سلام

اول باید تشکر کم بابت تاثیرهای زیادی که این وبلاگ و تجربه ی دیگران در زندگیم داشته.

آدم خیلی موفقی هستم در حدی که موفقیت من در هر زمینه‌ای، طرز فکر و تلاش و پشتکار من، هوش و استعداد بالایی که دارم، توانایی و دانایی و علمی که دارم برای دیگران غیر قابل باوره و اصلاً فکر هم که نمی کنن چنین آدمی ممکنه در کنارشون وجود داشته باشه. اینجا کسی منو نمی شناسه و من هم هدفم از گفتن اینها پز دادن نبود چون اصلاً مسئله دقیقاً همینه! 

موفقیت‌های من از این پرسش که "هدف زندگی دقیقاً چیه؟ " شروع شد و هر چه قدر دقیق‌تر به جواب این سوال رسیدم این موفقیت‌ها بیشتر شد که البته به نظرم پاسخ بهتر به این سوال هیچ محدودیت و حدی برای ما نداره.

خلاصه این موفقیت ها رو در عرض چند سال با تلاش بسیار زیادی به دست آوردم، اما مشکل این جاست که احساس می‌کنم ظرفیت این موفقیت‌ها رو ندارم.

خیلی دوست دارم که به دیگران راه موفق شدن رو نشون بدم و بهشون از لحاظ مالی، علمی و ... کمک کنم که این بد نیست، اما مشکل این جاست که دوست دارم به همه نشون بدم که آدم موفقی هستم و مورد احترام و تشویق همه باشم، همه تعجب کنن که چه طور این آدم این قدر موفقه، یا اینکه حتی بعضی اوقات به خودم میام و می بینم این چیزی که گفتم به جز "پز دادن" چیز دیگه ای نمی شه اسمش رو گذاشت.

باعث شدم که دیگران به حسادت کنن یا اینکه همه ش دشمنی کنن و همه ش نگران ضربه‌هایی که می خوان بزنن باشم و به جز پدر و مادر و پدر بزرگ و مادر بزرگ، هر کسی هر چه قدر به من نزدیک تر بود ضربه های بیشتری به من زد.

و مشکل دیگه هم اینه که واقعاً دوست ندارم خیلی از اطلاعات خصوصیم رو دیگران بدونن یا اینکه تو زندگیم دخالت کنن، مثلاً یه بار به سوال یکی که از دارایی و درآمدم سوال می‌پرسید جواب دادم، خیلی پول و درآمد زیادی داشتم و به خودم افتخار می‌کردم، اما اون آدم که خیلی نزدیک هم نبود این موضوع رو به همه گفت و الان هر کسی من رو می بینه از پولم از من سوال می پرسه که " الان چه قدر درآمد و پول داری؟".

یا مثلاً درباره ی مسائل خانوادگیم با دیگران صحبت می‌کنم، یا خلاصه اینکه هر چیز شخصی و خصوصی که نباید کسی بدونه از دهنم در میره و میگم.

در ۹۵ درصد اوقات آدم متواضعی هستم اما تو همون ۵ درصد همه چیز رو خراب می‌کنم و با هر حرفی که میزنم باعث می شم کلی توی زندگی متضرر بشم و سختی بکشم. مثلاً وقتی در جمعی کسی که یک درصد من، واقعاً یک درصد، در زمینه‌ای موفقیت داره و دیگران اون رو تحسین می کنن اما به من به چشم یه آدم ساده و پایین‌تر از اون نگاه می کنن کمی ناراحت و عصبی می شم و اکثر اوقات خودم رو کنترل می‌کنم و چیزی نمی گم، اما گاهی اوقات میام و توانایی خودم رو نشون میدم و باعث می شم که همه چیز دوباره خراب شه و همه با من دشمنی کنن یا توقعات بی جا داشته باشن یا خودشون رو برای اینکه به چیزی برسن به آدم بچسبونن یا از ترس شون به آدم احترام بذارن ...

یادم میاد اون سال‌هایی مدرسه بودم به خصوص دبیرستان، سوال‌های خیلی سختی رو که هیچ کسی نمی تونست حل کنه خیلی سریع حل می‌کردم اما جواب رو نمی‌گفتم یا کلاً خیلی جاها کاری می‌کردم که در ظاهر به ضررم بود و باعث می‌شد دیگران من رو کمتر از حدی که هستم بدونن، اما الان فهمیدم که اون موقع درست رفتار می‌کردم.

واقعاً به کمک تون نیاز دارم، نمی دونم می شه به این ویژگی گفت"فخر فروشی" یا "تایید طلبی " یا "نیاز به دیده شدن توسط دیگران" یا "کمبود حرمت نفس" یا ترکیبی از چند ویژگی ... . خلاصه هر چی که هست کوچک‌ترین فایده‌ای برای من نداشته و تماماً ضرر بوده. واقعاً فقط می خوام با من مثل یه آدم عادی رفتار بشه، نه کسی دشمنی کنی و نه کسی از روی طمع یا ترس به من احترام بذاره.

با تشکر


پیشنهاد:

حسود شدم، دلم نمیخواد کسی از من سرتر باشه

دوستم داره تحریکم می کنه که بهش حسودی کنم

لطفا بگید چیکار کنم حسودی نکنم ؟

حسادت ها و مسخره کردن های فامیل رو چطور تحمل کنم؟!

زیادی مورد حسادت دیگران قرار میگیرم

جدیدا برادرها و خواهرمم به زندگیم حسادت می کنن

از هر چی حسادت و فضولیه حالم به هم می خوره

به همه در مورد حسادت مشاوره میدادم ولی ظاهرا گرفتارش شدم

با حسادت ها و توهین های فامیل چه کنیم ؟

جواب آدم های پر روی فامیل رو چه جوری بدیم ؟

به دیگران غبطه می خورم اما حسادت نمی کنم

دوستم به من بیشتر از همه حسودی میکنه

تازگی ها خیلی به زندگی دیگران حسودیم میشه


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
خودسازی در پسران (۲۳۱ مطلب مشابه) روش های اجتماعی تر آقایان (۱۰۵ مطلب مشابه)