با سلام
دختری 25 ساله هستم ، تحصیلات پیوسته ای داشتم و الان دارم فوق را تمام میکنم تا سال دیگه برای دکتری آماده بشم .همیشه به مطالعه اهمیت می دادم .
دوست پسر هم نداشته ام اما الان یک سالی احساس تنهایی می کنم ، از نظر دوستام زیبا و خوش اندامم ، اما به خاطر کمال گرایی بیش از اندازه همیشه توی درس خودمو با دانشجوهای دکتری مقایسه میکنم توی زیبایی با بازیگرای تلویزیون از جهت کمال گراییم باعث شده با وجود تنهایی رغبت به ازدواج با افراد عادی نداشته باشم با این که خانواده ی بسیار عادی ومعمولی دارم .
همیشه دوست دارم همسرم استاد دانشگاه باشد البته نه استاد معمولی نمی تونم با این احساسم مقابله کنم حتی حاضرم با یه استاد که ده سال هم از خودم بزرگتره و حتی قبلا هم ازدواج کرده ازدواج کنم. اعتماد به نفسم پایین اومده اگه اراده کنم اشکم سرازیر میشه متاسفانه توی دانشگاه ما هم استادهای جوان زیاد هستند و برخی با وجود داشتن همسر وقتی ازشون سوال می پرسیم به شدت خوشحال می شند و دوست دارند رابطه برقرار کنند .
چند مدتیه یکی از اساتید هم چنین احساسی به من داره سعی می کنم دور و برش نرم من یک زنم و پیش خدا و خانواده و وجدان خودم مسئولم استاد مذکور با انجام حرکاتی احساسش رو نشون میده از طرفی موضوع پایان نامه ام ارتباط زیادی با تخصص اون داره و توی ایران نظیر اون نایاب هستند از طرفی کارم لنگ میمونه و از طرفی برم پیش استاد حالم بد میشه باهاش ارتباط برقرار نمیکنم ولی از درون میسوزم همین الان هم مدام بهش فکر می کنم کمکم کنید که بتونم با ادمای معمولی ازدواج کنم هر کارم می کنم نمیشه حتی تصمیم گرفتم تا آخر عمر مجرد باشم
مرتبط:
جلسه اول سلسله بحث های علل کاهش ازدواج، عقده پسرها
سلسله مباحث عمومی علل کاهش ازدواج
باز هم افزایش آمار طلاق و کاهش ازدواج
کاهش میل به ازدواج با بیماری دو قطبی ارتباطی داره ؟
نظرسنجی در مورد مهمترین دلیل کاهش ازدواج
دلایل عدم ازدواج علی رغم داشتن شرایط
← مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)
- ۲۷۴۱ بازدید توسط ۲۲۱۸ نفر
- پنجشنبه ۱۱ دی ۹۳ - ۲۳:۰۱