خانواده برتر

سلام

کلا این حرفایی زدی شده درددل ماجوونا،من خودم چن ساله که از این نیازی که دارم رنج میبرم،واقعا عذابه به مولا،۲۲سالمه و اوج نیاز جنسی،معلومم نیس کی بتونم ازدواج کنم ولی با این وجود هیچوقت به خدا پشت نکردم حتی تا صدسال دیگه هم ازدواج نکنم بهش پشت نمیکنم باوجود اینکه خودمم فراتر از اون چیزی که تصور کنی نیاز دارم.خداروشکر کسیم درکمون نمیکنه همه میگن درستو بخون کار پیدا کن زندگیتو راسو ریس کن بعدا ازدواج،،،والا من نفهمیدم دارن جوک میگن یا جدی،،،خب یه بارکی بگن نکن ازدواج دیگه...

آبجی نمیدونم دیگه چیبگم.......

ی دختر خانومی همسن خودم(20ساله)اومده بود ی کامنت گذاشته بود و گفته بود من خواستگارندارم دیگه خسته شدم......غمی تو نوشتش بود که منی که وقتی خبرمرگ مادرمو شنیدم گریه نکردم ،منی که تو قد بودن تو فامیل و دوستام اسمم دررفته(متاسفانه)نزدیک بود براش گریه کنم............بغض کرده بودم.............امیدوارم خدا مسببینشو نابود کنه.......کسایی که خون جوونا رو کردن توشیشه که دیگه اگه همین نیازجنسی نبود هیییچ پسری اسم هییچ دختری رو نمیوورد.....دخترایی که مثه شما نیاز دارن اما مثه پسرا رو ندارن و امثال شما ........ای بابا

چرا انقدر نا امید!!!

طرز فکرت رو عوض کن

منم همسن شمام ولی هنوز یک سال نشده به ازدواج فکر می کنم!

بر اساس آمار متوسط سن ازدواج دخترهای تحصیل کرده الان 27 ساله

شما هم اگر سرگرم درس و کار و خیلی چیزهای دیگه باشی انقدر به این مسئله فکر نمی کنی

برای تک تک لحظه های زندگیت برنامه داشته باش، احساس می کنم شما با فکر کردن به این موضوع خودت رو خسته کردی

اما چه حاصل از فکری که نتیجه ای نداشته باشه؟؟؟

قبول کن که دخترها کاری از دستشون بر نمیاد در این مورد

ازدواج چیزیه که باید براشون پیش بیاد

شما هم سعی کن احساست رو نسبت به خودت خوب کنی و دنبال رشد و پیشرفت خودت باشی اونوقته که ازدواج موقعی که اصلاً بهش فکر نمی کردی و سرگرم بودی پیش میاد

چون یک دختر فعال و موفق خیلی جذاب تر هست از دختری که منتظره بیاد یکی با خودش ببردش و خوشبختش کن

بر فرض که هیچ پسری نباشه بعداً اگر از ما بپرسند خودمون برای خوشبختی خودمون و اطرافیان چه کاری کردیم چه جوابی داریم؟ 

حتی شده کارهای خیریه انجام بده تو گروه های مختلف فعالیت کن

اینطوری بیشتر وبهتر دیده می شی

سلام. من درکت میکنم.

من یه دختر 31ساله مجردم که هیچ وقت خواستگاری نداشتم. ظاهرمم متوسط و نرماله. شرایط خانوادگیمم خوبه. دیگه واقعا از تنهایی خسته شدم هبچ انگیزه ای ندارم دیگه برا هیچ کاری واقعا دیگه هیچ دوستی هم ندارم. دوستام اکثرا ازدواج کردن تپ خونه هم خواهر برادری ندارم. تو هر جمعی میریم همیشه من احساس تنهایی میکنم. واقعا دیگه کم آوردم. حس میکنم همیشه قراره این تنهابی ادامه داشته باشه. اعتماد بنفسمو دیگه از دست دادم واقعا همش خودمو سرزنش میکنم. 

*** ***** ** *** *** ********* ****** **** **** *** **** ****** ولی الان دیگه چندین ساله ک هیچ حسی دیگه ندارم.خشکیده شده احساساتم

سلام منم یه دختر 23سالم که خیلی خیلی زیاد احساساتیم و دلم خیلی یه عشق میخواد و یه نفر که بتونم بهش محبت کنم و از طرفی هم از شرایط سخت خونه و خانواده ام به تنگنا اومدم و دلم میخواد مستقل بشم

من خیلی ویژگی های مثبت براازدواج دارم اما افسردگی دارم... بسیاراجتماعی هستم بااینکه دیپلم دارم امایه مشاورویه روانشناس خیلی خوب هستم که تاحالاب چندتاازدوستام مشاوره دادم وخیلی تأثیر داشت براشون باهرکس حرف میزنم عاشق حرف زدنم میشه صدای خیلی خوبی دارم مخصوصا تلاوت قرآنم عالیه اماچون تیپ اسپرت می‌پوشم دوست ندارم قاری قرآن بشیم اخلاقم خوبه  ظاهرم وتیپم خوبه بسیاراحساساتی هستم  وب وقتش رومانتیک ومی‌دونم چطورهمسرموراضی کنم ب قول معرف بلدم نازشوبخرم توخونه بسیارشوخ طبع هستم امابیرون بسیارمنطقی هستم اصلااهل دودنیستم صورتم بسیاربی بی فیسه الان ۲۹سالمه امانهایتش بهم میخوره ۲۰ باشم توذهنم تمرین میکنم که چطوری باهمسرم وباخانواده همسرآیندم با احترام خاصی رفتارکنم که حتی از خانواده خودمم بیشتردوستشون داشته باشم ...خیلی فانتزی‌های خاصی روبراهمسرآیندم درنظر دارم... امامتأسفانه افسردگی دارم.بااینکه خیلی دربحث روانشناس مهارت دارم اما نتونستم ب خودم کمک کنم تنهایی اذیتم می‌کنه دوست داشتم ازدواج کنم و تمام عشق ومحبتموبریزم  ب پای عشقم...خدایادلدارموبرسون خیلی وقته منتظرشم...

من خیلی ویژگی های مثبت براازدواج دارم اما افسردگی دارم... بسیاراجتماعی هستم بااینکه دیپلم دارم امایه مشاورویه روانشناس خیلی خوب هستم که تاحالاب چندتاازدوستام مشاوره دادم وخیلی تأثیر داشت براشون باهرکس حرف میزنم عاشق حرف زدنم میشه صدای خیلی خوبی دارم مخصوصا تلاوت قرآنم عالیه اماچون تیپ اسپرت می‌پوشم دوست ندارم قاری قرآن بشیم اخلاقم خوبه  ظاهرم وتیپم خوبه بسیاراحساساتی هستم  وب وقتش رومانتیک ومی‌دونم چطورهمسرموراضی کنم ب قول معرف بلدم نازشوبخرم توخونه بسیارشوخ طبع هستم امابیرون بسیارمنطقی هستم اصلااهل دودنیستم صورتم بسیاربی بی فیسه الان ۲۹سالمه امانهایتش بهم میخوره ۲۰ باشم توذهنم تمرین میکنم که چطوری باهمسرم وباخانواده همسرآیندم با احترام خاصی رفتارکنم که حتی از خانواده خودمم بیشتردوستشون داشته باشم ...خیلی فانتزی‌های خاصی روبراهمسرآیندم درنظر دارم... امامتأسفانه افسردگی دارم.بااینکه خیلی دربحث روانشناس مهارت دارم اما نتونستم ب خودم کمک کنم تنهایی اذیتم می‌کنه دوست داشتم ازدواج کنم و تمام عشق ومحبتموبریزم  ب پای عشقم...خدایادلدارموبرسون خیلی وقته منتظرشم...

سلام عزیزم ولی ی چیزو خیلی ازمادختراقبول نداریم.اینکه وقتی دختری تحمل مجردبودنو نداره تحمل سختیای زناشویی رو اصلانخواهد داشت.تمام

سلام دوست عزیزم کاملا درکت میکنم از ته قلبم از خدا میخوام به بهترین آدم برسی دمت گرم که انقدشجاعانه به اشتباهت اعتراف میکنی دمت گرم که خودتو سرزنش میکنی دمت گرم که مثل من و امثال من واسه ازبین رفتن نیازت نرفتی تو بغل اینو اون تو حداقل یه گناه داری من صدتا بدترازتو اینو نوشتم که بدونی گناه کوچیک بزرگش گناهه تاوان گناهام و تاابد با جون ودل پس میدم اما حسرت پاک بودن تاابد باهامه دم خدا هم گرم که هنوز مارو یادشه تورو یادشه اگه یادش نبود از خودت و کارت بدت نمیومد یاحق

سلام..ببینید خدا هر چیزیو به وقتش میده.خودش گفته بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را...ممکنه طول بکشه ولی ادم ته دلش قرصه که خدا راست میگه و جایی که پا گذاشته زیر پاشو خالی نمیکنن.چون خدا پشتته.....صبر داشته باشین...تلخه میدونم ولی اخرش انقد شیرین میشه که با خودت میگی خدا تو دیگه کی هستی...میگی من چقد کوته فکر بودمو چقد تو بزرگ بودی....کتاب بازی زندگی و راه این بازی رو سرچ کن ..عالیه حالتو خوب میکنه و دیدتو تغییر میده

سلام ب همه...نمیدونم این‌پست از کی گذاشته شده..شاید اون ادم الان زندگیه باب میلش رو دواره..تا الان تو این سایت ها پستی نزاشتم.و نمیدونم اوکی بشه بیاد یان...بگذریم..منم از سر دلتنگی تو اینجا اومدم ..ادم با خودندن متن ها حس دلتنگیش تسکین میگیره میبینه ک خیلیا مث خودش همدرد اند..اسمم سید محمد هست.بچه ی گیلان سنم ۲۹ ساله ولی حس ازدواج در من از ۲۰ سالگی بود البته ببخشید هم جنسی و هم عاطفی .ولی عاطفی خیلی بیشتر..چون من تو ۶ سالگیم پدرمو از دس دادم اون زمان زیاد حالیم نبود پدر ینی چی ولی الان نبودنش بدجور اذیتم می کنه ینی ی جورایی تگیه گاه ندارم اما خدارو سپاس فراوان می کنم چون میدونم حکمیتی هست..و در این مسیر زندگی یک روز ب پدر مادرم خواهم رسید...مادرم بعد ی سال یا شایدم دو سال خاطرم نیست..دست برادر کوچکم برداشت از پیش ما رفت من هم ب مادرم وابسته بودم و هم ب برارد کوچکم ک ۴ سال داشت..من از مدرسه اومدم دیدم رفتن خدا رحمتش کنه مادرم رو سال ۹۴ ب رحمت خدا رفتن هر چند ک من ب انگشتان دست دیدمش و از حضورش استفاده کردم شب هاییک از سر دلتنگی و نوازش مادرانه گریه کردم و ب خاب رفتم..بگذریم ..خب طبیعیه با وجود نداشتن پدر و مادر .پدربزرگ پدریم کفالت مارو بر عهده گرفت مرد عارف و سالخورده ک ایشون در سن ۱۲ سالگیم از دنیا رفتن نور ب قبرشون..عمه ی بزرگوارم مارو بزرگ کرد با شرایط بسیار سخت..در این سالها من وجود مبارک الله رو کاملا درک و دستان مبار حضرات معصوم رو ..در ۱۷ سالگیم با استاد اخلاق بر خوردم و الان حدود ۱۱ سال پیششون هستم راهنما و استاد خوب و دلسوزی برام هستن..تا دیپلم تحصیل در رشته علوم انسانی کردم هرچند ب فنی علاقه داشتم اما با وجود مدیر سخت گیر ک امار دو رشته ک در مدرسه داشتیم پایین نیاد مارو امر کرد ک یا تجربی یا انسانی بخونیم هر چند ک معدل درست و درمونی برای تجربی نداشتیم..ناچار این رشته رو خوندم هر چند دروس فلسفه و منطق از علاقه های من بود..بگذریم..دیپلم رو ک گرفتم خواستم برم خدمت ک دیدم عمه دلتنگ وناراحتی می کنه بخاطر همین با اینکه علاقه نداشتم دارد دانشگاه با ی رشته ب انتخاب برادرم تحصیل کردم.هر چن من ب معارف اسلامی بسیار علاقه مند بودم .اماخب قسمت نشد..محیط دانشگاه با وضع بد حجابی و راحتیه دختر پسراش همیشه عذابم میداد ..عمر ۴ ساله و نیم در دانشگاه یا در نماز خونه گذشت الحمد الله یا در کلاس ..تنهایی شدید و نداشتن مونس و تخلیه شدن نیاز شدید عاطفیم منو سمت اینترنت کشوند..در سن ۲۳ سالگیم در دنیای مجازی..با دختر اشنا شدم..اونوقتا گوشی های اندروید مد نبود..کوشی های جاوا با برنامه های محدودش ..تو برنانه کیپ حالا نمیدونم فیلترشده یا ن..بگذریم‌تو مجازی با این بانوی ۱۸ ساله پشت کنکوری اشنا شدم..من بچه مذهبی بودم نگاه ب کسی نبود و نیست اما تنهایی فشار اورد بهم و تن ب این ارتباط مجازی دادم...۶ ماه با هم چت کردیم و من ن میدونستم عشق چیه ن عاشقی..شمار هم رو گرفتیم .ایشون اصرار داشت همو ببینیم اما من اعتماد ب نفسم پایین بود و حتی ب زور در حد چن دیقه باهاش تلفنی حرف میزدم..بگذریم..این وسط من ندیده بدجور ازش خوشم اومد فقط هم بخاطر تنهایی شدیم..هیچی این وسط دلمون رو ندیده باختیم..خانوم اهل شهر ما بود..ولی بچه ی شهر بود تک دختر خونوادش ازاد بود مقید نبود ب خود ارضایی مشغول بود این رو بار ها بهم میگفت ..وضعشون خوب بود مرفع بودن ولی من در حدو اندازش نبودم چیزی ک خودش بهم فهموند و لفظن گفت‌..بگذریم انقد داستانم زیاده نمیدونم کجاش رو بگم فک کنم زندگیم ی کتاب هست..خخخ

دختر خوش قلبی بود ..خدا حفظش کنه هر چند کاری با من کرد ک پنج سال افسردگی شدید گرفتم تو دوسال دستم ب کار نرفت..معصومه خانوم اسمت بسیار زیبا بود و مورد علاقه ام هر چند معصوم نبودی کاری با من کرد ک رفتم حرم امام رضا رو ب روی کنبدش خواستم شکایتت ب اقا کنم ..اما گفتم اقا ما ک این دنیا سهمی نداریم.خخخ خوشبختش کن من از حقم گذشتم..هر چند شیش،ماه فقط باهم اس ام اس میدادیم..ی روز برگشت گفت اگه خدا ی روز گناه رو ازاد کنه تو چ می کنی ..گفتم اونقد نمک گیرش شدم ک هیچ کاری نکنم و عبدش باشم..گفت من با اونی ک میخوام رابطه جنسی برقرار می کنم..ینی با تو..اینو گفت حس شیطونی در من ب اوج رسید ولی ازینورم رگ غیرتم و کارای ک خدا برام کرده بود خاطرم اومد 

گفتم من نماز میخونم روزه میگیرم تو رو ب خدا این حرفا نزن.ک گوشش شنوا نبود و هی اصرار بگذریم همین قضیه رو بهونه کرد و رابطه رو تموم کرد..چ شب ها ک گریه نکردم برای کسی ک حتی ی بار هم ندیده بودمش..رفتم خدمت اومدم گذشت ولی هنوز اون دردع عشقه یادمه..خخخ.

بگذریم زندگی چیزی جز امتحان و گذشتن لحظات تلخ و شیرین نیست زیاد جدی نگیرید زندگی رو ..اه و دم دو کلمه در تعریف ادم..چن مرتبه اومدم ک ازدواج کنم اما طرفینم مشکل دار بودن و تحقیقات مشخص شد چ مشکلی.

مث یکی خیلی رابطه جنسی داشت با چندین نفر..ی نفر سر همین عشق و این ۳ یا ۴ بار خودکشی کرده بود ک نجات پیدا کرده بود ب لطف خدا..بهر حال اگه خود ستایی نباشه من دنبال ی گنجم ی گنج ک در وجود ی دختر هست..ب اسم انسانیت و شخصیت  ک جمع این خدا پرستی و عشق ب اهل بیت هست..الان نزدیک ۳۰ سالم هست و چند ین سال هیچ زن یا دختری در دنیای من نیست..و اگه خدا قسمت کرد ازدواج دوس دارم دختر محجبه و با تقوا روزیم شه ک دوتایی مسیر بندگی و عشق ب اهل بیت رو پیشه بگیریم..رزق حلال اندگی تو کشاورزی دارم..دو صنعتم بلدم.روابط اجتماعیم خوبه ارامم و مهربون.مدرک تحصیلی هم دارم..ک همه اینا برای من هر چند چیزی نیست هیچ مطلق هست فقط ب دو چیز در خوشم اونم خداوند ۳ سال هر سال رزق کربلا دیدار سید شهرا رو روزیم می کنه و عشق ب اندازه ب اهل بیت خصوصا ب اقام سید شهدا دارم. عهدی با مولا کردم تا اخر عمر خادمش باشم..و زیارتش رو هر سال قسمتم کنه....الهی امین هم برای من هم برای شما خاننده های گرامی...نمیشه کل جریاناتم زندگیم تینجا بگم..چون ن حوصله اش هست برای هم من نویسنده هم برای شما خاننده و هم محدودیت هم داره بگذریم 

..نتیجه من برای هر مشکلی بندگی خدا و توسل ب حضرات معصوم هست..هر چند باید همراه صبر باشه...در طریقت هر اید پیش سالک خیر اوست..

اینو از یاد نبریم ک زندگی چیزی جز امتحان الهی نیست و خوب و بدش میگذره...امیداورم خانواده ها ب این فهم و اگاهی برسن ک ازدواج رو اسون بگیرن و پی فرصت بهتر اندر بهتر نشینن ک خیال خوام هست و عمر جونن ها رو تباه و جامعه رو سمت فساد میبرن و و باز ظلم ب جون خودشون میکننن.ب ارزوی ظهور و فرج مولا صاحب الزمان صلوات..

سلام، ۳۱ سالمه، منم خیلی دوست دارم ازدواج کنم و مادر بشم، اما متاسفانه اون ویژگیهایی ک میخام هنوز برام جور نشده، میخام کسی باشه ک مومن واقعی باشه در راه امامانمون باشه، امشب تولد حضرت فاطمه اس، روز زنه و من نگران ک چرا ازدواج نکردم... خواهش میکنم بچه ها برام دعا کنید ک زود نصیبم بشه

از یه طرف بهت تبریک میگم به خاطر طبع گرمت و شور جنسی بالات.این خودش به نعمته که ایشالا به وقتش میفهمی چه نعمتی داری و خدا رو بابت شکر میکنی.
موضوع دیگه علت اینکه نیمتونی خودارضاییت رو ترک کنی،انزجار و ناامیدیته
این دو تا غول بی شاخ و دم،انسانو به هر کاری وسوسه میکنند
انزجار از خودت ،زندگیت ،اطرافیانت شرایطتت وناامیدی نسبت به تغییر اوضاع
بخصوص وقتی زندگی خودت رو با یه عده ای که فکر میکنند خیلی از تو خوشبخت ترند مقایسه کنی تمام اینا چند برابر میشه
و بعد حس اینکه وای من جوونیم رفت و دیگه زندگیم نابود شد و هم بهش اضافه کن
خودت رو یه پیرزن تصور میکنی که تو کالبد یه فرد جوونه
میدونی تموم این فکر و خیالا چه استرسی به وجود نازنیننت تحمیل میکنه،
یه ادم با اینهمه استرس و فکر منفی میتونه درست فکر کنه بنظرت؟؟؟
 
اینا همش انرژی منفیه

بخصوص که تو میگی بعضی اوقات کاری رو انجام میدی که میدونی بده ،گناهه،برای سلامتیت خوب نیست وبخاطر انجامیش بیشتر از خودت متنفر میشی
و بعد هم برای راضی کردن خودت میگی تقصیر خداست که زودتر شرایط ازدواج منو فراهم نمیکنه ولی این خودفریبیه
من کاری به گناه بودنش ندارم.به این کار دارم که ادم ناامید،بعضی اوقات کارهایی رو انجام میده که میدونه بهش لطمه میزنه و بده ولی چون خودش رو دوست نداره این ظلم رو در حق خودش میکنه و بعد هم باز بیشتر از خودش متنفر میشه و این میشه یه فرآیند بی نهایت

یه جایی باید این فرآیند متوقف شه

داشتن یه شریک و همراه خوب تو زندگی خیلی مهمه ولی تا وقتی این  انرژیهای منفی دنبالت باشند طعم خوشبختی رو نمیچشی

عزیزم اول اینکه نا امید نباش،خدا دوستت داره،خدا میبینه و خدا میشنوه
خدا تو رو آفریده پس مطمئن باش حواسش بهت هست عزیزم.
خدا از روح خودش در تو دمیده.تو اشرف مخلوقاتشی مگه میشه رهات کرده باشه
هیچ چیز تو این دنیا بالاتر از روح آدم نیست
روحت رو آزاد و رها کن

یه شب بشین با خدا درد و دل کن .اصلا باهاش دعوا کن،گریه کن.غر بزن بهش تا خالی شی،خدا به دل نمیگیره چون دوستت داره
بعد آخر سر بهش بگو آخه من چه پناهی دارم جز تو.تو رو دارم فقط.تو منو آفریدی .بهم اینهمه چیز دادی،مواظبم بودی حفظم کردی.
بهم عقل و شعور دادی،بهم احساسات دادی،بهم خانواده دادی،دوستان و اطرافیانو که خاظره های خوشی ازشون تو ذهنمه
بهم سلامتی دادی،بهم اجازه حیات دادی،اجازه نفس کشیدن،راه رفتن حرف زدن
خندیدن
تک تک این نعمتت ها رو ببین.
و بابتشون واقعا از خدا تشکر کن

با خودت آشتی کن با خدات آشتی کن
بگو خدایا راضیم به رضات ولی خودت کمکم کن
از خودت دورم نکن

خودت رو دوست داشته باش و ارزش روح خودت رو بدون
یوگا حتما انجام  بده
یوگا به انسان آرامش میده چیزی که ماها خیلی نیاز داریم
اگه مشاور خوب هم بری دورهای عزت نفس وخودشناسی و روان سالم واقعا مفیدند

و اینکه تا جایی که میتونی به چیزهایی که تو زندگیت نداریشون فکر نکن،از مقایسه کردن فرار کن،به چیزهایی که داری فکر کن
و چیزهایی که با تلاش میتونی به دست بیاری
مثل مدرک بالاتر،دوستای بیشتر و....

خودت رو دارا و توانا ببین ،نه ضعیف و ندار

و با خدا خیلی حرف بزن
خیلی
و همه چیز رو بسپر به خودش
کم کم همه چیز درست میشه
نمیگم شوهرت یهو فردا از در میاد ولی حال خودت خوب میشه،چیزی که از همه چیز مهمتره حال خوب خودته

بعضی مسائل کنترلش دست ما نیست .قهر کردن با خودمون یا خدا هم دردی رو دوا نمیکنه
پس بسپرشون بخدا
حال خوب خودت از همه جیز مهمتره

اینو منی میگی که الان سی و یکسالمه مجردم
و همه شرایطی که داری میگی رو کاملا درک میکنم

راستش بهت نمیگم فلان نماز رو بخون و فلان زیات رو برو و فلان دعا رو بکن تا سریع حاجت یگیری چون اینا بنظرم در انسان یه جور توقع ایجاد میکنه و بعد که یه مدت بگذره و اتفاقی نیفته
آدم میگه چرا آخه.و ایمانش ضعیف میشه

بنظر من این اعمال که میگند رو انجام بده یا توکل قلبی و مخلصانه هم انجام بده ولی نه با این دید که انتظار داشته باشی فرداش مشکلت حل شه .مشکلت رو بخدا بگو ،نذرو نیاز هم بکن ولی بسپر به خودش
از در خونه اهل بیت هم غافل نشو

اون بالا خدایی هست که نسبت به من و تو مهربانتر از مادره
و نزدیگتر از زگ گردنه

سلام خانم

راستش من تو شرایط شما نیستم و خب منم به خاطر بعضی چیزا به این گناه آلوده شدم 

و الآن دارم سعی میکنم ترکش کنم. ببینید اگه میگید خدا منو نمیبینه و اینا به خاطر اینکه شما خودتون خودتونو نمیبینید ما مشکلاتمونو به خدا نسبت میدیم اگه حس میکنید بعد از ترک تفاوتی تو زندگیتون ایجاد نشده مطمئنا  به خاطر اینکه کار یا کارهایی رو درست انجام ندادین . من همسن شما نیستم و حتی ازتونم سنم پایین تره ولی خب منم این گناه رو کردم ولی الآن دارم سعی میکنم زندگیمو عوض کنم ،خودمو درست کنم سایت هایی رو گشتم تا بهم کنه تو این مسیر و ۲ تا سایت خوب پیدا کردم  یکی سایت توبه ۹۴ و دیگری هم سایت داداش رضا هستش. آدم های زیادی هستن که ترک کردن و الآن زندگیشو خیلی خوبه پس لطفا این همه ناامید نشید که این ناامیدی از خدا از خوده خودارضایی هم بد تره من الآن چند روزه پاکم و سعی میکنم با خودسازی ترک عادت های بدم خودمو از این گناه نجات بدم این ۲ سایتی که گفتم مطالب خوبی داره و مخصوصا سایت داداش رضا میتونید کتاب هایی رو مطالعه کنید که بهتون کمک خواهد کرد

من برای اینکه به این چیزای بد فکر نکنم یه دستبند کِشی (کش پول هم میشه) بستم مچم که هر وقت فکرم منحرف شد محکم کش رو بکشم تا بخوره به دستم و عادت کنم به این چیزا فکر نکنم

خودارضایی شور و شادی آدم رو میبره ،احساس میکنی بی ارزشی، حس میکنی به هیچ دردی نمیخوری، حس میکنی زندگی بیخودیه ولی لطفا یه روز بشینینو درست حسابی به خودتون فکر کنین . توی سایت توبه ۹۴ روش ترک این گناه گفته که منم انجامش میدمو جواب هم دارم میگیرم اگه توبه کنید و به خودسازی خودتون بپردازید صد درصد زندگیتون عوض میشه. من شرایط زندگی شمارو ندارم ویا شخصیتم شبیه شما نیست و نیتم هم نصیحت کردن نیست به هیچ عنوان، فقط میخوام به کسی که شبیه من مبتلا ست کمک کنم چرا که همین مرض هست که  زندگی رو ازمون میگیره .

انشالله که هرچه سریع تر حالتون خوب شه زندگیتون هر روز بهتر و بهتر شه میدونم خیلی سخته تغییر ولی درستش اینکه تا وقت داریم سعی کنیم جبران کنیم. با خودارضایی فقط داریم به خودمون بدی میکنیم. شما ارزشتون بیشتر از ایناست .⚘

سلام من فقط میتونم بگم هر چیز وقتی داره منتظر باش تا سرنوشت بیاد سراغت البته با شانس خودتو نباز

حس میکنم درکت میکنم ولی گناه خو  ارضایی گناه بزرگیه به نظرم به سایت داداش رضا یه سر بزن باور کن انقدر حالت خکب میشه

حرفای جالبی بود🙂

سلام.دختر خوب..

۶ سال از پیامت گذشته...امیدوارم ازدواج کرده باشی...

پس من چی بگم که ۳۶ سالمه با خواستگارای تقریبا خوب..هنوزم مجردم..ولی نمیدونم چرا...

حالم خیلی بده..دلم عشق میخواد..محبت..همسر بچه...

خستم ازین دنیا

سلام..منم دلم عشق میخواد خیلی تنهام..

تو 11 سالگیم یه نفر بهم ابراز علاقه کرد  و من هم به گفته دیگران عقلم بیشتر از سنم میرسید مثلا..بدون هیچ گناهی باهاش حرف میزدم راجب ازدواج..تو 17 سالگیم تصادف کرد و فوت کرد و من شدم دختر افسرده ای که فقط دلش مرگ میخواست.بعد از چند ماه یه نفر بهم پیشنهاد داد اما خب متاسفانه نمیتونستم قبول کنم چون هنوز دلم گیر بود..بعدش یه نفر دیگه اومد دوباره که بازم قبول نکردم و الان 3 ساله به پام نشسته اما من دلم عشق واقعی میخواد ..توروخدا..جون هرکی دوست دارین دعا کنین برام..یه گناهی رو مرتکب میشدم که الان ترکش کردم توروفران دعا کنین که ادم زندگی منم بیاد...توروخدا یادتون نره دعا کنین برام...من هنوزم واسه اولین نفر زندگیم دعا میکنم اون خیلی پاک بود بخدا نه اینکه فقط خودم بگما نه..همه میگفتن و میگن..اما نمیدونم چرا همش فکر میکنم عاشقم نبوده و فقط دوستم داشته...دلم کسیو میخواد که واقعا دوستم داشته باشه بخدا از 9  سالگی خواستگار داشتم اما خونوتدم نمیذارن چون تک دخترم و میخوان ارزوهای خودشونو توی من براورده کنن..اجازه نمیدن اصلا کسی بیاد خونه...دعا کنین برام.....توروخدا

سلام واقعا ناراحت شدم انشاالله خدا چیزی رو که میخوای رو بهت بده کسایی که این پیام رو خوندن خواهش میکنم هر کدوم لطفا سه تا صلوات برای ایشون و یک نماز دو رکعتی اگه انشاالله تونستید بخونید برای بر آورده شدن حاجت ایشون

انشاالله خدا توفیق ازدواج به همه ی کسایی که مثل شما گرفتار به خود ارضایی هستن بده تا با رابطه جنسیشون این عمل گناه و زشت رو ترک بکنن

از امام رضا که رفتی یک مرتبه دیگه بخا که انشاالله توفیق ازدواج بهت بده ازش بخا خواستت رو بر آورده کنه خدا بزرگه ظهور آقامون صاحب الامر (عج) نزدیکه از این خوشحال باش تو این وقتی که مونده تا ظهور ، فقط حواستون باشه که شرمنده آقا نشیم ❤️🤲🏻

نماز اول وقت هم می تونه خواستت رو رو برآورده کنه من این ها رو به عنوان برادری بهت گفتم لطفا سعی خودت رو بکن که انشاالله این عمل هایی که گفتم رو انجام بدی واقعا کمک می کنه من تجربش رو داشتم زندگیم از این رو به اون رو شده واقا جواب میده به خدا ی سبحان و تعالی قسم

میتونی به خوانواده ات مخصوصا مادر که راز نگهداره بگی شاید کسی رو سراغ داشته باشن خوانواده همه چیز آدمه

من هم مثل توام یه دوسه روزیه که واقعا دوست دارم ازدواج کنم خیلی تو فکر *** ****** میفتم خیلی دوست دارم که ازدواج کنم و با رابطه این انرژی جنسی ای که توم هست رو خالی کنم ولی چه می شه کرد پیدا نمیشه من هم باید تحمل کنم

من شده که تا حالا از وقتی شروع کردم ** *** ** ***** ولی باز هم توبه کردم الان با نیت بشین توبه کن و امیدوار باش که میخوای یه زندگیه جدید رو شروع کنی شاید حس خوبی نداشته باشی چون **** خود ارضایی کردی افسردگی گرفتی از چیزهایی که نوشتی معلومه ولی باز هم امیدت به خدا باشه نماز بخون دعا بخون بسم‌الله هیچوقت یادت نره توکلت هم به خدا باسه که انشاالله مشکل ازدواجت برترف بشه 

می تونی تو دانشگاه ** **** **** *** و کم‌کم حرفت رو بهش بگی البته قبلش مطمعن باش ** **** **** ** ******* چون اگه بعد بفهمی دلت میشکنه و بیشتر فشاری که روته زیاد می شه انشاالله خواستت بر آورده بشه و تو رو به خدا و امام رضا می سپرم

ضامن که رضا باشد من آهوی در بندم آقا بطلب حتما کم می کند از دردم 🤲🏻❤️

سه تا صلوات دیگه هم برای ازدواج خواهر گرامیمون بفرستید

اللهم صل علی محمد و آل محمد