سلام و وقت بخیر
دختری هستم ۲۶ ساله، خیلی درون گرا هستم. هیچ دوستی ندارم. همه ش احساس تنهایی میکنم. یکی از دوستان صمیمیم ترکم کرد. یکی دیگه هم داره کنکور می خونه برای ارشد. از شدت تنهایی با خودم بلند حرف می زنم. پدر مادرم فوق العاده بد اخلاق هستند. خواهر هم ندارم.
خواستگار هم ندارم. یکی داشتم که نشد. اصلاً فرهنگ مون به هم نمیخورد. خودشون زنگ زدن گفتن نه. اینم بگم کلاً بیرون و این ور اون ور میرم و شاید بالای صد تا عروسی رفتم. دانشجو ارشد هم هستم. فامیل هامون هم همه پسر دارن ولی اصلاً انگار نامرئیم.
خیلی احساس تنهایی میکنم بگید چیکار کنم با خودم حرف نزنم؟
چطوری باید با احساس تنهایی کنار بیام
چه طوری از تنهایی و یکنواختی در بیام ؟
تنهام ، خسته ام ، از تنهایی دلم یه همسر میخواد
تنهایی از همه جهات دیوونم میکنه
چه پاسخی به نیاز های جنسیم و عاطفیم و تنهاییم بدم ؟
چرا یه دختر باید کل تابستونش زل بزنه به دیوار اتاقش از تنهایی ؟
اینرسی ازدواج - شاید عمق تنهایی رو درک نکردی
اینرسی ازدواج - تنهایی رو عشقه!!!
چیکار کنم تنهایی و خیالبافی منو اذیت نکنه؟
احساس تنهایی زیاد مانع حرکت رو به جلوی من شده
من موقع تنهایی هام با یه آدم خیالی حرف می زنم
ایها الناس به چه زبونی بگم که بابا مُردم از تنهایی
کی واقعا دلش میخواد همیشه احساس تنهایی کنه ؟
برای رهایی از تنهایی چه راهکارهایی دارید ؟
افسردگی به خاطر تنهایی و رفت و آمد نکردن با دیگران
دیگه خسته شدم بس که همه چی رو ریختم توی خودم
← نداشتن خواستگار مناسب (۸۱ مطلب مشابه) ← مسائل درونگراها (۳۵ مطلب مشابه) ← خسته شدم از تنهایی (۲۶ مطلب مشابه)
- ۳۳۱۰ بازدید توسط ۲۴۷۰ نفر
- دوشنبه ۳۰ تیر ۹۹ - ۱۲:۲۴