سلام به همه اعضای خانواده برتر
من مادر یه دختر 16 سال هستم. مدت یک سال
و نیم هست که دخترم با یه آقا یسری که حدود دو سال از خودش بزرگتره آشنا
شده. رابطشون در حد چت کردنه و تلفنی هم صحبت نمی کنند . بعد از 8 ماه که از
آشنایی شون گذشت از من خواستن حضوری با هم صحبت کنند که من هم موافقت کردم
. ماهی یک بار و حدود یک ساعت با نظارت خودم با هم حرف بزنند.
اونا چت کردن شون در ایام مدرسه فقط روزای آخر هفته هست و تایم مشخصی با هم چت می کنند. ابتدا که از رابطشون مطلع شدم برای مدت یک ماه گوشی دخترمو ازش گرفتم و بعد از اون اجازه ندادم تلگرام نصب کنه ولی باز از طریق یه برنامه دیگه همو پیدا کردن. بعد دخترم گفت که نمیتونه ازش جدا شه و فقط در حد چت کردن میخواد ادامه بده و پسره اومد پی وی من ازم خواست با دید مثبت بهش نگاه کنم و فرصت بدم تا خودش رو ثابت کنه .
گفت ما قراره مثل دو تا دوست همدیگه رو اصلاح کنیم و
از بقیه متمایز باشیم و تا آخرش با هم بمونیم. در موردش از مدیر مدرسشون
سوال کردم و ایشون تائیدش کردن. تو مدتی که گذشته دخترم از نظر پوشش و درس
خیلی بهتر شده و به خواست اون پسر اصلا تنهایی بدون من اصلا جایی نمیره و
با هم توافق کردن تلگرام و اینستا و ... نصب نکنن. بعضی وقتها رمز گوشی
دخترمو باز کردم چت هاشون رود دیدم اصلا در مورد مسایل غیر اخلاقی حرف
نمیزنه. یه جورایی بهش اعتماد کردم و بودنش بهم امنیت داده.
فقط بعضی چیزا نگرانم کرده که نمیدونم بذارم ادامه بدن یا نه؟
یکی اینکه خیلی بهش گیر میده
مثلا چرا تو مدرسه با فلانی می گردی؟ یا اینکه چرا زمانی که قرار نبوده با
من چت کنی آنلاین شدی؟ چرا جایی رفتی قبلش به من نگفتی. حتی تلگرام منو هک
کرده و فهمیده بود دخترم با گوشی من تو تلگرام رفته و میگه حق نداره به
گوشی من هم دست بزنه.
اینا باعث شده احساس می کنم بدبین و شکاکه ولی خودش
میگه نه الان چون از هم دوریم اینجوریه و تو این سن روش حساسه بعداً دیگه
این حرفا و مسائل نیست. دخترم میگه پسرا همشون تو این سن همین طور هستن
دوست دارن گیر بدن چون احساس قدرت بهشون دست میده.
زمانی که سر همین مسائل عصبی میشه تند حرف میزنه و بد دهنی می کنه که چند بار بهش تذکر دادم بهتر شده. موضوع دیگه ای که نگرانم کرده وابستگی شون نسبت به همه. با اینکه چند بار دعواشون شد و کات کردن دوباره برگشتن و ادامه دادن و جدیداً در مورد ازدواج و خواستگاری با دخترم حرف میزنه و اینکه خواهر و برادرش هم به پشتوانه مالی پدرش زود ازدواج کردن و او هم تا یک سال و نیم دیگه میاد خواستگاری .
با توجه به اینکه موقعی که کات می کردن و به دو روز هم نمی کشید دخترم خیلی اذیت می شد بردمش پیش مشاور که خوشبختانه الان بهتر شده و انگار بی تفاوت تر شده.
لطفاً نظرات و نگاهتون رو به این رابطه بیان کنید.
از راهنماییتون ممنون و سپاسگزارم.
مرتبط با بحث ازدواج فرزندان:
یه پسر 19 ساله ادعا میکنه دختر 15 ساله م رو دوست داره
از کجا متوجه بشم دخترم برای ازدواج آماده شده؟
آیا به صلاح هست برای ازدواج پسرم در سن 20 سالگی اقدام کنم؟
جوون باید گناه کنه تا به فکر ازدواجش بیافتیم ؟
مامانم میگه ، اگه عروس بگیرم نشون از پیر شدنمه
بچه ها رو چطور باید تربیت کرد که در سن پایین آماده ازدواج باشن؟
والدین طاقت دارن بشنون پسرشون بدون اجازه ی اونها نامزد کرده؟
پدرم بیش از حد در ازدواجم سخت گیره
مامانم منتظر یه شاهزاده با اسب سفیده
از یه شهر دیگه خواستگار دارم ولی خانوادم مخالفت می کنن ؟
پشیمونم که به خانوادم گفتم نمی خوام شوهر کنم
چرا بعضی از خانواده های مذهبی تن به ازدواج زود هنگام دخترشون نمیدن؟
با دلایل نامعقول پدرم برای شوهر ندادنم چه کنم؟
دخترم، چه طوری به خانوادم بفهمونم که به ازدواج کردن نیاز دارم؟
بر خلاف خودم، خانوادم شور و شوقی برای ازدواجم ندارند
خواستگار شرط کرده که دخترم باید در یه رشته خوب قبول بشه
تا وقتی پسرتون زن نخواسته دختر مردم و خواستگاری نکنید
اشکالی داره پسر و دختر ازدواج کنن ولی هر کدوم سر سفره پدرشون باشن؟
به فکر ازدواج زود هنگام بچه هامون باشیم
← تربیت رفتاری دختران (۱۱۰ مطلب مشابه) ← ازدواج فرزندان (۱۸۰ مطلب مشابه) ← مسائل والدین (۵۴ مطلب مشابه)
- ۷۷۲۶ بازدید توسط ۵۴۶۸ نفر
- چهارشنبه ۱۰ آبان ۹۶ - ۱۸:۴۶