سلام. دوستان این مطلب رو به عنوان درد دل نوشتم. مسابقه بدبختی هم نیست و مقایسه دهه شصتی با بقیه دهه ها هم نیست.
نیت من فقط درد دل هست نه راه اندازی بحث حاشیهای یا مشاوره یا کل کلهای همیشگی در وبلاگ.
این روزها فشار روانی زیادی و تحمل میکنم و از دعا کردن از خدا خواستن از نذر و نیار کردن خسته ام.
تمام زندگی ام در هر مرحله از زندگی ام همین بودم همه ش درگیر چله و دعا و نیاز فقط برای ابتداییترین امکانات برای زندگی و اینکه تلاش هام نتیجه نمیداد یا دیر نتیجه میداد.
چرا باید بعد کلی تلاش و درس خوندن در بهترین دانشگاه
برای داشتن یک شغل معمولی که کف نیازهای اولیه رو بتونه پوشش بده
باید این همه سختی کشید و متوسل به دعا و معجزه شد که نکنه به پارتی دار نخوری نکنه با نور چشمی سهمیه ای و نخوری...
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
درد دل های دختران و پسران (۲۰۹ مطلب مشابه) مسائل دختران دهه شصتی (۴۸ مطلب مشابه)