سلام دوستان
من یه دختر ... ساله هستم که تقریبا یک ساله دانشگاه میرم و متاسفانه من بچه ی طلاق بودم تقریبا 12 سالم بود که پدر مادرم از هم جدا شدن و از اون موقع من و برادرم با پدرم زندگی میکردیم و اما مشکل اصلی :
تقریبا ... ماه پیش پدر و مادرم دوباره با هم ازدواج کردن یعنی پدرم و مادرم که از هم طلاق گرفته بودن دوباره به واسطه گری بزرگای فامیل با هم ازدواج کردن .
خوب پدرم و برادرم از این موضوع خوشحال بودن اما من نه ! از وقتی که مادرم دوباره برگشته من هرگز نتونستم اون رابطه ی سابق و خوبی که همه ی همدوره ای هام با مادراشون داشتم رو باهاش داشته باشم و الان اون از من شاکیه که چرا باهاش حرف نمیزنم و در و دل نمیکنم آخه شما بگید الان حرف زدن و در و دل کردن به چه درد من میخوره ؟
اون موقعی که بهش نیاز داشتم نبود الان که به نبودنش عادت کردم چرا برگشته ؟ وقتی برای اولین بار پریود شدم و هول شده بودم و اضطراب داشتم کجا بود ؟
وقتی هر سال کارنامم بیست بود و مدیر و معاون تشویقم میکردن و ازم تقدیر میکردن کجا بود تا اون هم بهم اعتماد به نفس و غرور بده ؟؟ ایا قربون صدقه های الانش برای رتبه ی دو رقمی کنکورم به درد میخوره وقتی موقع درس خوندن هیچ کس نبود بهم انگیزه بده ؟
فقط در حق من اجحاف نشده ! وقتی برادرم تو دانشکده عاشق شد و پدر و مادر دختر مورد علاقش به خاطر بچه ی طلاق بودن !!! ردش کردن کجا بود ؟
اون موقعی که پدرم هم غذا میپخت هم خونه رو تمیز میکرد هم به درس و مشق بچه هاش میرسید فموقعی که پدرم هم مادر بود برای منو برادرم هم پدر ،موقعی که من روی شونه های برادرم به خاطر تیکه هایی که از پسرا تو راه مدرسه میشنیدم گریه میکردم ، مادرم البته اگه بشه اسمش رو گذاشت مادر داشت تو کیش و قشم و ترکیه با خواهراش خوش میگذروند .
مادرم هیچ وقت نبوده و الان اومده اعلام حضور میکنه در حالی که دیگه نیازی بش نیست . من دیگه هیچ وقت ، هیچ وقت و هیچ وقت نه میتونم به عنوان مادرم قبولش کنم و نه هیچ وقت میبخشمش .
فقط خواستم از همه ی کسایی که دارن ازدواج میکنن و یا بچه دارن خواهش کنم هیچ موقعی این ظلم رو در حق بچه هاشون نکن .
← مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه) ← درد دل های دختران و پسران (۲۰۹ مطلب مشابه)
- ۲۵۰۵ بازدید توسط ۱۸۵۹ نفر
- سه شنبه ۳۱ فروردين ۹۵ - ۲۱:۲۰