خانواده برتر

ببخشید یه سوالی برام پیش امده چرا پسرها تاقبل٢٦_٢٧سالگی دوست دارن ازدواج کنن ولی بعد از اون نه؟! به خاطر نیاز ج... شونه؟!یعنی بعد از این سن دیگه این نیازتدارن؟! یا نه عادت کردن تنهاییشونو خودشون پرکنن؟!

واقعا برام سواله 

تو اگه اینا رو داشتی مطمین باش خیلی وقت بود ازدواج کرده بودی من مطمئنم اینا فقط آرزوهاته و چون شرایط ازدواج نداری میخوای به خدت تلقین کنی که مثلا ببین طرف همچین شرایطی داره ولی ازدواج نمیکنه. آخه من نمیدونم کدوم شرکتی هستش که همچین پولی دربیاره اونم با این تحریما.  من خدتم شرکت دارم خدا شاهده از اول سال تا حالا ی میلیون کاسب نبودم که باید اینم بدم بابت مالیات و دارم منحلش میکنم چون فقط خودمو باهاش علاف کردم .  آخه شرکت زدن شد هنر؟ همین حالا هر کسی میتونه بره برای خودش شرکت بزنه و بشه مدیر عامل و رییس شرکتش ولی  درآمد صفر و فقط ضرر میده و اون دوقرونم که درمیاری باید بدی بابت مالیات. تازه بمونه که باید بری کلی التماس مردمو بکنی تا ی کاری بهت بدن 

سلام ب داداش گلم .ایشالا ک موفقترازاینی ک هسی بشی .بنظرمن بهترین کارو میکنید ن ایک ازدواج بد باشه ن خوبم هس ولی با اهلش ک واس قاپیدن از دست خانوادت و چاپیدن جیبت  و انداختن طنابی ب گردنت ب اسم مهریه و تجملاتو چشم تو هم چشمی نیومده باشه روراس بگم بیاد واس زندگی .نکات بالا دلایل من بود داداش 

نمیدونم از کجا شروع کنم 

منتظرم تا خواستگاری داشته باشم امنیت شغلی داشته باشه و شغل دولتی خوب داشته باشه  شغلی ثابت  داشته باشه اونوفته حتما قبول میکنم((((

جالبه پولدارا قصد ازدواج ندارن بی پولا هم دلشون میخاد ازدواج کنن😐

خواستگار دارم ولی قصد ازدواج ندارم یه ذره کمال گرام

الان همه بهت میگن ازدواج ، سنت و پیغمبره و نصف دینت کامل میشه

شما خودت اول دلایلت را برا ازدواج نکردن بگو ،بعد سوال کن لطفا

خیلی خوشحالم که مردهایی مثل شما که دوست ندارن ازدواج کنند زیر بار حرف دیگران نمیرن چون باعث بدبختی یه دختر که با هزار امید ازدواج کرده نمیشن. من به عنوان یه دختر از شما متشکرم که علارغم میلتون کار ی را انجام نمیدید ویه دختر معصوم مملکتم را بدبخت نمیکنید👏

منم به ازدواج بی‌علاقه شدم 

این پست کاملا با هدف فخرفروشی گذاشته شده اتفاقا به نظر من سوال کننده خیلی هم قصد ازدواج داره ولی شرایطشو نداره منتها آرزوش بود که شرایطشو می داشت ولی ناز میکرد کلا سوال کننده از استایل پسر پولدارایی که به فکر ازدواج نیستن و همه بهشون التماس میکنن که زن بگیرن خیلی خوشش میاد و دلش میخواد جای اونا باشه و حسرت همچین چیزی رو داره 

باز موضوع لوس شدن بعضی از پسرا و هدایت بحث به جایی که اره شما دخترا ما رو تو وقت نداریمون نخواستین الان هم بیاین التماسمون کنین که باهاتون ازدواج کنیم *** *** ****** الان با خونه و ماشین و درامد صد میلیونی نمیایم باهاتون ازدواج کنیم دلتون بسوزه:)

دلایل زیادی داره

من مشابه این شرایط دیدم پسری که از ٣٠رد کرد دیگه ازدواج نمیکنه به خصوص اگر شرایط مالیش اوکی باشه

سلام

---

---

---

---

---

من 37 سالمه از نظر مالی یک ساله بهتر شده میتونم ازدواج کنم به تازگی خونه خریدم ولی ترجیح میدم مجرد بمونم *** ***** *** **** ** *** ****** ** *** *** ****** * ** **** ***** *******  * *** ** ***** ** **** ****** *** *** ****** *** *** **** ** ** ***** ** ** ***** ****** *** ** ****  در مورد میل جنسی هم الان دیگه یاد گرفتم چطوری باهاش برخورد کنم بدون خودارزایی و گناه هم میشه کنترل کرد

شما تو این سن میگی شرایط داری اونم حالا با اتفاقاتی که در زمینه ارز پیش اومده تقی به توقی خورده یه پولی کاسب شدی.بنده هیچ ادعایی ندارم مدرکم دیپلمه سال ۸۵ با پس اندازم مقداری قرض خونه گرفتم البته ۸میلیون همون موقع دادمش رهن واون پولم دادم واسه خریدش وچند سال بعد رو پس انداز کردم تا بالاخره خونه مال خودم شد.الانم نزدیک ۴۵۰قیمتشه هنوزم میدمش اجاره.اون موقع بنده ۲۲سالم بود واز ۱۷سالگی توی بازار کار کردم یک سال مونده بود دیپلمم بگیرم یه مغازه گرفتم کلا ۳متر بود جای خودمم نبود اما کار کردم به هرسختی که بود.اون سالها خیلی اشتیاق زندگی وکار داشتن اعتبارتوی جامعه داشتم خوب بهشم رسیدم توی خونه خرجی میدادم واسه جهیزیه خواهرم کمک خانواده کردم بچش که به دنیا اومد هدیه سنگینی دادم.اما حالا دیگه نه اشتیاقی دارم نه به قول بچه ها ازدواج دیگه نمیصرفه.الانم فوق العاده تنهام با داشتن خونه درامد وکار متناسب خدارو شکر تن سالم ویه آبرویی توی دروهمسایه بازهم هنوز نمیدونم چرا یه انگیزه واسم پیدا نمیشع.نزدیک ۳۰سالمه.از طرفی کمک به مادروپدرم وظیفه خودم میدونم ونمیتونم تنهاشون بذارم.عملا تمام خریدای خونه بردنشون به جاهایی که میخوان برن مثل خونه اقوام دکتر یا هرجای دیگه وظیفه منه.تا چند وقت پیش پیش خودم میگفتم پس زندگی خودم چی.خواهرای من هی میگن هواست به اینا باشه ها والا منم هواسم هست  اما هیچ کس هواسش به من نیس توی ازدواج وانتخابم معیار خاص وغیر معقولی ندارم حتی حاضرم نصف جهیزیه رو هم بدم اون خونه رو هم اگر همسرم خوشش نیومد با اینکه با صفا هست کلی درخت داره هرجا خوشش اومد رو رهن واجاره میکنم مشروط به نزدیک بودن به والدینم نه بخواتره وابستگی فقط بخواتره کمکی که باید بکنم بهشون و هیچ توقعی هم از هیچ کسی ندارم نه زنم نه خواهرام.راضی نمیشم کسی دیگه مثل خدمتکار بیارم کاری انجام بده واسشون خودشونم سرپا هستن همه کاراشون انجام میدن اما مثلا رانندگی توی شب واسه پدرم سخته مادرم بخواتره پوکی استخوان یه کارایی رو نباید انجام بده.مثلا الان که فصل گرفتن آبلیمو وآبغوره هست  خوب من باید برم بگیرم بیارم بکنم داخل شیشه بذارم داخل بالکن یا رفتن به داروخونه گرفتن داروهاشون ببینید من اینکارارو با افتخار وعلاقه با میل خودم انجام میدم ودلم میخواد همسرم هم اینو درک کنه حتی اگر لازم باشه کمک خانواده خودشم میکنم من فرقی بین خانواده خودم وهمسرم نمیبینم. کلا همه این عوامل باعث شده خوب فعلا اسمی از ازدواج من نباشه.بکی از دوستانم میگفت محبت های تو تبدیل شده به وظیفه وخانوادت هم میگن وقتی خودش چیزی نمیگه چرا خودمون به دردسر بندازیم از طرفی تو ازدواج کنی کسی نیس دیگه که دراین حد کمکشون کنه اونم بدون منت وبا عشق وعلاقه.راستش هرسال نزدیک محرم که میشه اونقدر دلم میخواد همراه نامزدم بریم پیاده روی اربعین اما هرسال که میشه میبینم مجردم.دنبال مقصر نیسم.فعلا شرایط اینجوریه وگرنه در کنار خونه حتی به اینم فکر کردم که ماشینم رو بدم خانمم خودم یه موتور سیکلت بگیرم باهاش برم بیرون.اینجوری خیالم راحته که وفتی میره بیرون امنیت بیشتری داره.حتی از چند سال پیش تعدادی سکه خریدم به این نیت که وقتی خواستم واسه همسرم طلا بکیرم حالا یا سرویس یا نیم سرویس یا هرمورد دیگه سکه هارو ببرم عوض کنم با طلا اما هنوز کماکان دارمشون خاک میخورن با اینکه ارزش افزوده که خودتون خبر دارید پیدا کرده تمایلی ندارم که بفروشم یا کاری دیگشون کنم.راستش حالا میبینم من تلاش کردم که زندگیم رو بسازم اما بیشتر مادی فکر کردم ودنبال پیدا کردن موردی واسه ازدواج یا حرف زدن دربارش نبودم.دانشگاه هم یکسال رفتم انصراف دادم.من دقیقا یکسال بعد از خدمت سربازیم شرایط کامل ازدواج رو داشتم شوق وذوقش رو هم داشتم اما اقدامی نکردم.الان واقعا نمیدونم چکار کنم.بین خودم حانوادم گیر کردم نمیدونم دختری که من بخوام با شرایط من کنار میاد.از طرفی من دیپلم هستم ومیدونم دخترا روی این موضوع حساس هستن اینم یه دلیل دیگه انگیزم از دست میدم.به لحاظ ظاهر قدم ۱۸۰سفیدپوستم چشمام رنگی وزن ۷۵ یه زمانی هم ورزش میکردم اما دیگه تا سرکوچه هم پیاده نمیرم.یکی از دلیل هایی که تازگی حسش میکنم این جو بدی که تو مردم هست که بخواتره تورم گرونی انگار همه فکر خودشونن خوب این بد نیس که فکر خودشون باشن اما نه اینکه شرایط زندگی رو واسه دیگرون سخت تر کنن.من واسه ازدواج اصلا نگاهم مادی نیس نمیخوام خانواده طرفم هم نگاهشون بیش از حد معقول مادی باشه.مثلا خیلی بدم میاد اگر برم خواسگاری توی جمع پدر دختر یا مادرش ازم بپرسه درامدم چقدره وتوقع داشته باشه یه عدد دقیق ومشخصی رو بگم.من شغلم آزاده مقدار مشخصی نداره یکماه ۲میلیون یکماه ۵ میلیون یا۱۰میلیون اما در کل گشنه که نمیمونیم خداروشکر یا همسرم که نمیبرم توی چادر زندگی کنیم.ترجیح میدم هرسئوالی توی این مایه ها رو دارن جلسه دوم به بعد خوده دختره ازم بپرسه چون اونه که باید این چیزارو بدونه که میخواد تصمیم بگیره خانوادش همین که بدونن من سالمم اخلاق ورفتارم چجوره خانوادم رو بشناسن کافیه که این چیزا با تحقیق از دروهمسایه هم میتونن بفهمن من حاضرم تلفن همسایه هامون کاسب های محل همکارام رو بدمشون تا هرسئوالی دارن بپرسن ازشون.ازین حرفا که بگذریم فعلا اصل ماجرا مهمه وموضوع پست که فکر کنم به طور کامل جواب دادم.ضمنا اینکه بعضی از خانما میان میگن ازدواج پسرها بخواتره ارضای نیاز جنسیشونه باید بگم که مگه واسه خانمها اینجور نیسش؟کتاب رساله نیاز جنسی فروید رو بخونید تا متوجه بشید که از نظره خیلی از متفکرین عالمان دقیقا همینجوریه حتی توی خیلی آز آیین ها ورسم رسومات کشورای دیگه کلماتی استفاده میشه که عشق وعلاقه روهمراه با نیاز جنسی داخلش معنی میکنن واین هیچ اشکالی نداره.من شخصا فقط با اونی که قلبا دوسش دارم میتونم رابطه جنسی داشته باشم یه مدل علاقه دیگه هم ما انسانها داریم که شامل افراد خانوادمون ودوستامون میشه که ازین قائده جدا هستن. انسان سالم میتونه فرق این دوتارو تشخیص بده واصلا نسبت به محارم خودش (مادر خواهر ..‌)هیچگونه میل جنسی نداره بایدم همینجور باشه جز اینکه طرف بیمار باشه واز طرفی یکی از ارکان اصلی ازدواج که همون اوایلش خیلی پررنگه تا جایی که گاهی وقتی به صورت یه تازه داماد یا عروس نگاه کنی این موضوع مشهوده وهیچ اشکالی هم نداره.این مسئله به قدری مهمه که توی کیفیت دیگر روابط زوج تاثیر ۱۰۰%داره حتی بقای یه ازدواج به همین شرطه جز موارد استثناء وخاص که موضوع بحث من نیس.پس هی نیاید جوری این موصوع رو بیان کنید که اینو نقطه ضعف آقایون نشون بدید‌.اصلا اینجور نیس .اگر اینجور بود خیلی راههای دیگه هستش واسه ارصای این نیاز اما اکثر پسرها دنبالش نیسن علاقه ای هم ندارن حتی موقعیتش هم جور بشه اینکارو نمیکنن.ببخشید متن طولانی شد واسه سئوال کننده آروزی خوشبختی وتداوم درامد خوب میکنم واسشون وسلامتی همتون از خدا میخوام.

به اونایی که میگن من فخرفروشی کردم و یا دارم دروغ میگم. 

هر چه سن بالاتر بره انگیزه برای ازدواج کم میشه...بهتره آدم تا سنش کمه برای ازدواج پا پیش بزاره .حتی اگه شرایط مالیه خوبی نداشته باشه.خدا خودش کمک میکنه...ماها همیشه منتظریم همه شرایطمون فراهم بشه بعد ازدواج کنیم، غافل از اینکه وقتی شرایط مهیا بشه دیگه انگیزه ای واسه ازدواج باقی نمیمونه...

من تا ۳ ماه پیش میخواستم ازدواج کنم. منتهی دیدین که شرایط کشور چطوری پیش رفت‌. الان به این فکر میکنم که الان تنهام، توی جوب هم بخوابم خیلی برام مهم نیست، اما میترسم مسئولیت کس دیگه ای هم به عهده بگیرم. 

۱ واسه اینکه اونموقع من داشتم عین چیز جون میکندم منو پس میزدن 

هذکس واسه ازدواج نکردن خودش دلایل خاصی داره امابنظرم مشکلات اقتصادی واخلاقی بزرگترین فیلترهای ازدواج هستن،اینکه میگن پول داشته باشی ازدواج می کنی چیزغلطیه،چون خیلی اززوج های ثروتمندوفقیرکارشون به نارضایتی اختلاف خیانت طلاق،همسرکشی وخودکشی رسیده،ازدواج مسئله بسیارپیچیده ایه وبراحتی نمیشه تفسیرش کرد،شماهم اگه بخوایدازدواج کنیدوضعیتتون خوبه وباتوجه به کاهش ازدواج ونبودخواستگارواسه بعضی ازدختران ایرانی مطمئن باشیدوقتی که موقعیت شماروببینن شماردنمیکنن بخصوص دختران سنتی وابسته،پس بهتره اول خودتونوبشناسیدومعیارهاتونومشخص کنید،ونزاریدکه واستون تصمیم بگیرن به حرف های خانواده گوش ندیدچون بعضی ازخانواده هاسنتین ونمیتونن نسل جدیدرودرک کنن،بهتره حسابی تحقیق بکنید،مواظب مهریه باشیدومهریه روبالانگیریدچون باتوجه به افزایش قیمت سکه مطمعنابعضیانقشه می کشن وباتظاه به سادگی ونجابت بعدازازدواج وعقدتلکتون می کنن وچون پولدارهم هستین راحت تربه نتیجه می رسن،بهتره عاقلانه رفتاربکنیدوهمه جوانب رودرنظربگیرید،موفق باشید⭐⭐⭐🌹🌹🌹

به شعله

شک نکنین که این پست رو الکی گذاشته و چون شرایط مادی ازدواج نداره یعنی هم خودش توانایی مادی نداره و هم اینکه باباش از لحاظ مادی خیلی ضعیفه و نمیتونه سرسامونش بده  میخواد خودشو آروم کنه و الکی بگه هستن کسایی که شرایط خوب دارن اما ازدواج نمیکنن :

درکت میکنم دقیقا شرایطون شبیه هم هستش دختر زیاد هستن که باهام ازدواج میکنن ولی اون دخترایی نیستن که میخوام در عوض اون دخترایی که میخوام و شرایطی که میخوام داشته باشند زود جواب رد بهم میدن بخاطر اینه که بابای پولدار ندارم یعنی تا میان تحقیقات و از وضع مالیمون باخبر میشن پس میکشن و هم اینکه کار درس حسابی و مطمین ندارم و کارم شرکتی هست و تا از شغلم میپرسن میگن  این که نشد کار و کارشرکتی رو معادل بیکاری میدونن 

شما چه شرکتی دارید؟

شما رو نمیدونم ولی من توی 8 سال گذشته از دو نفر خوشم اومد، رفتم گفتم، هر دو ریجکتم کردن. هر دو هم ازدواج کردن الان. خوشبخت باشن انشالله. حالا من منتظرم ببینم سومیش کی میشه، با کله میرم 

ما با هیچی مخالف نیستیم نوش جانتان  بقیه عمرت رو با مجردی از زندگیت لذت ببر.

شما بسیار لطف میکنی که ازدواج نمیکنی دختر بدبخت چه گناهی کرده که هزار تا بیماری بهش منتقل کنی!

شما اگه همون محمد 38 باشی خب معلومه اونجاهایی که میری خواستگاری چرا درجا جواب رد میدن.

الان به خاطر شرایط خاص و موقت بازار به خودت مینازی هر وقت حداقل ده سال چنین درامدی داشتی بعد بیا به شرکت و درامد و پولت بناز.

به سوال کننده واقعا ماشالله به این پشتکار، ماشالله به این درآمد حلال!!!
میدونی اگر شما قرارداد رو اینجور آگاهانه فسخ نمیکردی به هیچ عنوان این حرف رو نمیزدم و میگفتم هم تو کارت مسئولی و هم زمان شناس، ولی این قضیه کسب درآمدت که گفتی یعنی یجورایی وام بلاعوض گرفتی از دولت که یعنی میشه همین جیب ما مردم و بیت المال.

اصلا لازم نبود شرکتتو به رخ بکشی فقط می گفتی شرایط ازدواج دارم و نمی خوام ازدواج کنم. ما هم می گفتیم خب به ما چه؟!

به کابوی تنها

نبود عشق ،شکست عاطفی در دوره ای از زندگی گیر افتادن تو روزمرگی .ترس از مسولیت وزندگی مشترک بی اعتمادی دخالت نابه جای اطرافیان و....

میگن روزی روحانی به دهکده ای رفت و سخنرانی جالبی در مورد زندگی کرد یکی از زنان دهکده که بسیار لذت برده بود از سخنرانی، با خواهش روحانی رو به منزلش دعوت میکنه، کدخدا که خبردار میشه پیش روحانی میره و میگه این زن بدکاره است و با رفتن به خونه ی این زن خودت رو بدنام نکن، روحانی یکی از دستان کدخدا رو میگیره و ازش میخواد که کف بزنه، کدخدا میگه وقتی یکی از دستام توی دست توست چطوری میتونم کف بزنم؟ روحانی جواب میده پس وقتی زنی بدکاره است یعنی مردان دهکده هم هرزه هستند، این در پاسخ آقایونی که میگن دختر خوب  و سالم و بااخلاق نیست برای ازدواج. من این بحثو حتی توی دانشگاه هم مطرح کردم و متاسف شدم از اینکه دیدم حتی توی محیط علمی هم سطح تفکر دوستان اینقدر پایینه، این جنگ جنسیتی که توی مملکت ما راه افتاده تنها ضررش به حال خودمون هست، کمی تفکر کنید دوستان، جنس زن و مرد مکمل هم آفریده شدن و بهم احتیاج دارن پس بهتره به کسی که در خلقت مکمل ما هست با دید بهتری نگاه کنیم.. 

بنظرم چندجا رفتی بهت دختر ندادن...اشکال نداره بگرد آدمتو پیدا کن...بلاخره خدای توام بزرگه..مطمئن باش آدم تورو هم آفریده... دنیا دنیا پول هم داشته باشی وقتی عشق و همدم و همراه و انگیزه و آرامش که عالی ترین‌درجاتش در ازدواج درست وجود داره نداشته باشی فایده ای نداره....ناامید نشو و ادامه بده

متاسفانه موانع ازدواج به قدر کافی زیاد هست ولی وقتی میبینی دخترها این شرایط رو درک نمیکنن و با قناعت  سازگاری از شما پشتیبانی نمیکنن انگیزه ای برای ازدواج باقی نمیمونه

متاسفانه درجامعه ماچشم وهم چشمی،بی پولی وبی اخلاقی خیلی زیادشده،ازیک طرف ازدواج کردن کارسختیه وازطرف دیگه حفظ زندگی،مجردهادرارزوی ازدواج ومتاهل هادلگیرازهمسر،مشکل شمااینه که به خودتون القای منفی می کنید اول بایدواقعیت هاروقبول کنیدوبعدتصمیم بگیرید،واقعیت هاخیلی تلخن،اینکه بعضیاپول پرستن رونمیشه انکارکرئ،تعدادقابل توجهی ازدختران نسل جدیدفقط به فکرپول،تیغ زنی وخوشگذرونی هستن فقط تعدادکمی هستن که اصالت دارن،وفاداری واصالت یک زن زمانی مشخص میشه که شوهرش هیچی نداره .وفاداری واصالت یک مردزمانی مشخص میشه که همه چیزداره،شماالان تکلیفتون باخودتون مشخص نیست معلوم نیست معیارهاتون چیه،اگه قصدازدواج داریداول بایدمعیارهاتون روبایک روانشناس برجسته بررسی کنید،اون وقت متوجه می شیدکه تعداددختران موجوددردایره معیارهای شماچقدره،هرچی معیارهاتون خاص ترباشه دایره انتخابتون هم محدودتره،شمامشکلتون اینه که طبق سنت غلط جامعه مامستقیمادختری راادمی کنیدبدون اینکه بدونیدمعیارهای اون دخترچیه،اون دختراگه کمال گراباشه وقتی که شرایط شمارومی بینه فوری ردتون می کنه،نبایدازبعضی ازدختران(نه همه)توقع داشته باشی دکه به اخلاق توجه کنن چون بسیاری ازدختران امروزی،کمال گرا،اهن پرست،ساده ووابسته هستندونظرخانوادشون براشون مهمه،ازهمه بدترپسران هم خیلی تن پرست وظاهربین شدن،بهتره واقعیت هاروبپذیریدوبه خداتوکل کنیدشایدتقدیرتون چیزدیگه ای باشه،بهتره درموردقوانین جذب هم بیشترتحقیق کنید،این درسته که امنیت اقتصادی برای ازدواج خیلی مهمه،ومتاسفانه خیلیاروبه خاطراین موضوع ردمی کنن،چون مشاغل تضمینی نیستندوقیمت کالاوملک هم بالارفته امامطمعن باشیدکسی که شعورداشته باشه به اخلاق بیشترتوجه می کنه وخودش هم کارمیکنه،بحران اقتصادی موجودایجاب میکنه که زن هم یک شغل ابرومند،ناچیزوخوب داشته باشه شغلی که مردان لاشخورهمکارش نباشن،به هرحال امیدواریم که موفق باشیدوالسلام😉⭐⏳🔘🌹😓😯💟🙌

داداش واسه اینکه با هم اشتباه گرفته نشیم یه چیزی به اسمت اضافه کن یا من اضافه کنم ؟

ازدواج نکردن دلیل نمی خواد که. ازدواج دلیل می خواد. من فکر می کنم اختلال  مثبت (مثبت از اون نظر که آگاهانه هست و حتی این اختلالو دوستش دارم) در روابط اجتماعی دارم از این نظر که توی همه دوره های زندگی از 95 درصد افراد اطرافم خوشم نمی اومده خخخخ. به ندرت با کسی بتونم دوست صمیمی  و قاطی بشم و حتی توی رابطه با دخترا و فامیلا هم سختگیرم. پسرا و خواستگارایی که باهاشون دیالوگ داشتم اختلاف فرهنگی باهام داشتن. با تک تک شون اگه ازدواج می کردم الآن طلاق گرفته بودم و غصه می خوردم. به نظرم عاشق شدنم هم توی این اوضاع به دردی نمی خوره چون یه بار عاشق شدم و کور شدم ولی الآن فکر می کنم که با همونم اگه ازدواج می کردم مناسب نبود. در حال حاضر چیزی که از عشق برام مهم تره و معیارمه, فازمونه که باید به هم بخوره. یعنی اختلاف مدل شخصیتی و اختلاف فرهنگی نداشته باشه آدم با طرفش. خیلی حرفه بتونی به کسی قول بدی که چهل سال کنارش میمونی و بوسش می کنی خخخخ. زندگی برای خیلیا ساده تر از این حرفاست و همسر یه آدمیه مث بقیه اعضای خانواده در کنارشون. برای من خیلی قضیه جدیه. همسر طرف مقابل و مخاطب آدمه. کاملا باید مچ باشه وگرنه نمی تونم ادامه بدم. بخوام در یک جمله خلاصه کنم, صمیمیت برای من با خواستگار تا حالا اتفاق نیافتاده. با دختر همکلاسی و همکار آدم میاد دوست می شه حتی, ماه ها طول می کشه که بفهمی چجور آدمیه. ی مشکل عمده م این بود که پسرا و خواستگارا رفتار بچه گونه داشتن و به شدتتتتت تحت تاثیر مادر و خواهرشونن. نمی دونم چرا این طوریه؟ شخصیت و افکار مستقل ندارن. قضاوتا و حرفاشونم بازتاب حرفای مادرشونه. و این یعنی مردونه نیستن اصلا. این مساله رو ضعف می بینم و باعث شد حتی جاذبه جنس مخالف هم برام نداشته باشن که بعدش به مساله اختلاف فاز بپردازم. از اون طرف, شخصیت من برای طرف مقابل پیچیده بوده و حرکاتم عجیب گزارش شده! من تا حد زیادی افکارم مستقل از خانوادست. یعنی کم سن تر که بودم وابسته بودم. الآن این طوری هستم که اگه بخوام کاری رو انجام بدم رضایت خانواده خب لازمه و خانواده هم متقابلا همه کارهامو تایید می کنه و به خاطر سن و موقعیتم مخالفتی ندارن با تصمیمام. اما مواردی که خانواده به انجام کاری اصرار کنن و دلم نخواد, هرگز انجامش نمی دم. توی تئوری و نظر هم صد درصد از خانواده مستقلم. ولی پسرا حداقل توی ازدواج اینطوری نبودن. دقیقا بلندگوی مادرشون بودنااااا. مشکل دیگه جو حاکم بر  روابط دختر و پسره. توی خواستگاریا تا میخوای دو هفته دیالوگ داشته باشی فشار می آرن که شما ما رو معطل کردین! لابد کس دیگه ای رو زیر سر دارین. توی روابطم خارج از چارچوب خواستگار, سوء تفاهم با پسره پیش میاد. قضاوتشون از رفتارم اشتباه میشه یا من دلخور می شم از کاراشون. یه حس اشتباهی دارم, ایده آل گرایانه همیشه در آرزوی مردی بودم که بی قید و شرط دوستم داشته باشه مثل والدین. این اشتباهه صد درصد و غیرممکنه. ولی توی پس ذهنم اینه که نمی ذاره ازدواج کنم! دلم نمیاد. کم کم حتی متوجه شدم که از جو ازدواجی توی جامعه بدم میاد. طلاق قبیحه. ازدواج امر خیره و سر و سامان! این که اصرار می کنن به ازدواج کردن آدم ها توی یه سن معین بین بیست و سی مسخره ست. بعدم اصرار می کنن به بچه دار شدن. دلم نمیخواد اجباری باشه. ارزش نداره مشابه تلاش برای کسب پول و شغل و مقام و ملک و ... در مورد ازدواج بخوای تلاش کنی. ازدواج ارتقای رتبه نیس رابطه صمیمیه.

فک کنم اون وسطا یه قسمت کامنتمو خوردم. می خواستم بگم یه کاری رو که خانواده اصرار کنن و نخوام انجام بدم هرگز انجام نمی دم.

بعدش من شدیدتر از هر کسی اهل دیالوگم. ملت نیستن. ارتباط با دیالوگ شروع می شه. با دیالوگ ادامه پیدا می کنه و با مرگی که دیالوگ رو قطع می کنه به پایان می رسه خخخخ. پسرای مقابل من اهل دیالوگ نیستن. بعضیا بودن ولی پرچونه بودن نه اهل دیالوگ. پراکنده گویی می کردن. منظور از اهل دیالوگ بودن اینه که همه احساسات و افکار و شرایط رو انقدر توضیح بدی که طرف شیرفهم بشه. در دیالوگ بود که سوتی های پسرا رو گرفتم و خودمو از خطر طلاق خخخ نجات دادم.

شما منطق برخی از دخترهای همینجا رو نگاه کنید

---

من 37 سالمه از نظر مالی یک ساله بهتر شده میتونم ازدواج کنم به تازگی خونه خریدم ولی ترجیح میدم مجرد بمونم چون متوجه شدم دختر ها هیچ گرایشی به جسم مرد ندارند و با دیدن تحریک نمیشوند  و منم از رابطه یه طرفه متنفرم باز اگه دوطرفه بود وزن ومرد به یک میزان به هم علاقه داشتند باز یه چیزی  در مورد میل جنسی هم الان دیگه یاد گرفتم چطوری باهاش برخورد کنم بدون خودارزایی و گناه هم میشه کنترل کرد

به به عجب روشی واسه پول درآوردن داداش خیالت راحت بد به دلت راه نده یه وقت فکر نکنی این پولا خوردن نداره ها ! 

ازدواج دوره و سن خودش رو داره ( وقتی که میگذره اونم بی دلیل ) باعث خیلی از چیزها میشه یکیش اون بی انگیزه شدنست 

خب خیلیا هستن مثل شما. من خودم تو بازارم و درآمدم بد نیست خدارو شکر. البته نه به اندازه شما ولی خب این افزایش ارزش دلار واس ما هم سود داشت. جنسهای موجودمون ارزشش دو برابر شد.

یه زمانی خیلی خوشبین تر بودم به کاربرای اینجا اما حالا هرچی میگذره پست های اینجوری گذاشته میشه کاملا معلومه که اکثرا افراد بیکاربا افکار منفی نسبت به جامعه وجنس مخالف اینجا هستن ونظر میدن .اونم چه نظراتی که هرتازه وارد تازه نفسی که امیدوار باشه واسه ازدواج وزندگیش چشم وگوشش بسته باشه خیلی راحت چندتا پست اینجارو که بخونه راحت میره به سمت پشت بام خونشون خودش پرت میکنه پایین.بیخیال چرا اینقدر منفی نگاه میکنین خوب حالا وضعیت مملکت اینجور شده دخترا فلان شدن پسرا بهمان شدن یعنی دیگه نباید ازدواج کرد زندگی کرد اگر اینجوریه خوب پس همه همین الان یه دربست بگیریم بریم بهشت زهرا بشینیم سر مزار خودمون تا بمیریم مستقیم بیوفتیم داخلش.آره دیگه اینجوریه.آدم زنده زندگی میخواد افکار همتون شنا کردن در جهت مخالف جریان زندگیه هرکدوم به یه بهونه دارید جا میزنید.فقط کافیه برگردید به اصول وخودتون از نو بشناسید نیاز به همسر به ازدواج یه موضوع که از اول تاریخ بشر بوده تو بدترین شرایط انجام شده.توی قحطی توی جنگ بودن افرادی که ازدواج کردن .من منکر سختی زندکی نیستم.اما فکر میکنید ازدواج نکنید خیلی دنیا بکامتونه نخیر آدمیزاد هرجور که زندگی کنه آحربن بالاترین رفاه رو هم داشته باشه باز یه مشکلاتی هست که آزارش بده.مگه تو قرآن خدا نکفته ما انسان رو در سختی آفریدیم پس دیگه تکلیف معلومه مجرد یه جور متاهل یه جوره دیگه درگیره.اما همون قران گفته واستون همسرانی آفریدیم تا درکنار هم آرامش داشته باشین حداقل متاهلی این مزیت رو داره.یه سری آقایون هم که خیلی عذر میخوام همه چی رو مفت میخوان نه خرجی بدن نه مهریه بدن نه کار کنن نه هیچی اونوقت زنشونم بدن .خودتون قضاوت کنین اینکار شدنیه؟جسارت نباشه ما ملت خوشی زده زیر دلمون یه نگاه به ملت بیچاره یمن کنید افغانستان ببینید که سالهاست معنی امنیت نمیدونن چیه.تو عروسیاشون بمب میزنن همه خاندانشون کشته میشن.ناموسا بیخیال دست بزدارید ازین افکاروبهونه ها.یه پسرایی هم میان میگن ما الان ۳۵سالمونه بلدیم چجور خودمون کنترل کنیم نخیر اینجوریم نیس مرد تا آخرین نفس زندگیش نیاز جنسیش کار میکنه وحتی اسپرمش میتونه باردار کنه حالا هی بیاید بگید ما بلدیم کنترل کنیم بله حتما دارید عوارض دیگه ای رو تحمل میکنید .مثلا مصرف تریاک قوه جنسی رو نابود میکنه وگرنه آدم سالم غیرممکنه بتونه در حالت عادی این نیاز رو کنترل کنه یا سرکوب کنه.اگر میشد این همه خودارضایی نبود.امیدوارم حرفام رو به بدی برداشت نکنید شاید طرز بیانم تند بود اما دوستانه گفتم.منم نفسم از جای گرم بلند نمیشه.بدهکارم شغل درست درمونی ندارم حتی یه مشکلاتی داشتم که فکرش نمیکنید اما هنوز امید دارم ازدواج کنم.همیشه توی ذهنم به اونی که قراره زنم بشه حرف میزنم نظرش میخوام وازش عذرخواهی میکنم چرا تاحالا نرفتم دنبالش بیارمش پیش خودم.

ازدواج نکردم چون 

سلام
من یه دختر سی و اندی ساله ام
تا حدود 30 سالگی کلا خواستگارا رو کاملا نشناخته و تو همون تماس تلفنی اول راه نمیدادم
نه بخاطر شرایطشون بلکه بخاطر خودم که احساس میکردم ازدواج اون چیزی که ما مجردا فکر میکنیم نیست
بعد از اون شرایطی پیش اومد که احساس کردم خونواده پدریم خصوصا مادرم باوجود اینکه بشدت دوستشون دارم؛
دیگه حوصله منو ندارن و در واقع اینجا یه مسئولیت و بار روانی اضافی هستم
این بود که تصمیم گرفتم خواستگارا رو راه بدم... چون فکر کردم اینور او اونور مرز ازدواج خیلی باهم فرقی نداره... بنده خداها از همه جا بیخبر!!!
ولی همچنان اون عقیده قبلیم که ازدواج بیشترش مسئولیت و محدودیته و اون احساسات زیبا یشتر یه توهمه رو دارم.
در حال حاضر بصورت معلق موندم.

به ناشناس

باکامنت ناشناس ۲۹مردادساعت ۲:۴۳کاملاموافقم

اولا تهمت نزن اخرش اتیشه تو حلقت اینکه میگی پسر امکان نداره بتونه خودشو تا سنین بالا نگه داره چرا اتفاقا امکان داره الکی حرف نزن درسته میل جنسی مرد چندین برابر زن است وتا اخر عمرش هم هست اما قابل کنترل هم هست کسانی که کنترل نمیکنند خدا پیغمبر نمیشناسن

منم مثل خودتم .

منم مثل خودتم .

سلام 

بنده همه جوره برای ازدواج تکمیل هستم کاملا مستقل با درامد بالا اما دنبال مورد می گردم مورد خوب نیست باشه 3 روزه ازدواج می کنم

بعضیا چه نون حلالی میبرن سر سفره هاشون.

بله امروزه زیاد ادمای خوبی پیدا نمیشند.