↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه) مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)
سلام
یه انتقاد و گله ای داشتم . اول بگم من بطور اتفاقی به منظور اینکه چرا ازدواج کم شده وب گردی میکردم . اتفاقی به این وبلاگ هم بر خوردم . تقریبا همه موضوعاتش و میانگین نظراتش رو چک کردم , من هنوز ازدواج نکردم تا 3-4 سال دیگه امیدوارم بتونم . ولی وقتی دیدگاه ها رو میبینم ، همه دیدگاهشون مادی ، خشک و رسمیه . همش این موضوعاته که میخوام با شخص مورد علاقم ازدواچ کنم خانواده ها اجازه نمیدن . مثلا اقاهه میگه میخوام با دختر مورد علاقم ازدواج کنم . با اون خیلی تفاهم دارم ولی خانواده دختره میگن چون کارت تو یه شهر دیگست قبول نمیکنیم .
قشنگ یاد اون ضرب المثل افتادم که میگفت شاه میبخشه شاه قلی نه (( حالا این برداشت نشه خانواده شاه قلیه ! )) نمیدونم چقدر حالم گرفته شد .
بنظرم من باید امکانش باشه که بشه شکایت کرد یه چیزی شبیه اون چون یه جا خوندم حدیث داریم در مورد کسایی که بنا به دلایلی غیر معقول مانع ازدواج میشن . یا مثلا اون یکی میگه عاشق یه دختری شدم گفته باهات میمونم ولی یه خواستگار بهتر پیدا کرد منو بیخیال شد.
سلام
من خیلی شکسته شدم واقعا حوصله هیچ فردی ندارم . احساس میکنم همه دارن عذابم میدن . نمیدونم چرا اینطوری شدم از همه دوری میکنم هر کسی میاد سمتم با عصبابنت جواب میدم خیلی . اصلا کنترل اعصاب ندارم . قرص آلپروازام که دکتر تیروید برام نوشته رو نمیتونم بخورم چون هر روز کلاس دارم .
همه با این رفتارم منو دیوونه خطاب میکنن . به خدا دیگه جون زندگی ندارم . خیلی زود رنجم و همه چی رو سخت میگیرم .
سلام
بنده دختری ۱۹ ساله هستم... مشکلم از حدود یه ماه و نیم که وارد دانشگاه شدم شروع میشه.. اول یه بیو گرافی از خودم میدم... ؛
بنده تو یه شهر خیلی کوچیک زندگی میکنم..به همین دلیل تا یادم میاد هیچ وقت اینجوری نبوده که بخوام با دوستام بیرون برم و... همیشه تو خونه بودم چون شهرمون واقعا جایی برای رفتن نداره.
به همین دلیل خیلی کم تو اجتماع قرار گرفتم... کلا منزوی هم هستم یه خورده.. اعتماد به نفسمم خیلی کمه. مخصوصا از وقتی وارد دانشگاه شدم بدترم شده.. با این که همه میگن چهره ی خوبی دارم. ولی جدیدا از دیدن چهره ی خودم تو آینه وحشت دارم... کلا تو ذاتم خجالتی بودنم هست.
سلام
راستش من امسال کنکوریم. موضوع اینه که من یه برادر سه ساله دارم که تنها برادرمه و حسابی عزیزه. خب بعد از سال ها خدا به من یه برادر داده و من یک جورایی تنها دلبستگی و زندگیم اونه.
مشکل من هم از همین جا شروع میشه. اکثر وقت ها پیش منه چون مادرم شاغله. حتی وقتی مادرمم هست معمولا میاد پیش من. صبح ها خودم بیدارش میکنم و بهش صبحانه میدم و شبها هم خودم میخوابونمش. شبانه روز نگران تربیت و رفتارشم. نگران بزرگ شدنش. مدام به مادرم میگم این کار و برای بچه انجام بده اینکارو انجام نده اونقدری که گاهی مامانم واقعا عصبانی میشه و میگه تو زیادی حساس شدی. خودمم همین احساس و دارم.
سلام
الان سه تا خواستگار پشت سر هم میاد و به دلیل بد شدن استخاره جواب رد میدیم. با توجه به اینکه آقای فرهنگ گفته بودن بعضی کارها استخاره در اول کار جا داره و البته خودم هم معتقدم به استخاره. ولی می ترسم دیگه خواستگاری نمونه برام با این روالی که پیش میرم راستش خونوادمم تا حدی شاکی شدن از این روال.
مرتبط با استخاره:
امکان داره استخاره بگیریم و جواب استخاره محقق نشه؟
نتایج بی توجهی به استخاره برای ازدواج
همه چیز خوب پیش میرفت تا این که خواستگارم استخاره کرد ...
با استخاره و سرکتاب به نتیجه رسیدن که منو رد کنن
همه خواستگارانم رو با استخاره رد کردم !
عمل نکردن به استخاره گناه داره؟
به استخاره عمل کنم یا دلم رو به دریا بزنم؟
باید به استخاره ای که کردم عمل کنم ؟
اعتقاد به استخاره آنلاین درسته یا غلط ؟
سلام دوستان
من دختری ٢١ ساله هستم ، دانشجوی مهندسی، قد و ظاهر متوسط رو به خوب، وضع مالیمونم خدا رو شکر خوبه و خانواده خیلی خوبی دارم، ریز نقشم هستم .
راستش من از پارسال تا به حال اصلا خواستگار نداشتم یعنی واقعا علت اینکه به چشم هیچکس نمیام و نمیدونم،
چند ماه پیش اتفاقی ادرس سایت همسریابی رو دیدم و با دوستام گفتیم ثبت نام کنیم ببینیم چجوریه، من اول با یه اقایی اشنا شدم که خیلی پسر خوب و مذهبی بود قرار شد همو ببینیم قبل از ملاقاتمونم کلی باهم صحبت کرده بودیم راجب همه چیز و خیلی هم عکس از من دیده بودن ( البته با حجاب ) و خیلی پسندیده بودن ،اینم بگم که من واقعا عکسام با خودم فرقی نداره .
بعد از اینکه همو دیدیم دیگه ازشون خبری نشد.. نفر دومم دقیقا به همین صورت بود فقط ایشون بعدش کلی ازم تعریف کردن و گفتن برای ازدواج به دلیل حجاب و ..مناسب هم نیستیم منم گفتم بله نظر منم همینه خوشحال شدم از اشناییتون و خداحافظ.
سلام
میخواستم نظر دوستان راجع به دخترانی که دست فروشی میکنند بدونم . و اینکه بنظر شما بدونم مسافرکشی برای دختر چقدر نامتعارفه در شهرهای کرج و یا تهران؟ اصلا خودتون سوار ماشین یک خانم میشید؟
در ضمن من دانشجوی پزشکی هستم و تمایل دارم با کسی هم رشته خودم ازدواج کنم.این مسئله چقدر در آینده روی ازدواجم تاثیر گذار هست بنظرتون؟ در ادامه بهتون بگم من که من در زمینه کنکور فعالیت دارم. اما نیاز به درامدی بیشتری دارم .
ممنونم دوستان
سلام
یکی از استدلال های کسانی که به قصد " ازدواج " وارد دوستی میشن اینه که میگن می خوایم طرف مقابل رو بشناسیم . بنده میگم این اشتباست ، شناختی که در خواستگاری می تونه اتفاق بیافته در چند سال دوستی حاصل نمیشه !
تفاوت بزرگ شناخت از راه دوستی و خواستگاری اینه که ، در دوستی احساسات
غلیان پیدا می کنه و اصطلاحا دو طرف عاشق هم میشن ، وقتی احساسات پر رنگ شد
باید فاتحه ی شناخت طرف مقابل رو خوند ! حالا این دوستی 10 سال هم طول
بکشه ، معایب طرف مقابل یا دیده نمیشه یا این که کم اهمیت جلوه خواهد کرد . وقتی دو نفر با هم ازدواج کردند و اصطلاحا از تب و تاب عاشقی افتادند همون معایب کم اهمیت میشه دغدغه ی ذهنی !
اما
در خواستگاری ، علاقه ی آن چنانی وجود نداره و دو طرف عاقلانه همدیگه رو
بررسی می کنن . اگه به مسائلی رسیدند که با هم اختلاف نظر دارند ، با عقل
شون اون مسائل رو سبک و سنگین می کنن نه از روی احساس . اینجاست که در زمینه ی شناخت طرف مقابل ، یک ساعت خواستگاری بهتر از چند سال دوستی هستش .
سلام دوستان خانواده برتری... امیدوارم حال تون خوب باشه
لطفا ماجرایی که براتون مینویسم رو بخوانید و راهنماییم کنید،چون دیگه نمیدونم چطور باید تو این دنیا زندگی کنم و به کی اعتماد کنم، نمیتونید درک کنید چه حس بدی در حال حاضر دارم
دختری بیست و شش ساله هستم ، یکی از آشناهای( اقوام ) نزدیکمون (25ساله) چندین سال هست از طریق های مختلف به من ابراز علاقه میکرد و همچنان هم میکنند، بسیار زیاد هم اینکار رو انجام میدن و اصرار خیلی زیادی دارند، تا الان چندین بار هم اقدام کردند و کم کم همه چی در حال درست شدن بود .
راستش من اوایل بهش علاقه خاصی نداشتم برام مثل بقیه بود، اما با گذشت زمان با دیدن اخلاق و رفتارش و دین و ایمان قوی اش و شوق و اشتیاقش و کلا چیزهایی که مربوط به اخلاقش میشه بهش علاقه پیدا کردم و روز به روز علاقه ام به ایشان بیشتر شد.( البته بگم که همه چیز سنتی بود و خانواده ها کاملا در جریان. نه اینکه بگم ما در این چند سال دوستی داشتیم.. حتی من به ایشان نگفتم که بهشون علاقه دارم یا نه، چون درست نمیدیدم قبل از ازدواج چنین چیزی رو مطرح کنم.)
سلام
این کار درسته که مثلا اگه یه نفر فکر میکنیم پتانسیل ازدواج داره نشون کنیم (( یه راه ارتباطی چیزی ازش مثلا داشته باشیم )) بعد که شرایط ازدواج فراهم شد بریم سراغش ؟ چون همیشه میگن رابطه ها قبل ازدواج وابستگی میاره شناخت واقعی صورت نمیگره .
کلا اهل اینجور رابطه نیستم با خودم میگه یه درصد احتمال بده این رابطه به ازدواج ختم نشه بعد تکلیف اون همه قرار ، درد دل و اینا چی میشه ؟
البته با خودم فکر کردم همه که مثل من این کار رو انجام نمیدن شاید یه نفر دیگه به اون ابراز علاقه کرد . دیگه این کارم یعنی نشون کردن بی فایده باشه . حلا کسی نظری داره خوبه بده غلطه بی فایدست یا چی ؟
بعد من با خودم میگم دو سال دیگه از این شهر میریم یه شهر دیگه که صد کیلو متر دور تره دیگه نشون کردن چه فایده داره , یه سوال دیگه هم هست اینکه یکی نبودن محل سکونت خیلی تاثیر میذاره که مثلا ازدواجی ختم بشه یا نه ؟ خودمو نمیگم کلا میگم مثلا فاصله شهر صد کیلو متر باشه .
سلام ..
من مشکلاتمو میگم .. تقاضای کمکم دارم .. دختر درون گراییم ، از اولم بودم اما این یکی دو سال به حرف نزدن زیادی تبدیل شده .. نمیدونم چرا انگار اصلا نمیخوام حرف بزنم ، میخوام همه کارامو تو سکوت کنم ..
خیلی موقع ها باهام اطرافیانم بحث می کنن ، ولی نمیخوام جوابشونو بدم ، انگار حوصله حرف زدن ندارم ، یعنی پیش اومده طرف به ناحق هر چی دلش می خواد بهم میگه ولی من انگار نمیشنوم هیچی به هیچی ..
اینم میدونم بحث الکی هم نشه خوبه .. ولی فکر کنم دیگه من اغراق دارم ... این مشکلم منجر شده تو خوابگاهمون ، و دانشگاه مشکلات خیلی زیادی پیش بیاد .. توی دانشگاه اصلا نمیتونم سوالمو بپرسم ، ... و کنفرانس برام شده یه معضل خیلی بزرگ .. (هر چند که محیط کلاسمون اصلا تعریف نداره )
سلام
تا حالا به خودتون گفتید این همه اومدم اینجا تو خانواده برتر وقت گذاشتم سوال طرح کردم کامنت گذاشتم چه فایده ای داشت؟ اصلا مگه فلسفه خانواده برتر ترویج ازدواج با محوریت فرهنگ ایرانی و اسلامی نبود؟
خب اگه نتیجه داشت پس چرا این آمار هر سال داره بیشتر میشه ؟ حالا یه عده میان میگن مشکلات اقتصادی و بیکاری و حاکمیت و چه و چه ، مگه اینایی که طلاق میگیرن روز اول با یه حداقل هایی شروع نکردن؟ شغل نداشتن ، خونه نداشتن ؟ یا مگه تو خیابون همدیگه رو پیدا کردن یا بدون شناخت رفتن زیر یه سقف ؟ واقعا مشکل کجاست ؟ راه حل تون چیه؟
مرتبط:
جلسه اول سلسله بحث های علل کاهش ازدواج، عقده پسرها
سلسله مباحث عمومی علل کاهش ازدواج
کاهش میل به ازدواج با بیماری دو قطبی ارتباطی داره ؟
نظرسنجی در مورد مهمترین دلیل کاهش ازدواج
دلایل عدم ازدواج علی رغم داشتن شرایط
کمال گرایی باعث شده تمایلی به ازدواج با افراد عادی نداشته باشم
سلام وقت بخیر
بنده زمانی که یازده دوازده ساله بودم با پسر خاله ام با اس ام اس درباره مسائل جنسی حرف میزدیم . یکی دو سال بعد من این رابطه رو تمومش کردم . فکر نمیکنم به کسی هم گفته باشن خب بعد از این تا حدود دو سال بعدش هم معتاد شده بودم به چت اما بعد همه چیز رو پاک کردم و توبه کردم بابت همه چیز .
الان من نوزده سال سن دارم و خواستگارهایی دارم . میخواستم بپرسم اگر من به امید خدا ازدواج کردم و همسرم از من پرسید قبلا با کسی ارتباط داشتی یا نه چه بگویم ؟ متاسفانه آن شخص ( پسرخاله ) هم فامیل تقریبا نزدیک است و نمیدانم چه کنم اگر او چیزی بخواهد در آینده بگوید ... . عذاب وجدان هم دارم حس میکنم به همسر آینده ام خیانت کرده ام