سلام
من یه دخترم و هجده نوزده سالمه. آقا رک و پوست کنده بگم من خیلی تنهام، به ظاهر شادم ولی واقعاً از درون خیلی تک و تنهام. هیچ دوستی ندارم به جز گوشیم، بعد خانواده م میگن این قدر نرو توو اون گوشی، بابا آخه چه کار کنم دارم دق می کنم از تنهایی.
مدتیه این جا رو پیدا کردم و یه جورایی وابسته ش شدم، چون تنها جاییه که احساس می کنم می تونم حرف هام رو بگم،، واقعاً هم آنلاین ترین ها، تنها ترین ها هستند، آخه اگه یکی باشه که حرف هامون رو بفهمه چرا باید اون ها رو ول کنیم بریم پی گوشی. من، از تنهایی هست که به گوشی معتاد شدم.
راستش رو بخواید بعضی اوقات میزنه به سرم وارد رابطه دوستی بشم ولی باز جلوی خودم رو می گیرم. با خودم میگم تحمل کن این هم می گذره. نمی دونم چه کار کنم خواهشاً کمکم کنید.
فقط خواهشاً نگید درست رو بخون چون ترکش کردم، نگین برو کتاب بخون که خوشم نمیاد ازش، و اینکه خانواده م هم جوری نیستن که آدم بتونه پیش اون ها خودش باشه.
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
تعامل با خانواده (۴۹۴ مطلب مشابه) خسته شدم از تنهایی (۲۴ مطلب مشابه)