سلام

من دختری 19 ساله هستم .خانواده ی 4 ما نفره ست  و یه برادر 4 ساله دارم . مدتیه که نامزذ کردم. نامزدم 1 سال از من بزرگتره.

سربازه و تا اخرای خرداد سربازیش تموم میشه. ما واقعا عاشق هم هستیم. در واقع ما 2 سال با هم رابطه داشتیم. تقریبا 4 ماه بعد از اشناییمون ایشون جریان رو به مادرشون گفتن و  چون نمیخواستن که رابطه ی ما پنهانی باشه مادرشون رو فرستادن خواستگاری که همه چیز با اطلاع خانواده ها باشه.

اما پدرم راضی نشد و گفت که سن دخترم کمه. بعد از این جریان ایشون گفتن که من میرم سربازی و بعد از اون وقتی که کار مناسبی پیدا کردم دوباره میام خاستگاری.

خلاصه یه جریاناتی پیش اومد که ما ترجیح دادیم که دوباره خواستگاری صورت بگیره. اولش پدرم راضی نبود و میگفت باید سربازیشو تموم کنه.

اما به اصرار مادر نامزدم راضی شد که انگشتر نشون برام بیارن. اما شرط کرد که کسی نباید از نامزد بودن ما مطلع بشه. تا هر جای نامزدی حس کرد ما به درد هم نمیخوریم بدون ایجاد مشکل و این که اسم روی من باشه بتونه نامزدی رو بهم بزنه.
پدرم روز نامزدی  شرایط های خیلی زیادی رو برای نامزدم گذاشت ولی اون و خانوادش همه رو قبول کردن. اما بعضی شرط ها خیلی سخته برای نامزدم. شرایط های پدرم اینا بودن :


1 _ تاریخ عقد باید 6 ماه بعد تاریخ رفتن نامزدم به سرکار باید باشه. ( به دلیل اطمینان از ثبات شغلی )
2_ زمان عروسی نباید بیشتر از 2 ماه طول بکشه
3_ خونه  جدا داشته باشه ( که به دلیل شرایط مالی نامزدم نمیتونه فعلا خونه بگیره و به شدت اصرار داره که باید یکی دو سال اول رو با خانوادش زندگی کنیم. من هم بخاطر نامزدم حاضرم توی یه اتاق زندگی کنم. اما پدرم مخالفه میگه بعدا مشکل پیش میاد براتون . )
4_ مهریه ام رو 1376 تا سکه در نظر گرفته.
5_ و اینکه مهم تر از همه گفته که من جهیزیه نمیدم.
این اخری داره دیونم میکنه. نمیدونم چیکار کنم.شرایط مالی خانواده ی من متوسط رو به بالاست. هر چی فکر میکنم نمیفهمم چرا پدرم داره این همه سختگیری میکنه. با این که خودش یکی از طرفداران ازدواج جوون ها هست.
من اوایل فکر میکردم پدرم الکی میگه که جهیزیه نمیدم. اما چند روز پیش که داشتم باهاش حرف میزدم گفت که من حرفی رو که بزنم تغییرش نمیدم.
فکر نکنید که پدرم ادم خسیسیه .چون برام حسابی باز کرده توی بانک که 5 ساله ست. الان 2 سالش رفته مونده 3 سال دیگه که بعد از این 5 سال 23 میلیون میشه البته میگه پول هاتو جمع کن و بذار توی حسابت تا بیشتر بشه.

بهم میگه این حساب رو برای تو باز کردم هر وقت تموم شد قسط هاش میدم بهت. اما ما زودتر به این پول احتیاج داریمو نمیتونیم تا 3 سال دیگه صبر کنیم.

به اندازه ی کافی از هم دور بودیم. من دوست دارم جهیزیه داشته باشم... میترسم بعدا خانواده ی شوهرم بهم تیکه بندازن و مسخره ام کنن. چون نامزدم توی فامیلشون خاطرخواه زیاد داره. میترسم بعدا از طرف اونا مشکل پیش بیاد توی زندگیمون .

چند روز پیش که داشتم با مادرم حرف میزدم بهم میگفت تو فقط صبر کن. بابات برای تو بد نمیخواد. یه فکرایی توی سرشه. میخواد نامزدم و بسنجه .
بابام همش میگه خوب بشناسش ببین واقعا تو رو برای خودت میخواد یا برای شرایط مالی خانوادت؟ اخه یکی نیست بهش بگه پدر من اخه مگه ما میلیاردیم که منو واسه پول بابام بخواد؟

نامزدم ادم فوق العاده مغروریه و خیلی از منت بدش میاد. من مطمئنم که واقعا منو دوست داره. چون بهم ثابت شده. بخاطر من خیلی سختی کشیده. با وجود سن کمی که داره اما خیلی افکارش پخته و حساب شده ست. و خیلی به فکر ایندمونه. خوش تیپ و خوشگله و به خودش میرسه اما مث این پسرای علاف که فقط وقتشونو توی خیابون میگذرونن نیست. و میگه دوست ندارم خانمم کار کنه. شده میرم سخت ترین کار هارو انجام میدم ولی خانمم باید در رفاه باشه .

ببخشید که انقدر طولانی شد. تو رو خدا کمکم کنید. بنظر شما دلیلی رفتارای بابام چیه؟ چرا انقد سخت میگیره. یکم راهنمایی کنید .بگید باید چیکار کنم؟ نمیتونم که به بابام بگم باید بهم جهیزیه بدی. یا بهش بگم من میخوام باهاش توی خونه ی پدرش زندگی کنم. اخه بی ادبیه. من نمیتونم روی حرف پدرم حرف بزنم .

خواهش میکنم راهنماییم کنید


بیشتر بخوانید ...

مدتی هست که احساس میکنم کاملا از پدرم متنفرم

پدرم کلا هیچ ارزشی برا ما قائل نیست

از پدرم دیگه رسما بدم میاد

شوخی های پدرم عین مته رو روانمه

با پدرم هر روز دعوا دارم، دعوای خیلی بد

علت بسیاری از بیماری های روحی من پدرمه

حرفها و حرکات پدرم آزارم میده

به خاطر اعتیاد پدرم هر جا رفتم خواستگاری، نه شنیدم

از دست پدرم شدم یه آدم عصبی

میخوام ازدواج کنم ولی پدرم خرج جهیزیه م رو نمیده

از پدرم که خرجی نمیده شکایت کردیم

دختری هستم که پدرم منو شیطان بزرگ میدونه

برای پدرم مهم نیست که من تو چه شرایط بحرانی قرار دارم

پدرم مگه پادشاهه که سفره براش پهن کنن و جمع کنن ؟

خواستگارام به خاطر پدرم منصرف میشن

دختر 16 ساله ای هستم که پدرم حالش ازم بهم میخوره

من فقط آرامش میخوام، چیزی که تو خونه ی پدرم ندارم

پدر و مادرم منو بدبخت کردن

دخترانی که پدرشون معتاد هستند چه حسی نسبت به اونا دارن ؟

حالم از رفتارای مضخرف پدرم بهم میخوره

الان که از مادرم بدم میاد راحت ترم

دیگه تحمل زندگی با پدر و مادرم رو ندارم



برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه) جهیزیه (۳۶ مطلب مشابه)