سلام
من دختری 26 ساله هستم. کارشناسی ارشد دارم و از یک خانواده سنتی و فرهنگی. تا این سن خواستگار داشتم، یا اون ها رد میکردن یا بیشتر از جانب ما رد میشدند (تلفنی)، اما جدی نگاه نمیکردم و در حقیقت آمادگی شخصی نداشتم که بخوام وارد ازدواج و زندگی مستقل بشم.
خانواده هم اجازه کار در بیرون رو بهم نداده و نمیدن (پدرم فقط معلمی و کار دولتی رو امن میدونن و با هر مخالفت کوچیک ما، دعوا درست میکنن و مادر و برادرم هم سر این مسئله خیلی اذیت میشن) از طرفی هم تا الان در مدارس و دانشگاه های سطح بالا بودم، الان اکثر دوستانم اپلای کردن و رفتن و من با اینکه شرایط تحصیلی بهتری هم داشتم، به خاطر موقعیت و جو خانواده این مورد رو باید کنار میذاشتم که البته شکایتی ندارم...
یک ساله که به ازدواج خیلی جدی فکر میکنم، چند مورد خاستگار داشتم که معیارهای من رو نداشتند اما کاملا مورد پسند خانواده به خصوص پدرم بودند و ایشون اصرار و به دنبال اون دعوا و اوقات تلخی میکنن که چرا قبول نمیکنی و ... (اکثر مواقع تو خونه حرف، حرف بابا هست)
مثلا من تحصیلات خیلی برام مهمه، دوست دارم همسرم پزشک یا دکترا یا حداقل فوق داشته باشه، با کار و ادامه تحصیل من مشکل نداشته نباشه، خونه و وضع مالی هم واقعا اصلا برام مهم نیست، چون میخوام یک زندگی سالم درست کنیم و بسازیمش. اما بابا اصلا مدرک براشون مهم نیست، کلا انگار هیچ ملاکی ندارند و منتظرند یکی بپسنده و ما هم بله را بگیم.
اخیرا هم رفتارهایی میکنن که شدیدا اعتماد به نفس من رو پایین آورده، میگن تو کارمند نیستی، چهره خوشگلی نداری (به گفته اطرافیان و حتی غریبه ها قیافه بدی ندارم نمیدونم چرا بابا مدام بهش اشاره میکنن، اگر زیبا نباشم لااقل ظاهر قابل قبولی دارم)، مدام من رو با دیگران مقایسه میکنن.
خیلی از مقایسه شدن بدم میاد و این حرکت خیلی منو به هم میریزه و این چند روز، همین بحث بوده و دعوا و داد و فریاد ایشون و گریه من. مادر و برادرم هم بیچاره ها اذیت میشن و کلا تو خانه با حضور بابا تنش درست میشه.
الان واقعا خسته ام، نمیدونم چکار کنم، ممنون میشم یه راهنمایی بکنید.
مرتبط با بحث ازدواج فرزندان:
والدین و بزرگترها خیلی مقصر هستند در بحث ازدواج نکردن ما جوانان
در حق من که بچه ی آخرم داره ظلم میشه
یه پسر 19 ساله ادعا میکنه دختر 15 ساله م رو دوست داره
دختر 16 ساله م زیر نظر من با یه پسر 18 ساله در ارتباطه
از کجا متوجه بشم دخترم برای ازدواج آماده شده؟
آیا به صلاح هست برای ازدواج پسرم در سن 20 سالگی اقدام کنم؟
جوون باید گناه کنه تا به فکر ازدواجش بیافتیم ؟
مامانم میگه ، اگه عروس بگیرم نشون از پیر شدنمه
بچه ها رو چطور باید تربیت کرد که در سن پایین آماده ازدواج باشن؟
والدین طاقت دارن بشنون پسرشون بدون اجازه ی اونها نامزد کرده؟
پدرم بیش از حد در ازدواجم سخت گیره
مامانم منتظر یه شاهزاده با اسب سفیده
از یه شهر دیگه خواستگار دارم ولی خانوادم مخالفت می کنن ؟
پشیمونم که به خانوادم گفتم نمی خوام شوهر کنم
چرا بعضی از خانواده های مذهبی تن به ازدواج زود هنگام دخترشون نمیدن؟
با دلایل نامعقول پدرم برای شوهر ندادنم چه کنم؟
دخترم، چه طوری به خانوادم بفهمونم که به ازدواج کردن نیاز دارم؟
بر خلاف خودم، خانوادم شور و شوقی برای ازدواجم ندارند
خواستگار شرط کرده که دخترم باید در یه رشته خوب قبول بشه
تا وقتی پسرتون زن نخواسته دختر مردم و خواستگاری نکنید
اشکالی داره پسر و دختر ازدواج کنن ولی هر کدوم سر سفره پدرشون باشن؟
به فکر ازدواج زود هنگام بچه هامون باشیم
← تعامل با خانواده (۵۱۹ مطلب مشابه) ← ازدواج فرزندان (۱۸۰ مطلب مشابه) ← بررسی معیارهای ازدواج دختران (۷۵ مطلب مشابه)
- ۲۰۹۶ بازدید توسط ۱۴۶۲ نفر
- شنبه ۷ دی ۹۸ - ۲۱:۰۴