خانواده برتر

ما سنتی ازدواج کردیم

بله

به شرط اتخاب عاقلانه و صحیح و پسندیدن اولیه شخص، یعنی لازم نیست قلبتون براش تند تند بزنه اما اینطور نباشه که ازش خوشتون نیاد، از کنارش بودن بدتون بیاد

موردخودم بله. ولی یک نسخه کلی نیست. دوست بودن هم همینطوره. نمیشه برای همه گفت بله یا خیر.

برادر خواهر های من همه سنتی ازدواج کردن ولی نمیدونم چرا من دوست ندارم ومیخوام اول عاشق طرف باشم بعد برم خواستگاری با اینکه میدونم مادرم خودش دختر زیر نظر میگیره ولی خودمنم بیکارنشستم و دنبال کیس مناسب هستم که با خانواده برم جلو_الان سنتی چیه اینترنتی تلفنی عاشق میشن دوره زمونه عوض شده بایه اسمس طرف دل میده قلوه میگیره چقدرعشق وعاشقی ازدواج راحت شده

سلام . من خودم مجرد هستم . و کلیه پرسنل اینجاهم همه مجرد هستن که افتادیم به گردن مدیر وبلاگ (دایی محسن ) ونه میتونیم بریم زن بگیریم . ونه میان سراغ دخترامون . که دیگه هرکسی بره سراغ  زندگی خودش . . 

به جز تعدادی محدود متاهل هستن .

سلام عزیزم من الان تقریبا یک سالو چهار ماه از عقدم میگذره و 4 ماه از عروسیم و به صورت کاملا سنتی و بدن هیچ ارتباطی از قبل بوده چون خودمم اینجوری دوس داشتم به نظر من این جور ازدواج ها درش محبت و مهربانی از هر لحاظی که فکرشو کنی هستش و دوستی های قبل از ازدواج محبتهاش گذراش ( البته برا بیشتر افراد )سعی کن همه صحبت ها و آشناییات در مراحل خانوادت باشه با در جریان داشتن اونها . من که الان اینجوری ازدواج کردم خیییییییییییییییییییییییلی هم راضی هستم و همدیگه رو خیلی دوس داریم ایشاله شما هم یه زندگی خوب و دارای محبت تجربه کنی

خب من هنوز ازدواج نکردم ولی با اجازتون میخوام نظرمو بگم

سلام شک نکنید که بهترین شیوه ازدواج به روش سنتی است. البته باید بعد از آشنایی خانواده ها اجازه بدن آقا پسر و دختر خانم از هم به شناخت لازم برسن. اونم فقط منوط به رفت و آمد دوتا خانواده با همه. من خودم دوست پدرم بانی ازدواجم شد.چطور؟ می گم براتون پدر همسرم سال گذشته تو ایام تولد امام حسن می رن پیش دوست پدرم(دوست پدرم از معتمدین شهرک هستن)عنوان می کنن که ما یه آقا پسر گل داریم قصد ازدواج داره ایشون هم منو معرفی می کنن.اون موقع من و خونوادم درگیر یه خواستگار دیگه بودیم اما با ایشون به توافق نرسیدیم. پدر همسرم با مادر همسرم در میون می ذارن و مادرشون یه روز صبح اومدن که منو ببینن به هر حال همون روز مامان همسرم تماس گرفتن که یه بار هم به اتفاق پسرشون بیان خونه ما اومدن و ما همدیگرو دیدیم.حسابی تو صحبت های دو نفره مون پوست همو کندیم .من قبل از مراسم خواستگاری حسابی تو زمینه سوالاتی که باید می پرسیدم تحقیق کرده بودم و همسرم هم که مستمع دکتر فرهنگ و دکتر معظمی حالا نمی دونین چه اشکی از من درآورد:D اینارو برای این می گم که تو مرحله آشنایی نه من نه ایشون مراعات همو نکردیم به قول قدیمیا مو رو از ماست کشیدیم بیرون .با چشمان باز تصمیم نهایی و گرفتیم.راستی اینو هم بگم تو مدت آشناییمون سعی کردیم پای محبت و عشق بینمون نیاد تا راحت تصمیم بگیریم . بعد از چند جلسه صحبت توکل کردیم به خدا و همدیگر و انتخاب کردیم.اما بعد از اون روز دیگه خیلی رو عیبهای همدیگه زوم نمی کنیم بیشتر قربون صدقه خوبیهامون میشیم البته همسرم بیشتر:D در ضمن اول رفتیم آزمایش بعد تو فامیل مطرح کردیم .من یه ازدواج فوق العاده عاقلانه کردم.راستش اون ابتدا احساس عاشقی نکردم اما بعد از خوندن خطبه عقد باور کنید خدا چنان محبتی از ایشون تو دلم انداخت که باورش الان برای خودم سخته .اینطوری نبود یهویی نه آروم آروم....من یه دونه دخترم و به شدت بابایی . ما تولد حضرت رسول عروسی مون بود حدودا شش ماهه ازدواج کردیم اما من یک شب هم نمی تونم بدون ایشون سر کنم. تا حالا نه من نه ایشون تنهایی خونه پدر مادرامون نموندیم . تو فامیل ما مهمونی های دوره ای زنانه زیاده من هیچ کدومشو نرفتم یه موقع ایشون تنها نباشه.توی دوران عقدمون هروقت بیرون می رفتیم وقتی منو می بردن بذارن خونمون یه فیلم هندی تمام عیار بود .عشق هایی که کم کم آدمو درگیر می کنه ماندگارتره و البته نباید یادمون بره که خود خدا تضمین کرده محبتو تو دل زن و شوهر بندازه.عشق بین منو همسرم یه عشق خداییه.......خدایا شکرت.

نظرتون راجب دوران نامزدی(نه عقد) طولانی(مثلا3یا4ماه) که به منظور اشنایی طرفین هستش چیه؟

من بر اساس تجربیات دوستانم میگم
ازدواج چیزی هست که روی پیشونی هر کسی به شکلی نوشته شده- نمی شه گفت که به شکل سنتی یا دوستی - هر کسی یه تقدیری داره- من 2-3 تا از دوستانم به شکل سنتی ازدواج کردن- اما زندگی خوبی ندارن- به فکر جدایی هستن- خواهر بنده هم سنتی ازدواج کرد- اما اخرش به جدایی کشید- اما چند تا دوست دیگه با دوستی دانشگاهی ازدواج کرد- حتی دوستی دارم که از طریق اینترنت ازدواج کردن اما زندگی خوبی دارن
پس نمیشه یه نسخه رو برای همه پیچید- هر کسی در طالعش به یه شکلی هست

من هیشه از ازدواج سنتی بدم میاومد.اینکه یکی منو به یه خانواده دیگه معرفی کنه حس خیلی بدی بهم میداد.چند بارم سر این قضیه دعوای اساسی با عمو و دایی م راه انداختم!!
اما در نهایت ازدواجم مخلوطی از سنتی و مدرن بود!
شوهرم منو تو دانشگاه دید وخوشش اومد.چون فاصله شهری که توش درس میخوندم با خونه مون دور بود، تلفنی از پدرم اجازه گرفت که تو یه محیط کاملا رسمی و بدور از احساسات با هم حرف بزنیم. این محیط رسمی دفتر شوهرم بود که چند تا همکار هم داشت.ولی بنده خداها اون زمان میرفتن دنبال نخود سیاه.خیلی سخت بود که تو اتاقی با هم در مورد زندگی آینده مون صحبت کنیم که هر لحظه امکان داشت یکی از جلوی در بازش رد بشه یا بیاد داخل!!!
دو ماهی این وضعیت ادامه داشت تا به توافق کامل رسیدیم.ولی من هر شب خلاصه ای از مذاکراتمونو برای پدر مادرم شرح می دادم. در واقع همه چیز زیر نظر پدر و مادرم بود و من به خودم اجازه ندادم ذره ای از اصولی که خانواده م و خودم بهش معتقد بودیم کوتاه بیام.پدرم هم چون میدونست نظراتمو در این زمینه یکیه بهم اختیار تام داد.ولی من تو تمام مدتی که با هم صحبت میکردیم همه چیز رو منوط به رضایت پدرم میکردم.تا اینکه پدرم اومد و شوهرم و دید وباهم کلی صحبت کردن.میدونستم پدرم از شوهرم خوشش میاد چون شخصیت هاشون خیلی بهم نزدیک بود.بعد از اون تحقیقات محلی و همکارا و...تا پدرم اجازه داد رسما بیان خواستگاری.
اعتراف میکنم با اینکه راضی به ازدواج با شوهرم بودم، ولی تا قبل از عقد هیچ احساسی بهش نداشتم!یعنی نذاشتم احساسی بوجود بیاد.ولی بعد عقد قلبمو دربست در اختیارش گذاشتم و تا امروز ضرر نکردم.با وجود اینکه از خانواده م دورم و خیلی دلتنگ ولی شوهرم برام جای همه شونو پر کرده.

سلام. داداش حبیب جواب ما مجردهارو لطف کردند ودادند:)))))))))

به قول سلما تو این مورد شک نکن .

به نظر من پسر ها و دخترها تو این روش خیلی خیلی سود خواهند کرد چون بدونه علاقه قبلی و دوستی های وسوسه گر می توانند گزینه های مختلفی را زیر نظر داشته باشند و

 یکی از گزینه ها را انتخاب کنند .

فرق این روش با روشهای امروزی در این است که دختر و پسر ، تقریبا همه ی اولویت های 

زندگیشان را میتوانند در یکی از گزینه ها پیدا کنند .

ولی تو روش مدرن دختر یا پسر با چند نفر می توانند دوست شوند که از بین آنها یکی را

 انتخاب کنند. و معمولا جوان به دلیل شهوت و هوس ، اگر با جنس مخالف روبرو شود

 قدرت تصمیم گیری را از دست خواهد داد و تقریبا با اولین یا دومین دوستی به خیال خودش

همسرشو پیدا کرده و خیلی از اولویتهای زندگی را در نظر نگرفته است.

البته توی بعضی از این ازدواج ها هم عشق و محبت وجود خواهد داشت ولی در صورت

 انتخاب دقیقتر زندگی بهتری هم وجود خواهد داشت

من خودم روش اول را انتخاب کردم و الان فکر میکنم از من خوشبختتر تو این عالم نیست .

من دوماهه عقد کردم به روش سنتی اوایل ارتباط برقرار کردن سخت بود ولی الان جونمون واسه هم در میره واسه عشقمون دعا کنید

من ازدواج سنتی نکردم
ازدواج سنتی ریسکه
اگه توی جلسه خواستگاری طرف به دلتون نشست شاید عشق بوجود بیاد ولی
تضمینی نداره!

باسلام..

اکثر خانم ها گفتن بله..خوشبختیم..چون نمیخوان با خودشون رو راست باشن ..چون اونا انتخاب کننده نبودن و به عبارتی مجبورن برای خوشبخت بودن راضی باشن با شرایط حال..اما از نظر پسرا چندان اینطوری نیس..چون پیش خودشون میگن میتونستم کسی رو پیدا کنم که دیوانه وار عاشقش باشم و انتخاب خودم باشه