سلام
من پسری ۲۳ ساله هستم، خیلی احساس تنهایی میکنم هم در خانواده هم در جامعه، در خانواده اکثرا در اتاق خودم هستم و خیلی کم میام میان خانواده، این جوری نبودم مجبور شدم خودم رو این طوری ازشون جدا کنم، چون حرمت و احترم همدیگه رو نگه نمیدارن.
قبلا زیاد دعوا میکردن پدر و مادرم، دیگه خودم رو کشیدم کنار ازشون، یه برادر دارم ۳ سال از خودم بزرگتره، مجبور شدم با اونم حرف نزنم، همیشه دوست داشتم با هم صمیمی باشیم، ولی انقدر بد دهنی و بی احترامی میکنه دیگه گفتم باش حرف نزنم بهتره. اون ها خودشون به این اخلاق و رفتارشون عادت کردن، میگن میخندن، منم که تنهام تو بین شون.
تو جامعه هم همین طوری هستم پاییز که رفتم دانشگاه چند تا پسر و دختر دوست بودیم، یه کم کذشت دیدم این ها نه درس میخونن نه هیچی و ...، نزدیک های امتحانات بود ازشون فاصله گرفتم، شروع کردم به درس خوندن، معدلم الف شد، اون ها هم به زور پاس کردن.
دخترایی هم بودن میخاستن بیان تو زندگیم، نخواستم بیان چون نمیخوام بخاطر تنهایی با کسی باشم که صرفا برای وقت پرکنی باشه
راهنمایی کنید چیکار کنم کمتر احساس تنهایی کنم؟
چطوری باید با احساس تنهایی کنار بیام
چه طوری از تنهایی و یکنواختی در بیام ؟
تنهام ، خسته ام ، از تنهایی دلم یه همسر میخواد
تنهایی از همه جهات دیوونم میکنه
چه پاسخی به نیاز های جنسیم و عاطفیم و تنهاییم بدم ؟
چرا یه دختر باید کل تابستونش زل بزنه به دیوار اتاقش از تنهایی ؟
اینرسی ازدواج - شاید عمق تنهایی رو درک نکردی
اینرسی ازدواج - تنهایی رو عشقه!!!
چیکار کنم تنهایی و خیالبافی منو اذیت نکنه؟
احساس تنهایی زیاد مانع حرکت رو به جلوی من شده
من موقع تنهایی هام با یه آدم خیالی حرف می زنم
ایها الناس به چه زبونی بگم که بابا مُردم از تنهایی
کی واقعا دلش میخواد همیشه احساس تنهایی کنه ؟
برای رهایی از تنهایی چه راهکارهایی دارید ؟
افسردگی به خاطر تنهایی و رفت و آمد نکردن با دیگران
← مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه) ← تعامل با خانواده (۵۱۹ مطلب مشابه) ← خسته شدم از تنهایی (۲۶ مطلب مشابه)
- ۱۸۵۲ بازدید توسط ۱۴۳۱ نفر
- جمعه ۴ بهمن ۹۸ - ۱۷:۰۳