سلام به همه
میخوام یه کم از مشکلم با پدرم بگم شاید به درد یکی خورد؛
همیشه وقتی میان خونه منم مثه بچه های دیگه خوشحال میشم ولی بعدش که یادش میافتم ناراحت میشم. بیشتر اوقات از بوی بد لباس یا دهن ایشون نمیتونم نزدیک به هم بشینیم یا گاهی بلافاصله بعدش نمیتونم تحمل کنم با هم صحبت کنیم.
وقتی سیگارش روشنه سرم درد میگیره ،شب ها صدای خس خس نفس کشیدن پدرم رو میشنوم همه ش نگرانم دور از جون رگ های قلبش مسدود بشه یا سرطان ریه بگیره...، خودم هم دیگه بعضی شب ها صدای خس خس خفیفی رو میدم که خواهرم بهم گفتن.
اصلا یکی از علت هایی که منو خواهرم از پدرم دوری میکنیم همین سیگارشه!، به خدا خیلی مهربونه دوسش دارم، دلسوزه، همه کار برامون میکنه، ولی ای کاش این ظلم رو در حق خودش و خونواده ش نمیکرد.
الان یکی از معیارامه که با پسری ازدواج کنم سیگاری نیست. خواهش میکنم جوون ها ترکش کنید شاید فکرش رو هم نکنید ولی همین عامل ما رو خیلی از هم دور کرده.
مرتبط با ناراحتی از پدر:
مدتی هست که احساس میکنم کاملا از پدرم متنفرم
پدرم کلا هیچ ارزشی برا ما قائل نیست
شوخی های پدرم عین مته رو روانمه
با پدرم هر روز دعوا دارم، دعوای خیلی بد
علت بسیاری از بیماری های روحی من پدرمه
به خاطر اعتیاد پدرم هر جا رفتم خواستگاری، نه شنیدم
میخوام ازدواج کنم ولی پدرم خرج جهیزیه م رو نمیده
از پدرم که خرجی نمیده شکایت کردیم
دختری هستم که پدرم منو شیطان بزرگ میدونه
برای پدرم مهم نیست که من تو چه شرایط بحرانی قرار دارم
پدرم مگه پادشاهه که سفره براش پهن کنن و جمع کنن ؟
خواستگارام به خاطر پدرم منصرف میشن
دختر 16 ساله ای هستم که پدرم حالش ازم بهم میخوره
من فقط آرامش میخوام، چیزی که تو خونه ی پدرم ندارم
دخترانی که پدرشون معتاد هستند چه حسی نسبت به اونا دارن ؟
حالم از رفتارای مضخرف پدرم بهم میخوره
الان که از مادرم بدم میاد راحت ترم
دیگه تحمل زندگی با پدر و مادرم رو ندارم
← تعامل با خانواده (۵۱۹ مطلب مشابه) ← روابط با پدر (۲۶ مطلب مشابه) ← درد دل های دختران (۱۱۸ مطلب مشابه)
- ۱۱۶۹ بازدید توسط ۸۴۹ نفر
- پنجشنبه ۲۱ شهریور ۹۸ - ۱۱:۴۳