سلام خدمت دوستان
من یه مشکلی داشتم میخواستم راهنماییم کنید. من یه دختر 21 سالم که مشکلم با پدرمه... من اصلا هیچ علاقه ای به پدرم ندارم اصلا دوسش ندارم نه اینکه بی احترامی کنم بهش...
کلا رابطه خوبی با پدرم ندارم. دلم خیلی از دست پدرم شکسته خیلی... همش ازش دوری میکنم تا پدرم از سر کار میاد سریع میدوم تو اتاقم تا اصلا چشمم بهش نیوفته یعنی تا حد...
حالا دلایلم ایناس پدرم خیلی غیبت میکنه همش پشت سر فامیلا حرف میزنه یا اداشونو در میاره و مسخرشون میکنه واقعا حرفایی میزنه که خودمم دلم میشکنه مثلا میگه دختره فلانیو کی میگیره با اون قیافه ش!
بخدا میام دو دقیقه پیشش میشینم شروع میکنه غیبت کردن یا شروع میکنه ایراد گرفتن و فحش دادن به مامانم یعنی بدترین فحش ها رو به مامانم میده یا شروع میکنه از مشکلات میگه کلا ادم منفی بافیه یعنی تا حالا یادم نمیاد مارو خندونده باشه یا شروع میکنه از خودش تعریف کردن که اره من خیلی کارا بلدم ولی شوهر خواهرام هیچی حالیشون نیس و حتی فحششونم میده.
بخدا باورتون نمیشه من غذامو همیشه تنها میخورم میارم تو اتاقم میخورم یه بار نشد سر سفره بشینم زهرم نکنه مثلا مامانم فلان چیزو یادش رفته سر سفره بیاره بخاطر یه همچین چیز کوچیکی به مامانم رکیک ترین فحش ها رو میده خب من یه دخترم غرور دارم دیگه بچه نیستم که داره اینجوری به مامانم جلوی من بی احترامی میکنه .
منم غذامو بر میدارم میرم تو اتاق... با گریه میشینم غذامو میخورم. خیلی هم دل منو شکسته خیلیییی... من سنی ندارم هنوز ولی جدیدا یه حرفایی میزنه انگار داره بهم تیکه میندازه من چند روز پیش دندونمو کشیده بودم بیحال بودم اومدم خونه استراحت کنم اتاقم شلوغ بود منم چون حالم خوب نبود نتونستم جمع و جور کنم اومدم پذیرایی خوابیدم دیدم بابام اومده صداشو بلند کرده که اره این چه وضعه اتاقه!!
بعد برگشت گفت من اگه صد تا پسر کور و کچلم داشته باشم نمیام امثال این دخترا رو بگیرم منم با اون حالم پا شدم اومدم تو اتاق کلی گریه کردم خیلی دلم شکست مگه من چیکارش کردم که این حرفو میزنه!
خب ادم یه موقع پیش میاد مریضه نمیتونه به خونه زندگی برسه... جدیدا از کنارش رد میشم یه جوری بهم نگاه میکنه یه جوره خاص انگار من سربارشم طوری که مامانم چند روز پیش میگفت زهرا بهتره نذاری سنت بره بالا و از این حرفا که فهمیدم بابام انگار صداش در اومده .
یه سری هم بابام داشت با مامانم بحث میکرد من شنیدم که بابام میگفت" اره الان خواستگارا دم در صف کشیدن" یعنی من تا دو روز داشتم گریه میکردم. من خواستگار زیاد داشتم ولی بدون اینکه بابام بفهمه همه رو رد میکردیم چون من تا پارسال که اصلا قصد ازدواج نداشتم و اینکه همه خواستگارامم اوایل دهه شصت بودن حدود 10 سال از من بزرگتر بودن .
واسه همین اصلا نمیذاشتیم بیان خونه واسه همین بابام فکر میکنه من اصلا خواستگار نداشتم تا حالا... واقعا دیگه خسته شدم چقدر تنهایی غذا بخورم چقد خودمو تو اتاقم حبس کنم؟
من دانشجوام تنها جایی که بهم ارامش میده بودن کناره دوستامه یعنی میرم دانشگاه دلم نمیخواد برگردم خونه... پدرم خیلی تاکید داره من برم سر کار اونم هر کاری که شده میگه کارکه عار نیس فقط پول دربیار همین براش مهمه دیگه به این فکر نمیکنه که ایا من اون کارو دوست دارم یا نه!
فقط پول براش مهمه بهم میگه برو منشی شو تو یه مطب کار کن یا کارایی از این قبیل ولی خب من بدم میاد منشی بشم علاقه ای به این کار ندارم ولی تو فامیلمون یه نفر منشیه بابام شب و روز از اون تعریف میکنه که اره زنه فلانی منشیه هر ماه حقوق میاره بعد دخترای ما مفت مفت بشینن بخورن و بخوابن .
من الان کاردانیم تموم شده مهر ماه میرم برای کارشناسیم رشتمم مدیریت بازرگانیه منتظرم درسم تموم بشه حالا بعد یه فکری به حال شغلم میکنم ولی بابام این نظرو نداره.. کلا من سر بارشم یه بار بابام داشت میرفت بیرون برگشتم گفتم بابا راستی کره تموم شده همچین چپ چپ نگام کرد بهم که از گفتنش پشیمون شدم...
من این قضایا رو واسه یکی تعریف کردم برگشت گفت تو خیر نمیبینی چون که از پدرت رو برمیگردونی و بهش محل نمیذاری میگفت دعای پدر واسه ازدواج شامل حالت نمیشه ایا این واقعا درسته؟
بخدا من اصلا بی احترامی نمیکنم ولی واقعا شما اگه جای من بودید میتونستید یه ساعت بشینید کنار کسی که فقط فحش و حرفای زشت از دهنش در میاد؟
مرتبط با فحاشی:
دختر خالم وسط حرفاش بهم فحش میده
راه برخورد با کسانی که فحش ناموسی میدن
می ترسم موقعی که خوابم فحش بدم
مادرم جلوی من به پدرم فحش میده
چرا برخی از آقایان فحش جنسی میدن؟
چرا یه پسر باید به دوست دختر سابقش فحش بده؟
شوهرم موقع عصبانیت بهم فحاشی میکنه
چطوری با همکلاسی فحاشم برخورد کنم؟
زن ها به خاطر فحاشی بعضی از مردها نباید برن استادیوم، این منطقیه؟
چی شد که بعضی از ما ایرانی ها فحاش و بی ادب شدیم؟
دلیل خشونت و فحاشی در ورزشگاه ها چی میتونه باشه؟
فحاشی به خواهر و مادر طرف مقابل دعوا!
بیشتر بخوانید ...
مدتی هست که احساس میکنم کاملا از پدرم متنفرم
پدرم کلا هیچ ارزشی برا ما قائل نیست
شوخی های پدرم عین مته رو روانمه
با پدرم هر روز دعوا دارم، دعوای خیلی بد
علت بسیاری از بیماری های روحی من پدرمه
به خاطر اعتیاد پدرم هر جا رفتم خواستگاری، نه شنیدم
میخوام ازدواج کنم ولی پدرم خرج جهیزیه م رو نمیده
از پدرم که خرجی نمیده شکایت کردیم
دختری هستم که پدرم منو شیطان بزرگ میدونه
برای پدرم مهم نیست که من تو چه شرایط بحرانی قرار دارم
پدرم مگه پادشاهه که سفره براش پهن کنن و جمع کنن ؟
خواستگارام به خاطر پدرم منصرف میشن
دختر 16 ساله ای هستم که پدرم حالش ازم بهم میخوره
من فقط آرامش میخوام، چیزی که تو خونه ی پدرم ندارم
دخترانی که پدرشون معتاد هستند چه حسی نسبت به اونا دارن ؟
حالم از رفتارای مضخرف پدرم بهم میخوره
الان که از مادرم بدم میاد راحت ترم
دیگه تحمل زندگی با پدر و مادرم رو ندارم
← مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)
- ۳۵۵۹ بازدید توسط ۲۵۴۰ نفر
- يكشنبه ۸ شهریور ۹۴ - ۲۲:۳۵