این یک چیز عمومی است که همه ی افراد یک ترس و وحشتی از مرگ دارند . حتی برخی از افراد از نام مرگ هم فراری هستند .
ما به طور کلی دو جور ترس از مرگ داریم . بعضی از ترس ها ، ترس هایی هستند که ارزش و تقدسی ندارند و باید کاری کنیم که به تدریج از بین بروند .
ولی برخی از ترس ها مقدس هستند . منشأ برخی از ترس ها بدلیل بی ایمانی ، جهالت و ضعف و نقصی است که در درون انسان وجود دارد. در موارد زیادی در روایات به اینگونه ترس ها اشاره شده است .
در روایت داریم که امام هادی (ع) به بالین یکی از دوستان خود که در حال احتضار بود رفتند . او خیلی گریه می کرد و می ترسید . یک کسی از حضرت سوال کرد که چرا ما اینقدر از مرگ می ترسیم ؟ امام فرمودند : از مرگ می ترسیم به این خاطر که نمی دانیم چیست و آن را نمی شناسیم .
یک راننده ای که در یک جاده ی تاریک و ناشناخته حرکت می کند، نگران است . از این وحشت دارد که هر لحظه چه اتفاقی می خواهد پیش بیاید .
امام هادی (ع) فرمودند : اگر به فرض چرک و کثافت بدن تو را گرفته باشد . در عین حال مریضی های پوستی و زخم هایی نیز به بدن تو وارد شده باشد. اگر همه ی اینها را با یک حمام رفتن شستشو دهید پاک می شود و از رنج رهایی پیدا می کنید . آیا در این صورت باز هم می ترسید حمام بروید و از آن بدتان می آید ؟
گفتند : نه . مرگ نیز یک چنین چیزی است برای کسی که یک کثافات و آلودگی هایی بر جان او مانده و در دنیا پاک نشده ، بوسیله ی آن شستشو پیدا کرده و از رنج ها خلاصی پیدا می کند . آن شخص با آرامش به استقبال مرگ رفت و چند لحظه ی بعد از دنیا رفت .
بسیاری از دلایل ترس از مرگ جهالت است .
در روایتی امام جواد (ع) فرمود : مانند بچه ای است که چون خاصیت دارو را نمی داند از آن فراری است . اما آن کسی که عاقل است و می فهمد که آن دارو او را از رنج خلاص می کند به استقبال آن می رود . گاهی اوقات سبب آن جهل است و گاهی نیز تعلقات شدید به دنیا است .
اگر شما روی کف دست خود چسبی بزنید که مویی ندارد می توانید به راحتی و بدون درد آن را بکنید . اما اگر آن را در جای پرمویی ، مثلاً روی پا یا پشت دست خود بزنید که با صدها مو گره خورده، وقتی که می کنید درد دارد . چه بسا انسان نسبت به امورات مختلف دنیا تعلقات شدید پیدا کرده و مانند هزاران زنجیر به جان او وابسته شده است . طبیعتاً دل کندن از آنها و به سمت مرگ رفتن یعنی دوری کردن از محبوب او .
یک کسی خدمت پیامبر اکرم (ص) رسید و گفت: من از مرگ می ترسم و از آن بدم می آید . پیغمبر فرمود : آیا تو اموالی داری ؟ گفت بله . پیامبر فرمود: آیا در راه خدا چیزی را برای بعد از مرگ خود داده ای ؟ گفت نه . فرمود به خاطر همین می ترسی چون به جان تو وابسته شده است .
یکی دیگر از علل ترس از مرگ که خیلی شیوع دارد ، گناهان ، ظلم ها و آلودگی هایی است که در وجود انسان است . همه ی ما می دانیم که پس از مرگ میهمان سفره ی خود هستیم و بعد از مرگ دست پخت خودمان را مقابل ما می گذارند .
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مباحث یاد مرگ (۷۹ مطلب مشابه)