خانواده برتر

 برای پر کردن خلٲ احساسیت با یکی دیگه وارد رابطه شدی اونم از نوع ازدواج...!!؟؟

باید حداقل شش ماه به خودت فرصت می دادی تا حالت بیاد سرجاش ...حالا که شده... واقعا بهت تبریک میگم که اون خانوم انقدر باشخصیته...دو دستی بچسب بهش و مراقبش باش...سعی کن تمرکز کنی روی شناختش...

ضمنا اون احساسات هیجانی دلیل درست بودن یه رابطه نیست و نبودش هم دلیل ناقص بودن اون رابطه نیست...پایه های رابطه شناخت و پذیرشه...

خوب عجله کردید برا وارد شدن به رابطه جدید

در واقع دلیلتون هم برا رابطه جدید، نجات پیدا کردن از افسردگی بعد از دست دادن فرد مورد علاقتونه، که این دلیل برا شروع یه رابطه چندان جالب نیست.

چقدر خوبه که طرف مقابلتون گفته صبر میکنه و کمکتون میکنه

به نظر من فقط گذشت زمان به شما کمک میکنه تا احساساتتون رو بتونید مدیریت کنید و تو این مدت هم با خانم دوم در رابطه نباشید.

ایشون هم که گفتند کمکتون میکنند پس میتونند چندوقتی منتظر شما بمونند که احساسات آسیب دیده تون رو ترمیم کنید.

خوب چرا وقتی کس دیگه رو دوست داشتی با دختر مردم دوست شدی 

کی شما پسرای ایرانی میخواید آدم بشید 

پی نوشت :

اون دختری که قبلا باهاش بودم فقط منو از نظر مادی میخواست منم براش کم نمیزاشتم ولی بازم میدیدم با پسرای متعدد در ارتباطه من خیلی زود متوجه شدم این دختری نیست که بدرد من بخوره و سعی کردم قبل اینکه بیشتر بهش وابسته بشم جدا شم بعد از چندبار تلاش بالاخره موفق شدم خودمو ازش جدا کنم رابطه ما از فروردین بود تا شهریور . بعد از اون گاهی پیام میداد و پول میخواست و با هم درگیر میشدیم

من از آبان با دختری که الان هستم اشنا شدیم داشتیم خوب پیش میرفتیم تا اینکه یه شب اون دوباره پیام داد و پول میخواست منم گفتم نه ولی نتونستم بگم با یه دختر دیگه اشنا شدم از اون موقع دیگه بهم ریختم دختری که الان باهاشم خیلی خوبه چندبار خواستم همه چیزو بهش بگم ولی نزاشت بهم گفت تو هرکاری کردی تموم شده نزار رابطه مارو خراب کنه منم قبول کردم ولی عذاب وجدان داشتم و نمیتونستم معمولی رفتار کنم اونم متوجه شد سعی کرد کمکم کنه ولی نشد به این نتیجه رسیدیم یه مدت تنها باشم تا همه چیزو فراموش کنم بعد برگردیم بهم الان ده روزه جدا شدیم ولی هر روز دلم براش تنگ میشه ولی میترسم باز برگردم دوباره همه چیزو خراب کنم

آرزو میکردم کاش این اولین دختری بود که وارد زندگیم میشد ولی دیگه من نمیتونم بشم اون آدم سابق اون شور و هیجان دیگه در من نیست

من دوست نشدم با دختر مردم ما توسط دو نفر بهم معرفی شدیم و قرار شد فقط اشنا بشیم بعدشم من اون قبلیو کاملا فراموش کرده بودم ولی وقتی با این دختر اشنا شدم تمام احساساتم دوباره بیدار شد و اون حس غم و افسردگی برگشت

آره خب من کلا فراموش کرده بودم اونو این دختر که اومد خاطرات اونو برام زنده کرده و همون هفته اول همه چیزو بهش گفتم منم به همین نتیجه رسیدم اون چیزی که اتفاق افتاده احساسات هیجانی بوده ولی بازم ازارم میده

در نهایت جفتمون فهمیدیم که باید مدتی تنها باشم  تا خوب شم

در ضمن با شخصیت فقط واسه یه لحظه شه این دختر یه فرشته اس

من یه پست تو اینستا خونده بودم، که یه خانم متاهلی قبلا آقایی رو دوست داشته ولی باهاش ازدواج نکرده، بعد مدتی  با یه فرد دیگه ازدواج میکنه. میگفت با اینکه الان متاهله اما بازم گاهی به فردی که دوستش داشت فک میکنه.

بعد این بنده خدا چون خیلی کلافه بوده، از آیت الله بهجت میپرسه که چیکار کنه ( موقعی که در قید حیات بودن) ایشونم میگن زیاد ذکر " استغفرالله ربی و اتوب الیه" بگو.

فک کردم مورد شما هم تا حدی شبیه ایشونه. اگه دوست داشتید این ذکرو بگید

من یکی ۳۴ سالمه مجردم همینجوریشم بدبین هستم نسبت به ازدواج میاییم این‌چیزارم میخونیم دیگه هیچی.

عجب اوضاعی شده پسرایی مثل ما که دوست دختر نداشتیم تا با یه دختر پاک ازدواج کنیم الان با کی باید ازدواج کنیم.

کاش همون ۲۵ سالگی ازدواج میکردیم اون موقع لااقل مثل الان نبود خیلی اوضاع بهتر بود.

سلام

اشتباه ترین کار ممکن رو کردید که یه دختر دیگه رو وارد زندگیتون کردید

مگه اون دختر ازدواج نکرده؟

پس چطور از شما پول میخواد؟

شما تو متن سوال گفتید ازدواج کرده.

من فرض میکنم ازدواج نکرده

و شما دوسش دارید ولی چون اهل دوست پسر و ایناست نمی‌تونید اینارو بپذیرید.

فرضم اشتباهه بگید

کاری به کل ماجرا ندارم ولی حداقل یک سال بذارید بگذره.

اون دختر دومی رو واقعاً بد موقع و اشتباهی وارد زندگیتون کردید.

به نظرم جدایی تون رو ادامه بدید بهتره.

اون اولی رو هم اگه ازدواج کرده و از شما پول میخواد بهش بگید که اگه ادامه بده به همسرش میگید.

کلاً نَه کاری از دست دختر دومی که مهربونه واسه شما بَر میاد و نه شما حست نسبت به اون بیشتر میشه.

این واقعیت رو قبول کن که به اندازه اولی بهش حس نداری پس ادامه نده.

بذار یه زمان طولانی بگذره.

و اینکه گفتید مشکل سر احساساته

خب کل ماجرا همون احساساته!

وقتی کل ماجرا زیر سواله شما چه توجیحی دارید واسه اینکه با اون دختر دومی تا این حد پیش رفتید .

همون اول که فهمیدید دچار تناقض احساسات شدید نباید کسی رو جدی وارد زندگیتون می کردید

الانم که ده روزه دور هستید

حالا که اینقد با اون دختردومی راحت هستید

بهش بگید که هنوز اولی رو نتونستید فراموش کنید و احتیاج به فرصت دارید

یه فرصت طولانی.

همین ترس و دو دل بودن رو جدی بگیرید.

اینکه دختر دومی اینقد منطقی برخورد کرده واقعاً جای تقدیر و تشکر داره

زمان لازم دارید

یه زمان طولانی که قشنگ از ذهنتون پاک شه به شرط اینکه به خاطر پول دادن و اینا دوباره باهاش ارتباط پیدا نکنید.

سلام داداش

یکم باید بیشتر به خودت مهلت میدادی ولی حالا کاریه که شده.

چند تا پیشنهاد دارم برات:

اول باید خانم اول از زندگیت حذف بشه. یه سیم کارت جدید بخر اگه امکانشو داری و قبلی رو بنداز دور. هر جا هر چیزی که به یاد خانم اولی میندازتت رو از بین ببر. توی تمام شبکه های اجتماعی بلاکش کن تا دیگه نتونه باهات ارتباط برقرار کنه. اگه خواستی بهش فکر کنی حتما به داعواهاتون به همین حرفایی که زدی، دوست نداشته، ازت سوء استفاده میکرده، فقط به خاطر پول میخواستت، زندگی و آرمشت رو بهم زده، بهت خیانت کرده و با اینکه براش کم نزاشتی با چند نفر دیگه بود و... فقط یکی از اینا کافیه تا یه نفر رو از زندگیت حذف کنی، دیگه چه برسه به این همه دلیل واینکه حداقل 6 ماه تا یکسال زمان نیاز داری که دیگه به فکرش نیفتی از آخرین باری که باهاش حرف زدی.

دوم به نظر من عشقای واقعی همینطوره(مثه عشقت به خانم دوم)، آروم آروم میاد و سخت از بین میره، هر چی بیشتر یه نفر رو بشناسی و با شخصیتش آشنا بشی و زیبایی های درونیش برات روشن تر بشه، بیشتر بهش وابسته میشه. صداقت و اعتماد و دوست داشتنِ دو طرفه هست که یه رابطه رو رابطه میکنه نه ظاهر و این چیزا. نکته مهمیم که هست چون تجربه بیشتری توی ارتباط با پسرا داشته، بهتر بلد بوده چطور با شما رفتار کنه که دنبالش کشیده بشی ولی احتمالا خانم دوم خیلی تو این زمینه وارد نیست و به شما این حس منتقل میشه که انگار خانم اول رو بیشتر دوست داشتید در صورتی که ممکنه اینطور نباشه.

نکته آخرم اینه که آدما معمولا وقتی یه چیزیو از دست میدن بیشتر قدرشو میدونن و حسرتش رو میخورن، حواست باشه همچین آدم مهربون و فهمیده ای رو راحت از دست ندی.

موفق و خوشبخت باشید.

راستی!

عیدتم مبارک دوست عزیز.

ممنونم از شما با اینکه اعتقادات درست درمونی ندارم ولی حتما هرموقع بتونم این ذکرو میگم

تو هر سنی و هر شرایطی همه جور آدم هست اینکه تا الان وارد دوستی با دختری نشدی بهترین کار ممکن رو کردی ولی اگه یه روز به دختری علاقه پیدا کردی و باهاش ازدواج کردی دنبال گذشته اش نباش شاید همون روزی که با تو اشنا شده همه چیزو گذاشته باشه کنار

درسته کار اشتباهی کردم ولی همین اشتباهم باعث شد بفهمم یه ادم چقد میتونه بد باشه و برعکس یه نفر چقد میتونه خوب باشه

همین خودش یجور کمکه برای فراموش کردن اون

میترسم این فرصت طولانی باعث بشه از دستش بدم

سلام

آره یکم زود بود باید یکم دیرتر باهاش آشنا میشدم حتی همینو هم بهش گفتم 

بهش گفتم دوست داشتم یه زمانی که فکرم خالی از همه چیز بود باهاش اشنا میشدم

منم نظرم همینه عشقی که آروم آروم ساخته بشه و دو طرفه باشه دوامش بیشتره تا یک عشق آتشین که زود شعله ور میشه و زود فروکش میکنه

حتی سر همینم با هم تفاهم داشتیم ما خیلی منطقی شروع کردیم و آروم آروم داشتیم پیش میرفتیم خیلی هم اوضاع خوب بود ولی یهو من به چالش برخوردم حسم از یه حدی نسبت بهش فراتر نرفت 

البته الان که نیست حسم نسبت بهش بیشتر شده فک میکنم قبلا چون زیادی دم دستم بوده چنین حسی نسبت بهش داشتم الان که نیست واقعا نبودشو دارم حس میکنم 

الان هر شب دارم به این دختر فکر میکنم دارم سعی میکنم خاطراتو قبلیو از ذهنم پاک کنم و فقط به خوبیای این دختر فکر کنم

راستی عید شما و بقیه دوستان خوبم هم مبارک باشه ممنون از نظراتتون تا الان خیلی بهم کمک کرده

با نظر آقای هادی موافقم.

دختر اول اصلااا دختر خوبی نبوده خودتونم اینو خوب میدونید(دلم برای شوهرش میسوزه که با چه دختر پول پرستی و ببخشید بی عزت نفس و تیغ زنی ازدواج کرده)

دخترخانم دومم فوق العاده دختر بادرک و شعور و فهمیده ایه،قدرشو بدون و از دستش نده.

اینارو روزی چند بار با خودتون مرور کنین.

ددوست عزیز من شما رو کاملا درک میکنم.

بحث درباره عشق و شیدایی و بحث دوم درباره علاقه مندشدن به مرور زمانه

خب اگر با این خانم دوم اون هیجان و عشق و شیدایی رو تجربه نکردی و فقط یک دوست داشتن کم رنگ هست بهت اینو بگم که تا اخرشم اون شیدایی که با خانم اول داشتی رو تجربه نخاهی کرد.

نمدونم چطور بگم.

عشق اولش یکجور شیدایی و بیتابی میاره و عاشق و معشوق اگر بهم برسن بعد ازچندسال عشقشون وارد فاز دوست داشتن عمیق میشه.

امامثلا در ازدواج سنتی تو شاید همسرت زو دوست داشته باشی ولی دوست داشتن از اولش کمرنگه و زیاد هیجانات و بیتابیهای لذت بخش عاشقانه رو نذاره و تا اخر عمرتم نخاهی داشت.

هردو ازدواج چه سنتی چه مدرن اخرش با فروکش کردن احساسات و عمیق شدن همراه هست 

ولی عشق رو تو هرجایی تجربه نخاهی کرد.

عشق و هیجان و تب و تاب و دلدادگی و شیدایی رو با هرکسی نمییشه تجربه کرد حتی اگر اون فرد فرشته باشه.

شاید با یک ادم مزخرف ما یک عشق پزهیجان رو تجربه کنیم و ازین احساس غرق لذت بشیم

اما یک انسان بسیارفرشته خو و ایده ال هیچ عشقی در ما روشن نکنه.

زورکی نمیشه عاشق شد وگرنه همه عاشق بهترینها میشدن.

عشق امدنی بود نه اموختنی 

خوب این خیلی خوبه که واست صبر کرده این کارش نشون میده که درکت کرده به نظرم سعی کنین یه مدت مثل دوستای معمولی با هم درارتباط باشین که همدیگرو بیشتر بشناسین و خو بگیرین ولی اگر نشد هم بهش بگو که نمیتونی....مثلا شرط بذار که یه مدت با هم درارتباط باشین تا بتونین خوب تصمیم بگیرین

اقا پسرا حیفه اینجور موردارو از دست بدین😂خود من اگه جای دختره باشم میرم پشت سرمو نگاه نمیکنم مگه اینکه دیگه کشته مرده طرف باشم و واقعا باهاش حال دلم خوب باشه

نویسنده پست شادکام باشی

من اگه جای این دختری که الان باهاشی بودم اگه میگفتی که دلت هنوز پیش دوست دختر سابقته همچین میزدم توی گوشت که حالت بیاد سر جاش...خب وقتی هنوز اونو فراموش نکردی چرارفتی سراغ دختر مردم؟....مگه نمیگی اون دختره دختر سر به راهی نبود پس چرا هنوز تو فکرشی؟ عاشق صورتش شدی لابد با اون عشوه هاش...حیفه دختری که الان باهاشی

سلام. 

سال نو مبارک

بنظر من شما حداقل یه ماه زمان لازم داری به خودت فکر کنی و بتونی با موضوع کنار بیایی. اصلا نفر دوم را در نظر نگیر باید همه چی فقط از نظر فکر خودت و ذهنت خودت باشه. باید به شخصیت تنهایی که داشتی برسی. نمیشه که روح زخم خورده از رابطه قبلی رو بردارب و آش و لاش بزاری جلو نفر دوم بگی این منم هر از گاهی اینجوری میشم نه.

دکتر شیری یا دکتر فرهنگ سرچ کنین حرفا خوبی زدن برا اتمام رابطه و شروع رابطه جدید. حتما آگاهانه برین جلو. شاید بعد یه ماه همه چی خوب بشه و از دفعه اولم بهتر باشه حالتون و مستعد پذیرش یه عشق ناب باشین. موفق باشین. 

اگه نمیتونی با احساس گذشتت کنار بیای خودت به درک، فقط خودتو جای اون دختر بذار ببین اگه تو جای اون بودی ازدواج میکردی؟

ی چیز دیگه، احتمالا چون اون دختر قبلی تو رو به هیچیش نمیگرفت عاشقش میشدی اما این دختر الانی یکم بهت اهمیت داده هوا برت داشته

پس چرا خیلی از پسرا با دوست دختراشون ازدواج نمیکنن؟

به آسمان آبی

آره منم هر روز دارم همه چیزو با خودم مرور میکنم سعی میکنم احساساتمو جمع و جور کنم و منطقی برخورد کنم ولی بعضی وقتا از کنترلم خارج میشه باز برمیگردم به همون غم و افسردگی

به خب

آره شما درست میگی منم دارم به همین نتیجه میرسم فک نکنم دیگه اون حس برام تکرار بشه با خودم میگم کلا بیخیال بشم و بزارم یه سالی بگذره شاید یه بار دیگه زندگی همچین فرصتیو بهم داد در ضمن من الان ۲۷ سالمه

به مای نیمز

راستش ما بیشتر از دو ماه مثه دوستای معمولی بودیم هرچی میگذشت میدیدم اون داره حسش بیشتر میشه بهم ولی من گیر کرده بودم از یه حدی علاقه ام نسبت بهش بیشتر نمیشد و یه چیز دیگه اینکه منم انتظار داشتم بره پشت سرشو نگاه نکنه ولی موند

به سیما

والا من وقتی بهش گفتم انتظار همه چیو داشتم حتی اگه میرفت ناراحت نمیشدم چون حق داشت بعدشم . من وقتی رفتم سمت این دختری که الان باهاشم احساساتم فروکش کرده بود وگرنه اگه فکرم درگیر بود اصلا نمیرفتم سمتش چون آدمی نیستم که بخوام کسیو به بازی بگیرم ولی بودن با این دختر باعث میشد همه چیز برام مرور بشه و بیاد اون قبلی بیوقتم

اون دختر قبلی هر چی فک کنی بد بود ولی دل آدم وقتی گیر کنه کاریش نمیشه کرد الان تنها امیدم اینه گذشت زمان باعث شه فراموش کنم

به مهربانو

سال نو شما هم مبارک

آره منم اینو نمیخواستم اینکه یه روح زخم خورده رو بزارم جلو کسی که با کلی ذوق و شوق اومده سمتم و کلی رویا داره واسه خودش بعد بهش بگم من همینم نه اصلا نمیخوام اینطوری باشم ولی نمیخوامم رفتارام مصنوعی باشه اون باید خود واقعیمو ببینه تا بتونه تصمیم بگیره درباره ام

به پسر

خیلی از پسرا بی احساسن و یا اینکه خودشونو زرنگ میدونن و فک میکنن مرغ همسایه غازه خیلی از پسرا هم با هر دختری بهشون پا بده وارد رابطه میشن حتی اگه علاقه ای بهش نداشته باشن من خیلیارو میشناسم با دوست دختراشون ازدواج کردن چرا باید با کسی که شناختیش و میدونی چه اخلاقی داره ازدواج نکنی و بری دنبال هندونه سر بسته

به به سوال کننده

من اگه آخرشم نتونم با خودم کنار بیام ولی ببینم این دختر بهم دل بسته باهاش ازدواج میکنم چون نمیخوام بره با کسی که دوستش نداره ازدواج کنه

سلام 

به پسر

چون حالشونو بردن عشقشونو کردن تو هم خوب بگرد پیدا میکنی 

این چرت و پرتا رو هم بریز دور که میگن گذشته برا گذشتس تو که نبودی تا من بهت وفادار باشم (لابد اگه بره سفری جسما کنارت نیس که وفادار باشی)یا همه چیزو میزارم کنار مگه فراموش کردن به این سادگیاس ی چرخی هم تو نی نی سایتبزن ببین دخترا چقد وقیح و بی حیا شدن به دردت میخوره (نه همه)

به سوال کننده 

داداش دردت الان چیه خوبه میدونی چه دختری بوده و باید بری هزار بار شکر کنی که زودتر فهمیدی ببین هرچقدر به ذهنت اجازه بدی در موردش فکر کنه سخت میتونی فراموشش کنی هر وقت فکرت درگیرش شد زود به کار دیگه ای مشغول شو همچین دختری ارززش فکر کردنم نداره دادا

در مورد دختر دومیه هم بیشتر تحقیق کن چون حس خوبی بهش پیدا نکردم چون با اینکه میدونه به فکر دختر دیگه ای هستی ولی ول کن نیس امیدوارم من اشتباه کرده باشم

موفق باشید

سلام.

بعد اینکه فهمیدین با چند نفر بوده و به هزار بدبختی از شرش خلاص شدین و الانم عاشقش هستین؟!! با عرض معذرت "ول معطل هستین". یکم به خودتون فرصت میدادین که زمان گذشته رو رد کنه. اونوقت سراغ خانم دوم میرفتین. من واقعاً اینو نمیفهمم که میگن: "اگه یکی بیاد جای قبلی، جاش رو پر میکنه". یعنی چی آخه؟ برادر من شما با این کارت داری آینده یه دختر دیگه رو خراب میکنی.

برین یکم فکر کنید، سنجیده عمل کنید. الان دختر دوم رو وارد زندگی کردین، تازه فاز تنهایی گرفتین که گذشته رو فراموش کنید و..؟ اینو باید قبل از عاشق شدن اولی عملی میکردی نه الان.

خواهشا خواهشا با سرعت عمل نکنید. شاد باشین

میتونی بگی دختری که باهاش اشنا شدی متولد چه ماهیه؟هم اولی که با خیلیا بود هم این دختری که گفته صبر میکنه

داری از این دختر سواستفاده می کنی چون دوستش نداری هر چه قدرم که دختر خوبی باشه وقتی اون جذابت رو برات نداره یعنی هیچی .

مثلث عشق استرنبرگ رو سرچ کنید به دردتون می خوره تستش هم هست ، می گه یه رابطه خوب و سالم باید سه ضلع داشته باشه (صمیمیت - هوس - تعهد) اگر این سه تا با هم نباشن اون رابطه پایدار نیست و به راحتی از هم می پاشه . مشخصه این دختر داره به شما وابسته می شه و اگر این رابطه ادامه داشته باشه برای اون می شه یه عشق یک طرفه و عذاب آور پس بهتره تا از خودت مطمئن نیستی جدا بمونید .

کل مسئله شما اینه که چون  دوست دختر سابق تون اولین تجربه تون بوده  و نتونستین اوج رابطه رو باهاش تجربه کنید هم اثر ماندگاری برذهنتون داشته هم  به صورت یک حسرت تو دل تون مونده! همین!

این حسرت هم جنبه منطقی  و عقلانی نداره و بیشتر در حوزه غریزه قرار میگیره!

خودتون میگید اولین بار که دیدید جون زیبا بود(غریزه)! باهاش بهم زدید چون با معیارهای شما جور درنمیومد!(منطق)

این عوامل همه دست به دست هم داده تا هر دختری که اومد رو با دوست دختر اول تون قیاس کنید ! وباز همون اش وهمون کاسه 

اشتباه خطرناکی که اینوسط هم انجام دادید ناخواسته وارد  رابطه با یک دختر دیکه شدید(اون دختر هم اشتباه میکنه که توی رابطه با شما مونده) 

بهترین راه برای شما اینه که یک دوره طولانی رو بدون رابطه با جنس مخالف باشید

بگذارید همونطوری که دوست دختر اول تون سرراهتون قرار گرفت کسی ناخواسته وناگهانی وبدون خواست شما سرراهتون قرار بگیره ناخواسته جذبش بشید واز ته دل برید تو رابطه

با دختر فعلی هم بهتره کات کنید تا ابها از اسیاب بیفته . مشخصه شما این دخترو از ته دل نمیخواید هرچه رابطه تون بشتر بشه بعدا ایشون هم اسیب بیشتری میبینه

بهتره دسش بگیرین ببرین پیش مشاور و با دلایل مهم و اصلی رابطه تون رو معلق کنید تا اطلاع ثانوی!

 این بزرگترین کمک به خودت واون دختر هست

به قول طرف

باشماها نمیشه زندگی کرد همتون تو دلتون یکی رو یواشکی دوست دارین 

یچیز دیگه این دختره صدتا رابطه داشته و الان ک ازدواج کرده این اقا هنوزم فکرش پیششه بعد دخترا بیاین بگین من پاکم چرا به چشم نمیام چرا کسی منو نمیخواد بخدا اینا کشکه دور دوره این دخترای به ظاهر اجتماعیه تنوع طلبه که دوزانران مجردی عشق و حال بعدشم ازدواج شماخودتونو غول نزنین کسی قدر شماهارو هیچوقت قرار نیست بدونه هیچوووقت 

ب تورال خان

اتفاقا دختر دومیه کار خوبی کرده که به آقا فرصت داده تا عشق قبلیش رو فراموش کنه( واین ثابت میکنه که دیوونه وار عاشق آقا شده  ). ینی چی حس خوبی بهش ندارین؟

من خودم چن وقت پیش عشقمو ول کردم چون فهمیدم که قبلا با یک دختر دوست بوده و...( چون خودم هیچچوقت تا حالا دوس پسر نداشتم)

الانم بلانسبت مثل سگ پشیمونم که چرا اینقد زود اعصابم بهم ریخت و زود تصمیم اشتباه گرفتم‌...و از همه چی دردناک تر اینکه زود قضاوتش کردم در حالی ک اون یکبارم منو قضاوت نکرد.

خوبی های عشقمو نادیده گرفتم. مهربونی هاشو ندیدم...تلاش هاشو برای رسیدن به خودم ندیدم‌.. و فقط چسبیدم به اینکه قبلا با یه دختر تو مجازی ( اونم مال یه شهر دیگه بود)دوست بوده.

و همه چیو بهم زدم.

الانم کارم شده گریه.

دیگه هم راه برگشتی نیس.کاش بود😢

کاش 

کاش

کاش

به سوال کننده

تو رو خدا اگه عشقت دختر خوبیه قدرشو  بدون😣ولش نکنی یهو😣

منظورم دختر دوم.

سلام جناب آقای سوال کننده،آقای محترم شما انسان باشخصیتی بنظر میرسی شاید بپرسی چطور؟از کجا فهمیدی؟!منم میگم قطعی نگفتم حس ششمم میگه..بگذریم،،

حالا که ماجرای شما تا اینجا پیش رفته و نمیشه زمانو به عقب برگردوند پس چیکار میشه کرد که هرکدومتون کمترین آسیب روببینید؟؟🤔

دختر خانم فعلی بهترین کارو کرده هم بهت زمان داده هم فضا(همین جوری یک هیچ جلوعه با این کارش)👌،اگه جای شما بودم ازش میخواستم تا همین جا متوقفش کنید و احساسی پیش نرید منظورم اینه رک و راست بهش بگو خاطرخواهش نیستید و عینه دوست معمولیتونه اینجوری ایشون با واقعیت روبرو میشه و امیدوار نیست یه روزی دل بسته اش شید👈(اتفاقا ربطی نداره قبلی رو فراموش کنی یا نکنی! جدی میگم،خودتو گول نزن وقتی جاذبه ای نیست،نیست دیگه چه دو ماه بگذره چه بیشتر فرقی نمیکنه هیچ ربطی هم به دوست دختر سابق نداره)

البته اینو اضافه کنم همین که ایشون پای درد دلت نشسته و خیلی متمدنانه برخورد کرده و قضاوتتون نکرده تازه بهتون فرصت داده با خودتون خلوت کنید همین برخوردش واسه ی من که نمیشناسمش جذابیت ایجاد میکنه حتی بنظر جذابیتاش بیشتر از این یدونه باشه ولی وقتی شما دقت نمیکنی و نمیخواید هم متوجهشون بشی بهتره همین الان کات کنی،اینجوری تا قبل اینکه دیر بشه و اون دختر بیشتر از این سرمایگذاری احساسی روتون کنه،کمتر آسیب میخوره

بازم میگم صداقت صداقت صداقت هم با دلتون هم با ایشون بی رو دربایستی واقعیتو بگی خیلی بهتره تا همش تظاهر کنی

برای هر جفتتون بهترین آرزوها رو میکنم

دلت برا چی اون دختر تنگ شده یاد ارتباطاش با پسرای دیگه میفتی باز دلت تنگ میشه براش؟؟؟؟؟شنیدیم غیرت تو وجود پسرا هست نه؟؟؟؟

حتما بخوای بعدا به خانمت ابراز احساسات کنی یاد این دوتا دختر میفتی

فقط میتونم بگم  بیچاره شوهردختر اولی (  اگه سروساده و بی خبره از روابط همسرش ) و هم بیچاره دختری که الآن شما باهاش دوست هستید . 

نظر بعضی کابرهای این پست هم احساسی بودن و خودشون نیاز به مشاوره دارند . 

من فقط با لبخند همراه با غصه در افق محو میشم 

سلام 

به پسر دیگه

آره با همه چیزایی که ازش دیدم بازم برام سخته فراموش کردنش دلیلشم نمیدونم ! 

راستش منم نمیخواستم کسیو وارد زندگیم کنم به اصرار یکی از اشنا خیلی اتفاقی شد وقتی یکم ادامه دادم دیدم واقعا نمیشه واسه همین تنهایی رو انتخاب کردم

به nikki

نه اصلا قصدم سو استفاده نیست وگرنه همه چیمو بهش نمیگفتم بعدشم نگفتم جذابیت نداره داره ولی نه مثل قبلی واسه همین دو دل شدم نمیخواستم تبدیل بشه به یک عشق یکطرفه

به دختر نحلستان

منم دقیقا مثل شما فکر میکنم منطقم یه چی میگه ولی حسم یه چیز دیگه اره واقعا استباه بود که اون دخترو وارد زندگیم کردم الانم مقصرم قبول دارم اگه حس کنم اون دختر بهم وابسته شده میرم میگیرمش و میشم همون ادمی که اون میخواد نمیخوام یه نفر دیگرو مثل خودم کنم

به مریممم

ممنون از نظرتون راستش این دختر اینقد به من محبت کرده که اگه یه روز حس کنم وابسته شده ولش نمیکنم حتی اگه حسم فقط همینقدر باشه نسبت بهش

به سهیلا

ممنون ولی راستش من خودم اینقد خودمو ادم با شخصیتی نمیدونم راستش نمیتونم رک و راست بهش بگم نمیخوام ناراحتش کنم ولی اگه بعد این جدایی ببینم فرقی نکردم بهش میگم که بدرد هم نمیخوریم و تصمیم رو میزارم به عهده اون

و در مورد کامنت دومتون اره هیچ دختری اینکارو نمیکنه شاید زیادی واسه من خوبه چنین دختری

به مریم

نمیدونم واقعا چرا با تمام اینا بازم از ذهنم نمیره

و اینی که گفتید ربطی به غیرت نداره من ولش کردم کار دیگه ای از دستم برنمیاد الانم تلاش میکنم از ذهنم پاکش کنم 

درباره کامنت دومتون هم من خودم خیلی بهش فک کردم اصن دوست ندارم چنین اتفاقی بیفته وقتی ازدواج میکنم که همه چیز از ذهنم پاک شده باشه

به پسرآریایی

نه اشتباه میکنید دختر دوم بیچاره نیست من دارم تلاشمو میکنم این مشکلو حل کنم و اگه روزی هم برگرده بگه بهم وابسته شده من تمام تلاشمو میکنم تا خوشبختش کنم

موافقم باهاتون همین کاری که گفتید رو انجام بدین امیدوارم ایشون هم راحت با این قضیه کنار بیاد و هنوز اونقدر دلبسته ی شما نشده باشه که خدای نکرده احساساتش جریحه دار بشه و حسابی ازتون دلخور شه امیدوارم که اینجوری نشه

این حرفی هم که زدید که اگه بدونم وابستم شده خوشبختش میکنم،،اصلا نمیفهمم،،یعنی چی؟یعنی میخواید در حقش ترحم کنید!!باهاش زندگی کنید در حالیکه بهش علاقه نداری اونم فقط از روی ترحم!!این دیگه خیلی دور از انسانیته مطمئنم ایشون هم نیازی به دلسوزی نداره

بهرحال بنظر من هرچی پیش میرین با این تصمیماتتون دارین مسئله رو پیچیده ترش میکنین،از یه طرف میخواید هیچ کی رو نرنجونین از طرفه دیگه نمیدونین با دلتون چیکار کنین

انشالله هر چی که به صلاحه خودتون و دختر خانمه،،موفق باشید

به سوال کننده

پس نذارید دختر دوم بهش ظلم بشه

باید وقتی که دختر دوم وارد زندگی شما میشد مشکل را  برای خودتون حل میکردید اما همین حالا هم بد نیست و بهتره از اینه که هیچ کاری نکنید 

ان شاء الله هرچی به صلاح شما و اون دختر هست اتفاق بیفته .

موفق باشید .

به سهیلا

منظورم ترحم نیست خودم بدم‌ میاد از اینکه به کسی بخوام ترحم کنم  اگه با دقت خونده باشید من قبلا هم‌ گفتم بهش علاقه دارم ولی عاشقش نیستم دلم میخواست حسم بهش مثل دختر قبلی میبود

حالا من اشتباه کردم زود وارد رابطه مجدد شدم ولی شاید گذشت زمان علاقمو بهش بیشتر کنه همونطور که تو این دو ماه حسم بهش بیشتر شده

طبق نظر دوستان شاید اون قبلی یه عشق اتشین بود که بعد خاموش میشد

پیام بالا کلمه ی قبل را جا انداختم

( منظورم این بود که قبل از این که دختر دوم را وارد زندگی شما بشه باید این مسئله را برای خودتون کاملا حل کرده بودید و باهاش کنار اومده بوده بودید )

به پسر آریایی

آره حق با شماست من اشتباه کردم زود وارد رابطه مجدد شدم الانم این جدایی بخاطر همینه

الان ۲۸ سال دارم ۲۴ سالگی با پسری اشنا شدم ۶ ماه باهم بودیم و حس خیلی فوق العاده و عجیبی رو تجربه کردم رفتارش باهم و حرف زدنش جوری بود که بشدت شیفتش شدم دل ریختنا استرسا همش برام عجیب و لذت بخش بود فکر میکردم خیلی خوش شانسم بابت اشنایی باهاش .... بعد ۶ ماه متوجه شدم خیلی از حرفاش دروغ بود اونم دروغای شاخدار سنش کارش درسش درامدش ...چون به نیت ازدواج بود دیدم با این شرایط شدنی نیست تمومش کردم برگشت ولی هیچوقت مثل قبل نشد دیگه روش بیشتر زوم کردم نگاش، حرفاش رفتارش ،نگاش به همه دخترا بود حرفاش گستاخانه تر وبعد چندبار امتحان دیدم ماشالا به هیچکسم جواب رد نمیده....۳ سال درگیر رفت و برگشت بودم و جوری بود که من دنبالش بودم هر دوماه،سه ماه چارماه  تاب نمیاوردم و سراغشو میگرفتم تلفن،پیام چند بار رونده شدم چند بار ازم استقبال شد توهین بهم شد ولی با این حال ۳ سال جسته و گریخته در ارتباط بودیم تو این سه سال فقط سه بار دیدمش....بعد از اخرین دیدارمون که هیچ سراغی ازم نگرفت چند ماه بعد بهش پیام دادم جواب نداد چند ماه بعد زنگ زدم با نیشو کنایه جواب داد تا با یه پسر دیگه اشنا شدم اوایل فقط برام سرگرمی بود اما الان که حدود ۷ ماه از ارتباطمون میگذره واقعا بهش علاقه مند شدم احترامی که ازش میبینم اعتمادی که بهش دارم ارامشی که دارم باعث شد وقتی یک ماه پیش اون پسر برگشت با قدرت تمام بگم دیگه سراغ من نیا دیگه حسی بهت ندارم....برای خودمم باورپذیر نبود بعد از سه سال تلاش نافرجام چقدر احساس ضعف میکردم چقدر تحقیر شدم ولی بلاخره شد فقط زمان میخواست دیگه هیچ حسی به اون پسر ندارم ولی چیزی که اون موقه تجربه کردم عجیبتر بود  اونم به این خاطر که تجربه اولم بود و با یه پسری بودم  که انقدر با دخترای دیگه ارتباط داشت که یه ادم حرفه ای شده بود که میدونست چطوری رفتار کنه اما هیچ چیز شیرینتراز اعتماد نیست هیچ چیز مهمتر از ارامش نیست تو نباید دنبال تکرار اون حس باشی ولی با این وجود زمان لازم داری خودتو ملزم و مجبور به پذیرش دختری که الان هست نکن و سعی کن با صبر و حوصله بیشتر پیش بری و انتظار نداشته باشه یه شبه به انچه میخای برسی به خودت زمان بده فراموش کردن سخته خیلیم سخت اما شدنیه بلاخره از فکر به یه ادم اشتباهی درمیای یه روزی میرسه که تازه میفهمی چقد ادم ناجوری بوده و حتی برا فکر کردن بهشم باید کفاره بدی...

سلام علیکم اقا عیدتون مبارکا باشه 

عرضم به حضور اَنوَرتون راستش نمیخاستم کامنت بگذارم ولی نمیدونم چی شد که تصمیم گرفتم این کامنت درخشان رو درج کنم .

خب اقا جان با خودت روراست باش ببین تو که تا آخر عمر نمیتونی به اون یارو فکر کنی ، آخرش که چی میخای تا آخر عمر برو جزیره گینه بی صاحب زندگی کن و تنها باش 

بالاخره باید از مغزت بره بیرون یا نه ؟

در ضمن یکم قوی باش تو کنترل احساساتت اگر تونستی حتما مشاوره برو خیلی کمک میکنه 

راستی من دخترم ۲۲ سالمه تا حالا اجازه ندادم کسی باهام صمیمی بشه کلا خودمو دست بالا میگیرم مَرَضه دیگ ولی یه جایی خوندم که با کسی ازدواج کنید که به شما دید یک فرشته رو داره تو نظراتتون این رو متوجه شدم عجب موهبتی نصیبتون شده 

یه مطلب دیگ . اگه بنده بخام خودمو بذارم جای اون دختر ، نه ولش کن هرکسی جای خودشه ولی یا واقعا خیلی شمارو دوست داره یا واقعا ادم حسابیه و متوجه عه که گذشته گذشته است به کرّات دیدم پسرایی که دختره افتاپ مهتاب ندیده میخان یا دخترایی که تا میفهمن طرف با یکی بوده به هم میزنن

البته آدمیزاده دیگه خودمم شاید جزو این دسته باشم نمیدونم

به هرحال قرار بود کامنت نذارم ولی ۳ دیقه س دارم تایپ میکنم ای خدااااا

با سلام

به یه دختر

ممنونم از کامنتتون خیلی دلگرم شدم داستان منم دقیقا مثل شماست منم قبل از اون با دختری دوست نبودم و بعد از مدت ها اولین دختری بود که بطور جدی وارد زندگیم شده بود و از همون لحظه اول شیفته زیبایی و رفتارش شدم ولی هرچی زمان میگذشت بیشتر متوجه میشدم که ادم اشتباهی رو انتخاب کردم منم در طول یکسال چند بار تلاش کردم خودمو ازش جدا کنم هر دفعه هم خودم جدا میشدم ولی بعد یه هفته یا دو هفته باز نمیتونستم تحمل کنم و برمیگشتم یا اون میومد سمتم و اینکه اون چون قبل من با پسرای زیادی دوست بود میدونست چطور رفتار کنه 

به هالالویا

ممنونم از کامنتتون منم راستش خودمو ادم خوبی نمیدونم که بخوام دنبال دختر افتاب مهتاب ندیده باشم الان یه دوره ای هست که دخترا حداقل یه دوستی مجازی رو تجربه کردن و این اقتضای زمانه هست نمیشه ایراد گرفت

ادامه ماجرا ...

بعد از حدود دو هفته جدایی یه شب دوباره بهش پیام دادم و بهش گفتم تمام این مدت چرا اینطوری رفتار میکردم و بد موقعی باهاش اشنا شدم و قبلا دختری بوده که بهش علاقه داشتم و میدونستم اون رابطه اشتباهه و تمومش کردم البته با گفتن این حرفا انتظار هر چیزیو داشتم ولی باری بود که روی دوشم سنگینی میکرد و باید بهش میگفتم نمیتونستم با مخفی کردن چنین چیزی رابطه رو ادامه بدم خلاصه بعد چند ساعت بحث و دعوا بالاخره تونستم قانعش کنم بهش توضیح دادم که اگه اونم الان از من جدا بشه من دیگه تا اخر عمر سراغ اون دختر قبلی نمیرم حتی اگه اون دختر بیاد سمتم بازم اون برام تموم شده هستش  دیگه با کلی بحث و دعوا بازم باهام موند

الان مدتیه دوباره با همیم و خیلی همه چیز بینمون خوبه دیگه حسی به اون دختر قبلی ندارم و فقط گاهی به عنوان یه خاطره میاد توی ذهنم و طوری نیست که احساسی بشم یا غمی همراهش باشه و چیزی که برام جالبه اینه که هر روز حسم به دختری که الان باهاشم بیشتر میشه حتی وقتی روی کارهاش و رفتارش زوم میکنم و حس فضولیم گل میکنه چیزای بهتری دربارش میفهمم نمیدونم چرا یهو همه چیز برگشت شاید اون جدایی کوتاه مدت باعثش بوده که سعی کردم خودمو جمع و جور کنم و یه علتشم فک میکنم اینه که چون همه چیزو بهش گفتم احساس سبکی میکنم راستش خیلی درباره این موضوع عذاب وجدان داشتم نمیدونم

به عنوان یه تجربه خیلی سالی که گذشت برام سخت بود و بنطرم بدترین سالی بود که تا الان توی زندگیم داشتم ولی خوشحالم که خیلی چیزارو فهمیدم

شاید فک کنین دختری که الان باهاشم یه مشکلی داره که با تمام اینا هنوز باهامه ولی بهتون بگم که اینطور نیست و انتخابای زیادی داره به جز من نمیدونم شاید زیادی بهم علاقه داره ولی هرچی که هست میدونم این رابطه درسته و عشق و احترام و اعتمادی که دارم با این دختر تجربه میکنم را با هیچ دختری نمیتونم دوباره تجریه کنم الان این رابطه خیلی برام لذت بخش تره نسبت به اون عشق اتشین و گذرایی که با اون نفر قبلی داشتم 

ممنون از همگی