سلام
اول بگم که حالم واقعاً بده، دو سه هفته از قطع ارتباط مون می گذره، یک لحظه حوادث چند ماه پیش از جلو چشمم نمی ره.
دختری حدود سی ساله ام ارشد خوندم پسری دو سه سال بزرگتر بهم معرفی شد با مادرش دیدمش و کلی صحبت کردیم بعد از دو ماه جلسه رسمی تو خونه ما برگزار شد امّا متأسفانه نمیدونم به چه علت امّا مادرش از خانواده من خوشش نیومد این فقط یه احساس بود شاید چون خودشون پولدارتر بودن و ده جای قبل از ما که رفته بودن از خانوادههای اعیان بود. امّا من خانواده متوسط سالم تحصیلکرده و ...
البته اون پدر و مادرش هم تحصیلکرده بودن که پدر و مادر من ساده و سواد پایین، پسر به امید اینکه خانواده به نظرش احترام بذارن منو نگه داشت و قول داد حتی اگه نخوان خودم تنها میام امّا آنقدر تحت سلطه خانواده ش بود که نتونست اقدامی کنه من که روز به روز بهش علاقه بیشتری پیدا کردم خانواده ش بهم زنگ زدن و غیرمستقیم گفتن پسرمون رو ول کن.
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)