خانواده برتر

شما میخاهید ازدواج بکنید نه مادرتون
 باهاش حرف بزن

برو باکسی که دوس داری ازدواج بکن

اینکه دیگه غصه نداره

سلام گلم

با سلام

نمیدونم چی بگم ، شما خیلی افتاده ای و این خوبه 

خواهرم.تجربه کرد را تجربه نیست.مادرت دوست ندار مثل خودش سختی بکشی برات آرزو دار.یک مقدار صبوری کنی حل میش..چرا خودت قبول نداری.یعنی اگه قیافه.با هیکل خوبی داشتی بهتر میشد موقعیتت..به مولا خیلی از پسرها دنبال خوشکلی نیستن....

عاشق مامانتم والا مامانای مردم چیجوری تعریف میکنند مارو که  تعریف که نمی کنند،هوووچ یعنی هووچا  تازه  ایرادات بنی اسرائیلی هم میبندن بمون    اینا تو تیم خانواده شوهرن  از اول  خخخ  

به کرالیچا:
دوست عزیز شما پول میگیری که تو هر پست یه نظر بذاری و یه دنیا موج منفی و حس بد منتقل کنی؟!! میشه مثبت ترم بود به خدا. شما متن این خانوم رو بخون فقط، نظر خودتم بخون!!

به سوال کننده:
یه راه بیشتر نداری خانمی، خودت بشینی همینا رو با محبت به مادرت بگی. گفتن دیگرانم بیفایده است چون انقدر غرق عشق مادرانه است که احتمالا فکر میکنه از سر حسادت یا بدخواهی میگن. خودت باید چشمش رو به واقعیت باز کنی.

وای خوش به حالت که مامانت اینطوریه.مامان من پنج تا انگشتم رو تو عسل بکنم بدم بهش میگه چرا شش تا انگشت نداری.یعنی در این حد😐دریغ از ی تعریفی تشکری تقدیری😃😂همه بهم میگن مادرت نیست مادر شوهرته😆

امان ازاین مادرهای آرمان گرا...

ما دخترا اگه دلمون بخواد هم ازدواج کنیم مامان بااهامون نمیزارن؛یکی مثله من که حوصله بحث کردنم ندارم؛

مامانت ک خیلی خوبه بنظرم 

خداوند باری تعالی شما را از دست مادرتان نیجات بدهد انشاءالله...

از طرف من به مامانتون بگید که حالا حالا ها منتظر بمونید تا أسب سفید زین شده بیاد

به کرالیچا 

خیلی منطقی ، رک و پوست کنده  حرفت رو بزن و بگو چی تو دلت هست . تو باید به فکر خودت باشی نه پدر و مادرت . واقعیت اگه این طوری پیش بره خدای نکرده بعد پدر و مادرت فقط تنهایی برای تو میمونه و بس . به این واقعیت تلخ فکر کن و رک و راست حرفت رو بزن . 

نه معیار های مادرتون درست و نه شما

نذاردردی ک مادرمن به من زدمامانت بهت بزنه،مامان منم فتوکپی مامان توبودبااین کارش من بدبخت کرد،سن ازدواج توی شهرستان ماکمه یعنی زیر20دیگه بالای21به نظرشون خیلی سن زیادی،من خیلی خواستگارداشتم که چندتاشون واقعاعالی بودن ولی مامانم فکرکردمن دخترشاه پریونم،مغرورشدبه همه جواب منفی میدادبعضیهاراک اصلانمیذاشت بیاندنتیجشم شده حال این روزای من 23سالمه حدودیکسال حتی یه نفرم خواستگاریم نیومده درصورتی که واقعادوست دارم ازدواج کنم،جالبیش به اینجاست که هنوزم سرحرفش هست هنوزم میگه من دختربه همه کس نمیدم،خب دیگه اینم شانس منه،بارهاباهاش دعواکردم ولی فایده نداره همه باهاش صحبت کردن،حتی بابامم باهاش خیلی صحبت میکردولی بی فایده،این به خاطراینکه بچه آخرم،بخاطروابستگی شدید،به امیداون روزکه پدرومادرابخاطرنظرهای شخصیشون مارابدبخت نکنند...برای منم دعاکنید

ممنون از نظراتتون

سلام 

همه ی مادرا همینن.فکر میکنن بچه هاشون چه لعبتای گرون قیمتی هستن و ارزشمندترینن.کلا مادرا وقتی پای بچه میاد وسط منطق ندارن.مامان و خاله های منم این طورین.فکر میکنن من چه آدم تاپی هستم و میخوان هزار و یک داشته و خواسته و آمال و آرزوهای دور و دراز رو روی من پیاده کنند!!!!!! البته من خیلی تو فاز ازدواج نیستم به همین دلیل خیلی برام مهم نیست که چه برخوردی با کیس های معرفی شده دارن.البته من نظرمو راحت میگم .رودروایسی هم ندارم.مثلا یه بار مامانم و خاله هام میز گرد تشکیل داده بودن داشتن ایده ال هاشونو در مورد همسر آینده ی بنده میگفتن منم خیلی رک گفتم لطفا در حد خودتون انتظار داشته باشید مگه ما پولداریم که شما سه تا نشستید دارید خیال پردازی میکنید؟اینو که گفتم رفتن تو فکر و بعدش موضوع بحثو عوض کردن😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁رک باش جار بزن خواسته هاتو نیازهاتو و دغدغه هاتو چون تا جار نزنی هیچ کس نه می‌تونه خواسته هاتو بفهمه نه می‌تونه درک کنه و وقتی خواسته هاتو مطرح نکنی مجبور میشی به خواسته های دیگران تن بدی.بدون رودربایسی مامانتو در مورد خودتو و شرایطت و محیط زندگیت آشنا کن و واقعیتو بکوب تو صورتش.گاهی اوقات بعضیا واقعیتو میدونن اما انکار میکنن.این انکارو با کوبنده ترین شکل ممکن از مامانت بگیر مثل کاری که من کردم.یه روز خیلی رک برگشتم بهش گفتم من خوشم نمیاد مثل تو زندگی کنم.دوست ندارم یه عمر قناعت کنم اخرشم یه زندگی متوسط داشته باشم که بازم سرم بخواد تو حساب و کتاب باشه اگه بخوام با یکی تو رده ی سنی خودم ازدواج کنم زندگیم مثل تو میشه تو اوج جوونی بدبختی و بی پولیه تو میانسالی هم یه سطح متوسطه با شوهری که با نداریش ساختم و وضعیتش که متوسط شد واسم دم درمیاره من نمیتونم این شکلی.خودمم بخوام تلاش کنم شاید پنجاه شصت سالگی ثروتمند بشم اون موقع هم باید یا ثروتمو بذارم واسه بقیه یا باید خرج دوا و درمون کنم بی هیچ لذتی ولی من الان پول میخوام تا لذت ببرم.به خاطر همینم با کسی ازدواج می‌کنم که پولدار باشه و از اون جایی که ‌‌پسرای پولدار با مثل خودشون ازدواج میکنن منم میرم زن یه مرد شصت و خورده ای سال ولی پولدار میشم.اون پولداره منم جوونی و زیبایی و با هم برابر میشیم.میبینی؟من حرفامو رک میزنم تو هم خواسته هاتو رک بگو و در مقابل خواسته هات بی پروا باش.بگو ما متوسطیم کیس هامونم متوسط میشن سعی کن خواسته هات منطقی باشن وگرنه من می‌مونم ور دل خودت.

به مادرت رک و پوست کنده بگو تو ذهنت چی میگذره و معیارات واسه ازدواج چیه چون اگه همینطور پیش بره هیچ خواستگاری نمیمونه بگین یکم توقعشونو، پایین بیارن همه چی که تو پول خلاصه نمیشه اخلاقم الویت اول رو داره چه فایده طرف پول داشته باشه ولی بدجنس باشه. وضعش معمولی باشه و اخلاق داشته باشه این مهمه 

من هم زیبایی دارم هم نسبتا مرفهیم و خیلی چیزای دیگه درک و شعور و عقل که خیلی بالاست دارم ولی مادرم فقط یه پسر کارمند قد بلند بیاد منو دو دستی تقدیمش میکنه ن میگه کیه ن به گذشتش کار داره من اصلا زیر بار نمیرم😊

وای منم همین بدبختیو دارم😂 من خوشگلم ولی معمولی بعد مامانم توقع دکتر مهندس داره با عروسی انچنانی...بابامم ک بدتر از مامانم میگه داماد های اینده م باید هف خان رستم عبور کنن... با این وضع خدا میدونه تا کی قراره خونه ی بابا بمونم😂👊

خوب نیست دختر انقدر عشق شوهر باشه به حرف مامانت گوش بده.

بعضی وقتا آدم باید حرفایی بزنه که براش سخته. 

معمولا پسرایی که قیافه خوب و جذابی دارن ماماناشون دخترا رو همیطور رد میکنن ولی شما برعکس

نمیدونم چرا هر پستی تایید میشه

سلام.
 من سه ماه پیش رفتم خواستگاری، آخرش بهم جواب نه دادن،

اما مخالف اصلی مادرشون بود،

ببخشید اسم شما (هانیه) هستش؟

من زیر این پست یه بار نظر دادم دوستان حسابی منو زیر سوال بردن...

واااااااییییییییییی من چی بگم