خانواده برتر

سلمان با زنی ازدواج کرد،صبح بعد یکی از آشنایان از سلمان پرسید: «همسرت را چگونه یافتی؟» سلمان از سوال نا به جای او که افشای آن بر خلاف عفت بود،روی گرداند و گفت:خداوند پرده ها،دیوارها و درها را برای آن قرار داده،تا اسرار و مسائل خصوصی فاش نگردند،
بنابراین نباید در امور خصوصی سوال کرد.

از پیامبر نقل شده است که آنکسی که اینگونه اسرار پوشیده را فاش میکند،و به دیگری می گوید،او و شنونده همچون دو الاغ هستند که در جاده،همدیگر را برای آمیزش بو میکنند و همهمه می نماید.

به این ترتیب سلمان به ما آموخت که امور نا پیدایی که افشای آن موجب لکه دار شدن عفت عمومی میشود،نباید فاش گردد،بلکه باید در پشت پرده مخفی بماند

مردی به جرمی قتل همسر و یک مرد اجنبی در خانه ی خودش متهم بود،

در زمان محاکمه خود را به خواب زد،وقتی موارد اتهامی وی را خواندند،و قاضی چکش عدالتش را بر زمین کوبید،او به اصطلاح از خواب بیدار شد،و رو به قاضی نمود و گفت: آقای قاضی قبل از دفاع از خودم،اجازه می خواهم خوابی را که الان دیدم تعریف نمایم،وبعد به دفاع بپردازم.

قاضی به او اجازه داد،

متهم اینگونه شروع نمود که الان در خواب دیدم کسی به من گفت برو به این آدرس فلان خیابان و فلان کوچه و فلان پلاک که درب آن خانه به رنگ فلان است.

در آنجا زنی است که با مردان اجنبی معاشرت دارد،من هم به راه افتادم،و به آن آدرس رفتم،

وقتی در زدم زنی در را باز کرد با این مشخصات،.......

وقتی صحبت متهم به اینجا رسید،قاضی با عصبانیت چکش را به طرف متهم پرتاب کرد،

وفریاد زد که این آدرس منزل وخانه ی من است،در این هنگام متهم از جایش برخاست و گفت:

آقای قاضی حالا که شما با شنیدن یک خواب که آن هم واقعیت نداشته،اینگونه غیرتی و عصبانی میشوی!

من که با چشم خود مرد غریبه ای را در خانه ی خودم ونزد همسرم دیده ام،

آیا حق نداشته ام که او را به قتل برسانم؟

 داستانهایی زیبا از غیرت 

روزی حضرت سلیمان از جایی می گذشتن.دیدن دو مورچه در حال دعوا ونزاع هستن حضرت از آنها پرسید چرا دعوا میکنید؟

عرض کرد ای سلیمان این مورچه همسر من است ولی من را تمکین نمی کند.
حضرت سلیمان رو به آن مورچه کرد و فرمود:

مگر نمدانی که باید از شوهر اطاعت کنی و او را تمکین کنی؟

عرض کرد: یا سلیمان درست است ولی کسانی هستند که به آنها علاقه دارد و هرگاه علاقه ی دیگران را ترک ودیگر علاقه نداشته و مهر من در دلش جای گرفت آنگاه او را تمکین میکنم

«سعی کنیم همه انسانها رو با هر عقیده و مسلک و مرامی، دوست داشته باشیم و خوبیاشونو ببینیم، نه فقط معتقدین و عاملین به باورهای خودمون رو!»

ببین با این طرز حرف زدن که بیایم با هم دوست باشیم و از این دست حرفا فقط داری صورت مسأله رو پاک می کنی. اتفاقا اینکه وضع حجاب وحشتناکه و بی غیرتی بیداد می کنه برای اینه که هم رو دوست نداریم. کسی نمی خواد افرادی رو مجبور کنه که تابع فکر و مرامش باشن. اصلا. این وضع حجاب و بی عفتی هم در مردان و هم در زنان آزار دهنده هست. چون با فطرت الهی ما انسانها ناسازگاره. اصلا نمی خوام حرف از مذهب و دین بزنم. همه ما حداقل به خدا ایمان داریم و اون رو قبول داریم. در همین حد کافیه برای اینکه بدونیم ما بر اساس چه فطرتی خلق شدیم. 

تا خودمون نخوایم امام زمان ظهور نمی کنند. وقتی غالب افراد دلشون نمی خواد، چرا باید ظهور کنند؟ برای کسی بمیر که برات تب کنه.  

ی سوال از سوال کننده دارم : شما حرفاتون ی بخشیش درست بود ولی کی به شما اجازه داده از کلمه « نر » برای توصیف مردان استفاده کنید ؟ !! *** *** *** *** ********* * **** ****** *** **** ****** *

بعضی خانما دهنشونو باز می کنن و هر کلمه زشتی رو به کار می برن و تصور می کنن خیلی بامزه میشن ؛ بهتره دیگه این کلمه استفاده نشه وگرنه ما مردا هم خیلی چیزارو بلدیم ولی تنها بخاطر شعور بالامون ازشون استفاده نمی کنیم ؛

آقای نجفی لطفا *** ** ****** ***** *** ******* ** *** **** *** ** **** **** **** ******** **** *

دید موسی یک شبانی را به راه

کو همی گفت ای خدا وای اله

توکجایی تا شوم من چاکرت

چارقت دوزم کنم شانه سرت

دستک بوسم بمالم پایکت

وقت خواب آید بروبم جایکت

ای فدای توهمه بزهای من

ای به یادت هی هی وهی های من

زین نمط بیهوده می گفت آن شبان

گفت موسی با که هستت ای فلان

گفت با آن کس که ما را آفرید

این زمین و چرخ از او آمد پدید

گفت موسی،  های خیره سرشدی

خود مسلمان ناشده کافر شدی

این چه ژاژاست وچه کفراست و فشار

پنبه ای اندر دهان خود فشار

گرنبندی زین سخن تو حلق را

آتشی آید بسوزد خلق را

گفت ای موسی دهانم دوختی

وز پشیمانی تو جانم سوختی

جامه را بدرید و آهی کرد و تفت

پافتاد اندر بیابان و برفت

وحی آمد سوی موسی از خدا

بنده ی ما را ز ما کردی جدا

تو برای وصل کردن آمدی

نی برای فصل کردن آمدی

درحق او مدح و درحق تو ذم

در حق او شهد و درحق تو سم

ما بری از پاک و ناپاکی همه

از گران جانی و چالاکی همه

من نکردم خلق تا سودی کنم

بلکه تا بربندگان جودی کنم

ما برون را ننگریم و قال را

ما درون را بنگریم و حال را

خون شهیدان را زآب اولی تر است

این خطا از صد ثواب اولی تر است

لعل را گر مهر نبود باک نیست

عشق را دریای غم غمناک نیست

در دل موسی سخن ها ریختند

دیدن و گفتن به هم آمیختند

چون که موسی این خطاب از حق شنید

در بیابان در پی چوپان دوید

عاقبت دریافت او را و بدید

گفت مژده ده که دستوری رسید

هیچ آدابی و ترتیبی مجوی

هر چه می خواهد دل تنگت بگوی

به سوال کننده ؛

این توضیح شما برای استفاده از کلمه نامناسب « نر » ، حالت توجیح داره واصلا منطقی نیست ؛ واقعا توجیح مسخره ای نوشتین ؛

براساس این توجیح پس به ما آقایون هم مجوز میدین که از کلمات نامناسبی نسبت به خانوما که همگیشون معانی زیادی دارن رو استفاده کنیم ؛

خطاب به تمام کابرای خانوم سایت ؛

باتوجه به توجیه مسخره ی این خانوم ، پس ازاین به بعد اگر کلمه ی نامناسبی رو نسبت به خانما دیدین تعجب کنید ؛

وقتی که تک تک کامنت ها رو میخونم یک چیزی رو متوجه میشم. آدم ها توی این جور مباحثه ها دو دسته اند:

1- اونایی که در مورد عقاید و تفکرات بحث میکنن

2- اونایی که راجع به اشخاص بحث میکنن

گروه اول بیشتر سعی میکنن عقاید خودشون رو به دقت بیان کنن و عقاید و ایده های دیگران رو تحلیل میکنن. این جور آدما میگن: این عقیده ی منه و حسن هاش الف و ب و ج و ... هست. و اون عقیده ی شماست و حسن ها و عیب هاش A , B , C , ... هست.

گروه دوم در ابتدا جملات عقاید خودشون رو میگن ولی در جملات بعدی شروع میکنن راجع به خود شخص مقابل حرف زدن و نه در مورد عقایدش.  مثلا به جای اینکه بگن  اینجای تفکرت اشکال داره و اشکال رو از نظر منطقی بررسی کنن، میگن تو مشکل داری، تو نفهمی، تو نادانی و ...  و یا به جای اینکه تفکرش رو آنالیز کنن میگن تفکرت بده غلطه مزخرفه عقب مونده است و ... در واقع به جای بیان روشن دلایل بیشتر دوست دارن به دیگران صفت اطلاق کنن.

حالا خودتون برید کامنت های خودتون رو بخونید و ببینید بیشتر راجع به اشخاص بحث کردید یا راجع به تفکر اشخاص. بیشتر دلیل و تحلیل آوردید یا بیشتر صفت به کار بردید.

 کاری که گروه دوم انجام میدند باعث میشه تشنج و دلخوری زیاد بشه و به جای تبادل نظر و رشد عقلی بحث به دعوا ختم میشه.

من همیشه فکر میکردم بابام سرم غیرت داره

امروز سر سفره ناهار بهش گفتم ***** ** **** ** ***** ** ** *** ****** ****، ***** ** **** *** ** ******

بابام بی غیرت نیست، اما دعوایی نیست که بخواد بخاطر ناموس دعوا کنه و همیشه کوتاه میاد، اما هیچکس مرد اینطوری دوست نداره

انتظار نداشتم... 

تاحالا یک بار هم نشده ببینم بابام بخاطر من یا مامانم سر ** *** **** ***

فقط به من میگه حجاب داشته باش، حتی دایی هام هم سرم غیرتی میشن بخاطر رفتار بعضی پسرا، اما بابام که هیچی... 🙂💔