سلام به همه دختران و پسران این سرزمین به خصوص آنهایی که در سن ازدواج هستن و یکی از دغدغه های این روزهای آنها بحث ازدواج و اختیار همسر هست.
به نظر بنده هر شخصی چه دختر و چه پسر از یک سن متعارف خواه نا خواه به فکر ازدواج می افتند و حتی میتوان گفت که تمایل به این امر دارند. اما چرا در مرحله عمل و اقدام برای ازدواج این امر، این روزها کم رنگ شده؟
خب دلایل متفاوتی از جمله تحصیل، امکانات، شرایط خانواده، برخی ویژگی های منفی چون عدم ارتباطات خوب اجتماعی و ... در این امر موثرند.
اما یک مسئله مهم که این روزها به کرات دیده می شود و جوانهای را از رسیدن به یک پیوند مناسب و مستقل شدن دور می کند عوامل اقتصادی است که گاها خود زوج جوان ممکن است در آن نقش نداشته باشند.
البته برای بنده روشن است که این عوامل هم به خانواده دختر و هم به خانواده پسر فشار می آورد اما در این مطلب کوتاه من از دید یک پسر که مراحل خاستگاری را طی کرده و به قول معروف جواب مساعد را از خانواده دختر گرفته صحبت میکنم.
در حال حاضر یکی از دردسرسازترین رسم و رسومات در کشور ما، رسومات ازدواج است. شما فرض کنید که یک پسر بعد از کلی برو بیا و و تلاش فراوان، اعتماد و اطمینان خانواده دختر را از یک طرف و دل دختر را از طرف دیگر بدست آورده است و بالاخره موفق شده تا نظر مساعد خانواده را برای ازدواج بدست آورد.
بعد که جواب قطعی شد یک شب بزرگترهای فامیل رو جمع میکنند و برای مراسم بله برون به منزل دختر می روند. شب نشینی میکنند و بعد از کلی چک و چونه (البته اگر در کار باشد) به قول معروف سر مهریه به توافق میرسند. بعد از صرف شیرینی و شام و کلی بگو بخند متن توافقات که به خطی خوانا و خوش مکتوب شده به امضاء همین بزرگترها به تایید و تصویب می رسد. نهایتا خود پسر با امضاء این متن کل شرح ماوقع را تایید می کند.
محتوای این متن جدای از جزئیات در حالت کلی از این قرار است که داماد بین 500 میلیون تا چند میلیارد بدهکار است. آخر شب هم همه از این معامله نا برابر راضی و خشنودند و با لبخندی شیرین وداع می کنند.
شاید فلسفه مهریه، پرداخت کردن آن را توجیه کند اما شرایطی که امروزه خانواده دختر به این امر اضافه کرده اند این مسئله را بیشتر به یک داستان خنده دار تبدیل کرده است که متاسفانه اجتناب ناپذیر هم هست.
به جرات می توان گفت که کمتر از 5% آقایان در موقع ازدواج قدرت پرداخت این مبلغ را دارند و حتی 5% از این 5% خودشان به این حد از دارایی رسیده اند. پس بیان این مسئله که مهریه عندالمطالبه است هم یک جور گول زدن خود است چرا که خود خانواده عروس مستحضرند که داماد قدرت پرداخت مهریه را نه تنها در بدو ازدواج بلکه حتی سالها بعد از شروع زندگی نخواهد داشت.
البته بحث مهریه به خودی خود میتواند یک الگوی اقتصادی موفق باشد چرا که تغییر شرایط اقتصادی، نوسانات بورس، آشفتگی بازار و ... هیچ تاثیری در ارزش مادی این مهم ندارد (هر موقع مطالبه شود به روز حساب خواهد شد) پس بهتر است بگوییم که مهریه عندالمطالبه شخص شخیص داماد را زندانی خواهد کرد.
اخیرا برای دوری از بحث زندان شرایط پرداخت اقساطی مهریه مطرح است که بنده به این مسئله هم می خندم. شما فرض کنید یک پسر در زندگی مشترک شکست بخورد. قطعا تاثیر این شکست تا پایان عمر زندگی این فرد را تحت الشعاع خود قرار میدهد.
از طرفی دادگاه رای به پرداخت اقساطی مهریه می دهد یک نفر نیست بپرسد آخر قسط چی؟ چرا باید قسط بدهد؟ چون نتوانسته با همسر خود کنار بیاید؟ یعنی یک مرد باید به زور با زن خودش کنار بیاید؟ قسط شکسته شدن قلب و احساس خودش را می دهد، قسط تکه هایی از وجود خودش را که در زندگی ناموفق با یک زن (تنها موجود مظلوم دنیا!) جا گذاشته است. قسط نابود شدن آینده یک یا چند فرزند خودش را میدهد.
یک عمر باید تقاص این شکست را بدهد که چرا نتواننسته ای باب میل همسر گرامی زندگی کنی. در طرف دیگر دختر خانمی قرار دارد که اصلا نیاز نیست تضمین بدهد که زندگی می کند یا نمیکند. اصلا نیاز نیست پای هیچ تعهد نامه ای را امضاء کند.
اصلا منت می گذارد به شما بله می گوید. متاسفانه طلاق جوری در اذهان عمومی تعریف شده است که گویی مرد تنها ریشه وجود این پدیده نا مبارک است. گویی مرد یک موجود دیو سیرت است که سرتاسر زندگی زن خود را شکنجه کرده و مقصر بلامنازع شکست زندگی خود است.
زندگی که اگر خود این مرد در آن آرامش داشت تمام خودی خودش را فدای دوام آن می کرد. البته صدا و سیمای ما هم در این امر بی تقصیر نیست. تمام گزارشات مربوط به طلاق از کتک زدن زن به دست مرد، اعتیاد مرد و امثالهم حکایت دارد.
ولی کو گزارشی که از سو استفاده کنندگان حرف بزند؟ از کسانی که کارشان شده بالا کشیدن اموال همسر آن هم در دوران عقد. عندالمطالبه است دیگر باید بپردازی.
کو گزارشی که شرح حال پسر 29 ساله ای را بیان کند که تمام اندوخته سه دهه از عمر خود را عندالمطاله تقدیم کرده است؟ کو گزارشی از شرح حال همان مرد دیو سیرتی که از بد اخلاقی و بد دهنی زن خودش رغبت نمیکند تا پاسی از شب خانه برود؟ کو گزارشی از شرح حال آن راننده زحمت کش که دست خالی خانه راهش نمیدهند؟ و خدا شاهد است بیشمارند زندگی های شکست خورده ای که زن زندگی اش زن زندگی نبوده و باز هم مرد آن باید مردانگی کند و یک عمر قسط فقدان زن بودن زن خود را بدهد.
از این گذشته راه بهشت را به بندگان خدا می بندید و آیا این گناه نیست؟ مرد که مهریه زن خود را ندهد در آخرت هم بازخواست خواهد شد و شاید تنها گناه او این باشد که غرق در یک مهر شد و با مهریه مجازات شد. فکر می کنید اعتقاد به خدا تنها نماز و روزه است؟ مگر غیر این است که خداوند حق الله را می بخشد ولی حق الناس را نه؟ شما به ازای تمام بدبختی هایی که به سر جوان مردم می آورید مدیون هستید.
در نهایت صحبتی دارم رو به خانم هایی که این متن را می خوانند. اصلا می گوییم مهریه حق زن است. هر که را هم که طاووس خواهد جور مهریه کشد. اما یک لحظه تامل کنید کجای کار قرار است مهریه سنگین تضمین کننده زندگی شما باشد؟
قرار است مرد زندگی شما از ترس پرداخت این مهریه کنار شما بماند؟ گیریم که بماند آن زندگی دیگر زندگی نیست. و اگر هم بماند و حتی اینقدر معتقد باشد که به فکر خیانت هم نیافتد مطمئنا زندگی خوشی کنار شما نخواهد داشت. در این زندگی تنها یک اتفاق می افتد و انهم این است که شما به ازای هر سال چند سال پیر می شوید. با گرفتار کردن مرد هم چیزی عاید شما نمیشود شما شکست خورده اید و آزار و اذیت دیگری چیزی را در شما جبران نمیکند.
شاید همگان دیده ایم که بحث سر مهریه خیلی از مواردی که به توافق اولیه رسیده اند را به هم زده است؟ خب برای چه؟ برای اینکه نمیخواهید از فلان دختر فامیل کمتر باشید؟ واقعا ارزش شما به تخیلات است؟ به مبالغی که هیچ وقت به واقعیت نخواهند پیوست؟
در آخر این را هم اضافه کنم (البته قبلا در مطلبی گفته ام) که آقایان دارند راههای نپرداختن مهریه را یاد میگیرند حالا از خودتان سوال کنید با گرو کشی میتوانید زیر یک سقف زندگی کنید؟ بهتر نیست مهریه تان در حدی باشد که مرد شما پرداخت کند و شما چیزی را بدست آورید تا اینکه یک مبلغ تخیلی و نجومی باشد و شما دست آخر چیزی بدست نیاورید؟
دوره زمانه عوض شده و باید در برخی مسائل تجدید نظر کرد البته اگر میخواهیم برخی معضلات چون عدم تمایل افراد به ازدواج در جامعه کم رنگ کنیم.
البته این صحبتها را پای مرد بودن من نگذارید. از نزدیکان من هم هستند دخترانی که در سن ازدواج هستند. مسلما حرف من خطاب به نزدیکان خودم نیز هست.
برای همه آرزوی سلامت و سعادت دارم
والسلام
" رضا سرچشمه"
مرتبط :
چرا بعضی از پسرانی که شرایط خوبی دارند ازدواج نمی کنند؟
سوال از مجرد هایی که قصد ازدواج ندارند
چرا بعضی از پسران ازدواج نمی کنند؟
پسرهایی میشناسم که همه چی دارن ولی میلی به ازدواج ندارن
چرا یه پسر 28 ساله با وجود داشتن شرایط ، ازدواج نمی کنه ؟
دلایل عدم ازدواج علی رغم داشتن شرایط
← مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه) ← مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه) ← ازدواج آسان (۵۶ مطلب مشابه) ← عدم تمایل به ازدواج در پسران (۱۹ مطلب مشابه)
- ۵۸۳۲ بازدید توسط ۴۳۵۷ نفر
- دوشنبه ۶ مهر ۹۴ - ۲۰:۱۰