانواده برتر

جدیدترین ها
مطالب کاربران
صفحات کاربران
به روز شده ها
جدیدترین نظرات کانال و گروه خانواده برتر منتخب جدیدترین مطالب خانواده برتر جدید
توهم عاشقی ... (۴۹۱۱ بازدید توسط ۳۵۴۱ نفر) - (۰ نظر)
تاوان یک عشق ... (۴۶۹۷ بازدید توسط ۳۳۴۳ نفر) - (۲ نظر)
بیا با کفش‌های من چند قدم راه برو... (۳۳۱۳ بازدید توسط ۲۴۲۱ نفر) - (۰ نظر)
زباله‌هایی که راه می‌روند ... (۳۷۱۲ بازدید توسط ۲۷۳۵ نفر) - (۰ نظر)
من بودم و ضربان قلبم ... (۳۳۰۲ بازدید توسط ۲۴۰۲ نفر) - (۲ نظر)
یک پک تلخ به سیگار تلخ ... (۲۶۱۱ بازدید توسط ۱۹۰۸ نفر) - (۱ نظر)
چند مورد از رازهای پنهان انگیزه ی دوستی پسرها با دخترها (۱۵۰۰۰ بازدید توسط ۱۰۹۱۳ نفر) - (۹۶ نظر)
عجیب‌ترین حس در دنیا چیه؟ (۲۶۲۵ بازدید توسط ۱۹۲۰ نفر) - (۱ نظر)
به خاطر فشارهای اطرافیان، تصمیم گرفتم دوست پسر بگیرم اما ... (۷۲۱۷ بازدید توسط ۵۳۶۳ نفر) - (۱۸ نظر)
این جوری همسرِ مناسب پیدا کن! (۷۵۷۶ بازدید توسط ۵۸۴۴ نفر) - (۱۶ نظر)
جامعه خانواده ی بزرگتر ماست، آبروی جامعه مون رو حفظ کنیم (۲۹۵۹ بازدید توسط ۲۱۰۵ نفر) - (۱۰ نظر)
آثار منفی ابراز علاقه های مجازی پسر به دختر چیست؟ (۲۸۸۱ بازدید توسط ۲۱۲۹ نفر) - (۳۲ نظر)
درسی که از محرم امسال گرفتم (۲۴۶۹ بازدید توسط ۱۷۴۳ نفر) - (۲۷ نظر)
در حکومت دینی هر اتفاقی بیفته مقصر دین هست؟! (۳۶۰۳ بازدید توسط ۲۳۸۴ نفر) - (۱۰۸ نظر)
الگوی خانه داری، حضرت زهرا (علیها السلام) (۲۲۷۲ بازدید توسط ۱۵۲۲ نفر) - (۵۴ نظر)
علی نَفسِ محمّد - روز مباهله (۹۵۲ بازدید توسط ۵۶۳ نفر) - (۲ نظر)
احساسی پاک به سانِ دوست داشتن (۲۱۲۷ بازدید توسط ۱۴۳۲ نفر) - (۸ نظر)
ناتوانی در جویای کار بودن و عدم درآمد (۲۳۴۰ بازدید توسط ۱۵۷۲ نفر) - (۲۲ نظر)
واقعاً عادی شدن جسم زن راهکار درستی برای ادامه زندگی ماست؟! (۳۸۸۵ بازدید توسط ۲۶۱۹ نفر) - (۷۸ نظر)
برآورده شدن آرزو پس از مدت‌ها (۱۸۴۲ بازدید توسط ۱۱۵۹ نفر) - (۱۰ نظر)
دین خوبی که خوب آن را نفهمیدم (۱۳۹۲ بازدید توسط ۸۳۵ نفر) - (۴ نظر)
گلایه ای در مورد سانسور در خانواده برتر (۱۶۲۶ بازدید توسط ۱۰۷۰ نفر) - (۱۲ نظر)
موقع عقد، حتما حواس تون به این بند ها و نکات قانونی باشه - ویژه آقایان (۲۷۴۶ بازدید توسط ۱۹۵۶ نفر) - (۱۷ نظر)
آقایان ازدواج نکنید مگر اینکه ... (۳۵۵۷ بازدید توسط ۲۵۸۷ نفر) - (۳۲ نظر)
خودمون با چادر خفه کنیم تا شما راحت باشید؟! (۴۲۳۴ بازدید توسط ۲۹۶۲ نفر) - (۵۳ نظر)
خانم ها ازدواج نکنید مگر اینکه ... (۴۷۸۰ بازدید توسط ۳۲۵۷ نفر) - (۸۹ نظر)
آقایون اگه این کارها رو انجام بدید برای همسرتون بهترین مرد دنیا میشید (۳۴۵۹ بازدید توسط ۲۴۴۱ نفر) - (۱۷ نظر)
فرهنگ‌سازی برای عابر پیاده (۱۱۵۳ بازدید توسط ۷۱۴ نفر) - (۳ نظر)
جادوی نوشتن و تأثیرات آن (۱۸۱۷ بازدید توسط ۱۱۶۸ نفر) - (۶ نظر)
ترک خانوادۀ سمّی (۲۹۲۰ بازدید توسط ۱۸۰۱ نفر) - (۱۰ نظر)
چهل سالگی ام مبارک (۳۸۴۶ بازدید توسط ۲۶۱۲ نفر) - (۴۴ نظر)
راهنمای دریافت غذای تبرکی حرم امام رضا (ع) (۲۳۷۴ بازدید توسط ۱۴۸۳ نفر) - (۱۶ نظر)
زرنگ باش (۲۶۶۹ بازدید توسط ۱۷۰۴ نفر) - (۲۰ نظر)
چند نکته به عنوان نصیحت برادرانه به دختران (۹۸۹۵ بازدید توسط ۶۹۴۸ نفر) - (۱۰۴ نظر)
دلایل ماندگاری معصومین علیهم السلام (۱۵۱۷ بازدید توسط ۹۰۴ نفر) - (۹ نظر)
در مورد بسم الله الرحمن الرحیم (۲۲۵۰ بازدید توسط ۱۳۳۸ نفر) - (۹ نظر)
در مورد فتنه ی اخیر به بهانه ی فوت مهسا امینی (2) (۲۷۳۲ بازدید توسط ۱۸۲۱ نفر) - (۰ نظر)
لذّت با هم بودن رو به خاطر مسائل مادی برای همیشه از بین نبرید. (۶۱۰۱ بازدید توسط ۴۱۳۱ نفر) - (۱۱۶ نظر)
بیشتر به خودت فکر کن (۲۲۱۷ بازدید توسط ۱۴۹۰ نفر) - (۸ نظر)
من اگه دختر بودم از پسر خوب خواستگاری می کردم! (۵۰۹۷ بازدید توسط ۳۶۱۱ نفر) - (۴۷ نظر)
ارائه ی نمای کلی از دنیای پسر ها به دخترها (۶۲۱۷ بازدید توسط ۴۴۶۱ نفر) - (۲۵ نظر)
اگه دوست دارید محبوب دیگران باشید خوش اخلاق باشید (۳۱۹۹ بازدید توسط ۱۹۴۹ نفر) - (۱۵ نظر)
دختر انسان است عروسک نیست (۶۰۶۵ بازدید توسط ۴۲۶۹ نفر) - (۵۹ نظر)
علی باش فاطمه ات می شوم (۳۳۹۰ بازدید توسط ۲۳۲۳ نفر) - (۳۳ نظر)
خوبی هاتون رو با توجه به جنبه و ظرفیت افراد نثارشون کنید (۲۲۰۹ بازدید توسط ۱۴۸۰ نفر) - (۲۸ نظر)
تابویی به نام طلاق (۲۴۷۴ بازدید توسط ۱۶۷۶ نفر) - (۲۸ نظر)
برسد به دست دختران؛ عشق، کلمه ای فریبنده (۲۱۰۶ بازدید توسط ۱۴۳۵ نفر) - (۰ نظر)
شوهرم یه رفیق داره، که اون منم (۴۹۱۴ بازدید توسط ۳۳۵۲ نفر) - (۵۱ نظر)
خیلی از دخترها و خانواده هاشون هستن که شرایط اقتصادی آقایون رو درک می کنن (۸۱۸۴ بازدید توسط ۴۵۹۳ نفر) - (۵۸ نظر)
اگه هنوز خودارضایی رو ترک نکردی بیا تو (۹۵۹۲ بازدید توسط ۶۵۲۴ نفر) - (۷۰ نظر)
صفحه شخصی Dady i baby (۱۵۰۶ نمایش) - (۴ نظر)
صفحه شخصی اسکیزویید (۴۳۶۵ نمایش) - (۵۷ نظر)
صفحه شخصی "گمنامی عشق است" (۱۴۶۰ نمایش) - (۸ نظر)
صفحه شخصی سکوت شلوغ (۱۵۶۳ نمایش) - (۱۱ نظر)
Dady me baby (۲۱۵۵ نمایش) - (۶۲ نظر)
صفحه شخصی پرینازم ۷ (۲۲۱۶ نمایش) - (۶۶ نظر)
صفحه شخصی " پسر 52 " (۹۳۱۰ نمایش) - (۹۹ نظر)
صفحه شخصی آتنا مرادی (۱۸۳۰ نمایش) - (۵ نظر)
صفحه شخصی ماه تی تی (۲) (۱۴۵۴ نمایش) - (۱۰ نظر)
صفحه شخصی شب ماه (2) (۲۵۰۸ نمایش) - (۴۵ نظر)
صفحه شخصی سبحان 83 (۵۸۵۳ نمایش) - (۲۷۱ نظر)
صفحه شخصی منتظر منتقم فاطمه"سلام الله" (۶۳۵۳ نمایش) - (۲۷۵ نظر)
صفحه شخصی پرینازم Four (۳۸۴۵ نمایش) - (۷۵ نظر)
صفحه شخصی گلی خانم (2) (۵۱۶۰ نمایش) - (۱۲۹ نظر)
صفحه شخصی مروان الشقب (۸۹۵۲ نمایش) - (۱۹۵ نظر)
صفحه شخصی شب (۲۲۵۵ نمایش) - (۱۰ نظر)
صفحه شخصی 🌙 secret of my heart ⭐ (۱۰۳۶۴ نمایش) - (۴۰۴ نظر)
صفحه شخصی با نام عرفان (حافظ) (۷۶۰۷ نمایش) - (۱۸۶ نظر)
صفحه شخصی berelian (۹۴۶۸ نمایش) - (۲۶۵ نظر)
زندگی به شرط سید ! (2) (۵۲۴۵ نمایش) - (۱۳۰ نظر)
صفحه شخصی "زندگی ب شرط سید" (۲۴۷۸۳ نمایش) - (۴۵۸ نظر)
صفحه ی شخصی 2017 (۴۲۱۱ نمایش) - (۹۸ نظر)
صفحه شخصی DOKHTAR LOR (۱۹۱۴ نمایش) - (۱۷ نظر)
صفحه شخصی ساقی (۷۱۰۲ نمایش) - (۲۰۱ نظر)
صفحه ی شخصی "مردی در بیابان های خلوتِ خدا" (۲۴۱۴ نمایش) - (۳۲ نظر)
صفحه ی شخصی Angel girl (۱۸۷۲ نمایش) - (۱۳ نظر)
صفحه شخصی "دختران حتما بخوانند" (۵۳۱۵ نمایش) - (۱۵ نظر)
صفحه شخصی رضا alone "احادیث و موضوعات مختلف" (۴۳۳۹ نمایش) - (۱۳۶ نظر)
صفحه شخصی فرشاد (۱۷۴۲ نمایش) - (۱۰ نظر)
صفحه شخصی Holy Mind (۳۶۰۰ نمایش) - (۱۲۲ نظر)
صفحه شخصی غضنفر (4) (۹۲۲۵ نمایش) - (۵۱۹ نظر)
صفحه شخصی خانم M&M (۷۰۷۰ نمایش) - (۳۴ نظر)
صفحه شخصی ماه تی تی (۱۱۵۲۹ نمایش) - (۶۲۳ نظر)
صفحه شخصی رضا alone پُست دوم (۹۸۳۸ نمایش) - (۲۴۲ نظر)
صفحه شخصی شب ماه (۲۱۵۶۱ نمایش) - (۷۳۶ نظر)
صفحه شخص گلی خانم (۱۹۶۸۰ نمایش) - (۶۲۶ نظر)
صفحه ی احادیث گیاهی و درمانی🌾 (۵۲۵۲ نمایش) - (۵۹ نظر)
صفحه شخصی غضنفر (3) (۳۵۱۵۶ نمایش) - (۱۰۶۸ نظر)
صفحه شخصی Ata MST (۱۱۳۶۰ نمایش) - (۳۶۷ نظر)
صفحه شخصی رضا alone (۱۷۶۵۲ نمایش) - (۸۷۵ نظر)
صفحه شخصی پسر آریایی (۱۱۳۲۹ نمایش) - (۳۱۲ نظر)
صفحه برنامه ‌نویسان خانواده‌ برتر (۳۰۸۴ نمایش) - (۵ نظر)
صفحه شخصی دختر قمی (۳۷۹۷ نمایش) - (۱۴ نظر)
صفحه شخصی .•.•.•امیرخان•.•.•. (۴۵۶۷ نمایش) - (۱۴ نظر)
صفحه شخصی مشکات (۵۸۱۴ نمایش) - (۱۷۶ نظر)
صفحه شخصی سکوت شلوغ (۴۰۹۱ نمایش) - (۴۲ نظر)
صفحه مرد شب ویژه پرسش و پاسخ خصوصی (۴۶۵۶ نمایش) - (۴ نظر)
صفحه شخصی آیدا 👑👩‍⚕️💐 (۹۶۰۵ نمایش) - (۱۲۷ نظر)
صفحه شخصی Ali Piroozi (۵۰۵۲ نمایش) - (۱۶۰ نظر)
صفحه شخصی 12 12 (۲۲۵۱ نمایش) - (۹ نظر)
چه مدل چادری بهم میاد ؟ (۱۷۷۱۹ بازدید توسط ۱۳۳۷۵ نفر) - (۲۳ نظر)
نماهنگ نیمه شعبان با صدای امیر عارف (۳۹۸۸ بازدید توسط ۳۰۲۷ نفر) - (۲ نظر)
اگه در گذشته دوست پسر داشتی زن من نشو ... (۳۸۳۵۳ بازدید توسط ۲۸۴۱۵ نفر) - (۹۴ نظر)
خانم ها، معمولا چه قدر خرید میکنید ؟! (۱۶۰۱۰ بازدید توسط ۱۲۰۵۹ نفر) - (۷۳ نظر)
اگه روی تو غیرت نداره یعنی براش مهم نیستی (۱۴۲۸۱ بازدید توسط ۹۹۳۵ نفر) - (۶۷ نظر)
نمی خوام دیگه کسی تو زندگیم به اسم دوست پسر باشه (۱۴۹۷۸ بازدید توسط ۱۱۰۴۹ نفر) - (۵۱ نظر)
فانتزی های جالب و خنده دار در مورد ازدواج (۲۵۴۹۷ بازدید توسط ۱۸۸۵۷ نفر) - (۱۰۷ نظر)
خطاب به دخترهایی که به خاطر کنجکاوی تمایل دارن با پسرها دوست بشن (۱۲۹۸۸ بازدید توسط ۹۴۰۸ نفر) - (۶۶ نظر)
چند مورد از رازهای پنهان انگیزه ی دوستی پسرها با دخترها (۱۵۰۰۰ بازدید توسط ۱۰۹۱۳ نفر) - (۹۶ نظر)
بهترین غذایی که درست کردی چی بوده؟ (۱۱۳۶۴ بازدید توسط ۸۳۵۴ نفر) - (۸۸ نظر)
می خوام به آشپزیم تنوع بدم (۷۵۱۵ بازدید توسط ۵۳۴۶ نفر) - (۷۹ نظر)
مصادیق جزئی که در انتخاب همسر باید حتما آنها را مد نظر داشته باشید (۵۴۵۴ بازدید توسط ۴۳۲۷ نفر) - (۲۶ نظر)
انواع تفریحات یه زن و شوهر با امکانات کم (۶۱۳۲۲ بازدید توسط ۴۶۴۴۸ نفر) - (۵۱ نظر)
به داد مستاجران برسید (برسیم) (۳۸۸۸ بازدید توسط ۲۸۴۸ نفر) - (۱۳ نظر)
خاطرات خنده دار دختر خانم ها از خواستگاران شون (۱۱۹۱۶ بازدید توسط ۹۱۱۹ نفر) - (۱۳ نظر)
1000 تا دوست دختر داشتم ولی الان امام زمان می خوام (۶۳۱۲ بازدید توسط ۴۹۸۸ نفر) - (۷ نظر)
شوهر بد اخلاقم رو عاشق خودم کردم (۲۱۹۷۲۴ بازدید توسط ۱۶۸۳۴۰ نفر) - (۶۹ نظر)
دروغگویی بعضی از دختران دوست پسر دار به خواستگار (۱۴۲۱۱ بازدید توسط ۱۰۴۲۳ نفر) - (۴۹ نظر)
از تجربیات تون در مورد خانه دار شدن بگید (۷۶۶۴ بازدید توسط ۵۱۲۶ نفر) - (۲۰ نظر)
سرگرمی تون وقتی تنها هستید چیه؟ (۴۹۹۸ بازدید توسط ۳۶۸۶ نفر) - (۳۳ نظر)
دوست دارید چه نیرو، توانایی یا هنر خارق العاده ای داشته باشید؟ (۳۲۳۳ بازدید توسط ۲۲۱۵ نفر) - (۳۸ نظر)
به خاطر فشارهای اطرافیان، تصمیم گرفتم دوست پسر بگیرم اما ... (۷۲۱۷ بازدید توسط ۵۳۶۳ نفر) - (۱۸ نظر)
این جوری همسرِ مناسب پیدا کن! (۷۵۷۶ بازدید توسط ۵۸۴۴ نفر) - (۱۶ نظر)
اگه از دختری خوشم اومد، چکار کنم که همون اول جواب رد نگیرم؟ (۶۱۰۹۱ بازدید توسط ۴۶۶۴۸ نفر) - (۷۲ نظر)
دخترهای خوب و سنگین، راه پسرها رو برای ازدواج باز بذارید (۱۳۶۳۲ بازدید توسط ۹۶۳۴ نفر) - (۸۱ نظر)
چند سوال در مورد ازدواج از دخترانی که رشته های پزشکی خوندن (۷۸۹۱۴ بازدید توسط ۶۱۴۸۸ نفر) - (۲۱۷ نظر)
معایب و مزایای ازدواج با یک فرد مشهور چیه؟ (۳۶۱۷ بازدید توسط ۲۶۲۸ نفر) - (۱۹ نظر)
دختر مذهبی کجایی ، دقیقا کجایی ؟! (۳۴۲۳۳ بازدید توسط ۲۲۵۳۷ نفر) - (۱۲۶ نظر)
جامعه خانواده ی بزرگتر ماست، آبروی جامعه مون رو حفظ کنیم (۲۹۵۹ بازدید توسط ۲۱۰۵ نفر) - (۱۰ نظر)
از خاطرات خوب و خنده دار دوران مدرسه و دانشگاه بگید (۱۰۳۷۲ بازدید توسط ۷۳۶۵ نفر) - (۲۹ نظر)

۲۰۹ مطلب با موضوع «درد دل های دختران و پسران» ثبت شده است

چرا این دنیا فقط باید برای من و امثال من باید محل گذر باشه ؟!

سلام
عزیزآن پیشاپیش از وقتی که میگذارید حتی برای خوندنش ممنونم و قبل از اون از همتون عاجزانه خواهشمندم برام دعا کنید . خدا قوت به همتون

بنده 28 سالمه،  کارمند بودم و به لطف نامردی هایی که در حقم شد بیکار شدم، تا دلتون بخواد دنبال کار گشتم ولی متاسفانه حقوقا ناچیز، بدون بیمه و شرایطی که وقتی به خودت میای میبینی نری سرسنگین تری و بیکاری به بعضی از این کارا شرف داره...

و به علت دلایل زیادی که مهمترینش این بود که خانواده ای ندارم که درکم کنند و ساپورتم کنند و همه هزینه های زندگی به عهده خودم بود الان پس اندازی هم ندارم که بخوام حداقل یه کاری در خور شروع کنم...... بماند بماند هعی

در طول این مدت شاغل بودنم هر روز صبحم با دعا شروع کردم توکل کردم به خودش که تو را به وجود مقدست به حق آبرو داران درگاهت تنهام نگذار

 پروردگارم.....

اما در اوج اون لحظه ای که بهش توکل کردم همه چی بهم ریخت نمیدونم چی شد چرا؟

نگاه میکنم به زندگیم،  هیچ وقت آدمی نبودم که بخوام راه کج برم چه اون مدت که در اوج بلوغ بودم چه الان که خیلی راحت میتونی یه رابطه مجازی حداقل شروع کنی...  ولی به خودش قسم هیچ وقت اهل هیچ کثافت کاری هیچ نگاهی هیچ رابطه ای نبودم حتی در حد ی چت ساده دلایل زیادی هم داشتم به خاطر خودم خدای خودم، شریک آینده ام .


↓ موضوعات مرتبط ↓ :
درد دل های دختران و پسران (۲۰۹ مطلب مشابه)

  • ۱ موافق ۱ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۲۴)
    • ۱۷۷۶ بازدید توسط ۱۳۵۲ نفر
    • يكشنبه ۱۴ شهریور ۹۵ - ۲۲:۰۰

    نمیدونم تو این دنیا کسی جفت من خواهد بود ؟

    سلام

    این شاید فقط یه درد و دل باشه اما جایی جز خانواده برتر نداشتم . گفتم فقط درد و دلی کرده باشم . ۲۲ سال سن دارم و دیپلمه . ۱۴ سالگی پسر خالم ازم خواستگاری کرد ولی هیچ وقت رسمی جلو نیومد چون مامانش راضی نبود و منم بهش علاقه مند شده بودم این موضوع سال ها زمان خورد تا اینکه در کمال ناباوری تیر سال گذشته خالم زنگ زد اجازه بگیره که برای همون پسرش خواستگاری خواهرم بیاد .

    من اون عشقو بچگونه میدونستم ولی اصلا با این ازدواج راضی نبودم نمیدونم چرا حالم بد شد دوست نداشتم این اتفاق بیفته ولی جواب خواهرم مثبت بود و عشق من شد شوهر خواهرم و حالا من خواهر زنش شدم .

    نمیدونم چرخ و فلک چه جوری گشت چرا این جوری شد ولی من بهش فکر نمیکنم اصلا چون فکر کردن هم خیانت اون زن داره اگر بهش فکر کنم به خواهرم خیانت کردم اون هنوز بهم توجه می کنه و یه جورایی زیر نظرم داره .

    همیشه چشاشو پشت سرم حس می کنم یه جورایی خیلی ملموس بهم می فهمون با خواهرم خوشحال نیست .

    چند روز پیش موقعیتی پیش اومد که با موبایل خواهرم باهاش صحبت کردم چنان گرم باهام صحبت میکرد که ببخشید گفتم ذاتش خراب حس کردم دوست نداره قطع کنه در هر صورت تمایلی به ادامه نداشتم .


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    درد دل های دختران و پسران (۲۰۹ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۲۳)
    • ۴۷۴۸ بازدید توسط ۳۸۴۳ نفر
    • يكشنبه ۲۴ مرداد ۹۵ - ۲۳:۰۶

    دلم می خواد یکم درد دل کنم

    سلام
    من یه دختر 19 ساله ام که داروسازی می خونم  دیگه از همه چی خسته شدم دلم می خواد با یه نفر حرف بزنم تا خالی شم هیچ کس تو خوانوادمون نیست که بتونم باهاش حرف بزنم . با دوستانم نمی تونم در این موارد حرف بزنم هیچ فامیلیم نداریم که بتونم صحبت کنم باهاشون 😳 دلم می خواد یکم درد دل کنم .

    تازگیا خیلی به این فکر می کنم که چرا هیچ وقت تا به حال از من خوشش نیومده چرا چیزایی که تو زندگیه دخترا و پسرای دیگه این قدر راحت اتفاق می افته هیچ وقت تو زندگیه من اتفاق نیافتاده؟ مگه من چمه؟ فکر می کنم تا آخر عمرم همین طوری می مونم خیلی این احساس بده داره منو نابود می کنه . همش تو نظرات می نویسن من به فلانی علاقه مندم یا خواستگارم فلانه ... . فکر می کنم با همه فرق دارم فکر می کنم یه مشکلی دارم . دیگه خسته شدم
    خواهرم امسال کنکور یه واسه همین مامانم اگه خواستگاریم داشته باشم به خاطر اون بدون اینکه بهم بگه رد می کنه . من چه طوری بهش بگم که حداقل به من بگه که خواستگار داشتم تا من این قدر به خودم سرکوفت نزنم .

    من تا قبل کنکورم اصلا به این چیزا فکر نمی کردم نمی دونم چرا یه سالیه ذهنم مشغول اینا شده .

    دوستان من ازتون می خوام بدون قضاوت بهم بگین که هنوزم قابل قبول و خوبم من فقط ازتون می خوام یکم بهم دلداری بدین بهم کاری که خجالت می کشم به مامانم بگم در این مورد واسم بکنه من اصلا از اینکه حرف ازدواج و خواستگار بشه خجالت می کشم .

    این جا هیشکی منو نمی شناسه بچه ها فقط ازتون دلداری می خوام این مشکل نیست مشاوره هم نمی خوام فقط یکم منو امیدوار کنین افسردگی گرفتم .

    به خدا خوشی نزده زیر دلم من خیلی زجرم کشیدم تا به این جا رسیدم راستش همه تو یه مواقعی از زندگی به یه کسی احتیاج دارن تا باهاشون صحبت کنه من اون کسو ندارم  یعنی مامانم هست ولی من خجالت می کشم که در این مورد بحرفم باهاش .

    خیلی ممنون


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    درد دل های دختران و پسران (۲۰۹ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۳۶)
    • ۲۶۳۴ بازدید توسط ۱۹۶۲ نفر
    • يكشنبه ۲۴ مرداد ۹۵ - ۲۲:۲۰

    من دیگه هیچ وابستگی به خانوادم ندارم

    سلام...

    من دختری 19 ساله هستم درونگرا هستم و حس خیلی قوی دارم که همه ی کارای دیگران رو زود میفهمم نمیتونم که ناراحتیام رو به کسی حتی مادرم بگم البته مادرم هم رفتارش با من زیاد خوب نیست ...

    همش عصبیم میکنه... خانوادم هم همینطورن اصلا از بچگی به من ارزش ندادن و اصلا برای نظرم ارزش قائل نیستن و نبودن... وقتایی که ناراحتم خب از چهرم مشخصه اینقدر بهم گیر میدن که یا میزنم زیر گریه یا باهاشون دعوا میکنم همین موضوع باعث شده که اعتماد به نفسم رو از دست بدم و همیشه خجالتی و گوشه گیر باشم چه تو جمع خانوادگی چه تو جمع دوستام.

    برای دیگران هم زیاد اهمیت ندارم همیشه میگفتم که حتما شرایط خیلی سختی دارن که رفتارشون با من اینطوریه ولی از وقتی خواهر زادم به دنیا اومد دیدم که مادرم رفتارش با اون خیلی خوبه و به من میگه که درسته سنش 4 ساله ولی میفهمه که تو باهاش بد رفتاری میکنی!


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    درد دل های دختران و پسران (۲۰۹ مطلب مشابه)

  • ۱ موافق ۱ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۱۲)
    • ۴۰۶۹ بازدید توسط ۲۷۳۱ نفر
    • جمعه ۱ مرداد ۹۵ - ۱۲:۰۵

    زندگیم فقط بر پایه نمیدونم بنا شده

    سلام

    دختری 23 ساله هستم که هنوز موفق به رفتن دانشگاه نشدم . رشتم علوم تجربیه که به طور مکرر کنکور میدم ولی پزشکی قبول نمیشم .

    امسال کنکور دادم ولی خراب کردم امیدی به قبولی ندارم نمیدونم چیکار کنم افسرده شدم دیگه نمیتونم . از خونه نمیتونم بیرون برم خجالت میکشم از بس که تو خونه موندم روم نمیشه برم بیرون . پارسال رتبه ام خوب شد 2500 ولی دانشگاه سراسری که انتخاب رشته کردم مردود شدم . پدرم وضع مالیش خیلی خوبه ولی دانشگاه ازاد نمیذاره برم میگه من پول نمیدم دخترم تو دانشگاه ازاد بخونه.

    از طرفی تو فامیل همه مسخرم میکنن بهم میخندن که هنوز دانشگاه نرفتم ( البته هیچ کدومشون رشته های پزشکی و شاخه های پزشکی نمیخوننا )

    به خدا داغونم حالمو درک نمیکنید . پدرم فرق میذاره 3 سال پیش برادرم کنکور داد نتونست قبول شه دانشگاه دولتی پدرم گذاشت بره دانشگاه ازاد تا پزشکی بخونه الانم  دانشجو پزشکیه ولی به من میگه من پول نمیدم ...

    به خدا تمام سعیمو کردم تو کنکور خیلی خوب خونده بودم ولی وقت کم اوردم فکر نمیکنم سه رقمی بیاد . دیگه نمیدونم چیکار کنم از طرفی دوست دارم یک سال دیگه پشت کنکور بمونم ولی توانایشو ندارم دپرس شدم گفتم که خجالت میکشم برم بیرون نمیتونم .

    همه دوستام با دوستاشون میرن بیرون ولی من ... . نمیدونم چرا پدرم بین من و برادرم این همه فرق میزاره ! یعنی منی که دخترم هیچ ارزشی براش ندارم ؟! فقط برادرم براش مهمه !؟
    نمیدونم .... زندگیم فقط بر پایه نمیدونم بنا شده .... جوونیم که بهتریم دوره هر کسی داره روز به روز میگذره ولی من هنوز تو اتاقم دارم درس میخونم .

    چیکار کنم ؟چه راهی به ذهنتون میرسه ؟ لطفا کمکم کنید !


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    درد دل های دختران و پسران (۲۰۹ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۳ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۳۱)
    • ۲۰۹۲ بازدید توسط ۱۶۱۷ نفر
    • يكشنبه ۲۷ تیر ۹۵ - ۲۲:۴۲

    ساده ترین کارای زندگی هم برام سنگینه

    سلام

    خستگی امانمو بریده، خیلی خسته ام خیلی خیلی خیلی، حتی غذا خوردن هم سختمه، ساده ترین کارای زندگی هم برام سنگینه، با تمام وجود دلم میخواد بمیرم اما در کمال ناباوری حتی حوصله خودکشی کردن هم ندارم، رسما یه مرده ی متحرکم، متحرک که چه عرض کنم، بی تحرک، هیچ کس و هیچ چیز برام مهم نیس .

    من قبلا اینطوری نبودم، از اول صبح تا آخر شب بکوب مشغول بودم، بدنم خسته میشد اما روحم نه، انگیزه داشتم، کلا واسه زندگی انگیزه داشتم خیلی بیشتر از یه آدم معمولی، اونقدری که همه میگفتن تو چطوری میتونی، هر روز زندگیم برنامه داشت، یه بار به یه دوستم زنگ زدم ساعت دوازده صبح خواب بود و من همش با خودم فک میکردم این چطوری میتونه اینطوری زندگی کنه .

    مدت طولانی به شدت تحت فشار شدید روحی و روانی بودم، از همه نظر داشت بهم فشار میومد و من با تمام توان مقاومت میکردم، اما آخرش دیگه له شدم،  یه جور فرسایش شدید و طولانی مدت روحی و روانی که با تمام وجودت سعی میکنی همچنان سر پا بمونی، اما یه جایی دیگه پاهات میشکنه.

    اگه بخوام از مشکلات بگم باید یه کتاب در موردش بنویسم، از مشکلات مالی بگیر تا مریضی و مرگ، اونم وقتی که در سخت ترین و سرنوشت ساز ترین مرحله ی زندگیت قرار داری، و انتظارات نامحدود بقیه از تو، و حتی انتظارات نامحدودی که خودم از خودم داشتم و خودم رو بابت تمام اون چیزی که نه تقصیر من بود و نه در توان من بود سرزنش میکردم، شخصا معتقدم که شکنجه ای که خودم به خودم دادم خیلی سخت تر از شکنجه ی بقیه بود و دقیقا این همون چیزی بود که منو از پا درآورد .

     الان همه چی خوبه، همه ی مشکلات برطرف شده، اما من خوب نیستم، مث یه ماشین فرسوده ی بدون بنزین میمونم که تو مسابقات رالیه، همه میگن برو اما من بنزین ندارم، من هیچ توانی ندارم، خیلی خسته ام خیلیییییی، روحم خسته است .

    نمیخوام کسی دلسوزی کنه یا درکم کنه، فقط دلم میخواد یه حرف خوب بشنوم، شاید کمک کنه


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    درد دل های دختران و پسران (۲۰۹ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۱ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۴۰)
    • ۱۹۶۰ بازدید توسط ۱۴۹۳ نفر
    • جمعه ۴ تیر ۹۵ - ۱۵:۰۲

    نادیده گرفته شدن و ندیده شدنه که داره منو میکشه

    سلام
    این که مینویسم درد دله. خیلی با خودم بحث کردم که پست بذارم یا نه ... . حالم بده... از همه چی غصمه ... .

    من دخترم... نوزده ساله میشم امسال... کنکور دارم چند روزه دیگه . نمیدونم چطوری بنویسم... نمیدونم از کجا شروع کنم.. غم های من شاید کم باشه اما واسه من خیلییی بزرگه ... حوصله ندارم جزئی بگم ...

    دلم برا خودم میسوزه... امیدی ندارم به اینده... نمیدونم چی درسته چی غلطه... دوس دارم تهران قبول بشم از این شهر برم... برم تا خودمو پیدا کنم... من از فامیلمون متنفرم. از همسایه هامونم ایضا... از هوا و اکسیژن این شهر فراریم. انگار دوباره دارم میرم تو مود افسردگی... باز دارم میرم تو دنیای تنهایی خودم... مسخرست که بگم دلم یه همزبون میخواد یکی که .............

    شکسته عشقی نخوردما! البته نادیده گرفته شدم ... و همین نادیده گرفته شدن و ندیده شدنه که داره منو میکشه......داره گریم میگیره باز....

    من خوشگلم از نظر ظاهری میگن چهره ی معصوم و مهربونی دارم ولی تو دلم پر از غمه... خیلی بی سر و ته گفتم.. هه


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    درد دل های دختران و پسران (۲۰۹ مطلب مشابه)

  • ۱ موافق ۱ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۲۳)
    • ۳۹۵۳ بازدید توسط ۲۷۴۶ نفر
    • پنجشنبه ۲۷ خرداد ۹۵ - ۱۷:۳۳

    از اینکه همش بگم اون حکمت بود اون قسمت دیگه خسته شدم


    2 / 3 / 95 :
    با عرض سلام
    به همه توصیه میکنم این پست منو بخونید. مطمینم خیلی اموزندست.
    اخر این پست نوشتم که امیدوارم یه روزی بیام و پست بذارم و بگم معجزه خدا رو دیدم و زندگیم به روال عادی برگشنه.
    امروز همون روزه
    چقدر خدای من مهربونه و چقدر منو دوست داره.خداوند همونیه که من می خوام،کاش منم یه ذره همونی بودم که اون می خواست.
    طی یکی دو سال قبل و مخصوصا سال گذشته خیلی مشکلات بهم تحمیل شد.خیلی افسرده شدم. خیلی به خدا اعتراض کردم. از بخت بدم و خیلی چیزای دیگه.همه بهم میگفتن خدا خیلی بهت عنایت داره و دوست داره اما من احمق هیچ وقت درک نکردم.
    امروز چیزایی می بینم و میشنوم که متوجه میشم چقدر اشتباه میکردم. علاوه بر این حکمت تک تک اتفاقاتی که در سال گذشته برای من افتاد رو دارم به چشم خودم میبینم. بهترین موقعیت ها رو خداوند ازم دریغ کرد تا مبادا در دام هایی بیفتم که الان به چشم می تونم گرفتاری ها و مشکلاتش رو ببینم.
    ولی الان همه چیز خوب پیش میره به لطف خدا. من همون جوون گذشته با شور و هیجان خیلی خوبی هستم که به طور دقیق می تونم ببینم که خیلی قوی تر شدم خیلیییی. هیچ اثری از اون افسردگی وجود نداره. حس کردن این مطلب کار دشواریه اما من بهش رسیدم.
    توصیه میکنم از یاد خدا غافل نشید.حتی اگر شده روزی یه سوره از قران رو بخونید. دست از این خدایی که خیلی کارا از دستش برمیاد برندارید.
    خدانگهدار
    -------------------------------

    13 / 10 / 94 :
    سلام

    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    درد دل های دختران و پسران (۲۰۹ مطلب مشابه)

  • ۵ موافق ۱ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۶۴)
    • ۴۱۹۱ بازدید توسط ۲۹۳۰ نفر
    • يكشنبه ۲ خرداد ۹۵ - ۲۰:۳۹

    مشکلاتم با افزایش سنم بیشتر شدند

    سلام

    بنده مدت هاست که به این سایت سر میزنم درباره تجربه ها نظرات و به خصوص مشکلات مختلف مطالبی خوندم و واقعا هم گاهی خوندن بعضی از این نوشته ها منو تحت تاثیر هم قرار داد و معتقدم که درد دل خوبه و دیگران هم می فهمند که در مشکلات تنها نیستن و همه به نوعی درگیرن خودم هم یکی از اون جوانی هستم که در جستجو دلیل برای جواب نگرفتن از این دنیا و تقویت صبر و تحمل بودم و البته الان هم اعتقاد دارم که هر بی محلی و جواب ندادن دلیلی داره و هیچ کار خدا بی قانون نیست .

    نمیخوام حرف از درد و ناله بزنم که قبل تر از بنده عده ای از مشکلات گفتن و هر کسی هم در زندگیش با موانعی رو به روست .

    عزیزانم متاسفانه یک حقیقت و قانون برای خدای مهربان هست و آن این است که افراد دو دسته اند عده ای که زندگی به کامشان است و عده ای چه با صبر و چه ناصبور چه با ایمان و چه بی ایمان این دنیا به کامشان شیرین نیست و جنگیدن هم نداره انتظار هم ته اون چیزی عاید نمیشه باید تسلیم بود .


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    درد دل های دختران و پسران (۲۰۹ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۲۱)
    • ۲۱۸۴ بازدید توسط ۱۴۷۶ نفر
    • چهارشنبه ۸ ارديبهشت ۹۵ - ۲۱:۳۰

    سکوت و نوشتن

    سلام

    تقریبا بیست سال دارم و مذکر هستم. تصور میکنم در موقعیت سختی قرار دارم و سوال اینجاست که کسی هست(؟).

    در یه خانواده از سطح ضعیف مالی زندگی میکنم. طی روز با تمرکز مشغول کارم هستم تا زندگی مطلوبی فراهم کنم. با توجه به ذهنیتم از زندگی با شرایط سخت مالی و بیماری ها و مرگ افراد نزدیک تا بحال مشکلی نداشتم. به تعامل انعطاف پذیر با حوادث ناهنجار زندگی باور دارم.

    ارتباط زیادی با پدر و مادرم ندارم به این علت که تقریبا به کل موازین اخلاقی من در زندگی به شکل عملی اعتقاد ندارند و موقعیتی برای بحث های مفید با اونا ندارم. در شرایط و محیط فعلی ام دوستی ندارم که باهاش افکارمو در میان بگذارم و به اون ها گوش بده. و معتقدم ارتباط با جنس مخالف غریبه برای تسکین این وضعیت صرفا ممکنه منجر به وابستگی بی نتیجه برای اون فرد بشه و با این کار موافق نیستم. به گذراندن زمان خودم با سرگرمی های مختلف هم علاقه ای ندارم.


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    درد دل های دختران و پسران (۲۰۹ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۲۰)
    • ۲۵۸۹ بازدید توسط ۱۹۹۸ نفر
    • جمعه ۳ ارديبهشت ۹۵ - ۱۷:۳۳

    الان که به نبود مادرم عادت کردم چرا برگشته ؟

    سلام دوستان

    من یه دختر ... ساله هستم که تقریبا یک ساله دانشگاه میرم و متاسفانه من بچه ی طلاق بودم تقریبا 12 سالم بود که پدر مادرم از هم جدا شدن و از اون موقع من و برادرم با پدرم زندگی میکردیم و اما مشکل اصلی :

    تقریبا ... ماه پیش پدر و مادرم دوباره با هم ازدواج کردن یعنی پدرم و مادرم که از هم طلاق گرفته بودن دوباره به واسطه گری بزرگای فامیل با هم ازدواج کردن .

    خوب پدرم و برادرم از این موضوع خوشحال بودن اما من نه ! از وقتی که مادرم دوباره برگشته من هرگز نتونستم اون رابطه ی سابق و خوبی که همه ی همدوره ای هام با مادراشون داشتم رو باهاش داشته باشم و الان اون از من شاکیه که چرا باهاش حرف نمیزنم و در و دل نمیکنم آخه شما بگید الان حرف زدن و در و دل کردن به چه درد من میخوره ؟

    اون موقعی که بهش نیاز داشتم نبود الان که به نبودنش عادت کردم چرا برگشته ؟ وقتی برای اولین بار پریود شدم و هول شده بودم و اضطراب داشتم کجا بود ؟

    وقتی هر سال کارنامم بیست بود و مدیر و معاون تشویقم میکردن و ازم تقدیر میکردن کجا بود تا اون هم بهم اعتماد به نفس و غرور بده ؟؟ ایا قربون صدقه های الانش برای رتبه ی دو رقمی کنکورم به درد میخوره وقتی موقع درس خوندن هیچ کس نبود بهم انگیزه بده ؟

    فقط در حق من اجحاف نشده ! وقتی برادرم تو دانشکده عاشق شد و پدر و مادر دختر مورد علاقش به خاطر بچه ی طلاق بودن !!! ردش کردن کجا بود ؟

    اون موقعی که پدرم هم غذا میپخت هم خونه رو تمیز میکرد هم به درس و مشق بچه هاش میرسید فموقعی که پدرم هم مادر بود برای منو برادرم هم پدر ،موقعی که من روی شونه های برادرم به خاطر تیکه هایی که از پسرا تو راه مدرسه میشنیدم گریه میکردم ، مادرم البته اگه بشه اسمش رو گذاشت مادر داشت تو کیش و قشم و ترکیه با خواهراش خوش میگذروند .

    مادرم هیچ وقت نبوده و الان اومده اعلام حضور میکنه در حالی که  دیگه نیازی بش نیست . من دیگه هیچ وقت ، هیچ وقت و هیچ وقت نه میتونم به عنوان مادرم قبولش کنم و نه هیچ وقت میبخشمش .

    فقط خواستم از همه ی کسایی که دارن ازدواج میکنن و یا بچه دارن خواهش کنم هیچ موقعی این ظلم رو در حق بچه هاشون نکن .


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه) درد دل های دختران و پسران (۲۰۹ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۴۱)
    • ۲۵۳۷ بازدید توسط ۱۸۸۲ نفر
    • سه شنبه ۳۱ فروردين ۹۵ - ۲۱:۲۰

    امیدوارم بتونم راهم رو پیدا کنم

    سلام

    خواستم فقط یه درد و دلی کرده باشم .

    من تا دوران راهنمایی خیلی دوست داشتم زندگی خوبی داشتم شاد بودم اما کنجکاوی بیش از حد هم داشتم نسبت به مسائل جنسی و همین برام خیلی بد بود .

    پدر مادرم نسبت به من و دیگر ابجیام اعتماد کامل یا شاید بیخیالی کامل داشتند و ما رو راحت گذاشته بودند نمیدونم از کجا چه جوری شروع شد که من به خودارضایی مبتلا شدم  .

    اصلا نمیدونستم گناه کبیرس و اصلا نمیدونستم چیه فقط خوشم اومده بود از حس و حالش  که کم کم گریبانمو گرفت و منو به دامش گرفتار کرد .

    وقتی فهمیدم چی شده که در دوران دبیرستان بودم  از همه فاصله گرفتم و فقط یه دونه دوست صمیمی داشتم وقتی هم تو یکی از سال های دبیرستان یکی از دوستای دوران راهنمایی و دیدم اون قشنگ فهمید از نظر رفتاری تغییر کردم .

    البته من خودم متوجه بودم از نظر قیافه و رفتاری  تغییر کردم اما نمیتونستم از اون لجن زار بیرون بیام  . این کار ادامه داشت تا سال چهارم که من فهمیدم به اسکولیوز ستون مهره گرفتار شدم و همین مشکلات بسیاری برای من همراه داشت از جمله فیزیوتراپی کمربند و درد و ... 


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    درد دل های دختران و پسران (۲۰۹ مطلب مشابه) ترک خودارضایی (۱۲۷ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۱۷)
    • ۱۹۸۰ بازدید توسط ۱۵۲۸ نفر
    • سه شنبه ۱۷ فروردين ۹۵ - ۲۱:۲۴

    میخواهم بدبختی هایم را بگم بلکه کمی سبک شم

    سلام
    من هم میخواهم بدبختی هایم را بگم بلکه کمی سبک شوم و از نظرات شما بهره مند شوم .
    من دختری 24 ساله  دانشجوی پزشکی هستم .قد 155 , قیافه ام کاملا معمولی , گندمگون و بیبی فیس ,چادری ام و سعی میکنم  فقط در موارد ضروری مثل درس جواب دادن  به استاد با اقایون صحبت کنم و کلا در خانواده ای بزرگ شدم که حتی پسر عمو , پسر خاله هامو اگه تو خیابان ببینم نمیشناسم و مجالسمونم همیشه مجزاست .
    حدود 2 سال هم یکی از همکلاسی هام مصر به برقراری ارتباط به منظور اشنایی برای ازدواج بودند و اینو از طریق واسطه گفتن و کلا این دو سال  از هر کاری برای وابسته کردن من استفاده کردند ( تعقیب تا خانه ام و مثل سایه و .... که حوصله تعریف کاراشو ندارم ) که من هم یه مختصر اطلاعاتی از ایشون تو فیسبوک بدست اوردم و دیدم مناسب من نیست و به همین دلیل حتی حاضر به یک کلمه حرف زدن با ایشان نشدم.

    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    درد دل های دختران و پسران (۲۰۹ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۳۰)
    • ۴۴۹۱ بازدید توسط ۳۳۱۲ نفر
    • سه شنبه ۲۵ اسفند ۹۴ - ۱۹:۱۸

    با خانوادم خیلی بدخلقی میکنم

    سلام
    من میخواستم اینجا حرف های دلم رو بگم .
    من 29 ساله هستم لیسانس دارم و یک کار نیم وقت دارم فعلا البته .حدود چند سال پیش با اقایی که خیلی اصرار داشتن از طریق خانوادم اشنا شدم و یک مدتی بعد متاسفانه بهم خورد و اقا تو زرد از اب در اومدن و در حد اشنایی منتفی شد  من واقعا خیلی ضربه خوردم.
     بعد از این اقا هم موردهای بود ولی به دلم نبودن. این تا اینجای قضیه ، بعد از اون موقع به بعد یک حس استرس و اضطراب در من موند که بد اخلاقم هم کرد راستش چون خانوادم در قسمت کوچیکی از برهم زده شدن این قضیه نقش داشتن و من واقعا میدونم اونها خیر من رو میخواستن و واقعا قسمت نبوده و به نفعم بوده که این ازدواج سر نگرفته .
    اما با خانوادم خیلی بدخلقی میکنم میدونم خودم مقصرم اما دست خودم نیست یک خشم درونم هست که از کجا ناشی میشه میدونم حس تحقیری درونم هست که نمیدونم چرا با منه.
    بماند که چه ها بعد این اتفاقات کشیدم اما حرفهای سنگین اون اقا و خانوادشون همش تو روحم اثر میذاره که چرا با من اینکارو کردن مگه گناه من چی بود و چرا من باید این حرفها رو میشنیدم .
    حتی رو انگیزه ام و امیدهام هم اثر گذاشته کلا دختر بد اخلاقی و غرغرو زود رنج و زودم عصبانی  میشم  بیشتر روزها عصبیم الکی و خوشحال نیستم حتی یک مدت بود اصلا بخودم نمیرسیدم حوصله چیزیم نداشتم .
    با یک روانشناس صحبت کردم گفت برات خوبه کار میکنی بیرون از خونه ای اما در کار هم چون اون چیزی که انتظار داشتم ندارم ناراحتم چون شغلم اون چیزی نیست که باید باشه و انتظار همه از من و خودم از خودم بیشتره.
    از کارم این روزها و از مشکلات ازدواجم خیلی حرف و حدیث میشنوم خیلی فشار زیاد شده روی من باعث شده من که قبلا دختر ارام و شاد و مهربونی و سرم تو لاک خودم باشم بر عکس بشم حتی با خانواده خودم .

    میخواستم بدونم تجربه شما کاربرهای خوب اینجا چی هست بمن ؟ کسی تجربه مشابهی دارن ؟چکار میتونم انجام بدم برام بهتره ؟
    با تشکر از همگی

    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    درد دل های دختران و پسران (۲۰۹ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۱۰)
    • ۱۴۴۱ بازدید توسط ۱۱۱۰ نفر
    • شنبه ۲۲ اسفند ۹۴ - ۲۳:۱۹

    حس می کنم هیچکی شبیه من نیست

    سلام
    تا حالا براتون پیش اومده که قلبا احساس کنید تنهایید؟ همه هم جنس هاتون رو یه طرف ببینید و خودتون رو یه طرف  ؟
    وقتی بچه بودم فکر می کردم تا 18 سالگی زنده نمیمونم حتی وقتی 18 سالم شد فکر میکردم  تا چند ماه آینده این اتفاق  می افته البته به خاطر این حس خودمو اذیت نمیکردم و سعی میکردم بی خیالش باشم .
    و حالا که 22 سالمه دیگه به فکر مرگ نیستم اما یه چیز منو عذاب می ده و اونم اینه که حس می کنم هیچکی شبیه من نیس  .
    در ظاهر زندگی خوبی دارم .شاغلم و خانوادم معمولی ان و اجازه میدن خیلی کارا کنم مثلا  برم شهر دیگه تنها زندگی کنم ( مثلا دانشگاه برم و یا کار کنم ) و از همه مهمتر اینکه یه خانواده با ثبات و آروم دارم گرچه تا 3 سال پیش وضع اینطور نبود .
     چیزی که میخوام بگم اینه که با وجود اینکه مثل خیلیا زندگی معمولی ای دارم اما قلبا احساس خوشحالی نمیکنم و همیشه منتظر یه اتفاق بدم .

    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه) درد دل های دختران و پسران (۲۰۹ مطلب مشابه)

  • ۱ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۱۸)
    • ۲۰۰۵ بازدید توسط ۱۵۷۷ نفر
    • يكشنبه ۲۵ بهمن ۹۴ - ۱۹:۴۷

    برو بالا