سلام
دختری هستم 32 ساله هستم و مجرد حدود دو ماه قبل پسری 38 ساله به خواستگاری ام آمد که دو سال قبل حدود یک ماه با دختری عقد بودند که به خاطر اعتیاد کل خانواده دختر و حتی خود دختر از هم جدا شده اند.
پسر با خدا مذهبی خوش اخلاق مهربان تحصیل کرده و اهل کار هست خانواده اش در شهر دیگری زندگی می کنند ولی در جلسه ای که با هم صحبت کردیم ایشان گفتند که همین جا در شهر خودتان برایتان خانه می گیرم که زمان هایی که سر کار هستم شما تنها نباشید.
با اینکه لیسانس دارد و مدتی هم معلم بوده ولی به خاطر پدرش که سالمند است و زیاد توان کار کردن ندارد حدود 15 سالی می شود که کمک حال پدرش در امر کشاورزی می باشد آن هم محصولات پسته .
الان چند مشکل برایم پیش آمده است یکی اینکه چون پسر بزرگ خانواده می باشد و یک برادر و سه خواهر کوچکتر از خود دارد و پدر و مادر سالمند خانواده شدیدا به ایشان وابسته می باشد .
خودش هم بیان کرده است که تا زمان سر و سامان دادن به خواهر ها و برادرم لازم است به خانواده ام کمک کنم ولی اعتدال را رعایت میکنم.
مشکل بعدی کار ایشان است که زمان زیادی را به آن مشغول هستند و من فکر میکنم باید روزهای زیادی را تنها بمانم که این برایم عذاب آور است.
دو دفعه با ایشان صحبت کردم ولی هنوز بر سر کار ایشان به نتیجه قابل قبولی نرسیدم از طرفی نسبت به خواستگارهای قبلی ام خیلی برتر است و بیشتر شرایط من را دارد با ایمان و با اخلاق است مهربان و صبور است آرامش خاصی در کلام و رفتارش دیدم که خیلی به دلم نشست کار خوبی دارد که نان حلال به خانه می آورد ولی نمی دانم می توانم با دور بودن از او و تنهایی های زیادم کنار بیایم یا نه ؟
در ضمن تحقیق هم که کردیم همه از آنها تعریف کردند همه به اتفاق می گفتند هم خودش پسر خوبی است و دستش به خیر است هم خانواده خوبی دارد .
حالا شما چی میگین چه جوابی بهش بدم؟؟
خیلی درمانده شدم لطفا منو راهنمایی کنین
ممنون میشم
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه)