سلام
من مردی 24 ساله هستم که 9 ماهه ازدواج کردم، رابطه ام با همسرم از همه لحاظ خوبه... بطوری که احساس می کنم این زن برای من ساخته شده، شغلِ من هُنریه و همسرم شغل من رو می فهمه، درکِش تو زمینه های اقتصادی بالاست و بالا پایینی زندگی رو متوجه ست، بسیار رمانتیک و عاشق پیشه ست و همیشه برای من کارهای خاص انجام می ده و من همیشه قدردانشم، من هیچ وقت نمی تونم کسِ دیگه ای جز اون رو برای لحظه ای تحمل کنم، نمی تونم با زَن دیگه ای خارج از رابطه ی رسمی همکاری و اجتماعی ارتباط داشته باشم نه اینکه نتونم! واقعا نمی خوام و علاقه ندارم!
حالا مشکل اینجاست که نمی خوام زیادی این مطلب رو کش بدم ، خانومم عاشقِ منه ولی نمی دونم چرا می ترسه از اینکه من جذبِ زنِ دیگه ای بشم،اعتماد به نفس نداره که زیباست و برای من فوق العاده جذابه! همش شک داره به من که کجا می رم و چی کار می کنم و دائم این سوال رو اس ام اس میکنه وقتی که بیرون از خونم و سر کار!
یه جورایی بر عکس شده براش زندگی ، اون کاملا مثه یه پسرِ بد غیرت رفتار میکنه و مدام به شاگرد خصوصی های من و همکارای زنِ من شک داره ، من قبلِ ازدواجم رابطه م با همکارایِ زنم گرم و صمیمی بود اما خطِ قرمز حفظ می شد ، من رابطه هام رو الان حذف کردم ولی بازم ظنِ همسرم از بین نمی ره! من کارایِ زیادی کردم ولی نمی خوام ک زندگیم خراب بشه چون زنمو دوست دارم و نمی شه جایی کار کرد که زَن نباشه آخه! :دی
من پاک بودنِ خودمو بش ثابت کردم ! خطمو عوض کردم! فیس بوکمو دی اکتیو کردم و از هیچ ابزار اجتماعی ای استفاده نمی کنم اما ایشون هنوزم می ترسه ... گاهی کار رو به جاهای باریک می کشونه طوری که از کوره در می رم و سرش داد میزنم و گاهی با هم قهر می کنیم.
ما چند وقته آرامش داریم چون محلِ کارم رو عوض کردم ولی نمی دونم این آرامش چقد دووم داره!؟
از راهنمایی هاتون سپاس گذارم :)
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در زن داری (۳۳۷ مطلب مشابه)