سلام خدمت همه ی دوستان...
یه شرایطی برام پیش اومده که نمیدونم منطق چیه احساس چیه ... تصمیم درست چیه؟
من 23 سالم هست و تا این سن اصلا اهل دوستی با پسر و قرار ملاقات گذاشتن حضوری هر چند در چارچوب نبودم... اونم بدون اطلاع خانوادم... نیاز شدید دارم به یه هم زبون ... هم صحبت... به یه مرد واقعی ...تو چتروم بودم با یه آقایی اشنا شدم که همشهری خودم هستن و 29 سالشونه... دانشجوی ترم اخر مهندسی برق دانشگاه دولتی شهرمون ... این آقا هم قصدشون ازدواج بود و از اول به همین نیت با هم حرف میزدیم برای شناخت بیشتر...
من چند باری با ایشون چت داشتم و طی این مدت بهشون به طور نسبی اعتماد پیدا کردم...ایشون چون دسترسی ب نت نداشتن هر بار میرفتن کافی نت و از اونجا حرف میزدیم... بهم وب دادن و من ایشون رو دیدم... همینطور ایشون منو... من خاستگار زیاد دارم ولی خب هیچ کدومشون اون طور که باید به دلم نمیشینن و از هر کدوم یه جوری ایراد میگیرم... ولی چهره این اقا به دلم خیلی نشست... یه چهره ی مردونه با همه ی خصایص مردونه... در کمال ناباوری قرار ملاقات گذاشتم باهاشون که همدیگه رو ببینیم...
اولین قرار ملاقات زندگیم با یه پسر بدون اطلاع خانواده!!! خیلی استرس داشتم و معذب بودم... ولی خب همدیگه رو دیدیم خیلی رسمی و در چارچوب... چیزی که نظر منو همون جلسه اول به خودش جذب کرد محکم بودن ایشون و خصلت ها ی مردونه شون بود تو رفتار... خیلی خیلی محکم و ظاهر نسبتا جدی... با اینکه از درون واقعا مهربون و احساسی ان... از خاطرات خوابگاهشون میگفتن و اینکه چقدر شر بودن و یه کارایی کردن که همش خنده دار بود و اگه بخوان بنویسن یه کتاب میشه...
برا من چند موردش رو تعریف کردن...خوشم اومد از جسور بودنشون... ایشون تک پسر خانوادن و یه خواهر به جز خودشون دارن و خیلی خیلی تعصب دارن رو خواهرشون.... تا جایی که حتی اسم خواهرشون هم به من نگفتن و گفتن برام مقدسه!!!!!!!
برای بار دوم امروز باهاشون قرار گذاشتم و در طی مدت صحبتمون دائم به من یاد اوری میکردن به پسرای این دوره زمونه اعتماد نکن... دوره بد شده... تو هم یه دختر سر سنگین باوقار مادرت حق دارن نگرانت بشن و یه جورایی میفهمن شرایط منو...
قد من 170 تا هست و قد ایشون 197!!!! امروز قرار گذاشتم بهشون گفتم برام سخته اینجوری ادامه بدیم و رابطمون به این صورت باشه... یا اینکه به یه نتیجه ای برسیم یا اینکه کات کنیم رابطه رو... گفتن تا سه ماه دیگه که مدرک ارشد رو بگیرم زندگیم معلوم نیست و خیلی به هم ریخته ام و پایان نامه و ... آخه ایشون کار هم میکنن تدریس میکنن...
خلاصه اینکه قرار شد بعد سه ماه جدی بشیم و ایشون به خانوادشون اطلاع بدن... من خودم میدونم ازدواجی که آشناییش نتی و مجازی باشه معقول نیست... ولی با شرایط الان جامعه اگه مورد خوبی باشه چرا که نه؟؟؟
حالا من از شما دوستان کمک میخوام.... واقعیت اینه که من هنوز احساس واقعیم رو نمیدونم... نمیخوام وابسته بشیم بعد که با خانوادش مطرح کرد جواب منفی بدم....
نمیدونم چیکار کنم میخوام به یه نتیجه ای با خودم برسم... جدایی از ندونستن احساس واقعیم به نظرتون قدمون مشکل داره؟؟؟
ایشون خیلی قد بلند هستن....ولی خب چهارشونه هستن....دوستان تو رو خدا نظرتونو بگید کمکم کنید.... بگید چیکار کنم؟؟؟؟
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)