خانواده برتر

ببین خواهر گرامی

دختر شما از کجا میدونه که تمام پسرها تو سن 18 سالگی چجوری هستن؟؟؟
والا ما تو 18 سالگی ادامس خرسی میخوردیم

بزرگترین خیانت رو شما زمانی به دخترتون کردین که بعد از شنیدن این رابطه گوشی رو از دخترت گرفتی و بعد راضی شدی بهش بدی
شما میتونستی به جای این کارها خیلی راحت درباره اینده این رابطه به دخترت توضیح بدی
کار شما فقط پاک کردن صورت مسئله بوده

نمیخوام به شما حس بدبینی بدم ولی از کجا میدونی صحبت های غیر درسی رو پاک نمیکنه؟؟؟

فکر میکنی اگه این ازدواج به دلایلی سر نگرفت بیشترین ضرر رو دختر شما میکنه
دختر هست که روحیه حساسی داره و تا بخواد این شکست رو پشت سر بزاره
چندین مورد خوب رو رد کرده

حالا گیرم که این ازدواج یک سال و نیم دیگه سر گرفت
ایا دخترت رو طوری تربیت کردی که تو سن 17 سالگی بتونه شریک زندگی یکی بشه؟؟؟
ایا اقا پسر تو سن 19سالگی میتونه جور یک زندگی رو بکشه؟؟؟
اونم دختر و پسر های این دوره که بهشون بگی بالای چشمت ابرو قهر میکنن و ساکشون رو میبندن

دوره دوستی دختر و پسر فقط خوبی هاشون رو بهم نشون میدن
اینا چند بار کات کردن وای به روزی که رفتن زیر یک سقف


طولانی شد شرمنده

---

ولی درکل میتونم بگم خوبه ولی اگرعاشق هم باشن.

آخه خانوم متحرم یعنی چی این حرکتتون؟ همینطور اجازه دادین یه دختر بچه 16 ساله بره تو فاز دوستی و اینا؟

شما خودتون مادر هستید و سن ۱۶ سالگی رو گذروندید ،

به نظرم اشتباه کردین اجازه دادین دختر نوجوونتون تو این سن  وارد این ارتباطای احساسی بشه

ببخشید من برام یه سوالی پیش اومده بپرسم؟!!!

در‏موردپسره‏ ‏خوب‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏تحقیق‏ ‏کنید،ببینید‏ ‏‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏خانواده‏ ‏اون‏ ‏پسره‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏‏ ‏هم‏ ‏مثل‏ ‏شما‏ ‏ازاین‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏رابطه‏ ‏خبردارن‏ ‏یانه؟‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏والامن‏ ‏که‏ ‏دیگه‏ ‏نمی‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏دونم‏ ‏چی‏ ‏بگم‏ ‏ببینیم‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏نظردوستان‏ ‏چیه‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏انشالله‏ ‏که‏ ‏آخراین‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏رابطه‏ ‏ختم‏ ‏بخیربشه!!!

سلام

راستش به نظر من  شما خودتون رو فقط جلوی اون پسر و خونوادش کوچیک کردین آدمای زیادی دور و برم هستن ک وقتی با یه دختری زیاد حرف میزدن و رابطشون صمیمی میشد مادر دختره هم خبر دار میشد و حتی با پسره حرف میزد دختره خونه پسره میرف و..... ولی اینارو مادره نمیفهمید آخر سرم با هم تموم میکردن و ...
کاری ک بهتر بود شما میکردین این بود ک از پسره بخواین ک مادرشو در جریان بذاره و به جای این ک فقط شما این وسط ناظر باشین مادر ایشون هم ناظر باشه به علاوه گیرم پس فردا کلا مشکل داشتن با خونواده شما اگر الان بفهمین باز بهتره اگر تموم کنن دختر شما الان 16 سالشه 2 سال دیگ کنکور میده باز میتونه خودشو تو یه سال جمع و جور کنه ولی اگر 1 سال و نیم بعد تموم کنن ...
  از دید خودم و اکثریت پسرایی ک دور و برم هستن میگم بهتره تو رابطه دختر پسری کسی متوجه رابطه نشه ولی اگر فهمید مادر بفهمه چون 99% مواقع کبریت بی خطره :)
در کل خواستم بگم دونستن شما باعث نمیشه اون پسر رابطه رو محدود ببینه مگر این ک بچه باشه یا دوس دختر اولش باشه
این ک گوشیو هک کرده بود حرف مسخره ایه چون واس هک تلگرام یا گوشی .  باید برنامه ای چیزی بفرسته واستون وشما رو گوشیتون بازش کنین یا راه دومش اینه ک خودتون کدی ک واستون میاد رو بهش بدین
اگر هم کسی با شماره شما به تلگرام وصل بشه میتونین بندازینش بیرون    البته نمیگم اصلا راه دیگ ای نداره چرا راه دیگه هم داره ولی در توان خیلی از هکرای درست حسابیم نیس چ برسه به ایشون ک هکر هم حساب نمیشن :)
ولی نکته جالب توجه اینه ک اونی ک این کارارو کرده خودش تلگرام داره :) حالا شاید با یه شماره دیگ
دختر شمام اگر تلگرام میخواد داشته باشه با یه شماره دیگ میتونه بره تلگرام بدون این ک اون بفهمه
 
راجع به شکاک بودن و .... بحث احساس قدرت نیس اصلا حس قدرت هم نمیده واقعیت اینه تو مخ خیلی از پسرا کردن ک دخترا دوس دارن بهشون گیر بدی و خیلیاشونم با چیزایی ک تو جامعه میبینن نمیتونن کنار بیان و گیر میدن تا همون بلاها سرشون نیاد وقتی زن شوهر دار میتونه خیلی راحت با چن نفر رابطه داشته باشه دختر بچه 16 ساله ک جای خود داره 

بازم میگم سعی کنین مادر پسره رو هم وارد ماجرا کنین با طرز فکر خونوادشون اشنا بشین و ....
این ک به خواست اون پسره بدون شما جایی نمیره هم این احتمالو میشه داد ک دوس دختر اولشه ک انقد میخواد مثبت باشه و خودشو از بقیه پسرا جدا کنه :)

اصلا برام قابل هضم نیست این مورد..

سلام

سلام

پسر ۱۸ ساله خیلی بچه هست واقعا  ....اونم پسرا که شب تا صبح صد بار تصمیمشون عوض میشه ...به نظرم واسه ازدواج روش حساب نکنید 

شما دیگه نمیتونی جلوی دخترتون رو بگیری بابت کات کردن چون وابستگی‌دارن بهتره همین طور نظارتتون رو رو رابطه شون ادامه بدین

به حق چیزای نشنیده!

سلام

سلام

سلام 

خاااااااانوووووووووووم :||||| شما خودت اجازه دادی دخترت با یه پسر نامحرم حرف بزنه؟ یعنی چی اخه .الان دارن درباره روزمرگی حرف میزنن فردا کارشون میکشه به حرفای دیگه..رابطه با نامحرم نهی شده تو قران .حالا هر اندازه باشه .در تعجبم چطور اجازه دادین به دخترتون.باور کنید دخترتون سال بعد کنکوری میشه نمیتونه درس بخونه ( میدونم که مییگم) ..بنظرم کات کنه تموم شه ! دختر پسرای ۲۵.۲۶ ساله بالغ ته رابطشون به ازدواج ختم نمیشه .حالا پسر ۱۸ ساله بیاد زن بگیره و بزنه سر قولش؟

واقعا متاسفم!!!

به نظرم پدر دختر خانمم در جریانه 

آقایون تازه از سن ۲۱ سالگی عقلشون کامل میشه

 شما با اجازه دادن به دخترتون برای ادامه این ارتباط فقط دارید با آیندش بازی میکنید

وا چه دوره زمونه ای شده...!!

بنظر من بهترین کار رو کردین که اعتماد دخترتون رو جلب کردین.وگرنه به شکلای دیگه باید این قضیه رو جمع و جورش میکردین.
ولی از الان به بعد بنظر من باید روی رابطه ی دوستی دخترتون و این آقا پسر مدیریت داشته باشید
یجورایی ببخشید با توضیحاتی که دادید شما و دخترتون زیر دست این اقاپسر جلوه داده شدید.
حس میکنم ایشون دارن روی دخترتون حکومت میکنن و شماهم نادیده گرفتن
اینکه حرف بد زده شده .اینکه تلگرام شما هک شده بدترین اتفاقیه که افتاده
این اقا پسر واقعا نیاز دارن بزرگ بشن.
شما بعنوان یمادر چه آینده ای رو واسه دخترتون تجسم کردین؟
ایشون قراره 17 سالش بشه و شوهر کنه و بره؟
اینکه کی بیاد واسه دخترتون اصلا مهم نیست؟
فرض که دختر شما و این آقا پسر اصلا باهم درارتباط نبودن
یکسال دیگه یه پسر 19 ساله بدون اینکه آیندش مشخص باشه میاد واسه دخترتون . چیکار میکنید دخترتون رو میدید بهشون؟
مادر عزیز دختر شما کم تجربست. اون اقا پسر هم همینطور.شما بعنوان بزرگتر باید حواستون به نا پختگیها باشه. از این اقا پسر انتظار داشته باشین.نذارید احساس کنن که شما اونقدر منعطفین که یه پسر 18 ساله رو مناسب دخترتون میدونید
درسته توی جریان ازدواج باید منعطف بود تا ازدواج کردن سخت گرفته نشه. ولی یک نفر باید این اقا پسر رو با واقعیت زندگی مشترک مواجه کنه. از الان ایشون رو با جریان کار کردن. تحصیلکرده بودن. مخارج زندگی بعهده گرفتن روبرو کنین.
غیرت و تعصب داشتن اگر نشونه ی بزرگتر شدنه نشونه ی توانایی برای اداره کردن یه زندگی نیست.

چه مادر ساده ای هستی!

بعید میدونم اینو یه مادر نوشته باشه.

** *** **** ** ****** ***** ****** ** *** **** *** ** *** ** **** ****** *** *** *** **** ***** متاسفم برای تو و برای دختر معصومت و برای شوهرت که به تو اعتماد کرده برای تربیت دخترت! واقعا متاسفم! دختر ١٦ سالت بچه اس سنی هست که باید اینده اش رو بسازه، درس بخونه تو با اگاهی خودن دادیش دست یه پسر الدنگ؟ دخترت عقلش نمیرسه عقل تو هم نمیرسه که مامانشی؟ فکر میکنی با این روشن فکر بازیا مثلا به صلاح دخترت کار میکنی؟ بیچاره داری با دست خودت قبرشو میکنی! این رابطه که قطعا به جایی نمیرسه، دخترت سالهای بچگی و کنکورشو تباه میکنه اخرشم بعد چن سال که عاقل شد فقط تو رو مقصر میدونه!

سلام

از چشمت شیطنت و شرر میباره!

ss

دخترت زیر نظرت با یه پسر دیگه دوست هست?با با تو دیگه کی هستی ?به این می گن ***** 

خیلی بی شخصیت تشریف دارید

الان دوره عوض شده بعضیا سریع جبهه میگیرن انگار تو این جامعه نیستن... کسی ک بخواد کاری انجام بده تو خونه زندونیم باشه انجام میده شما کاره درستی کردین . فقط باید درمورده خانواده و خود پسر تحقیق کنین.

فری

بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است** *** **** ** ****** ***** ****** ** *** **** *** ** *** ** **** ****** *** *** *** **** ***** متاسفم برای تو و برای دختر معصومت و برای شوهرت که به تو اعتماد کرده برای تربیت دخترت! واقعا متاسفم! دختر ١٦ سالت بچه اس سنی هست که باید اینده اش رو بسازه، درس بخونه تو با اگاهی خودن دادیش دست یه پسر الدنگ؟ دخترت عقلش نمیرسه عقل تو هم نمیرسه که مامانشی؟ فکر میکنی با این روشن فکر بازیا مثلا به صلاح دخترت کار میکنی؟ بیچاره داری با دست خودت قبرشو میکنی! این رابطه که قطعا به جایی نمیرسه، دخترت سالهای بچگی و کنکورشو تباه میکنه اخرشم بعد چن سال که عاقل شد فقط تو رو مقصر میدونه! من پونزده سالم بود یه بار تلفنی با یه پسری حرف میزدم مامانم شنید گوشیو از دستم گرفت پرت کرد تو دیوار که خورد شد، بعد از اون هیچ وقت اینکارو تکرار نکردم، با ارامش درس خوندم و بهترین رتبه رو اوردم و پزشکی قبول شدم و الان بهترین انتخاب ها رو میتونم برای زندگیم داشته باشم، مامانم بهترین کارو کرد، نه تو که مثلا خیرخواه بچتی!

خانم دکتر
شما چند سالتونه؟ فکر می کنم حداقل 25 سال سن داشته باشید. بله درسته زمان من و شما فقط یه گوشی تلفن بود و بس هیچ راه ارتباطی دیگه ای وجود نداشت و مامانتون گوشی رو شکست و شما هم ترسیدی و جا زدی. ولی الان چی؟ چند جور وسیله ارتباطی و هزار نوع نرم افزار وجود داره هر چقدر هم تلاش کنیم نمی تونیم به پای بچه های امروزی برسیم. من با یه مشاور در ارتباط بودم و این اجازه رو به دخترم دادم.شما نگران همسرم و اعتمادش به من نباشید ایشان درجربان هستن ولی دخترم نمی دونه پدرش اطلاع داره  و پدرش هم به روش نمیاره.

آرام دخت

بنظر من بهترین کار رو کردین که اعتماد دخترتون رو جلب کردین.وگرنه به شکلای دیگه باید این قضیه رو جمع و جورش میکردین. ولی از الان به بعد بنظر من باید روی رابطه ی دوستی دخترتون و این آقا پسر مدیریت داشته باشید یجورایی ببخشید با توضیحاتی که دادید شما و دخترتون زیر دست این اقاپسر جلوه داده شدید. حس میکنم ایشون دارن روی دخترتون حکومت میکنن و شماهم نادیده گرفتن اینکه حرف بد زده شده .اینکه تلگرام شما هک شده بدترین اتفاقیه که افتاده این اقا پسر واقعا نیاز دارن بزرگ بشن. شما بعنوان یمادر چه آینده ای رو واسه دخترتون تجسم کردین؟ ایشون قراره 17 سالش بشه و شوهر کنه و بره؟ اینکه کی بیاد واسه دخترتون اصلا مهم نیست؟ فرض که دختر شما و این آقا پسر اصلا باهم درارتباط نبودن یکسال دیگه یه پسر 19 ساله بدون اینکه آیندش مشخص باشه میاد واسه دخترتون . چیکار میکنید دخترتون رو میدید بهشون؟ مادر عزیز دختر شما کم تجربست. اون اقا پسر هم همینطور.شما بعنوان بزرگتر باید حواستون به نا پختگیها باشه. از این اقا پسر انتظار داشته باشین.نذارید احساس کنن که شما اونقدر منعطفین که یه پسر 18 ساله رو مناسب دخترتون میدونید درسته توی جریان ازدواج باید منعطف بود تا ازدواج کردن سخت گرفته نشه. ولی یک نفر باید این اقا پسر رو با واقعیت زندگی مشترک مواجه کنه. از الان ایشون رو با جریان کار کردن. تحصیلکرده بودن. مخارج زندگی بعهده گرفتن روبرو کنین. غیرت و تعصب داشتن اگر نشونه ی بزرگتر شدنه نشونه ی توانایی برای اداره کردن یه زندگی نیست.

از راهنمایی تون استفاده کردم. متشکرم

Hh

سلام نمی خوام خیلی جو بدم و روشنفکر بازی در بیارم. فقط چند سوال برام مطرح شد. این دو نفر کم سن هستن، درسته.  شرایطشونم که تا الان اینجوری پیش رفته و نمیشه کاری کرد. یا باید قطع کرد کامل رابطه رو، که خیلی آسیب می بینن قطعا چون وابسته هستن، یا زیرنظر ادامه داد.  قصد ندارم درباره این قضیه صحبت کنم، میخوام کلی تر حرف بزنم.  آیا این راه که بشین درستو بخون تموم کن دانشگاه رو، بعد کار پیدا کن بعد سرمایه بعد برو سراغ ازدواج، تا الان نتیجه مثبتی داشته؟ الان اکثر مردم این راه رو دارن میرن، چرا اینقدر مجرد داریم؟ این همه طلاق؟ اینهمه سخت گیری؟ اگه این راه درستی هست، اگه ازدواج سنتی می تونست به صورت کامل در حال حاضر جواب بده، چرا وضعیت اینجوریه؟ یا یجوری میگین بزارین از دوران نوجوانیش لذت ببره انگار نبودین تو ایران، نصف نوجوونای کشور افسردگی دارن، دور و اطرافتون رو ببینین. چه شادی و سرگرمی دارن که ازش لذت ببرن؟ تو همین وبلاگ که همه دارن شعار میدن درس بخون و فلان، سنتون رو اعلام کنین و بگین مجرد هستین یا ازدواج کردین، کدوم راه رو انتخاب کردین؟ من نمیخوام دفاع کنم از این راهی که مادر این دختر انتخاب کرده، ولی بجای اینهمه جبهه گیری بهتر نیست راهکار بدین که چطور ادامه بدن که درصد به سرانجام رسیدنش بالا باشه؟ اگه دو نفر از نوجوانیشون عاشق هم بشن(حالا به قول شما خام و ناپخته) و با هم خوبی و بدی دنیا و زندگی مشترک رو تجربه کنن، باعث نمیشه پخته تر بشن؟ اونقدری که یک محیط مختلط روشون تاثیر نزاره؟ من منظورم جوری نیست که برن زیر یک سقف به صورت کامل اونم تو 15-16 سالگی، این غلطه. با هم باشن تا وقتی که حداقل های ازدواج رو پیدا کنن، کسی که 5-6 سال با یک فردی هست از نوجوونیش، با هم جوونیشون رو گذرونده باشن، مشکلات رو با هم حل کرده باشن، با هم پخته تر بشن، بنظرتون دوام ازدواجشون نسبت به کسی که تا 27-28 سالگی مجبور شده باشه تمام مشکلات دوران جووانیش رو تنهایی حل کرده باشه و کلی سگ دو زده باشه، و بلاخره از ده تا خواستگاری رفتنش یک جواب مثبت بگیره، بیشتر نیست؟ نمیدونم، نظر شما چیه؟ دیگ از زندگیش چی میفهمه، چه لذتی میبره. بعدشم کلی مشکل و چشم رو هم بزاره شده 40 سالش، با توجه به وضعیت زندگی ایرانی ها هم 15-20 سال دیگ باید بره اون دنیا. راه دوم به خیلی چیزا بستگی داره، پسر استقلال نداره، درگیر احساسات هستن، ولی نظر من این هست که میتونن با هم رشد کنن و به بلوغ برسن. مگه اینکه خیلی دیگ بچه باشن که توسط خانواده ها قابل تشخیص هست، هرچی هم باشه، حتی اگه شکست هم بخوره، هر دو خیلی فرصت دارن خودشونو جمع و کنن و اون زمان خیلی خیلی پخته تر شدن.  خلاصه مطلب، راه اول چه گلی به سر جوونای مملکت زده که اینجور راه دوم رو دارین میکوبین؟ (من سوال کننده پست "فواید و معایب عقد کردن در دوران دانشجویی با وجود داشتن درآمد و خونه" هستم. تو همین سن و سال این دو نفر بود که ما شروع کردیم، الانم هر روز بیشتر به عقد و ازدواج نزدیک می شیم و تو این 6-7 سال که با هم بودیم(و دانشگاه میریم و لولو دانشگاه نیومده مارو جدا کنه) نه از هم خسته شدیم، نه به هم آسیب رسوندیم، بهم کمک کردیم و با هم بالا اومدیم. نمیگم مشکل نداشتیم، چرا داشتیم. ولی اینقدر خوبی جاش اومد که هروز بیشتر عاشق هم شدیم. خوبه خانواده های ما مثل شما نظر نمی دادن)

ممنونم که وقت گذاشتین . من بعد از اینکه از رابطشون مطلع شدم خیلی ذهنم درگیر بود و اذیت می شدم طوریکه اصلا شبها خواب راحت نداشتم ((ولی خب متاسفانه دوستان خیلی لطف داشتن با کامنت هاشون!!!!! )) با یه مشاور در ارتباط بودم و چند جلسه دخترمو بردم پیشش یه بار هم اون آقا پسرو فرستادم. مشاورهم با شناختی که ازشون پیدا کرد حرف شما رو زد که من نباید رابطشون رو قطع کنم. چون بعداً هر اتفاق ناخوشایندی تو زندگیش بیفته منو مقصر میدونه. ایشون گفتن اجازه بدم بهشون ادامه بدن و گفت بحث و درگیری بینشون خوبه یا باعث میشه اون بتی رو که از هم تو ذهنشون ساختن خراب بشه و دیدشون نسبت به هم عوض شه و کات کنن و یا اینکه باعث میشه اختلاف نظرهاشون رو برطرف کنند و یه رابطه سالم رو ادامه بدن. به نظر شما اگه به گفته بعضی ها عمل می کردم و به زور باعث قطع ارتباطشون می شدم .دوباره دخترم به سمت یه پسر دیگه نمی رفت و بدتر نبود و این هر بار براش عادت نمی شد که چند ماه با یکی باشه؟ خوشحال میشم اگه اطلاعات بیشتری بهم بدید و اینکه چطوری پسره رو متقاعد کنم که در مورد ازدواج حرف نزنه و اگر میخواد ادامه بده باید چندین سال صبر کنه. برایتان سلامتی و وفقیت آرزومندم

هه چ اروپایی

خب وقتی رفتین پیش مشاور و تا این حد اطمینان دارید به کار خودتون, پس سوال پرسیدنتون از ما چه نتیجه ای داشت؟ فقط دنبال تایید بودین؟

انیسا

خب وقتی رفتین پیش مشاور و تا این حد اطمینان دارید به کار خودتون, پس سوال پرسیدنتون از ما چه نتیجه ای داشت؟ فقط دنبال تایید بودین؟ جسارت نباشه ولی هر مشاوری لزوما عقل کل نیست همونطور که هر معلم و پزشک و ... لزوما کاربلد نیست. بهتره پیش چند مشاور مختلف برید چون این موضوع ارتباط مستقیم با آینده دختر نوجونتون داره.

شما خودتون جواب خودت رو دادی که هر مشاوری عقل کل نیست و از دیگران مشاوره بگیرم. من هم بخاطر همین مشکلمو عنوان کردم و به دنبال تائید نیستم.

از من میشنوی جلوشو بگیر 

نههههه خانم. اینکه به خودش اجازه داده تلگرام شما رو هک کنه اصلا تردید نکنید و کنارش بذارید. البته من نمیگم بهش عصبانی بشید و بهش بگید که از دختر من دور باش و فلان که احساس حقارت کنه. یادتون باشه تحت هیچ شرایطی غرور کسی رو له نکنید. به خدا الان خالم حدود 4 ساله با یکی از پسرهای فامیل به صورت سنتی ازدواج کرد. اون پسر خیلی بد دهنی می کنه و یکبار هم تا حد ناقص کردن کتکش زده بود. فحش هلی خیلی بدی میده و سر تا پای خانواده رو میشوره. جالب اینجاست زود هم پشیمون میشه عذر خواهی میکنه اما دو روز بعد همون آش و همون کاسه. خالم الان یه بچه ی چهار ماهه هم داره که میگه بچم هم عصبی میشه هم نمیتونه طلاق بگیره به خاطر بچه. بیچاره چشماش شده دو کاسه خون. میگیم ای کاش برمی گشیتم 4 سال پیش و درست انتخاب می کردیم. با اینکه خاله ی من سنش بالای سی سال بود ولی شما که دخترتون هنوز 16 سالشه. خیلی محترمانه عذر پسر رو بخواید. با هرجور آدمی میشه کنار اومد با بد دهن نه. اصلا و ابدا شک نکنید.

من توسیه میکنم پیش یه مشاور زبده و کار بلد تشریف ببرید هم خودتون و هم دختر خانومتون

سلام 

سلام 

سلام منم وقتی 17سالم بود با بسری اشنا شدم ک 6سال ازم بزرگتر بود مادرمو خواهرام درجریان بودن مثل شما مامانم فقط بضی وقتا میذاشتن با هم درتماس باشیم خوانوده دوست بسرمم در جریان بودن عاشقم بود ولی چیشد اخرش بعد دو سالو نیم رابطمونو کات کرد اونم بخاطر لاشی بازیای خودش. کاش مامانم سخت میگرفت برام شما هم بهتره نذارید دخترتون توی زندگیش شکست بخوره به نظر من دوستی با جنس مخالف حتی به قصد ازدواج هم فایده ای نداره الانم که 22سالمه هر وقت بهش فکر میکنم ناخداگاه اشکم سرازیر میشه

من به عنوان یه دختره ١٦ ساله میخوام نظرمو بگم 

خانم شما نتونستی رفیق دخترت شی یعنی ؟؟؟؟؟؟

سلام خیلی اتفاقی این پیام و دیدم و کامنتارو خوندم نمیدونم دگ این مادری که اینجا سوال کردن میان بخونن یا نه معلوم نیست دگ رابطه اون دوتا نوجوون ب کجا رسیده ولی شاید بقیه بیان و بخونن و به دردشون بخوره من ۲۳ سالمه  ، اینجا ک اومدم کامنتارو و حرفای اون مادرو خوندم یاد نووجونی و حماقتای خودم افتادم  منم ۱۶سالم بود عاشق یه پسری شدم که ۸ سال ازم بزرگتر بود ، البته عشق تو اون سن با سنی که الان توش هستم فرق داره که یه سری از دوستانم تو کامنتاشون اشاره کردن مثل تجربه ، ملاکشون و طرز فکرشون و .... کامل درست گفتن ، تو اون سن اصلا نمیدونی زندگی چیه فکر میکنی عشق و عاشقی آب و نون میشه فکر میکنی تو چادر مسافرتیم زندگی کنی کافیه فقط عاشق باشی زیر یه سقف باشی کافیه و  بقیشو خدا میرسونه ولی بزرگتر که میشی میفهمی واقعا زندگی چه سختیایی داره چه نگرانی هایی چه پستی بلندی هایی اینقد که میترسی ازدواج کنی مثل الان من همش استرس داری ، و میفهمی اصلا ازدواج الکی نیست خاله بازی نیست الان که بزرگتر و پخته تر شدم نسبت به اون موقع میگم خداروشکر با اون شخص تو اون سن و با اون معیارام ازدواج نکردم چون تهش طلاق و بدبختی بود ، من مثل دختر شما با مادرم صمیمی نبودم و از روز اول درجریان نبودن بعدا فهمیدن و اتفاقای خیلی تلخی برای من افتاد .  اینکه من اشتباه کردم تو گذشته قبول دارم ولی  اینو بدونید ذات انسان همینه از همون آدم و حواش تا الان از هرچی منع بشه به طرف اون کشیده میشه من با هر شیوه ای که بگید و اینجا کامنت گذاشتن خواستن جدام کنن و حتی خیلی خیلی شدید تر واقعا فشار بدی رو من بود  ولی نشد چون اینقد اون زمان وابسته و کور و کر میشی که حتی وقتی پدرومادرت به خاطر صلاح تو هرکاری کنه هر حرفی بزنه تو فقط از اونا فاصله میگیری و دشمنت میشن ، مخصوصا اگه یه وقت دست روش بلند کنی و یا هی محدودتر کنی و فشار بیشتری بیاری که جداشون کنی به زور بدتر میشه ،  ادم اون لحظه مثل یه برره تنها میشه  بدتر به آغوش اون گرگ آدم نما  که فکر میکنی عاشقه و قصدش ازدواج و .... پناه میبری من کسیو دوست داشتم که اینقد مغز منو شست و شو داده بود و خیلی خوب نقش بازی میکرد که وقتی با مادر دوستم حرف زدم مشورت کردم ، با اون سن و تجربه باورش شده بود که این پسره خوبه چه برسه منِ بی تجربه و ساده و.... الان دیدم همه جبهه گرفتن که چرا دخترت زیر نظرت با پسر دوسته ،  درسته این راه اشتباهه دوست شدن و این رابطه ها که خیلیاش فقط باعث صدمه خوردن میشه باعث میشه پس فردا یه ادم درستم پیدا میکنی باورش نکنی و همش ترس داری گذشته تکرار بشه از ذهن آدم پاک نمیشه  و خودتم نمیبخشی .... چیزایی که خودم دارم میبینم پشیمونیمو لتمه های روحی که خوردم ، یا از اول باید کاری کنید بچتون به این راه کشیده نشه ، بهش محبت کنید توجه کنید تنهاش نزارید در کنار کارایی که براش انجام میدین محبت کلامیم بکنید دخترا خیلی خیلیییییی براشون مهمه ! نگید همین که در رفاهه هر چی میخواد براش تهیه میکنیم ، محبت و دوست داشتنمونو میرسونه ، نه کافی نیست به خدا کافی نیست همه چی پول نیست همه چی کادو و خوراک و پوشاک نیست ! گاهی قربون صدقش برو بگو دوستت دارم باباجون ، دختر گلم  باهاش وقت بگذرونید و بغلش کن دست رو سرش بکش و .... به خدا زحمتی نداره خرجی نداره ! من الان این چیزارو میبینم طرف چجوری با بچه ۸سالش رفتار میکنه گاهی حسودی میکنم با این سنم  ! جوری محبت کنید که دگ نیاز نداشته باشه از جنس مخالف اینارو بخواد و بشنوه تازه کاش واقعیت داشته باشه  ۸۰ درصد چرت و پرته ! یا باید از اول مراقب باشید یا وقتی این اتفاق افتاد با تهدید کردن و دست بلند کردن و این کارا اوضاع و خراب تر نکنید خودم تجربش کردم حتی من احمق کارم به خودکشیم کشید چون به زور میخواستن جدا کنن با تهدید با فشار اوردن ! جو خونه بشه برات جهنم ، شما باید فقط و فقط به بچتون نزدیک بشید نزارید فاصله بیفته نزارید اون پسر بین شما و بچتون قرار بگیره من خیلی چیزارو نمیتونم اینجا بنویسم چون خیلی طولانیه ولی الان همش میگم کاش مادر من با من صمیمی بود اینقد دور نمیشدم که اون پسر با احساساتم روانم بازی کنه پشتم ب ریشم بخنده با بچه هاتون دوست باشید  ! مادر پدرم ، نمیخوام تقصیر و گردن اونا بندازم خودمم مقصرم ولی جوری برخورد کردن که دگ باورشون نکنم پسره به مادرم گف دخترت خیلی ساده لوحه خندید و خود واقعیشو وقتی مخالفت مادرمو دید نشون داد قشنگ داشت به بازیم میداد و مادرم میدید و نمیتونست بهم ثابت کنه طرف چه حیوونیه ، پسره جلوی من مجنون بود ولی هرچی مادرم میگف این ادم کثیفیه باورم نمیشد ، چون از اول درست نبود واکنششون ، بعد ۳سال ،  ۳روز مونده بوده بود به کنکورم گورشو کم کرد رفت ! بعد ۳سال جهنمی که ساخت واسم رفت خیلی راحت ، بعدا فهمیدم که مادرم چی میگف که چه قدر دوستم داشت نزاشت تو اون سن ازدواج کنم و سیاه بخت بشم و خدا چه قدررررر دوست داشته این بنده بی عقلشو ، من خیلی شده با دخترایی که تو این سن هستم حرف میزنم به خاطر تجربم نصیحت میکنم ولی یه سری چیزا تا خودش تو زندگیش تجربه نکنه تو گوشش نمیره خیلی سن بدیه خیلی ! ولی خوبه که شما اطلاع دارید من الان تو این سنم نمیتونم با مادرم حرف بزنم از حسی که به کسی دارم حتی از روز اول اومدم بهش گفتم همون کار چندسال پیش و کرد و دگ چشمش انگار ترسیده  من و باور نداره که  من بزرگ شدم و دگ اون دختر ۸ سال پیش نیستم و حق انتخاب دارم مثل همه همیشه حسرت اونایی و میخورم که با مادرشون راحتن و اینجوری عکس العمل نشون نمیدن، الان واقعا تنها شدم ، با بچه هاتون دوس باشید لااقل از شماها مشورت میگیرن نه از دوستای بی تجربشون که خودشون تو زندگی خودشون موندن ! زمونه عوض شده نمیشه بچه هاتون و بکنید تو قوطی دست و پاشم ببندی که از جامعه و این چیزا دور باشه اینایی ک میگم روشنفکری نیست زمان قدیم ۵۰سال ۴۰سال پیش با الان که بچه های پیش دبستاتی و دبستانیم دوس دختر دارن فرق میکنه نمیشه جلو خیلی چیزارو گرف ، ما هنوز یاد نگرفتیم وقتی مشکلی پیش میاد جای اینکه سرزنش کنیم چرا اینطور شد به فکر راه حل درست باشیم  بالاخره این اتفاق تو یه سنی میفته براشون و تجربه میکنن پس از الان اماده باشید که چطور رفتار کنید رفتار درست و منطقی وگرنه زندگی بچتونو خراب میکنید بزارید اعتماد کنن بهتون نه مثل من که دگ به مادروپدرمم نمیتونم تو این چیزا اعتماد کنم چه برسه دیگران با چندتا مشاور صحبت کنید مشکل اینجاست همه خودشونو عقل کل میدونن واسه همین زندگیا اینجوریه با کسی مشورت کنید که این چیزارو تو زندگیش دیده باشه تجربه کرده باشه کسی که واسش پیش نیومده چی میدونه که بخواد راهنمایی کنه  !

سلام،والا من که چنین تجاربیو ندارم ولی در کل بخوام بگم،من تا ١٨ سالگی گوشی شخصی نداشتم یعنی پدر و مادرم گفته بودن فعلا برای داشتن گوشیه شخصی زوده فکر کنم در پستی هم گفته بودم اینو،گفته بودن بزرگتر که شدی و پخته تر شدی الانم خب هم لپ تاپ هم موبایل دارم شرایطمم فرق داره به اینا احتیاج دارم چون دانشجو ام ولی خب بنظرم اونا مصلحتم رو خواسته بودن هر چیزی به وقت خودش،اما در مورد دختر شما که وارد چنین روابطی شده،به نظرم اگر روی درس شون تمرکز میکردن خیلی بهتر بود اینکه در سن ١۶ سالگی وارد روابط شده و درگیر مسائل احساسی شده (بهتر بود قبلا بهش میگفتید چنین روابط دوستی رو قبل از داشتن موبایل،من با اینکه خانواده م برام گوشی نگرفته بودن اون زمان ولی مامانم بهم گفته بود ش این روابط رو و ذهنیت کامل داشتم نسبت بهش) اینکه شما در ابتدا گوشیشون رو ازش گرفتید هیچ چیزی رو حل نمیکرد جز اینکه چون دخترتون وابسته شده بود قطعا به لحاظ روحی اسیب زیادی محتمل میشد و خودش راهی رو پیدا میکرد برای ارتباط با اون پسر 

سلام به شمامادرعزیز