سلام
من یه دختر بیست و هشت ساله و ارشد منابع طبیعی هستم و بیکار و بی پول و بی انگیزه ام و خونه بیکار نشستم . شاید بگید تو که دختری پول و کار برای چته اما من واقعا دارم زجر میکشم از این وضعیت پول گرفتن از پدر و مادرم . دیگه برام سخت شده .
از طرفیم شرایط ازدواج رو ندارم چون پدر منزوی و مادر افسرده ای دارم که هیچ جوره حال و حوصله دردسر ازدواج منو ندارن و سرشون فقط تو لاک خودشونه . تنهایی بی پولی بی کاری داره نابودم میکنه . کارم فقط شده گریه و دعا به درگاه خدا که شاید کمکم کنه .
کم کم دارم مریض روحی میشم اخه اینه حق من؟ هم کارشناسی هم ارشد دانشگاه دولتی بودم اما چون رشتم خوب نیست محکومم به فنا و نابودی تو اوج جوونی . خوب که فکر میکنم از همه لحاظ بدشانسی آوردم .
دیگه تحمل زندگی با پدر و مادر و غر و اذیت هاشونم ندارم . نمیدونم کی رو باید سرزنش کنم یا حقمو از کی بخوام . اما میدونم که دلم نمیخواد از این بیشتر بمونم و زجر بکشم کاش بمیرم همین …
مشکلمو چطور حل کنم؟!
مرتبط :
دخترتون باید آبروتون رو ببره تا بفهمین نیاز جنسی فقط مال پسران نیست
اظهار نظرهای خانم ها در مواقع عصبانیت رو جدی نگیرید
الان که از مادرم بدم میاد راحت ترم
چه گناهی کردم که بچه ی یه مادر بی عاطفه شدم؟
نمیتونم حتی یه حرف دخترانه با مادرم بزنم
مادرم با من رفتار سردی داره ، نمی دونم چرا ؟
مادرم یه بارم از داشتن من ابراز رضایت نکرده
حرف های پدر و مادرم آزارم میده
کاش مادرم حرف های منو میفهمید و درکم میکرد
← درد دل های دختران و پسران (۲۰۹ مطلب مشابه) ← خودسازی در دختران (۵۳۷ مطلب مشابه) ← جهت اطلاع پدران و مادران (۱۵۸ مطلب مشابه)
- ۹۹۸۳ بازدید توسط ۷۱۶۴ نفر
- سه شنبه ۲۰ تیر ۹۶ - ۱۸:۳۸