خانواده برتر

سلام دوستان.بنظر من اون دوستانی که میگن همش تقصیر دختراست هم اشتباه میکنن..کلا انگار جامعمون بصورت غیررسمی میخواد از اخلاق دست برداره,منتها همون که میگن بادست پس میزنه با پا پیش میکشه...یه شعارایی میدیم ولی در واقعیت جور دیگه ای متاسفانه عمل میکنیم.منم دچار همچین مشکلاتی هستم و بخاطرش چندبار محل کارمو عوض کردم.اما مگه چقدر میتونم اینکار رو بکنم؟؟اونم من که دنبال سوابق حرفه ای هستم و اعتبار شغلی توی کارم و آینده کاریم مهمه و موثر و توی حرفه هم قضاوتم میشم بالاخره.دقیقا قبل کرونا بود که با کلی مشکل مالی مواجه بودم و بنا به همین دلایل مدیران شرکت تصمیم گرفتن من نباشم...کرونا هم شد و با کلی بدهی و مشکلات روحی.بعدشم برای بیمه بیکاری اقدام کردم با چه خون دلییییی....حالا از بعد عید مثلا دارم میرم یه جای معتبر و کسب ادامه سوابقم واسه آزمونهامو و... ولی یه بشر بدجوری زیگیل شده... فک کن که میزش که تو اتاق یکی از مدیرا بوده بخاطر سابقه بالا و رتبش رو ول کرده اومده بست نشسته تو اتاق من و همکارام...ینی یه وضیعتی که موندم باید چجوری ادامه بدم چون کارهامون بصورت پروژه هست ,...اونروز مدیری که تو اتاقش هست میگه چرا اینجا اومدی؟میگه اونجا هواش خفه هست و...!!!..تازگیم واسه چایی بهونه درست کرده و گیر میده مثلا برام بیار...اه.حالم بد شد وقتی این چیزا رو شنیدم واقعا آدما اینجوری میخواستن با ازدواج کردن کامل بشن؟؟!!..تازه 2تا دخترم داره فقط!!..چنان منو تابلو کرده تو این 1ماه موندم بخدا...خسته شدم ازین احساسات اشتباهی.چون کارشم فرس هست فعلا امکان جابجایی توی گروه ندارم...شرکت قبلی هم همینجور..هر دم همه جا سبز میشد..هنوز دیگران به من تیکه مینداختن.چون چهرش شبیه بازیگران عصر کلاسک هالیوود بود همش فک میکردن منم که دنبالشم...اینقدر حالم بد بود که یکی از مهندسای شرکتم که مجرد بود و خیلی علاقه شدیدی داشت رو هم بیخیال شدم که بخوام جلو برم...از همه بدم میاد...از همه.فقط موندم چرا به اینها میگن مرد؟؟؟...من نه آرایش میکنم نه خوشگلم نه حوصله تیپهای متنوع دارم.فقط مشکلم اینه هر با من مواجه میشه اسیر صدام میشه...دیگه اینو نمیتونم کاریش کنم..خودمم زیاد اهمیت نمیدم ولی همیشه سعی میکنم مودب باشم .بعد همشون فکر میکنن مثلا من ناز و عشوه میامممم!!!..حتی اینو از خانوما شنیدم!!..من که همیشه به خدا میگم واقعا اگر قرار نیست طعم عشق واقعی رو بچشم چرا باید تلخی این نگاه ها و زگیل شدن ها رو باید هر از گاهی با بدترین حالِ ممکن تجربه کنم...این چه شکنجه ای هست..چرا توی جامعه اسلامی باید توی رفتارامون اینقدر کثافت نهفته باشه؟؟!!!