سوال اول :
سلام
پسری هستم که چند ماه هست نامزد کردم نامزدم با اینکه از خانواده سنتی و مذهبی هس اما چون دختر بزرگ خانواده هس پدرش خیلی آزادش گذاشته و سختگیری و نظارت خیلی کمی روی رفتارش داره .
این آزادی به نظر من بیش از حد باعث شکل گیری اخلاق خاصی توی همسرم شده که البته بیشتر هم به نظر من تحت تاثیر کسانی بوده که باهشون تعامل داشته .
به عنوان مثال یه نگاه انتقادی به دین داره خودشم مقید نیست . خیلی شبا دیر وقت بر میگرده خونه (در ضمن ما کنار هم نیستیم من بخاطر کارم مجبورم شهر دیگه ای باشم ) در هفته چند روز نهار میره خونه دوستاش که من نمیشناسمشون . گاهی وقتا بهم میگه من اگه در آمد مستقلی داشتم هیچوقت ازدواج نمیکردم .
یه بار بهم گفت دوستام میخوان ببیننت رفتیم توی یه رستوران قرار گذاشتیم دوستاش تک تک با من دست دادن ! گاهی میگه دوست ندارم بچه داشته باشیم و از این حرفا .
نمیدونم چطور باید باهاش مطرح کنم که این رفتارها رو نمیپسندم نمیخوام فکر کنه میخوام محدودش کنم از طرفی هم از این روشنفکر بازیاش اصلا خوشم نمیاد
در ضمن سنش هم کم نیس الان نزدیکه بیست و هفت سالشه
دوستان اگه پیشنهادی دارن ممنون میشم لطف کنن
----------------------------------------------------
سوال دوم :
من یه پسر بیست و هشت ساله هستم که سه ساله یه شغل دولتی دارم وضع مالیمم بد نیس فرصت های ازدواج زیادی در این مدت با دخترایی که هم زیبا بودن هم تحصیل کرده و هم کارمند برام فراهم بود اما در نهایت با شاغل بودن رو به عنوان ملاک ازدواج کنار گذاشتم و با یه دختر که دو سال از خودم کوچیکتر بود و دوسش داشتم ازدواج کردم .
← مشورت در زن داری (۳۳۷ مطلب مشابه)
- ۴۷۹۰ بازدید توسط ۳۴۴۸ نفر
- سه شنبه ۹ تیر ۹۴ - ۲۲:۴۶