سلام خسته نباشید
لطفا منو راهنمایی کنید
من یه دختر 15 ساله ام که با پدرم زندگی میکنم.و از وقتی خودمو شناختم کسی به اسم مادر تو زندگیم نبوده به جز قاب عکسش
راستش همیشه آروزی مادر داشتن باهام بوده ولی تو این سه چهار سال بلوغ این نیاز به مادر برام خیلی پر رنگ تر شده
من واقعا نمیدونم باید یه سری مسایلمو چه جور به پدرم بگم
با اینکه پدرم جوونه و خیلی زود ازدواج کرده و وقتی هیجده سالش بوده منو داشته اما من اصلا باهاش راحت نیستم.
همه میگن خوش به حالت پدر جوون و .. ولی چه فایده ؟
یه مشکل بزرگی که دارم مشکل عادت ماهیانمه ..
مثلا وقتی این مشکل برام پیش میاد و یه سری وسایل نیاز دارم و میخوام برم بخرم بابام میگه بگو چی میخوای برم برات بخرم و نمیذاره خودم برم منم مجبورم چیزی نگم و به روشای زنای قدیمی کارمو را بندازم یا اینکه اونقد اصرار کنم که خودم باهاش برم و بعدش اونقدر اصرار کنم که باهام نیاد تو مغازه و بعدش تازه مشکل چی خریدی و آیا فروشنده پلاستیک مشکی داره که اینا رو بذاره توش یا نه شروع میشه:|
یا یه لباس زیر و تا حد فسیل شدن باید بپوشمش چون تنها نمیتونم برم لباس بخرم و با پدرمم خجالت میکشم برم و تنها راهم اینه که بعد مدرسه یواشکی برم بخرم که اونم بعدش دعوا میشه چرا دیر کردی:(
مشکل دیگه ای که دارم رفتار پدرمه
وقتی به کاراش فک میکنم دیوونه میشم کلافه میشم خورد میشم چند وقت پیش از رابطش به خانما خبر دار شدم ولی خب نمیدونم که صیغشون میکنه یا همینجور رو هوا با توجه به این که ادم مذهبی ای نیست احتمال میدم،.....:(
دارم کلافه میشم فک میکنه من خرم؟!!!!:( این باعث شده ازش بدم بیاد و اینو به خودشم گفتم که ازت بدم میاد ولی اون هیچ وقت جدی نگرفته،...
تقریبا شبای من داره همش با گریه میگذره دارم افسرده میشم نمیتونم حرفمو به نزدیک ترین ادم زندگیم بزنم و از طرفی این زنای آشغال دارن منو ازش دور میکنن...
من چیکار کنم؟
دوس داشتم لااقل عمه داشتم ...:-(
به علاوه اینکه پسر یکی از همکارای پدرم بهم درخواست دوستی داده و من نمیدونم قبول کنم خیلی دوس دارم اما عذاب وجدان نمیذاره شما اگه جای من بودین اینا رو دلیل بر حق داشتن تون برا دوستی با کسی نمی دونستین، من حق ندارم یه همدم داشته باشم؟
چطوری باید با احساس تنهایی کنار بیام
چه طوری از تنهایی و یکنواختی در بیام ؟
تنهام ، خسته ام ، از تنهایی دلم یه همسر میخواد
تنهایی از همه جهات دیوونم میکنه
چه پاسخی به نیاز های جنسیم و عاطفیم و تنهاییم بدم ؟
چرا یه دختر باید کل تابستونش زل بزنه به دیوار اتاقش از تنهایی ؟
اینرسی ازدواج - شاید عمق تنهایی رو درک نکردی
اینرسی ازدواج - تنهایی رو عشقه!!!
چیکار کنم تنهایی و خیالبافی منو اذیت نکنه؟
احساس تنهایی زیاد مانع حرکت رو به جلوی من شده
من موقع تنهایی هام با یه آدم خیالی حرف می زنم
ایها الناس به چه زبونی بگم که بابا مُردم از تنهایی
کی واقعا دلش میخواد همیشه احساس تنهایی کنه ؟
برای رهایی از تنهایی چه راهکارهایی دارید ؟
افسردگی به خاطر تنهایی و رفت و آمد نکردن با دیگران
دیگه خسته شدم بس که همه چی رو ریختم توی خودم
← مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)
- ۴۱۶۰ بازدید توسط ۲۷۱۷ نفر
- چهارشنبه ۲۰ خرداد ۹۴ - ۲۰:۵۸